روشن است که دشواری دوچندان می شود زیرا گونهای بسیار خاص از چیزی پیش روی ما است که نوع عامش هم چندان برایمان شناخته شده نبوده است. حال برای آن که کمی موضوع ملموس تر شود تحلیل یک فراز کوتاه اما مهم کتاب راهگشا است: «محتوای اینتناسیونی سری پیچیده و متنوع است. بررسی آن از لحاظ علمی بهتر است به چند مرحله تقسیم شود. مرحله ی ابتدایی، آشنایی با آن ویژگیهای اینتناسیونی ای است که در سطح قرار دارند و مستقیما با گوش درک می شوند. روشهای مهم تحلیل عبارت اند از: ۱- شنیدن اینتناسیون ها به صورت گروهی […] یکی از عمده ترین کارکردهای ساختاری سری، برآورده کردن تمام بافت (هم از لحاظ افقی، هم از لحاظ عمودی، هم در بعد مختلط) با یک ماتریال اینتناسیونی واحد است.
[…] اما سری-تنها، فقط «محصول نیم ساخته» است، ماتریالی اینتناسیونی و صوتی که هنوز لازم است. با استفاده از آن بافت موسیقایی زنده و بیانگر را «ساخت».» (ص ۳۱-۳۲۸) پرسش اساسی اکنون این است؛ به راستی این فرازها چه معنای دقیقی دارند؟ بدون دانستن معنای واژهی کلیدی اینتناسیون چگونه می توان به منظور نویسنده پی برد؟ ممکن است بی اندیشیم این موضوع در مورد هر واژه ی تخصصی دیگری هم پیش می آید، درست است اما در اینجا بحث از یک مفهوم تاریخدار است.
«اینتناسیون» یا ترجمه ی تحت اللفظی فارسیاش «لحن» در حقیقت برگردان «اینتوناتسیا»ی ( интонация) روسی است، ترمی موسیقی شناختی که ابتدا در نوشته های آسافیف پدیدار شد و سپس دگرگونی پذیرفت (۱۰) و کارکردهای پیچیده و چندجانبه ای پیدا کرد (۱۱). با این وصف، با توجه به این که هر فروکاست ساده انگارانه ای از اینتناسیون به معنای عمومی لحن یا بدتر از آن، معنای موسیقی شناختی ایرانیاش (تقریبا نزدیک به ملودی) یا حتا کاربردهای آن در تئوری سنتی موسیقی و موسیقی شناسی انگلیسی زبان، ما را از مقصود اصلی نویسندگان کتاب دورتر می سازد، چگونه باید مفهوم متن را به درستی فهمید؟
نمونه ی نسبتا طولانی دیگری عمق دشواری را بیش از پیش روشن می کند: «[…] هرگونه تکنیک کمپوزیسیون عملا نقشی عظیم و از بسیاری جهات تعیین کننده هم برای ماتریال موسیقایی (و اینتناسیون مرتبط با آن) و هم برای فرم در کل (و نتیجتا برای ایده ی کلی موسیقی نیز) برخوردار است. […] درباره ی اهمیت ماتریال (و مقولات مرتبط به آن) برای فرم موسیقایی، هرچه بگوییم مبالغه نکرده ایم. بیهوده نیست که تقریبا هر آهنگسازی که فرآیند اثر را تحلیل می کند در مورد ارتباط متقابل ماتریال و فرم سخن می گوید. اما مسلما فرم موسیقایی به «جزء مادی»اش ختم نمی شود و کاملا منطقی است که در کمپوزیسیون، علاوه بر ماتریال در نوع خودش، به طور سنتی دو جنبه تفکیک می شوند: ۱- فرآیند و ۲- طرح ساختاری […] (یا، به گفته ی آسافیف، فرم به مثابه ی «فرآیند» و فرم به مثابه ی «تبلور»).
[…] هرگونه فرم موسیقایی، ضمن این که فقط در «صف آرایی» زمانی خود در برابر شنونده (یعنی فرآیند) واقعا موجودیت دارد، دارای یک «باقیمانده ی موثر» ضروری هم هست که پس از واقعه […] مانند یک ساختمان با ویژگیهای معین (یعنی طرح ساختاری) در ذهن شنونده ثبت می شود. […] و به این ترتیب، مقایسه ی فرم های سنتی و جدید در این دو جنبه که اهمیتشان کمتر از «بعد مادی» نیست، امکان کنونی تفاوت عمیق و می توان گفت مفهومی آنها را تایید می کند.» (ص ۸۶-۲۸۵). مشخص نیست بدون اطلاع از نگاه ویژه ی موسیقی شناسی شوروی به مساله ی فرم و محتوا که ابتدا در کار دوران ساز آسافیف «فرم همچون فرآیند» (۱۲) شکل یافت و بر بستری از اندیشه ی مارکسیستی جدایی فرم از محتوا را در درک موسیقی شناختی شوروی های تثبیت کرد (۱۳) و همچنین بدون آگاهی از نظرات ویژه ی خولوپوف در مورد محتوا (۱۴)، چگونه می توان این فرازها را فهمید؟
شرایط هنگامی بدتر می شود که بدانیم همین مفهومسازیها، تبیین ها و تعریف ها، دستمایه و شالوده ی تقسیم بندی کتاب را تشکیل می دهند، اینچنین، روشن می شود که چرا گاهی دسته بندی مقولات در فصلهای مختلف گنگ و مبهم است.
پی نوشت
۱۰- Корниенко, О. С. МУЗЫКАЛЬНО-ТЕОРЕТИЧЕСКАЯ СУЩНОСТЬ ПОНЯТИЯ «ИНТОНАЦИЯ». научных и творческих работ студентов и магистрантов факультета искусств и дизайна, ۲.
دو منبع زیر نمایی از تغییرات مفهوم اینتناتسیا در تفکر آسافیف در اختیار می گذارند.
Асафьев, Б. В. (۱۹۶۵).
Речевая интонация. Музыка.
Асафьев, Б. В. (۲۰۰۶).
Интонация. Методология
педагогики муз. образ.:
учебник для студентов вузов/
под ред. ЭБ Абдуллина ,
۹۴-۱۰۶.
۱۱- برای مطالعه ی بیشتر در مورد سیر تطور مفهوم رک. منبع پی نوشت ۵.
۱۲- Асафьев, Б. В. (۱۹۷۱). Музыкальная форма как процесс. Л.: Музыка, ۳۷۶ , ۱.
۱۳- Smirnov, D. (2002). Marginalia
quasi una Fantasia: on the
Second Violin Sonata by Alfred
Schnittke. Tempo (New Series), (3)220, 2-10.
۱۴- Kholopova, V. N. (2012). The Category of “Musical Content” in the Music Theory Legacy of Yuri Nikolayevich Kholopov. Music Scholarship/Problemy Muzykal’noi Nauki, 11(2).
۱ نظر