گفتگوی هارمونیک | Harmony Talk

چکیدۀ درس‌گفتارهای مبانی اتنوموزیکولوژی، جلسه سوم (۲)

در این شماره، قسمت دوم از جلسه سوم کلاسهای مبانی اتنوموزیکولوژی را می خوانید؛ پیاده سازی و ویرایش این نوشته را نسیم احمدیان نوازنده و اتنوموزیکولوگ انجام داده است.

اتنوموزیکولوژی

پیش از آن‌که اصطلاح اتنوموزیکولوژی توسط یاپ کونست (۱۰) طرح شود، شیوۀ کار موسیقی‌شناسانِ تطبیقی حدود پنجاه سال بود که تغییر کرده و از «تطبیقی» چیزی بیش‌تر از یک نام نمانده بود. از اوایل ۱۹۰۰ رویکردِ نگاه مقایسه‌ای و صدور تئوری‌های عمومی در مورد موسیقی ملل تا حدود زیادی کم‌رنگ شد. این امر موجب شد مطالعات روی یک حوزۀ فرهنگی خاص، به ویژه فرهنگ‌های پیش‌رفتۀ آسیایی که بررسی موسیقی آن‌ها نیازمند کار تمام عمر یک محقق بود، متمرکز و عمیق‌تر گردد و نیز این واقعیت مهم را نمایان کرد ‌که اگرچه بسیاری از عوامل متشکله موسیقیِ ملل قابلیت بررسی تطبیقی را دارد، شمار زیادی از اتفاقات موسیقایی نیز در هر فرهنگ وجود دارد که امکان مقایسۀ آن‌ها نیست.

لیکن وفادار ماندن به روش تطبیقی در بررسی برخی جنبه‌های منحصربه‌فرد در فرهنگ‌های موسیقایی بیش از آن که راهگشا باشد محقق را به دردسر می‌انداخت. این امر باعث شد که شیوه‌ای که هورن‌باستل (۱۱) و پیروان مکتب او در زمینۀ محاسبۀ فواصل، الگوی ریتمیک و… برای مقایسۀ موسیقی ملل به کار می‌گرفتند از رونق بیفتد و محققین به دنبال آن باشند که موسیقی هر ملت را با استفاده از نظام تئوریک بومی که همان فرهنگ برای آن مهیا ساخته، مطالعه کنند.

در پی طرح اصطلاح اتنو-موزیکولوژی توسط یاپ کونست به سال ۱۹۵۰، انجمن اتنوموزیکولوژی (۱۲) به صورت رسمی در سال ۱۹۵۵ تأسیس شد. در زمینۀ آغاز استفاده از اصطلاح اتنوموزیکولوژی دو امر مهم رخ داد که باعث عمومی شدن این واژه شد:

۱- تقریباً بدون مخالفت، توسط کلیۀ اندیشمندان این حوزه پذیرفته شد.

۲- تشکیل انجمن اتنوموزیکولوژی تأثیر زیادی در همه‌گیر شدن استفاده از نام جدید برای این حوزۀ مطالعاتی داشت.

اصطلاح تازه ساخته شدۀ اتنوموزیکولوژی قادر بود سه شاخصۀ اصلی کار دست‌اندرکاران این رشته را توصیف نماید:

۱- حوزۀ مورد مطالعه که معمولاً عبارت بود از موسیقی غیرغربی

۲- در اولویت قرارگرفتن مطالعۀ موسیقی فرهنگ‌های شفاهی

۳- مطالعۀ فرهنگ‌های غیرخودی یا موسیقیِ دیگر مردم (طبق گفتۀ Wachsmann در سال ۱۹۶۹)

مباحث امروز اتنوموزیکولوژیست‌ها نسبت به دوره‌ای که این رشته را «موسیقی‌شناسی تطبیقی» می‌نامیدند یک تفاوت عمده کرده است، در آن دوره بیشتر بحث برسر آن بود که «چه موسیقی مورد مطالعه قرار گیرد؟» حال‌آنکه امروز بیشتر بحث برسر آن است که «چگونه موسیقی مورد مطالعه قرار گیرد؟».

سیر تحول دیدگاه‌های اندیشمندان اولیۀ در حوزۀ اتنوموزیکولوژی به شرح زیر می‌باشد:

McAllester: اتنوموزیکولوژی دیگر صرفاً مطالعۀ موسیقی اقوام بدوی نیست، اتنوموزیکولوژی را «دیدگاه و جایگاه محقق» آن تعیین می‌کند تا هرچیز دیگری. (۱۹۵۶)
Hood: هود تحت تأثیر موسیقی‌شناسی اعلام کرد ما در اتنوموزیکولوژی با نوع موسیقی محدود نمی‌شویم، کار ما مطالعه بر روی «هنر موسیقی» است. (۱۹۵۷)

Merriam:
کار اتنوموزیکولوژیست مطالعۀ موسیقی در فرهنگ است.
(۱۹۶۰)

Nketia: مطالعۀ موسیقی به عنوان یک «جنبۀ عالم‌گیر از رفتار انسانی» نقطۀ تمرکز مطالعات اتنوموزیکولوژی است. (۱۹۶۲)

Hood: هود در دیکشنری هاروارد (۱۳) اتنوموزیکولوژی را یک «روش (۱۴)» توصیف می‌کند. (۱۹۶۹)

آن‌چه در بیشتر توصیفات این جدول به چشم می‌خورد، نگاه به اتنوموزیکولوژی به عنوان یک «فرایند» است تا یک «فرم». بر این اساس توصیۀ مهم در زمینۀ نگاه به اتنوموزیکولوژی آن است که به جای آن که آن را «چیز» خطاب کنیم آن را «پدیده» بدانیم.

پی نوشت

۱۰- Jaap Kunst
۱۱- E.M. von Hornbostel
۱۲- Society for Ethnomusicology
۱۳- Harvard Dictionary of Music
۱۴- Method

محمدرضا آزاده فر

محمدرضا آزاده فر

۱ نظر

بیشتر بحث شده است