گفتگوی هارمونیک | Harmony Talk

نوشتاری به مناسبت درگذشت امین‌الله رشیدی (۳)

امین‌الله رشیدی (۱۳۰۴–۱۴۰۳)

استاد رشیدی را این یادداشت شتابزده و جوانانه، چنان خوش آمد که تا سال ها فتوکپی آن را به همه جا و همه کس می‌رساند و در کتاب «عطر گیسو: خاطرات هنری» عینا با کلی لطف و محبت نقل کرد! در ۲۰ سال اخیر، غیر از دوران کرونا و دورانی کوتاه از بیماری‌های گذرا و خانه نشینی، رشیدی همچون جوانی امیدوار و هدف دار، فعالیت می‌کرد و حتی یادم هست که در تابستان داغ و نفسگیر، یک تنه ارکستری روبه‌راه کرد و با خود به بوشهر (بله بوشهر!) برد و کنسرت موفقی داد. نه خستگی شناخت و نه خم به ابرو آورد. به محض رسیدن به تهران تازه داشت برنامه کنسرت قریب‌الوقوع بعدی را می ریخت! (حرفه‌ای‌ها می‌دانند که از چه کار سنگینی سخن می‌گویم) استاد رشیدی شگفت‌انگیز بود.

هیچ گاه و هیچ جا، جز آنکه همیشه بود، دیده نشد: خوش برخورد، خوش پوش، شیرین سخن و صبور، پرکار و امیدوار؛ شورآفرین و شادمان و… دلداده ایران. برای او و یارانش نظیر تورج نگهبان و باستانی پاریزی و صادق سمیعی و… ایران، مفهومی فراتر از یک ژئوپلیتیک سیاسی بود. آنان زادگاه خود را روحی عظیم می دیدند که زیستن بدون آن معنایی نداشت.

نکته جالب در بررسی زندگی و هنرآفرینی امین الله رشیدی، تداوم بی وقفه در مسیری است که فراز و فرود چندانی نداشته است. گویی در جاده ای صاف و مستقیم و طولانی، در هوایی همیشه معتدل و شفاف و بن‌مایه ای همواره مشحون از شادمانی و آرامش، رانده و بی‌هیچ تصادف و توفان و توقفی به انتهای راه رسیده است. نوشته‌ها و ساخته‌هایش نه نزولی دارند و نه فرودی. نه شاهکار درخشانی در آنهاست و نه اثر نازل و پیش‌پا‌افتاده‌ای.

قائل به اصالت و صحت کاربرد واژه «متوسط» برای هیچ اثر هنری‌ای در هیچ رشته‌ای نیستم. این واژه نه تعریف علمی دارد و نه بنیان حسی مطمئنی بر آن مترتب است. وانگهی مستقر بر مرز مشخصی نیست و می تواند شامل سلسله آثار مداومی باشد که هر کدام از آنها نسبت به پیش و پس از خود، دارای ارزش‌هایی بیش و کم باشند و مناقشه در مورد آنها به قول زنده یاد استاد سیدمحمد دبیرسیاقی «تا قیامت می رود تا نفخ صور». آثار هر هنرمندی در هر مقطعی از تاریخ، جلوه و بهای ویژه خود را دارد. بی‌تردید، عکس العمل مخاطبان او در هر دهه متفاوت بوده و خواهد بود. جز این هم نمی‌تواند باشد.

هر‌چند، مجموع و برآیند این پاسخ هاست که شمایل هنرمند را در بوم تاریخ نقش می زند. شمایل استاد امین‌الله رشیدی در ۷۰ سال گذشته بر موسیقی شهری ایرانی (که متاسفانه نیم بیشتر آن در تاریکی‌ای تحمیلی طی شد) چهره‌ای برازنده، قابل احترام و اعتماد، ریشه‌دار در اصالت و دارای انگیزه بدعت، شاعر و ادیب، نقش پرداز و زیبایی‌شناس هم حاوی رمانتیسم شخصی و هم حاوی دغدغه های اجتماعی – انسانی و فراتر از همه همیشه ایرانی.

کافی است کتاب چند بار انتشار یافته او با عنوان «از کاشان تا کاناری» را بخوانید و ژرفای ایران دوستی رشیدی را دریابید. گفتنی اینکه، استاد رشیدی مردی بسیار سفرکرده و جهان دیده بود. به ویژه، جایی از وطنش را نادیده نگذاشته بود. دنیاگردی‌هایش که حدیثی دیگر است. در هر سفری فراوان می دید و می شنید و می خواند و می نوشت و عکس برمی داشت و این «مشرب سعدی وار» را تا زمانی که توان و امکان را در خود می دید، ادامه داد.

علیرضا میرعلینقی

علیرضا میرعلی نقی

علیرضا میرعلینقی متولد ۱۳۴۵ در تهران
روزنامه‌نگار، پژوهشگر موسیقی و منتقد هنری

۱ نظر

بیشتر بحث شده است