گفتگوی هارمونیک | Harmony Talk

نقد کتاب «ما و موسیقی» (۳)

زبان‌بازی با اصطلاحات
این عضو فرهنگستان زبان و ادب فارسی، با پرکردن نوشتارش از اسامی و اصطلاحات خارجی از حوزه‌های دیگر و البته مد روز مانند (هیبریدی، فست فودی، شومن، کنسپتوفیلی، کانسپت میکینگ، کنسپتوالیزاسینیسم، میس‌کنسپتوالیزاسینیسم، هرمتیک، لایف‌استایل، پروفایل، فَن، انگلوساکسن، دومینو، دوپینگ و…) به نوعی سعی در به‌روزنمایی اندیشه و مرعوب کردن دیگران دارد، مشکلی که دیگران را به آن متصف می‌کند. پرسش اینجاست: چگونه دیگران را به آتش‌بازی اصطلاحات(ص ۱۱۸) و عاشق کلمات دهان پرکن (ص۱۳۰)، دهان‌هایی پرگو، با یک کرور اسم اصطلاح (ص۱۵۰) متهم می‌کنید، اما به نوشتارتان که به همان مشکلات مبتلاست، نیندیشیده‌اید.

برج بابل و اسپرانتو از نگاهی دیگر
در صفحۀ ۲۸ کتاب ما و موسیقی نویسنده، افسانۀ برج بابل را همانند برخی اندیشمندان، سرآغاز و ریشۀ تنوع و پراکندگی زبانها می‌پندارد، اما در ادامه به موازات این برج بابل زبانی، برج بابلی موسیقایی را طرح و با مطلق‌اندیشی، از جانب همه قضاوت می‌کند که انسانها با سلایق مختلف موسیقایی، «هیچ‌کدام نه‌تنها ارتباطی با موسیقی «دیگری» برقرار نمی‌کنند، بلکه در بسیاری از موارد، حتی قادر به تحمل‌کردن آن هم نیستند»(فاطمی ۱۴۰۰: ۲۹). همچنین با رد ارزش زبان اسپرانتو، ابداعش را حاصل تصورات ساده‌انگارانۀ جهانی کردن مبدع آن، و طرفدارانش که چیزی کم دارند(همان: ۳۶)، دانسته و بر تنوع زبانی و موسیقایی تاکید می‌ورزد. پرسش اینجاست: آیا شما نظرسنجی از تمام انسانها داشته‌اید که ادعا می‌کنید هیچ‌کدام با موسیقی دیگری ارتباط برقرار نکرده یا حتی در بسیاری موارد تحمل هم نمی‌کنند؟

اما برای پرهیز از مطلق‌اندیشی فوق و پرداختن به این موضوع از منظری دیگر، به اندیشه‌های فیلسوف معاصر ایتالیایی امبرتو اکو نگاهی می‌اندازم که زبان کامل را زمینه‌ساز برادری میان آحاد انسانها دانسته و هم‌عقیده با دیگر فیلسوف برجستۀ جهان فردریش هگل، برج بابل را ساخته‌ای می‌داند که «ابنای بشر در فعلی واحد به برپایی آن اقدام ورزیدند و این وحدت آنان بود که هم مقصود است و هم مظروف»(اِکو ۱۳۹۳: ۶۶). همچنین با ستایش از دکارت و دانته، و با احترام به زبان اسپرانتو به‌عنوان مشهورترین و قابل احترام‌ترین زبان جهانی، مخالفت با اسپرانتو را خودخواهی دولت‌مردان دانسته و از قول دگرنادو می‌گوید: «هرچه خودخواهی افـزون‌تر، جهان وطنـی مهلک‌تر» (همان: ۶۴).

ضمن اینکه با گسترش رسانه‌ها و روند جهانی شدن، انسان‌ها با موسیقی دیگر اقوام و مناطق جهان ارتباط بهتری برقرار می‌کنند و نظر عدم تحمل و عدم برقراری ارتباط با موسیقی دیگر ملل و اقوام جهان صرفاً دیدگاهی شخصی است. و من نیز به عنوان یک شخص می‌توانم بگویم با موسیقی‌های دیگر ارتباط برقرار می‌کنم.

سعید مجیدی

سعید مجیدی

متولد ۱۳۵۳، خواننده و منتقد موسیقی

۱ نظر

بیشتر بحث شده است