گفتگوی هارمونیک | Harmony Talk

گفتگو با هوشنگ ظریف (۱)

هوشنگ ظریف جزو آخرین بازمانده‌های نسلی از موسیقیدانان ایرانی است که هرگز اهل جنجال‌های رسانه‌ای نبودند؛ نسلی در عمل موسیقایی درجه یک و در آموزش خستگی‌ناپذیر. ظریف، تربیت‌شده‌ی مکتب معلمانی چون موسی معروفی، حسین دهلوی، روح‌الله خالقی، فرامرز پایور است که خود نیز تا امروز بر همان مسیر بوده و هست. بی‌تردید حاصل چند دهه کوشش پایه‌گذارانه‌ی آن نسل بود که قطار موسیقی کلاسیک ایرانی را شتاب بخشید. سالی که در آنیم اولین سالی است که هوشنگ ظریف بر خلاف خواست قلبی خود، پس از بیش از نیم قرن تدریس تار، دیگر در هنرستان موسیقی درس نمی‌دهد. سالروز تولد این استاد کهن‌سال ولی هنوز پر شور و بذله‌گو، بهانه‌ای بود تا او را در این گرد و غبار هیاهوهای رسانه‌ای بازیابیم و هوایی تازه کنیم.

بنا را بر این گذاشتیم که هوشنگ ظریف را در خاطراتش از خالقی و دهلوی و پایور بجوییم. با وجود کسالتی که داشت برای مصاحبه قراری گذاشتیم و به آموزشگاه موسیقی ظریف در قلهک رفتیم. سطرهای پیش رو، حاصل گفتگوی آن صبح بارانی است.

شما سالهای زیادی با مرحوم پایور همراه بودید. شنیدن صدای ارکستر پایور، چه با ضبط‌های آنالوگ آن سال‌ها و چه در اجراهای صحنه‌ای، تحسین‌برانگیز و حتی اعجاب‌آور است. بازگویی هرگونه اطلاعاتی از نحوه‌کار آقای پایور، به مثابه تاریخ شفاهی ارزشمندی خواهد بود. از نحوه ‌تمرین‌های ایشان جزئیاتی را برایمان بگویید.

قبل از تشکیل گروه استاد پایور، با ارکسترهای مختلف رادیو همکاری می‌کردم. سرپرست یکی از این ارکسترها استاد محمد حیدری بود. بعد از اینکه آقای پایور از انگلیس برگشتند، سرپرستی این گروه را –که آن زمان آقای محمد حیدری دیگر با آن همکاری نمی‌کرد- به عهده گرفتند. با آقای پایور هفته‌ای دو روز تمرین داشتیم در اداره فرهنگ و هنر آن زمان. در منزل‌شان خیلی به ندرت. سر ساعت ۹ صبح تمرین شروع می‌شد تا دوازده. آن وسط یک ربع استراحت داشتیم. پاساژهایی که برای سنتور بود را به من می‌گفتند که بزنم. یک بار آقای مجد و شهناز برای یک اجرای خاصی با گروه همراه شده بودند که وقتی آقای مجد نوت را دیدند گفتند آقای ظریف! نمیشه آقای پایور اینها را ننویسند؟ آن اساتید گوشی می‌زدند و با نوت راحت نبودند. آقای پایور وقتی شنیدند گفتند شما اینها را نخواهید زد و اینها را ظریف و سنتور من خواهد زد.

تمرینها در نهایت نظم و دقت برگزار می‌شد. اگر کسی چند دقیقه دیر به تمرین می‌رسید تذکر می‌دادند. یکبار یکی از نوازندگان به نوازنده‌ی دیگری گفتند کوک سازت کمی پایین است. آقای پایور هم به آن فرد گفتند که لطفاً شما به کار خودتان برسید و دقت کنید. نظم برای ایشان بینهایت مهم بود و ما در واقع در سایه‌ی چنان دقتی، بهترین دوران را تجربه کردیم. مسافرت‌های زیادی هم می‌رفتیم. اروپا، اروپای‌شرقی، کانادا، ‌امریکا و غیره و اجراها یکی از یکی بهتر. البته در مسافرت‌ها همه‌ی گروه نبودند و بدلیل محدودیت‌های مالی ایشان گزیده‌ای از گروه را همراه می‌بردند که من در تمام موارد همراه ایشان بودم. مثلاً توری با آقای شهیدی داشتیم. ایشان واقعاً خواننده‌ی قابلی بودند. همیشه سلامت باشند. ما هیچ مشکلی با ایشان نداشتیم. چه در تمرین‌ها و چه در اجراها.

آقای پایور نوت‌ها را به چه شکل می‌نوشتند؟ پارتیتور بود یا هر ساز جدا؟

برای هر ساز جدا می‌نوشتند. اصراری هم نداشتند به اینکه از روی نوت اجرا نشود ولی عملا این اتفاق می‌افتاد و قطعات را آنقدر با تکرار و تمرین جا می‌انداختند که همه، قطعات را حفظ می‌شدند و می‌زدند. البته نکته‌ی مهم دیگر این بود که همه‌ی گروه آنقدر نوازندگان سطح بالایی بودند که کارها و قطعات خیلی زود در می‌آمد و تمرین‌ها بیشتر سر جزئیات و ریزه‌کاری‌ها و نوانس‌ها بود. متأسفانه آقای پایور خیلی زود فوت کردند. خیلی آدم خاصی بودند. با وجود تمام مشغله‌های موسیقی‌شان همیشه مطالعه هم داشتند.

سعید یعقوبیان

سعید یعقوبیان

متولد ۱۳۵۸ تبریز
کارشناس ارشد علوم اقتصادی و برنامه‌ریزی از دانشگاه علامه طباطبایی ۱۳۸۶
نوازنده‌ی تار و سه‌تار، منتقد و پژوهشگر موسیقی

۱ نظر

بیشتر بحث شده است