مرگ زودرس شوبرت اتفاقی و بر حسب تصادف نبود بلکه به علت ضعف در اثر بدی تغذیه و بیماریهای مکرر و معالجه ناقص و ناتمام پیشین بود و همه این حوادث بر تن رنجور مردی حساس، بیخانمان و بیپرستار چون ضربات مهلک پی در پی اثر کرد و او را از پا درآورد.
دوستان شوبرت بدون شک دوستان خوب در محافل بزم و میگساری فقیرانه بودند اما هیچ کدام شعور مدیریت نداشتند!
در حالی که نبوغ و استعداد شوبرت بر هیچیک آنها پوشیده نبود، در ترتیب کنسرت برای شناسایی این مرد بزرگ و محجوب تاخیر بسیار کردند؛ شوبرت میتوانست تنها از درآمد ترانههای خود که در سراسر آلمان و اتریش آن روز خریدار بسیار داشت، مانند روسینی ثروتمند شود اما هیچکس نبود که مدیریت کارهای مالی و تشریفات و کنسرتهای او را به عهده بگیرد و این نقیصه به قیمت جان او تمام شد. بر بالین مرگ او بار دیگر همه دوستان که در وین بودند حاضر شدند. شپاون، باورنفلد، لاخنر، مایر هومر، هوتنبر و تنها موریس فن شویند در مونیخ بود و دیده نمیشد، شوبرت در حال هذیان میخواست چیزی بگوید اما صدایش در نمیآمد، دوستان میدانستند که او از فن شویند سراغ میگیرد و به او گفتند که از بیماری او اطلاع ندارد و هنوز به وین باز نگشته است.
شوبرت آرام شد حال دیگر میدانست باید همان راهی را در پیش بگیرد که در یکی از آخرین ترانههای خود یعنی «تابلوی راهنما» (Wegweiser) از «ترانههای سفر زمستان» نشان داده است.
« …از راهی باید عبور کنم که هیچکس از آن بازنگشته است… » بار دیگر قوای خود را جمع کرد تا آخرین جمله را بر زبان راند: «اینجا بتهوون نیارمیده است.» (Hier Liegt Beethoven nicht)
این جمله چه مفهومی میتوانست داشته باشد؟
آیا شوبرت خود را با بتهوون مقایسه میکرد و برابر او میدانست یا چنانچه گفتهاند احساسی را که در سراسر عمر با آن دست به گریبان بود بیان میکرد به این معنی که خود را تحت تاثیر و نفوذ بتهوون میدانست، در حقیقت اگر بگویند شوبرت تحت تاثیر بتهون قرار داشت درست مانند آن است که بگویند بتهوون تحت تاثیر روسینی واقع شده بود و فیالواقع نمونهای مانند قسمت دوم از سمفونی هشتم بتهوون میتوان ارائه داد که در آن نفوذ سبک روسینی در آثار بتهوون بهنظر میرسد.
اما این ادعا بیاساس است زیرا بتهوون اگرچه در مواردی جملاتی به کار میبرد که به شیوه معاصرین خود شباهت دارد اما نحوه درک و گسترش او در موسیقی کاملاً با آنچه روسینی با دیگران به کار بردهاند فرق دارد.
همینطور است شوبرت که در عصر بتهوون و روسینی میزیست و طبعاً شباهتهایی بین موسیقی او و معاصرینش وجود دارد، بعضی از کارهای او را حتی تحت تاثیر کارل ماریا فون وبر یافتهاند. با اینحال شوبرت در اکثر آثار خود بسیار اورژینال و اصیل است بهطوریکه شیوهای کاملاً منحصر مخصوص به خود و بیمانند دارد.
۱ نظر