گفتگوی هارمونیک | Harmony Talk

در آلبوم “سخنی نیست” هم‌گاه با این مساله طرفیم. برای مثال، در خود قطعهٔ “سخنی نیست”، بر روی “پشت درهای فرو بسته، شب از دشنه و دشمن پر”، این اتفاق رخ می‌دهد که البته به دلیل خصوصیات فضاسازانه‌اش در تناسب با تصویر شعری و هم چنین حل شدن‌اش در ریتم روانی که پیش از آن جریان داشته، نمی‌توان آن را نقطهٔ ضعف دانست؛ با این حال، این مساله در دیگر قطعات این آلبوم به چشم می‌خورد، به خصوص در قطعهٔ “آنکه مست…” (یا در خارج از این آلبوم، قطعهٔ “بزم تو” و بر روی مصرع “غمِ شب‌های جدایی”) که بر روی غزلی با ابیات هم وزن و قرینه، ایجاد تنوع در شکل ریتمیک جملات با کلام دشوار‌تر است و در نتیجه خطر ایجاد این تنوع‌های تحمیلی بیشتر.

برای مثال، در “تنه‌ای بر در این خانه‌ی”، این تقطیع و سکته در ریتم (که نمی‌توان برای آن دلیلی ساختاری و موسیقایی غیر از تلاش برای تنوع بخشیدن به شکل ریتمیک جملات متصور بود) به چشم می‌خورد. در اجرای مصرع‌های “قدمی چند به آهنگ تماشا زد و رفت”، “ناله‌ای در غم مرغان هم آوا زد و رفت” و “پشت پا بر هوس دولت دنیا زد و رفت” هم این مساله وجود دارد.

به طور کلی، این قطعه، یعنی قطعهٔ “آنکه مست…”، از جهاتی، یکی از قطعات ضعیف کارنامهٔ علی قمصری ست. از سویی، از لحاظ ریتمیک و متریک، بسیاری از خلاقیت‌ها و بداعت‌های پیشین آهنگساز در آن مشهود نیست و صرفا بر روی الگویی که حتی در حوزهٔ کاری خود آهنگساز هم تکراری ست (به شباهت متر و برخی الگوهای ریتمیک سازی آن به قطعهٔ “چه نزدیک است جان تو به جانم” توجه کنید) بنا شده است، و از سوی دیگر، از نظر فرمال، ساده، بدون عمق و پرداخت ناشده است.

جملهٔ اصلی سازی پرتحرک قطعه –به استثنای بخشی که مدولاسیون به بیات راجه انجام می‌شود- در میان تک تک بیت‌ها بدون تغییر تکرار می‌شود و آنچه در میان مصرع‌ها نیز کلام را همراه می‌کند، در حد چند پاساژ پراکنده و صرفاً ارتباط دهنده است. از لحاظ مدال نیز، اتفاقی رخ نمی‌دهد و آنچه گوش می‌شود کلیشه است، و تمام ملودی‌ها در‌‌ همان حوزهٔ بیات راجه و درآمد اصفهان (مد مادر اصفهان) می‌چرخند. ضمناً، برخلاف قطعاتی مانند “شعر بی‌واژه” یا “نسل ما” یا حتی “بی‌قرار”، حضور چند خواننده در این قطعه به هیچ وجه توجیهی ندارد و بافت قطعه طوری ست که می‌شد تصور کرد با ندیده گرفتن معدود بخش‌هایی از خطوط آوازی، قطعه تنها توسط یک خواننده اجرا شود.

با این حال، یکی از قطعات درخشان اما بسیار کوتاه این آلبوم، قطعهٔ “نسل ما” است. این قطعه در حقیقت بر روی بخشی از شعری از احمد شاملو که نام اصلی‌اش “فقر” است، ساخته شده: “از رنجی خسته‌ام که از آن من نیست، بر خاکی نشسته‌ام که از آن من نیست، با نامی زیسته‌ام که از آن من نیست، با دردی گریسته‌ام که از آن من نیست”. با قرار دادن یک ضدضرب پیش از هر تکرار “که از آن من نیست”، فرمولی ساده امّا کارا به دست آمده که نه تنها با‌‌ همان قواعد رایج تلفیق شعر و موسیقی در تضاد نیست، بلکه یک شعر سپید بی‌وزن را هم توانسته به راحتی در خود حل کند.

کامیار صلواتی

کامیار صلواتی

متولد ۱۳۶۹، تویسرکان
پژوهشگر حوزه‌ی موسیقی کلاسیک ایرانی و تاریخ معاصر موسیقی در ایران
کارشناس ارشد مطالعات معماری ایران از دانشگاه تهران

۱ نظر

بیشتر بحث شده است