گفتگوی هارمونیک | Harmony Talk

حضور موسیقی سمفونیک در انقلاب ۱۹۷۹ (قسمت دوم)

غالب انقلابیون بدین نکته باور داشتند که هنر، خود غایت نیست، وسیله ای است برای تبلیغ و تهییج. گاه «برای حفظ جبهه خودی ها از گزند طعنه های بدخواهانی که جوانان انقلابی را فاقد هر گونه هنری می دانند.» با این همه، آثار انگشت شماری نیز در آن اتمسفر ضد ساختار گرا (anti-structuralism) پدیدار شدند که سوای پرسوناژ انقلابی، ارزش هنری و تکنیکی خود را نیز از کف ندادند.

یکی از این آثار، قطعه ای بود به نام «شهادت هم سنگر» ساخته «سید محمد میرزمانی» که بر اساس تمی ارمنی برای ارکستر زهی نوشته شده بود. این قطعه از نظر ساختاری، شباهت بسیاری به آداجیوی ساموئل باربر برای زهی ها، اثر مشهور آهنگساز آمریکایی دارد.

میرزمانی این قطعه را در متر ۲/۴ نوشته بود و ضمن جلوه های جالب توجه اجرای زهی ها(برای نمونه در جایی همه ی سازها بالای رجیستر ساز بالایی خود می نوازند، مثلاً کنتر باس بالای ویولن سل، ویولن سل بالای ویولن ها و …) سنکوپ های زیبایی را چاشنی اثر نموده بود.(هم چنین استفاده از نت های پیشرس در تدابیر هارمونیک).شایان ذکر است که پارتیتور این اثر همواره برای نگارنده نماد مهمی از حضور سنگین فضای تبلیغاتی بر فضای هنری است؛ درج شعار های روز انقلابی در سربرگ پارتیتور!

اما یکی از مهمترین رویدادهای موسیقایی آن دوره، مربوط به آفرینش اثر «نی نوا» می گردد. حسین علیزاده، آهنگساز جوان آن روزگار، این قطعه را در سال ۶۲ و در شش قسمت برای نی و ارکستر زهی با همکاری ارکستر زهی صدا و سیما و تکنوازی جمشید عندلیبی منتشر ساخت. شاید حتی تا امروز، صفی طویل به اندازه ی صف مردمی که در انتظار خرید «نی نوا» در مقابل نوار فروشی ها می ایستادند برای هیچ اثری بسته نشده باشد!

قسمت نخست این اثر در فضایی سنگین، محزون و پیوسته جریان می یابد. قطعه با چند آکورد کشیده کوارتال (آکوردهای متشکل از فواصل چهارم) در نوای سل (سل مینور، در مکان اصلی مقام نوا که متاسفانه بسیاری، هنوز نوا در «حسینی» از متعلقات شور می نوازند) آغاز شده و پس از چند میزان سولوی ویولن (با اجرای چشم گیر و محزون خاچیک بابایان) با اجرای جمله ی نخست تم مقدمه (اکسپوزیسیون) بدان می پیوندد.

فضای پلی ریتمیک، جملات ساده، گیرا و دلنشین سولوی نی و استفاده ی بجا از تدابیر هارمونیک و کنترپوانتیک، نی نوا را در زمره آثار برگزیده پس از انقلاب قرار داده است. (نی نوا فرمی چند پاره (episodic) دارد که استفاده از دیزونانس های بر اساس فواصل سوم کوچک در خطوط کنترپوان و چگونگی حل آپوژیاترها، آکوردهای مورد استفاده و نیز گام سل مینور، فضای نخست آن را بسیار شبیه قسمت هایی «سربداران»، اثر سمفونیک فرهاد فخرالدینی نموده است.) هر چند که صدا و سیما با شرحه شرحه کردن و استفاده نابجا از تم های آن، بعضاً تصاویر نامربوطی را همراه با این اثر در ذهن شمار بسیاری از مخاطبان برجای نهاده است.

پس از گذشت شش سال و تا اندازه ای فروکش کردن تب تند احساسات انقلابی، صحبت از تجدید سازمان ارکستر سمفونیک تدریجاً به میان آمد و اندکی بعد دوتن از نوازندگان سابق ارکستر، بیژن قادری نوازنده هورن و نادر مرتضی پور نوازنده کنترباس، رهبری ارکستر سمفونیک تهران را پس از بازگشایی عهده دار شدند.

با وجود این که به دلیل موج گسترده مهاجرت نوازندگان، ارکستر با کمبودهایی در زمینه نوازنده و سازهای مورد نیاز مواجه بود، ارکستر جسته و گریخته به فعالیت خود ادامه می داد.

«کامبیز روشن روان» که سابقه نوازندگی در ارکستر ژونس موزیکال و تحصیل در دانشکده هنر های زیبا را به همراه داشت، پس از گذراندن تحصیلات خود با رتبه ممتاز در دانشگاه جنوب کالیفرنیا، در بازگشت به ایران یک دوره پر مشغله را پیش روی خود قرار داد. وی اثری را با عنوان «خنیاگران خون» برای ارکستر سمفونیک، کر چهار صدایی و سولیست تنور نوشت. در فضایی که بیشتر سرودها به منظور فراگیری در میان عوام از کرهای انیسون و مونوتنیک بهره می بردند، استفاده از کر چهار صدایی بسیار جالب توجه می نمود.

روشن روان برای نخستین بار در این اثر، تکنیک های مدرن آهنگسازی (در زمینه ی ارکستراسیون و صدا دهی) را برای القای صریح تر فضای احساسی بکار گرفت. در قسمت هایی از قطعه، تمام سازهای ارکستر ضمن اجرای روباتو و آزاد، فارغ از هر الگوی از پیش تعیین شده ای آزادانه و به دلخواه در تمپوی بالا می نوازند.(روشن روان بعد ها این تکنیک را در موومان یکم سمفونی فلک الافلاک مجددا بکار برد.)

«حسن ریاحی» نیز دیگر آهنگسازی بود که با سبک ویژه خود در ارکستراسیون و استفاده از افه های ارکسترال، آثار فراوانی را در آن دوران آفرید. این آثار چنان توجه مردم و دست اندرکاران را برانگیخت و از چنان محبوبیتی برخوردار شد، که می توان از این قطعات به عنوان امضای موسیقایی فضای انقلابی یاد کرد. قطعه ی موسوم به «آب زنید راه را هین که نگار میرسد…» تا حدود ده سال پس از انتشار، یکی از قطعات کالت موسیقی انقلاب به شمار می آمد. ریاحی با استفاده از موتیف های کوتاه و ادغام آن ها در یکدیگر، از سویی فضای ملودیک مطلوب گوش ایرانی را فراهم می آورد و از سوی دیگر بر خلاف آثار بسیاری از آهنگسازان آن دوره، توجه اساسی خود را بر سازبندی و رنگ آمیزی ارکسترال قطعه قرار می داد.

محمد شمس و مرحوم فریدون ناصری نیز آثاری را برای ارکستر سمفونیک و گروه کر نوشتند که شنیدن این آثار پس از گذشت بالغ بر بیست و اندی سال هنوز خالی از لطف نیست. در کنار این آثار نیز، آهنگسازان دیگری همچون نادر مشایخی، حمید شاهنگیان، امید سیاره، ابراهیم نظری، شهاب انتظامی و… قطعاتی را برای ارکستر و کر ساختند که در کل بار محتوایی چندانی را در بر نداشته و بیشتر گرایشات قالبی همان فضا را تکرار می کردند.

گوستاو فلوبر در یکی از نامه های خود می نویسد «…در کار هنری، عشق های نابهنجار و شورهای زارزننده می خواهم…» هنر متعهد، انقلابی و خردگریز که یورشی به معیارهای اخلاقی و خردمدارانه زمانه بود، گرچه به دنبال ایفای وظیفه ی خود (پاک نمودن جهان آکنده از بی ایمانی و خباست) سر از پا نمی شناخت، اما خود در چاه خویش فرو افتاد که موسیقی کلاسیک نیز خود مظهری از طاغوت و طاغوتیان شناخته می شد.

از این رو دست کم آهنگسازان آن دوره کوشش می نمودند که ضمن احتراز از همان عشق های نا بهنجار و جلوه های هوس کامانه ی (erotic) هنر، یک جدا همه گذشته را ویران کنند. شاید آن ها نیز بسان گوته چنین می پنداشتند که هنر رومانتیک خود نوعی بیماری است. اما به جای عشق و رومانس چه چیزی بر ساخته شد؟ هنر انقلابی به قولی بر پایه ای بنا شده بود که خود آن را نفی می کرد. واکنش نسبت به هر چیزی… اما هنر را کنش های انسانی پرورش داده است.

گفتگوی هارمونیک

گفتگوی هارمونیک

مجله آنلاین «گفتگوی هارمونیک» در سال ۱۳۸۲، به عنوان اولین وبلاگ تخصصی و مستقل موسیقی آغاز به کار کرد. وب سایت «گفتگوی هارمونیک»، امروز قدیمی ترین مجله آنلاین موسیقی فارسی محسوب می شود که به صورت روزانه به روزرسانی می شود.

۱ نظر

بیشتر بحث شده است