هدایت چندینبار دربارۀ محمدصادقخان و کوکهای او و نغمات منسوب به او در مجلد سوم مجمعالادوار مطالبی نگاشته است. محمدصادقخان استاد سهتار مهدی صلحی (منتظمالحکما) بوده و به احتمال زیاد هدایت مطالب مربوط به محمدصادقخان را از طریق مهدی صلحی اکتساب کرده است.
در پایان بگویید بهعنوان یک ناشر موسیقی، حوزۀ نشر با چه مشکلاتی روبروست؟
گرانی افسارگسیخته و هرروزۀ مواد اولیه (کاغذ، مقوا)، تخفیف بالای درخواستی پخشکنندگان (تا نزدیک نیمبهای جلد) و تسویههای بلندمدت ایشان موجب میشوند انتشار کتابهای تخصصی موسیقی بدون سود یا ضررده شوند، چنانکه ناشر گاه ناچار به تأمین سرمایه از طرق دیگر میشود تا سرپا بماند (خاصه طی دو سال فراگیری بیماری کووید و پس از آن مشکلات اخیر).
ناشرانی که با وضع حاضره پایمردی کرده و ایستادهاند و کتاب منتشر میکنند از سوی مخاطبان نیز ضربه میخورند؛ مخاطبانی که متأسفانه برخی از ایشان دانشجوی رشتۀ موسیقیاند! با گرانشدن قیمت تمامشدۀ کتاب، عدهای کمر همت به اسکن کتابها و خیراتکردن آنها در میان علاقهمندان کردهاند، از اسکن با اسکنر تا گوشی موبایل! یک بار به یکی از ایشان که چند کتاب نشرم را اسکن کرده در گروههای محیط مجازی به اشتراک گذاشته بود اعتراض کردم و خواندم که ما (ناشران) خون ایشان را در شیشه کردهایم و مرا بلاک کرد! جالب بود در گروههایی اینچنین همکاران موسیقیدان نیز عضویت داشتند اما یک تن به عملکرد ایشان معترض نشده بود و پس از تهدید به شکایت، بهطور موقت، برخی از آنها را برداشتند!
نشر دیجیتال برای کتاب نت موسیقی نیز کارامد نیست چرا که خواندن و تورق آن از طریق گوشی موبایل یا صفحۀ نمایش کامپیوتر هنگام نواختن میسر نیست، مگرآنکه از آیپد استفاده شود که تهیۀ آن به دلیل گرانی برای همگان میسر نیست. ازاینرو، ناشران موسیقی همچنان کتابهای نت را بهصورت فیزیکی عرضه میکنند. در حوزۀ کتابهای نظری موسیقی، هرچند امکان ارائۀ کتاب بهصورت دیجیتال با هزینۀ تولید کمتر و قیمت پایینتر فراهم است، مشکلات عدم رعایت قانون کپیرایت (مثلاً عدم رعایت توسط برخی سایتهای ارائهکنندۀ کتابها بهصورت دیجیتال که گاه با در اختیارداشتن فایلها خود کمر همت به انتشار فیزیکی کتابهای پرفروش بستهاند) مطرح است…
علاقه و حوصلۀ مردم برای مطالعه نیز کم شده است. یادم است در سال ۱۳۸۸ که کتاب ارزشمند «بخشهایی از ردیف حبیب سماعی به روایت طلیعه کامران» را به سرمایهگذاری شخصی و در شمارگان هزار نسخه منتشر کردم، میشنیدم «در مملکتی که هفتاد میلیون جمعیت دارد، شمارگان کتاب باید هزار نسخه باشد؟! یعنی میان هفتاد میلیون تن هزار نفر خواهان کتاب ردیف سنتور هستند؟!» اکنون پس از سیزده سال، هزار نسخه انتشار یک کتاب در حکم پُز محسوب میشود و بسیاری از همکاران به چاپ دیجیتال و تیراژهای بسیار کمتر (گاه چنانکه دیدهام، بیست نسخه!) روی آوردهاند، چرا که آثار مخاطب ندارند. بنده در نشر خنیاگر در سال ۱۴۰۱ کتابهای تخصصی چاپ اولم را صد تا دویست نسخه و اغلب به هزینۀ شخصی خودم منتشر کردهام و طی هشت سال فعالیت انتشارات هیچ حمایتی از ارگانهای ذیربط، مانند ادارۀ ارشاد در قالب دریافت کاغذ حمایتی یا وام یا خرید کتاب، دریافت نکردهام. با این حال، بیست سال است در مقام نویسنده و سپس ناشر کتاب نوشتهام و منتشر کردهام.
۱ نظر