گفتگوی هارمونیک | Harmony Talk

موسیقی در عصر بازتولید فناورانه (۳)

ئودور لودویگ ویزنگروند آدورنو (۱۹۰۳ - ۱۹۶۹)

هر دو متفکر مسائلی از یک جنس را می‌دیدند. ازنظر آنها استتیک برخلاف ظاهر روبنایی‌اش در تحلیل شرایط، امری مهم به شمار می‌آمد. بااین‌حال بنیامین و آدورنو با انتخاب دو هنر متفاوت برای تحلیل (به ترتیب سینما و موسیقی) نتایجی کاملاً متفاوت از یکدیگر گرفتند. بنیامین به این نتیجه رسید که فناوری و دسترسی‌پذیری آثار برای توده‌ها به‌نوعی نظریه‌ی زیباشناختی می‌انجامد که راه مقاصد فاشیستی را سد می‌کند:
بااین‌حال آرای مربوط به هنر پرولتاریا پس از رسیدن به قدرت، یا هنر جامعه‌ی بی‌طبقه، کمتر از آرای مربوط به گرایش‌های تأملی هنر تحت شرایط تولید موجود به این مقتضیات ارتباط دارند. دیالکتیک آنها در اقتصاد، محسوس است. بنابراین نباید ارزش این آرا و عقاید را به‌عنوان سلاح، دست‌کم گرفت.

این آرا برخی مفاهیم کهنه و منسوخ مانند خلاقیت و نبوغ، ارزش جاودانی و راز را به کناری می‌رانند؛ یعنی همان مفاهیمی که کاربرد کنترل نشده (و در حال حاضر تقریباً غیرقابل‌کنترل) آنها به پردازش فاشیستی داده‌ها منجر می‌شود. مفاهیم گنجانده‌شده در نظریه‌ی هنری که در پی می‌آید، با مفاهیم و اصطلاحات آشناتر، از این جنبه تفاوت دارد که به‌هیچ‌وجه به کار فاشیسم و مقاصدش نمی‌آید. این مفاهیم فقط به کار بیان خواست‌های انقلابی در سیاست هنر می‌آیند. (بنیامین ۱۳۷۷: ۲۱۱)

از سوی دیگر توده‌ای شدن هنر، نخبگان فرهنگی و اندیشمندانی را که دل در گرو فرهنگ نخبه‌ی اروپایی داشتند سخت نگران وضعیت هنر و اندیشه کرده بود که مبادا به زوالی دچار شود یا ادامه‌ی وضعیت از آنها ابزار فریب توده‌های بزرگ بسازد. پرسش این بود که آیا چنین همسویی و قطبیدگی عمومی‌ در توجه به آثار هنری، تسهیل‌گر تمامیت‌خواهی (توتالیتاریسم) می‌شود یا موجب حرکتی رهایی‌بخش؟ باز بر اساس انتخاب نمونه‌ی مثالی (سینما) بنیامین نتیجه‌ای خوش‌بینانه گرفت:
تکثیر آثار هنری، واکنش توده‌ها نسبت به هنر را تغییر می‌دهد. نگرشی ارتجاعی نسبت به نقاشی‌های پیکاسو به واکنشی مترقی نسبت به فیلم‌های چاپلین تبدیل می‌شود. واکنش مترقی از درآمیختگی بی‌واسطه و تنگاتنگ لذت دیداری و احساسی با جهت‌یابی کارشناسانه شکل می‌گیرد. این درآمیختگی از اهمیت اجتماعی عظیمی برخوردار است. (بنیامین ۱۳۷۷: ۲۲۰)

درمقابل آدورنو باز بنا به انتخاب نمونه‌ی مطالعه (موسیقی) و نحوه‌ی تفکرش درباره‌ی همه‌ی شکل‌های عامیانه‌ی هنری که پیش‌تر ظاهر شده بود، شرایط را نه‌تنها مستعد رهایی توده‌ها نیافت بلکه موجب واپس‌روی و مخصوصاً نخست آماده‌ی سوءاستفاده‌های تمامیت‌خواهانه‌ی فاشیستی دانست و بعدها نیز آماده‌ی بهره‌برداری فریب‌کارانه‌ی صنایع فرهنگی سرمایه‌داری:
نطفه‌های اسطوره‌ای به‌ارث‌رسیده‌ی موسیقی، در دوران سرمایه‌داری، علیه آزادی هم‌پیمان می‌شوند، گرچه زمانی در مقام همبستگان آزادی ممنوع شده بودند. نمایندگان مخالفت با الگوی اقتدارگرا به شاهدان اقتدار توفیق بازاری بدل می‌شوند. خوشی ناشی از لحظه و نمای رنگارنگ بهانه‌ای می‌شود تا شنونده را از اندیشیدن به کلیت بازدارد، اندیشیدنی که متضمن شنیدن درست است، و شنونده با کم‌ترین مقاومت به خریداری مطیع بدل می‌شود. (آدورنو ۱۳۹۷: ۱۹)

آروین صداقت کیش

آروین صداقت کیش

متولد ۱۳۵۳ تهران
منتقد و محقق موسیقی

۱ نظر

بیشتر بحث شده است