گفتگوی هارمونیک | Harmony Talk

موزاک، کسل کننده یا آرام بخش؟

دانیل بارنبویم یک بار دیگر انتقاد علیه موزاک را شروع کرده است! موسیقى ملایمى که اکنون به بخش جدایى ناپذیر زندگى روزانه بسیارى از مردم تبدیل شده است. رهبر ۶۳ ساله ارکستر سمفونیک شیکاگو امسال در مجموعه برنامه تلویزیونى “BBC REITH” که ۵۹ سال است از آغازش مى گذرد، سخنرانى مى کند.

او معتقد است که در این دوران به ندرت موسیقى احساس برانگیز را مى شنویم و حتى کمتر از آن با سلیقه خودمان موسیقى گوش مى کنیم.
او با دقت گوش دادن به موسیقى را بسیار مهم مى داند و عقیده دارد که موزاک نه تنها سطح سلیقه موسیقیایى مردم را پایین مى آورد و آنها را به غفلت در شنیدن تشویق مى کند؛ بلکه در سرکوب احساسات مردم نیز تأثیر دارد.

موسیقى در حکم کالا
موزاک به شکل دقیق، نام تجارى براى سیستم انتقال موسیقى به صورت همزمان به همه نقاط ساختمان است. اما اکنون این عنوان به ژانر موسیقى هاى رستوران ها، مغازه ها و هتل ها محدود شده.

تاریخچه موزاک
موزاک در دهه ۱۹۲۰ به وجود آمد، زمانى که “Genetal George squires” شیوه انتقال موسیقى توسط خطوط الکترونیکى را به ثبت رساند.

این نام تلفیقى است از دو کلمه موسیقى (music) و کداک (kudak) که همان کارخانه مورد علاقه اسکویر است.در آغاز، این نوع موسیقى در آسانسورهاى آسمان خراش ها، براى آرامش دادن به مردم پخش مى شد.در دهه ۱۹۴۰ تغییرات مختصرى در آن به وجود آمد و از آن پس به عنوان نوعى موسیقى براى آرام کردن کارگران و دیگر اقشار مردم، شناخته شد.

بارنبویم بسیار ناراحت است که از موسیقى به عنوان کالایى براى تحریک احساسات و افکار مردم، استفاده مى کنند. اما مایکل کولیا – کوپر، کارشناس موسیقى شرکت موزاک، تمام اتهامات وارده از سوى بارنبویم را رد مى کند و نمى پذیرد که او و همکارانش در تنزل سلیقه موسیقایى مردم و تخریب موسیقى، نقش داشته اند.

او براى اثبات گفته هایش آهنگساز قرن بیستم، اریک ساتی را مثال مى زند که قطعات بسیار تحسین برانگیز و جالب کلاسیک را به همین شکل نوشته است.

کولیار به وب سایت “BBC NEWS” مى گوید: «احتمالاً استیت نخستین فردى بود که پى برد ما مجبور نیستم به تک تک نت ها گوش دهیم و لزومى ندارد هنگام شنیدن دقت زیادى به خرج دهیم. این نظریه کاربردهاى بسیار بیشترى غیر از بهبود دادن حالت هاى روحى انسان دارد. بنابراین از آنها بسیار استقبال کردیم. ما نیز سعى کردیم قطعاتى را انتخاب کنیم که بسیار احساس برانگیز باشند، با این کار ایجاد نوعى حس خاص در شنونده راحت تر مى شود.»

کولیار حتى یک پله پا را از این فراتر گذاشته و معتقد است او و همکارانش دنیاى موسیقى کلاسیک را نجات داده اند.
او تماس هاى تلفنى روزانه بسیار زیاد مردم را گواه گفته خود مى داند و مى گوید او با شناساندن موسیقى به مردم دنیاى موسیقى کمک کرده است.

ماده قدرتمند
دیوید هاجرز، روانشناس موسیقى در دانشگاه روئهامپتون لندن مى گوید که تمام این بحثها به تعریف ما از موسیقى باز مى گردد.
دانیل بارنبویم، به عملکردهاى زیبایى شناسانه موسیقى بسیار اهمیت مى دهد و معتقد است یک موسیقیدان باید به بالاترین سطوح بیان هنرى برسد، اما این به معناى یک بعدى دیدن موسیقى است. یعنى تنها به یک گونه آن توجه کرد که به طور حتم اعتراض دیگران را بر مى انگیزد.
هاجرز مى گوید: «اما شواهدى وجود دارد که نشان مى دهد همه انواع موسیقى در بالاترین سطوح خود، احساس شنوندگان را تحریک مى کند. آنها هنگام شنیدن این آثار واکنش هاى روانى مانند عرق کردن را تجربه مى کنند. همه انواع موسیقى مى تواند این نقش را ایفا کند.»

کارکرد
پروفسور دانشگاه روئهامپتون کارکردهاى زیادى براى موسیقى بر مى شمارد که کارکرد اجتماعى، زیبایى شناسانه، شناخت نگر، از آن جمله اند. او قدرت موسیقى را بسیار زیاد مى داند و عقیده دارد ما اکنون در آغاز راه شناختن توانایى هاى موسیقى هستیم.

تحقیقات انجام شده در دپارتمان او گواه آن است که بسیارى از مردم بیش از ۴۰ درصد زمان بیداریشان را با موسیقى مى گذرانند.
موسیقى ما را احاطه کرده است. مى دانیم همه مردم ضرورتاً آثار سطح بالاى هنرى را نمى خواهند، کارکردهاى موسیقى بسیار زیاد و متنوع است و مردم به گونه چشمگیرى از موسیقى براى مهار عصبیت ها و تحریک احساساتشان استفاده مى کنند. باید بپذیریم که واکنشهاى آنها بسیار بیش از پاسخ منفعلانه به موسیقى است.

نظرهاى متناقض
احساس حقیقى مردم نسبت به وارد شدن موسیقى بازارى به طور روزافزون به زندگى روزمره خودشان چیست؟

این سؤالى است که بکى برندفور گزارشگر سایت “BBC News”، در یک محله توریستى در قلب لندن، از مردم پرسید. به نظر بسیارى از آنها موزاک بسیار آزاردهنده است، اما عده اى دیگر تأثیرات این موسیقى را بسیار مطلوب و آن را آرامش بخش مى دانند.

سو، توریستى از لس آنجلس مى گوید: «احساس ما به موسیقى بستگى دارد. اگر در حد بسیار پیش پا افتاده باشد، قطعاً آزاردهنده است، اما اگر خالقان آن زحمت زیادى کشیده باشند، مى تواند تأثیرگذار باشد.»

موزاک به نظر رى، تاجرى از ایرلند شمالى: «خسته کننده» مى آید. او با اینکه این موسیقى را دوست دارد، علاقه مند نیست که زیاد آن را گوش دهد و معتقد است این موسیقى حالت الهام بخش دارد که در ترفیع روحى بسیار مؤثر است.

ترتینى، یکى از کارکنان هتل، آن را بسیار آزاردهنده مى داند، تنها بعضى از قطعه هاى کلاسیک آن زیباست که از آنها لذت مى برد.
آبییا دوى، تاجر نیجریایى بسیار با هیجان راجع به آن صحبت مى کند. او مى گوید: «بسیار خوب است، خیلى خوب، خیلى زیبا. موسیقى کلاسیک بسیار پرسر و صداست، اما موزاک باشکوه و آرام است و بسیار مرا تسکین مى دهند.» و نیک، کارگردان تئاتر، کاملاً با باربیویم هم عقیده است. او موزاک را کاملاً پیش پا افتاده، سرکوب کننده و مانع رشد فکرى انسانها مى داند.

کاگرین وستکوت ـ BBC NEWS

هستی نقره چی

هستی نقره چی

دیدگاه ها ۶

  • خب اینکه اساسا ما موقع جویدن و بلعیدن هم به موسیقی احتیاج داریم یا موقع اسانسور و خودرو سواری یک بحث جدی تر می طلبد… قبول دارم که موسیقی سطحی و بی نیاز از تمرکز و تفکر و حس کردن به طور مداوم و تکرار شونده در همه حال سبب می شود که سطح شنوایی و سلیقه و درک موسیقی شنونده پایین بیاید البته در ممالکی که کار موسیقی جدی گرفته نمی شود که نور علی نور است جناب بارنبویم اگر ایران بود چی می گفت که جدی ترین موسیقی های شجریان را در چلو کبابی ها پخش می کنند تا فضا مثلا سنتی تر شود و چلو کباب خوش خوراک تر؟؟؟

  • bahs besiar risheii tar az in harfhaa hastesh…mozoo jeddi nagereftane maghuleie honare…hamin az dide omume mardom honar aslan mozooe jeddi va haiati`ii nist va in manshaa`e enherafate
    baghieie bahs ham aslan dar in maghal nemigonjad(yaani aslan dar in doniaie khaki nemigonjad) agar migonjid dige lazem nabud doniaie digari ham bashe hamin donia mishod behesht va tamam….

  • این مطلب من رو یاد موسیقی های پیش پا افتاده و خام و به ظاهر سنگینی مثل کنی جی ، یانی ، بودابار ، جاش گروبان و امثالهم میندازه . بدون شک اینها دشمنای اصلی موسیقی واقعی هستن .

  • آخه خداییش”اصلا میشه موسیقی کلاسیک رو اسمشو موسیقی گذاشت؟من همیشه فکر میکردم که مردم ما چه فکری میکنن که میگن بتهوون”نابغه بوده و واقعا مات و مبهوت میشدم که طرف اینارو هنر تلقی میکنه؟؟؟؟!!!!اما الان فهمیدم که همه اینها یه جور فیلمه تا بگن ما خاص و باکلاس هستیم”طرف موقع گوش دادن این موسیقی ها”دلش میخواد آب بشه و بره تو زمین”تا که اینو گوش بده”اما برای کلاس گذاشتن تظاهر به لذت بردن میکنه”آخه بابا یکی بیاد بگه مثلا سمفونی۹ بتهوون چه فرقی با سرودملی افغانستان داره”آخه حیف نیست شاهکارهایی مثل باران عشق از ناصرچشم آذر خودمون رو با این چند تا نت ساده و پیش پا افتاده یکی کنیم.والا من توی سمفونی های بتهوون”نه ارکستراسیون قوی دیدم”و نه ساز و ژانری. فقط یه ویولنسل داره چند تا نت”رو که ساده ترین و کسل کننده ترین نت دنیاس رو میزنه”آخه زدن یه گام از چند تا نت ساده چه شاهکاریه!! من تا حالا ندیدم”کسی به این سوال بتونه جواب بده! چون یا از درموندگیش فحاشی میکنه”و یا میگه”شما اینارو درک نمیکنین”.عزیزم”شما یه آهنگ تیتراژ در یک سریال دسته چندمی ایرانی میبینید”باز از ملودی و تنظیمی که از تلفیق چند تا ساز بدست اومده یه نیمچه لذتی میبرین”اما نمیدونم با چه عقلی اسم اونهارو میذارین موسیقی؟؟!!!!!!آخه این ریتم:
    دین دین دی دی دین دین”چه شاهکاریه؟اینو که یه بچه هم میتونه روی پیانو بزنه.شما توی اینترنت سرچ کنین تا پیانو زدن بعضی از بچه های ۷ ساله رو ببینین”و با سمفونی های بتهوون قیاس کنین”و ببینین اون موسیقی که اون بچه میزنه”از لحاظ نت و آکورد ها پیچیده تر و دلنوازتره یا نواختن”دو ر”می”فا”سل”لا سی”اونم در کسل کننده ترین حالت ممکن.یا میان میگن”آقاااا این کارا ۲۰۰ سااااال پیش ساخته شده؟؟!! یکی نیست بگه باربد ۱۵۰۰ سال پیش واسه ساسانیها خسروانی میساخت”بامشاد و باربد و سرگپ همه مال ۱۲۰۰ سال پیشن”که ملودیشون شرف داره به این سمفونیها که ما هیچوقت نفهمیدیم”آخه این چه هنری توشه؟؟هنر” زدن روی کلاویه پیانو؟؟؟

بیشتر بحث شده است