از بین این ۵ کتابشناسی [۳] و [۵] حاوی توصیفهایی است، از محتویات مقاله یا کتاب معرفی شده. در [۳] اشاره شده که توصیفها از روی «منابعی که توسط ناشر یا مولف در مقدمهی کتاب آورده شده و یا در کتابنامههای وزارت ارشاد وجود داشته» نوشته شده. با وجود این گاه در این توصیفها اشاراتی وجود دارد دال بر آن که، نویسنده آن را افزوده است. این نوشتهها بیشتر در تایید منابع است؛ برای مثال: در [۳] ص۱۷۶، در توصیف «شعر و موسیقی و ساز و ادبیات فارسی» آمده «این کتاب از مهمترین منابع تحقیقی در مورد موسیقی ایرانی است» این گفته که معلوم نیست بر چه پایهای قرار دارد حتا اگر هم درست باشد اعتبار و بیطرفی یک کتابشناسی را مخدوش میکند.
یا در نمونهی دیگری در [۳] ص۱۷۳ نوشته شده: «اطلاعات جامعی در مورد این کتاب و موضوع شانزده مقالۀ موسیقی به دست نیامد» این جملهها که در توضیح کتابی به نام «شانزده مقاله موسیقی» آمده این سوال را به ذهن میآورد که: پس اطلاعات این مدخل از کجا آمده است؟
اگر از منبع دیگری نقل شده چرا اشارهای به آن نیست؟ و اگر نه… در همین مورد در مقدمه نیز جملهی جالب توجهی هست: «برای کتابهایی که به هیچ عنوان قابل دسترسی نبوده یا فاقد شناسنامهی کامل بودهاند (عموما کتابهای منتشر شده قبل از ۱۳۶۰) توضیحی نوشته نشده و با همان مشخصاتی که در دسترس بوده درج گردیدهاند» احتمالا اطلاعات کتابهایی که به هیچ عنوان در دسترس نبودهاند از منابع دیگری که به هیچ عنوان نام برده نشدهاند نقل شده است! در [۵] اندازه و زبان منبعی که قرار بوده توصیف شود در نظر گرفته شده و سعی شده تا حدودی هم یک دستی زبان توصیفی کتاب حفظ شود.
با توجه به اینکه در [۵] بعضی مدخلها در جاهای مختلف تکرار شده، چنانکه نویسنده نیز در «مقدمۀ مولف» مینویسد، توصیف هر یک متفاوت است. این عمل ضمن اینکه به نویسنده فرصت میدهد تا توصیف هر مدخل را متناسب با ردهبندیاش انتخاب کند اطلاعات بیشتری نیز از یک منبع به خواننده منتقل میسازد. برای مقایسه میان توصیفهای این دو کتاب مثال زیر میتواند کمک کند:
تاریخ تحول ضبط موسیقی در ایران؛ [۵] «تاریخچه ضبط صدا و دستگاههای آن در ایران. دو دوره ضبط صفحات ایرانی و مشخصات آثار ضبط شده. فهرست مشخصات تعدادی از صفحات ایرانیو مختصر شرح حال هنرمندان مربوط. تاریخچه ضبط صدا روی فیلم، رادیو، تلگراف و بیسیم در ایران. شرح بازیافت آثار صوتی قدیم توسط تمهیدات فنی ویژۀ مؤلف.
روشهای حفظ و نگهداری و استفادۀ صحیح از وسایل صوتی» [۳] «مجموعه حاضر گزارشی است درباره شیوهها و تمهیدات و ضبط و پخش صدا که در آن سیر تکاملی ضبط موسیقی در ایران به تدریج از زمان ساخت فوندگراف آغاز میشود، سپس با اولین ضبط آثار تاریخ موسیقی ایران، سیر تحول صفحه گرامافون و صداگذاری فیلم ناطق ادامه مییابد.
مباحث دیگر کتاب درباره ضبط موسیقی، مربوط به اختراع رادیو و تلویزیون، صفحه ریز شیار، ضبط استریو، نوار کاست و سرانجام آخرین ابتکار در کار ضبط صدا و ساخته شدن دیسک فشرده (CD) است. در این اثر همچنین شرح حال بعضی از چهرههای برجسته موسیقی ایران و نحوه حفظ نگهداری از وسایل صوتی به تفصیل بیان شده است.» از مقایسهی این دو نوشته کاملا مشخص است که [۳] بیانی عمومیتر، نزدیکتر به روایت و کم دقت (به واژهی فوندگراف که به جای فونوگراف آمده توجه کنید) دارد و [۵] بیشتر برای استفادهی اهل پژوهش فراهم شده است.
نمایهی نام پدیدآورندگان، نام کتابها (و مقالات) در هر ۵ کتاب دیده میشود. [۴] نمایهی موضوعی و نمایهی آثار (آلبومها، اپراها، بالهها و …) را افزون بر اینها دارد و پدیدآورندگان نیز در نمایهی کلی نامها فهرست شده است. نویسندهی [۳] فهرست جداگانهای برای ناشران تهیه کرده است. در [۱] نام نویسندگان از نام کسانی که دربارهی آنها چیزی نوشته شده جدا و با عنوان «فهرست نام کسان» چاپ شده. همچنین فهرستی تحت عنوان «فهرست تحلیلی» در [۱] آمده که صرفنظر از ناماش به فهرست موضوعی شبیه است.
در تمامی این ۵ کتاب محدودیت تاریخی اعمال شده مربوط به زمان شروع مطالعه است؛ برای مثال [۳] با تاریخ انتشار ۱۳۸۳، منابع را تا سال ۱۳۸۱ بررسی کرده که منطقی به نظر میرسد. اما از این بین [۴] متمایز است چرا که با این استدلال که [۱] آثار نوشتاری دربارهی موسیقی را تا سال ۱۳۵۳ مطالعه کرده کار خود را با بررسی منابع از سال ۱۳۵۴ به بعد شروع کرده است (۹). آثار فهرست شده در همگی این کتابها محدود به زبان فارسی است و آثار چاپ شده به دیگر زبانها در مورد موسیقی ایران را در بر نمیگیرد. همینطور نمونهای هم در هیچیک دیده نشد که کتاب یا مقالهای به زبان فارسی و چاپ خارج از ایران فهرست شده باشد.
نحوهی جمعآوری اطلاعات در این ۵ کتابشناسی متفاوت است. [۲] و [۴] کتابخانهها را برای یافتن اطلاعات مربوط به کتابها جستجو کردهاند.
نام این کتابخانهها در ابتدای هر یک از این دو منبع آمده. نگاهی گذرا به این دو فهرست نشان میدهد که [۲] با توجه به این که ناشرش «مرکز پژوهشهای اسلامی صدا و سیما» بوده است به تعدادی از کتابخانههای منسوب به مدرسان حوزهی علمیه نیز دسترسی داشته که در [۴] به چشم نمیخورد؛ از جمله کتابخانههای «آیت الله مرعشی»، «آیت الله سیستانی»، «آیت الله گلپایگانی» و «فیضیه»، به همین دلیل ممکن است منابعی که مسائل فقهی مرتبط با موسیقی را دنبال میکنند، در [۲] بیشتر دیده شود.
در [۱] اشارهای به این که اطلاعات در کجا تهیه شده نیست بلکه فهرستی از نشریاتی که مورد بازبینی قرار گرفته چاپ شده است. این فهرست در [۴] جزو نمایهها و با عنوان «نمایهی نشریات» آورده شده. در [۳] و [۵] اطلاعی در این باره به چشم نمیخورد.
[۴] و [۵] در توضیح معیار انتخاب میان انبوه منابع قابل بررسی نوشتهای از ایرج افشار را نقل کردهاند که وی در مقدمهی جلد چهارم کتاب «فهرست مقالات فارسی» (۱۰) نوشته است: «در تدوین این فهرست هیچ نوع تمییزی را بین مقالات جایز ندانستهام یعنی آنها را سبک سنگین نکردهام. این کار محقق و مصنف صاحب تشخیص است که مقالات محققانه و عمیق را با طبع سلیم و بینش انتقادی از نوشتههای پست جدا سازد. فهرستنگار را با نیک و بد نوشتهها کاری نیست، نخواستهام این فهرست جنبهی گزیده و انتقادی داشته باشد.» (۱۱) و بدین ترتیب مدعی شدهاند که صافیای را برای بر گزیدن مقالات اعمال نکردهاند الا مرتبط بودن با موضوع موسیقی.در [۱] اشارهای به این موضوع شده که نگارنده با «بررسی دقیقتر و نظرخواهی از صاحبنظران» سعی کرده «تا آنهایی [نشریاتی] را که از جهاتی ارتباط کمتری با زمینهی شناخت کار داشتهاند از این مجموعه حذف کنم» بنابراین ۲۲ نشریهی باقی مانده را که در نهایت مورد بررسی قرار گرفته، نوعی فرایند گزینشی معین ساخته که معیارهای گزینش و گزینشکنندگاناش (همان صاحبنظران) در متن مشخص نشده است. در [۲] و [۳] نیز اشارهای به معیار گزینش نیست، البته با توجه به این که در اینها تنها فهرست نام کتابها آمده چنین گزینشی کمتر لازم بوده است (۱۲).
بررسی مولفههای هفتگانه نشان میدهد که ضمن این که چاپ چنین کتابهایی برای استفادهی پژوهشگران ایرانی ضروری است، دقت بیشتری در فرآوری آنها لازم میشود چرا که این آثار قرار است تا سالها پژوهشگران را برای یافتن مدارک مورد نیازشان راهنمایی کند و هر اشتباه در چنین فهرستهایی میتواند به عنوان سندی صحیح به گروهی از پژوهشهای بعدی سرایت کرده یا مدتها وقت پژوهشگران را برای مقابله و تصحیح اشتباه تلف سازد.
هر کتابشناسی درست از همان لحظهی چاپ (یا شاید پایان دورهی مطالعه) کتابی کهنه به شمار میرود، چون جریان نشر از حرکت بازنمیایستد و به حرکت خود ادامه میدهد، به همین دلیل انتشار چنین آثاری بر روی رسانههای ذخیرهسازی رایانهای و به شکل بانک اطلاعاتی علاوه بر اینکه امکانات جستجو را افزایش میدهد موجب میشود تا به راحتی بتوان هر از چندگاهی منابع تازه را به آن افزود و این نقص را بر طرف کرد؛ این چیزی است که تا کنون مورد توجه ناشران این گونه آثار قرار نگرفته است.
پینوشت
9- در [۵] اشارهای به این موضوع هست که: «بسیاری از مطالب و مقالاتی که به هر علت در کتابشناسی موسیقی (منظور [۱] است) تألیف خانم ویدا مشایخی دیده نمیشد، شناسایی و برگه نویسی شد.» شاید به دلیل برخورد با همین مطالب است که میرعلینقی با وجود آگاهی از [۱] تصمیم گرفت دوباره دورهی مورد بررسی [۱] را نیز در کار خود بیاورد.
10- اطلاعات مربوط به این کتاب بدون تغییر از [۴] ص۱۰ نقل شده است.
11- لازم است آثار و افراد تاثیرگذار در حوزهی فرهنگ که کارشان حتا پس از ۳۰ سال نیز سرمشق دیگران قرار میگیرد، یادآوری شود؛ که از یک سو ارزشهای چنین افرادی را نشان میدهد و از سوی دیگر کمبود تعداد و پراکندگیشان را به رخ میکشد. نمونهی دیگر در همین مورد راهنمایی عبدالحسین آذرنگ است در قدیمیترین و جدیدترین کتابشناسی چاپ شده یعنی [۱] و [۵].
12- در [۲] و [۳] که تقریبا هم زمان نوشته شده است تفاوتهایی به چشم میخورد که میتوان آن را به نوعی گزینش (بهخصوص در [۲]) نسبت داد.
فرهنگ و آهنگ شمارهی ۱۹
۱ نظر