گفتگوی هارمونیک | Harmony Talk
پرویز مشکاتیان (تصویر از سامان اقوامی - خبرگزاری ایسنا)

نگاهی به کنسرت گروه عارف (۱)

 

کنسرت گروه «عارف»، واقعه‌ای است که در فضای موسیقی ایرانی به سختی می‌توان از آن گذشت. بازگشت «مشکاتیان» بزرگ آن‌هم پس از این همه مدت توجه شنوندگان موسیقی را به خود جلب کرد. امسال را باید سال کنسرت‌های بزرگ نام گذاشت؛ سالی که بسی از موسیقی‌دانان مشهور سال‌های انقلاب و استادان امروز را نه کنار هم اما دست‌کم در یک سال جمع کرد.

چنین کنسرتی انتظاراتی زیاد را در شنوندگان برمی‌انگیزد. همه انتظار دارند عارف دهه‌ی ۵۰ و ۶۰ را ببینند و موسیقی همان باشد که در آن سال‌ها بود. همان‌قدر کوبنده و پرخون؛ اما شرایط دیگر آن شرایط نیست و نمی‌شود در نظر نگرفت که حتا اگر آدم‌ها نزدیک ۳۰ سال مسن‌تر نشده و هنوز ۲۰، ۳۰ ساله بودند، دیگر آن بادِ تغییرات در جامعه نمی‌وزید که موسیقایی‌یان را هم رقصان کند.

پرویز مشکاتیان از چند سال پیش دوره‌ای جدید را در زندگی هنری‌اش آغاز کرده است. دوره‌ای که با «لحظه‌ی دیدار» شروع می‌شود. کاست‌های بعدی و کنسرت سال ۸۳ گروه عارف همه مربوط به این مرحله از زندگی هنری او است. باید پذیرفت که او «تغییر» کرده است و به گمان بیشتر آنان که صدای‌شان در فضای موسیقی کشور شنیده می‌شود این تغییر رو به تعالی ندارد. با این نگاه کنسرت اخیر نباید چندان شنوندگان را شگفت‌زده کند. حتا به نظر می‌رسد کمی هم از روند سال‌های گذشته بهتر شده بود.

نگاهی به نام نوازندگان در بروشور کنسرت نشان می‌دهد که گروه عارف دیگر آن گروه قدیمی نیست. نوازندگانی جوان به گروه افزوده شده‌اند.

بعضی از نوازندگان قدیمی هم که حاضراند، سلیقه‌ی هنری‌شان عوض شده است. شنیدیم که گفته شد این گروه، گروهِ سرپرستان است (۲) و همه‌ی نوازندگان آن سرپرست یکی از گروه‌های فعال امروزی‌اند. همین امر نشان می‌دهد کار هماهنگ کردن آن‌ها که هر یک، محور فعالیتی بوده‌اند، در جایی که تفکر کار گروهی چندان هم جا نیافتاده، چقدر دشوار است. خواهیم دید که این موضوع چگونه در جاهایی از همین اجرا دست و پای کل گروه را می‌بندد.

مشکاتیان با این پیش‌زمینه‌ها کار را شروع می‌کند. از همین رو بیشتر قطعات انتخاب شده آشنا است و سال‌ها پیش اجرا شده؛ چرا که همه عارف آن دوره را در ذهن دارند و آمده‌اند که آن‌چه را ذهن دارند، بشنوند. از سوی دیگر نوازندگان هم دیگر آن‌گونه با هم نیستند، پس باید قطعاتی انتخاب شود که قبلاً هم اجرا شده باشد تا اعضای با سابقه‌ی گروه بتوانند به‌رغم سال‌ها دوری از عارف، زود با آن اخت شوند و اعضای تازه وارد هم با آن‌ها آشنایی داشته باشند.

پیش درآمد ابوعطا اولین قطعه‌ی کنسرت است. پیش درآمدی به شیوه‌ی مشکاتیان که آرایشی جدید یافته است (۳). در چند جای این پیش درآمد جاهای خالی برای سوال و جواب و هنرنمایی نوازندگان فنی (به اصطلاح ویرتوئوز) وجود دارد. از همین جا بزرگ‌ترین اشکال کار گروه ظاهر می‌شود؛ نبودن همگنی و یک‌دستی در کار. چنان که خواهیم دید این ایراد تا پایان باقی می‌ماند. تنها شکست ریتم در بخش پایانی این پیش درآمد است که اثری از مشکاتیان و گروه منسجم‌ عارف دارد.

«چهارمضراب خسرو شیرین» هم همین‌گونه است، هر چند به دلیل فرم و تمپوی اجرای این قطعه، جایی برای نمایش سازهای تک نیست. همین امر باعث می‌شود این قطعه متجانس‌تر از پیش درآمد باشد. تنها در بخش‌های پایانی، لغزش‌های ناخواسته‌ای در ریتم این قطعه پیش آمد. در همین لحظات هماهنگی گروه به هم خورد به طوری که سازها ناهم‌زمان شدند.

فرم کلی این کنسرت، همان فرم آشنا و تجربه شده‌ی موسیقی ایرانی بود. سال‌ها است که در اجراهای رسمی موسیقی دستگاهی فرم کلی به صورت اجرای زنجیروار قطعات با متر معین و گوشه‌های ردیف (بخش‌های آوازی با متر نامعین) است. معمولا قطعات با متر معین (ضربی) به صورت گروه‌نوازی اجرا می‌شود. بخش‌های آوازی را در شکل کلاسیک‌اش یک خواننده و یک نوازنده اجرا می‌کنند (۴).

گاهی که نگاه گروه به موسیقی کمی غیرآوازی و تمرکز ارائه‌ی موسیقی بر نوازندگی سازها است، تک‌نوازی با متر آزاد جای این بخش را می‌گیرد. این گونه تک‌نوازی‌ها از یک سو فرصتی برای نمایان شدن توانایی‌های فنی نوازندگان فراهم می‌کند و از سوی دیگر استراحتی در بافت کلی کنسرت پدید می‌آورد.

در اجراهای قدیمی‌تر چون منطق قطعات ضربی با تک‌نوازی‌های میان‌شان تقریبا نزدیک بود، احساس عدم تجانس به شنوندگان دست نمی‌داد. امروزه به‌خصوص برای گروه‌هایی که نگاهی متفاوت به گروه‌نوازی دارند؛ این گونه تک‌نوازی‌ها ایجاد اشکال می‌کند. برای رفع چنین اشکالاتی سه رویکرد وجود دارد: ۱- قطعات آوازی حذف یا تا جایی که ممکن است کم رنگ شوند تا موسیقی انسجام درونی بیابد. ۲- سعی شود قطعات آوازی در طول تمرین‌ها متناسب با روح کلی موجود در موسیقی تمرین شود.

این کار نیاز به تمرین و دقت فراوان دارد. همچنین برای گروه‌هایی که مدت کمی با هم تمرین می‌کنند انجام‌اش بسیار دشوار است. چرا که نیاز به شناخت دقیق از اعضای گروه و شکل‌گیری نوعی خرد جمعی دارد که در کوتاه مدت امکان‌پذیر نیست. ۳- قطعات آوازی به بخش‌هایی از گروه‌نوازی تبدیل شود. این کار نیز نیا‌زمند دقت نظر آهنگ‌ساز است. برای اجرای راه‌حل سوم آهنگ‌ساز باید از پیش به همه‌ی زیر و بم اجرای یک قطعه‌ی آوازی با گروه اندیشیده باشد و همه چیز را تحت فرمان خود در آورد. این موضوع هم با توجه به تجربه‌هایی که تا امروز شده کار دشواری است (۵).

در کنسرت گروه عارف بیشترین ناهماهنگی در همین قسمت اتفاق افتاد؛ چرا که هر یک از تک‌نوازان دارای بیان شخصی متفاوت از گروه بودند. نتیجه‌ی کار هم نشان می‌داد که سیر تمرین‌های گروه نتوانسته این ناهماهنگی را هموار سازد. بنابراین کل این کنسرت به شکل گروه‌نوازی‌ به سبک گروه عارف که به وسیله‌ی تک نوازی‌ها پاره‌پاره شده بود شنیده می‌شد.

پانوشت

۱- این مقاله بر اساس اجرای شب سوم نوشته شده است.
۲- برای مثال می‌توان به سازبندی و تنظیم قطعه‌ی ابتدای کاست صبح مشتاقان اشاره کرد.
۳- مصاحبه‌ی پرویز مشکاتیان در شهروند امروز، شماره‌ی ‌‌پیاپی ۵۸، (ص ۵۸).
۴- در اجراهای موسیقی دستگاهی نمونه‌هایی وجود دارد که حتا این بخشها را هم کل گروه می‌نوازند؛ این‌ها آثاری است که پدیدآورندگانش سعی در ایجاد تغییراتی در همان فرم رسمی داشته‌اند. این گونه برخورد در دهه‌ی ۵۰ جزء نگاه‌های نوآورانه‌ی موسیقی ایرانی محسوب می‌شد.
۵- برای نمونه می‌توان به «پرسه درآینه» اثر «محمدرضا فیاض» برای نوع اول، بیداد برای نوع دوم و کنسرت نوای گروه عارف با «فاطمه‌ی واعظی» (پریسا) یا اجراهای گروه هم‌آوایان اثر حسین علیزاده برای نوع سوم اشاره کرد.

آروین صداقت کیش

آروین صداقت کیش

متولد ۱۳۵۳ تهران
منتقد و محقق موسیقی

دیدگاه ها ۴

  • به نظر من پرویز مشکاتیان با این اجرای ضعیف و بی برنامه به پایان خط هنری خود رسیده است و هنرمند خلاق عرصه شعر و موسیقی دیگر حرفی برای گفتن ندارد
    آشفتگی اجرا ، استفاده از نوازندگان بسیار ضعیف به خصوص نوازندگانی که ۱ تجربه کافی برای اجرای زنده ندارند ۲- نوازندگانی که به دلیل کهولت سن قادر به اجرا روی صحنه نیستند

    و مشکل بسیار بزرگ دیگر که نویسنده هم به آن اشاره کرده ناسازگار بودن شیوه ی بعضی نوازندگان این گروه مثل نوید افقه کیوان ساکت و بهداد بابایی هم در تکنوازی و هم در گروهنوازی از نقاط ضعف این اجرا بود
    در این میان می توان به وجود بعضی از نوازندگان غیر ضروری که عملا صدایی از ساز آنها شنیده نمی شد هم اشاره کرد ساز هایی مانند قیچک آلتو سنتور آلتو رباب و تارباس که به اعتقاد خیلی ها دکور بودند و در اجرای گروهی نقشی نداشتند
    به همه ی این مشکلات باید به کوک نامناسب گروه به خصوص سنتور پرویز مشکاتیان اشاره کرد که به طرز ناشیانه ای کوک شده بود و اصلا بالانس به نظر نمی رسید
    در هر صورت هنرمند بزرگی مثل مشکاتیان با این همه آثار ماندگار بهتر است رسما خود را بازنشسته کند و این سالهای باقی مانده را به اشائه موسیقی تربیت شاگرد بپردازد
    کاری که اغلب بزرگان موسیقی ایران انجام دادند

بیشتر بحث شده است