شیشهی رنگی که برای پیانو و ارکستر زهی نوشته شده بود با حضور آهنگساز به عنوان نوازندهی پیانو اجرا شد. قطعهای با بیان نسبتا نوتر که با رپرتوار معمول گروه متفاوت بود. در اجرای شب اول اجرای پیانو تا حدودی ارکستر را برای یافتن ریتم و جمله بندی سردرگم کرد بهخصوص که این قطعه بافتی پلیریتمیک داشت و قطعاتی از این دست در رپرتوار معمول گروههای موسیقی در ایران نیست.
اما آهنگساز و نوازندهی پیانو با اجرای واضحتر و روشنتر الگوی ریتمیک در گروههای ۸ تایی این مشکل را شب دوم اجرا، حل کرد و ارکستر بیان محکمتری پیدا کرد.
آداجیو و فوگ برای ارکستر زهی یا همان قطعهی ایرانی، در هر دو شب بسیار خوب اجرا شد. هر چند که در شب اول تحت تاثیر تب و تاب آغاز کنسرت با تمپوی کمی بالاتری نسبت به درخواست آهنگساز و همچنین اجرای شب بعد نواخته شد، اما این مشکل آن قدر شدید نبود که حالت کلی قطعه را از میان ببرد.
فوگ با تم به یاد ماندنی و به شکل واضح ایرانیاش بهترین اجرای پیش از استراحت بود، که هر دو شب نیز به همین شکل باقی ماند. رعایت بسیار دقیق جمله بندی و وفاداری به خواستهی آهنگساز در سرعت (البته بیشتر شب دوم) از خصوصیات اجرای ارکستر در این بخش از کنسرت بود.
قطعهی نینوا چیزی که بسیاری از جمله حسین علیزاده! را به سالن کنسرت آورده بود آخرین برنامه بود. برای اجرای این قطعه چند مشکل از پیش به نظر میرسید که مهمترین آنها برقراری تعادل میان صدای ارکستر و نی بود، چرا که کنسرت به صورت آکوستیک و بدون دخالت لوازم تقویت کنندهی صوتی برگزار میشد.
گروه پارسیان نشان داد که قادر است در این شرایط نیز اجرا کند، نکتهی قابل توجه در اجرای نینوا بازهی دینامیکی بسیار بزرگ ارکستر و همچنین از خود گذشتگی صوتی! بود تا صدای نی شنیده شود. به بیان دیگر و به نحوی بسیار ظریف ارکستر هم با قدرت کمتری از حد معمول صدا میداد و هم فاصلهی دینامیکی بزرگی داشت. این موضوع با اجرای کرشندوی سه میزان آغازین قطعه (از پیانو تا فورته برای ویلن اول) کاملا به نمایش گذاشته شد.
ورود نی کمی با سنگینی اما مطمئن (نی به مقدار بسیار کمی دیرتر از آنچه تمپوی قطعه بود آغاز کرد) صورت گرفت و ادامه پیدا کرد، «درآمد» به همین صورت پایان یافت. بخشهای بعدی هم بدون مشکل ادامه یافت به غیر از کمی ناواضحی در ریتم که هنگام سریع شدن قطعه در «نغمهی II» در اثر عدم همزمانی دقیق پیزیکاتوی زهی با آکسان فیگور اجرایی نی در سه میزان نخست پیش آمد نینوا تا «جامهدران» بدون مشکل پیش رفت اما سلوی ویولن آلتو در ابتدای جامهدران گنگ و مبهم و دور از درخشندگی بود، در حالی که این سلو یکی از مهمترین فرازهای نینوا است.
«نهفت» با انگارهی ملودیک بسیار مشهورش اگر از یکی دو اشکال صوتی کوچک که بیشتر مربوط به دشواری اجرا در مناطق مختلف صوتی بر نی است (برای مثال پاساژ سریعی که میزان ۲۵۷ را در بازگشت به میزان ۲۴۳ میپیوندد)، بگذریم؛ بسیار خوب اجرا شد و از نقاط قوت این اجرا بود. مقدمه بار دوم بهتر و مطمئنتر (مشکل ورود دیرتر نی در تکرار مقدمه برطرف شده بود) اجرا شد.
رقص سماع به خصوص در شب دوم، اوج اجرا بود، ریتم پیچیدهی ۱۰ ضربی قطعه به خوبی با پیزیکاتوی سازهای باس همراهی میشد، دقت ارکستر در رعایت ضربان قطعه که از طریق آکسانها اعمال شده بود شایان توجه بود. صدای اوج گیرنده و درخشان ویلن شکوه خاصی به بخش پایانی نینوا میداد. شاید اگر کمی گم بودن صدای نی دوم در این قسمت (از میزان ۳۳۷ تا پایان جملهی نی ۱ و ۲ و همچنین از میزان ۳۵۳ به بعد) نبود شنوندگان اجرای بینظیری از قطعهی پایانی نینوا را تجربه میکردند.
اجرای چهار قطعه از چهار نسل آهنگسازان ایرانی، هر چند تفاوت زمانی ساخت این قطعات دقیقا بر تفاوت زمانی این چهار نسل منطبق نیست (برای مثال قطعهی ایرانی پس از نینوا ساخته شده در حالی که مهران روحانی آهنگساز نسل پیش از حسین علیزاده به حساب میآید)، نکات جالبی از نظر سیر تحول اینگونه موسیقی در ۵۰ سال گذشته در بر داشت.
برگزاری اینگونه برنامهها نیاز مبرم جامعهی موسیقی ایران (به خصوص آهنگسازان) و فرصتی برای محک خوردن آثار هنری هنرمندان و مقایسهی سیر تحول آنها در طول زمان است، از همین رو توجه بیشتر نوازندگان و گروهها و برگزار کنندگان کنسرت به موضوع اجرای اینگونه آثار نکتهای است که میتواند اثری عمیق بر روند آهنگسازی در ایران داشته باشد.
پینوشت:
۲- نقد حاضر بر اساس اجرای ارکستر در شب اول و دوم این کنسرت نوشته شده است.
فرهنگ و آهنگ شمارهی ۱۴
۱ نظر