گفتگوی هارمونیک | Harmony Talk

بررسی تکنیک‌های آهنگسازی سبک مینیمال (۱)

جنبش مینیمال بر علیه جنبش های قبل از خود به پا خواست، پس طبیعی است که انتظار داشته باشیم تمام رفتارهای تکنیکی گذشته را زیر پا گذاشته باشد، از اصول هارمونی دوره کلاسیک که مدت ها قبل از مینیمالیست ها توسط سریالیسم کنار گذاشته شده بود گرفته تا خود قوانین پیچیده سریالیسم.

به این ترتیب بسیاری از آهنگسازان مینیمال گرایشی به تکنیک های آرکائیک اروپایی و قرون وسطا پیدا کردند، مانند استفاده از کانن که در کارهای بسیاری از آهنگسازان این دوره قابل پیگیری است و عده دیگری از آهنگسازان که با توجه با آشنایی با موسیقی شرق و تلفیق آن با دانش موسیقی غرب تکنیک های جدیدی را آفریدند.

آهنگسازان مینیمال به دنبال سادگی در بیان بودند، بنابراین دنبال ساده ترین تکنیک ها گشتند تا هم بتواند تکرار را که مهمترین عنصر این سبک بود حفظ کنند هم بتوانند از کسالت آور شدن تکرارها بپرهیزند و در همان حال خلوص و شفافیت صداها و دریافت عناصر اصلی موسیقی (صدای خالص و ریتم) را نگه دارند که به شنونده کمک می کرد بتواند اتفاق هایی را که در درون یک قطعه حین اجرا رخ می دهد، بشنود و درک کند.

با توجه به اینکه هدف شنیداری در موسیقی مینیمال با موسیقی با ساختار سلسله مراتبی (۱) متفاوت است، آهنگساز باید از تکنیک هایی استفاده کند تا نوع دیگری از شنیدن را به مخاطب خود ارائه دهد. در موسیقی سلسله مراتبی که معمولا با روش شنکری تجزیه و تحلیل می شود (نگاه کلاسیک به فرم و هارمونی)، یک هدف گذاری نهایی وجود دارد که آهنگساز مسیر ساخت آهنگ را برای رسیدن به آن هدف نهایی طراحی می کند. او سلسله مراتبی از اتفاق ها را در کنار هم قرار می دهد و حس انتظار در شنونده را بیدار نگه می دارد تا بتوانند به مقصود نهایی انتهای کار برساند. در رسیدن به این هدف ممکن است از هر گونه شاخ و برگ دادن به سوژه بهره ببرد مثل توالی و اتصال آکوردها، کادانس ها و سازآرایی.

تشکیل ارکسترهای بسیار بزرگ و رنگ‌های مختلف صوتی در آن تا حدودی تأثیر همین موضوع است. تکنیک‌های آهنگسازی در این روش بسیار مشخص و تعریف‌شده است و آهنگسازان معمولاً در همین قالب‌ها قرار می‌گیرند. مثلاً یک سمفونی کلاسیک معمولاً از ۴ موومان تشکیل‌شده است که تضاد تمپو و حالت در آن‌ها احساس‌های بسیار گوناگون را برمی‌انگیزد. روال مرسوم سمفونی چنین است:

۱- موومان تند پرتوان و دراماتیک ۲- موومان کند ۳- موومان رقص گونه (مانند منوئه یا اسکرتسو) ۴- موومان تند پایانی که حالتی درخشان یا قهرمانی دارد (راجر کیمی ین:۳۲۷).

اغلب سمفونی‌های کلاسیک از همین قالب پیروی می‌کنند و حتا بدون شنیدن قطعه، روی پارتیتور می‌توان آن‌ها را تجزیه‌و تحلیل کرد و مورد بررسی قرار داد. اما می‌دانیم که هدف در موسیقی مینیمال رهایی از پیچیدگی تکنیک‌های آهنگسازی دوره‌های گذشته و رسیدن به خلوص صداها است، مسلماً با یک ساختار سلسله مراتبی یا حتا تکنیک‌های پیچیده سریالیسم نمی‌توان این خلوص را درک کرد، پس باید از تکنیک‌هایی استفاده کرد که شنونده در حین گوش دادن به موسیقی به ارزش صداها پی برده و درعین‌حال از هدف آهنگساز نیز دور نشود.

پی نوشت

* انتشار مجدد از: گزارش موسیقی، شماره ۹۸.

۱- موسیقی سلسله مراتبی: در این موسیقی هدف اصلی بیان سوژه است که به‌وسیله اتصال و توالی آکوردها شکل می‌گیرد و موسیقی حرکتی روبه‌جلو پیدا می‌کند، بعد از هر نیم جمله با استفاده از کادانس نیمه حس انتظار برای کامل شدن جمله موسیقی در شنونده ایجاد می‌شود. این اتصال آکوردها، حرکت و انتظار اتفاق‌های را رقم می‌زند که سلسله مراتب وار تا انتهای قطعه و بیان کامل سوژه ادامه‌دار

آوا فرزانه‌فر

آوا فرزانه‌فر

۱ نظر

بیشتر بحث شده است