گفتگوی هارمونیک | Harmony Talk

گاهی لازم می‌شود نه های دردناکی بگوییم (۱)

به نظر می‌رسد آلبوم‌های نشر هرمس را در سال‌های نخست، می‌شد با نخ تسبیحی به هم بست اما امروز انتشار آلبومی از سنتور رضا ورزنده، انتشار یک سمفونی کلاسیک از یک آهنگساز کلاسیک، یا آلبومی از صدای جلز و ولز سرخ کردن سیب زمینی، انتشار همه‌ی اینها از هرمس قابل تصور است. به همین دلیل نوع کار در ابتدا توانسته بود مخاطبینی را جذب کند که شیوه‌ی ادامه‌ی کار باعث شد هرمس در کنار دستاوردهای جدید، بخشی از مخاطبین اولیه را از دست بدهد. شما این موضوع را چگونه می‌بینید؟ فصل مشترک آلبوم‌های این سال‌های هرمس چیست؟

سلیقه.

سلیقه‌ی شخص شما؟


عملا بله. اینکه امروز آن نخ تسبیح را نمی‌بینیم من چنین تصوری ندارم! ولی چیزی که برای من مهم است و فکر می‌کنم واقعیت هم دارد این است که هرمس طی این سالها به همراه شنونده‌هایش تربیت شده و رشد کرده‌است. کمااینکه الان شاید خیلی از کارهایی که ۱۰ سال پیش منتشر می‌کردم را منتشر نکنم و از این بابت خوشحالم و فکر می‌کنم این سیر درحال طی شدن است. خوب یا بد اما به هر حال هرمس سکون ندارد.

مخاطبین هم در این روند و در واقع روی سلیقه‌ی شما تاثیر گذاشته‌اند؟


صددرصد. این تأثیر متقابل است.

مخاطب یا بازار؟

مخاطب. اگر قرار بود کار بازاری انجام دهم، کلاه قرمزی آقای علیقلی را هم که دوست من هستند منتشر می‌کردم و می‌توانستم با آن کار هرمس را برای ۱۰ سال بیمه کنم. برای همین اگر قرار باشد بازار تصمیم بگیرد که چکار بکنم در این سالها مسیر متفاوتی می‌رفتم. خیلی کارهای راحت‌تری بود که می‌توانستم در این حوزه انجام دهم ولی چیزی نبود که برای من جذابیت داشته باشد. نمی‌گویم اقتصاد اهمیت ندارد چون ما همیشه در کشمکش زنده نگه داشتن هرمس هستیم ولی اقتصاد هیچ وقت اولویت اول نبوده است. دوست دارم صدا را با آن کیفیتی که دلم می‌خواهد و هنرمندان‌مان هم دوست دارند به گوش شنونده برسانم و این برای من از همه چیز مهم‌تر است.

پس هر آلبومی که هرمس در هر مقطعی منتشر می‌کند، سلیقه‌ی آن دوره‌ی شماست که در این میان هم آثاری وجود دارند که پشتوانه‌ی موسیقایی دارند و هم کارهایی که تجربی هستند و شاید خود صاحب اثر هم دیگر هرگز آن نوع کار را تجربه نکند. شاید بتوان گفت مسیری که هرمس در سال‌های اخیر پیش گرفته به گونه‌ای بوده که بیشتر به کارهای تجربی بها داده‌‌شده‌است. آلبوم‌هایی مانند «سیر» یا «اپرای رستم و سهراب» محصول چندین سال کار یک موزیسین شناخته شده بودند و پشتوانه‌ی موسیقایی داشتند ولی آلبوم‌های امروز لزوماً اینطور نیستند.

اگر یک بساط موسیقایی به نام هرمس وجود دارد؛ نمی‌خواهم نامش را بنگاه اقتصادی بگذارم، این محفل باید اجازه‌ی چنین تجربه‌هایی را در صورتی که شرایطش برایش مهیا باشد بدهد. اگر الان پروژه‌ی «سیر» پیشنهاد شود دیگر با این شکل منتشر نخواهد شد. سیر برای زمان خودش کار مهمی بود و هنوز هم می‌فروشد و مخاطب دارد. ولی اگر قرار بود این پروژه الان شکل می‌گرفت یقین بدانید که با مسعود و کریستف می‌نشستیم و چالشی‌تر به ماجرا نگاه می‌کردیم. ولی آن دوره استحقاق آن کار این بود که به آن شکل دیده شود و برای زمان خودش هم خیلی اتفاق متفاوتی بود و سنت‌شکنی در آن انجام شده بود اما الان اگر قرار بود دوباره این پروژه را شکل می‌دادیم، حتما دلم می‌خواست که نگاه‌های دیگری هم در این کار اعمال شود و شاید تنظیم و شیوه‌ی ضبط و دیگر موارد را تغییر می‌دادیم. مطمئناً در قطعه‌ی اول دیگر سازهای زهی سمپل استفاده نمی‌کردیم ولی در آن زمان به خاطر بضاعت و به خاطر اینکه آن کار مسیری را طی کرده بود دیگر جسارت یا قابلیت این را نداشتیم که بتوانیم آنقدر در آن کار دستکاری کنیم. اگر الان بود شاید ترجیح می‌دادم که اصلاً زهی ها را از آن قطعه برداریم.

قبول دارید که با این نوع فکر و با چنین روالی احتمال دارد از آنجا که ذات کار آزمون و خطاست آلبوم‌هایی هم منتشر شود که شکست محسوب شوند.


صد درصد، نه‌تنها اقتصادی بلکه محتوایی هم همینطور.

سعید یعقوبیان

سعید یعقوبیان

متولد ۱۳۵۸ تبریز
کارشناس ارشد علوم اقتصادی و برنامه‌ریزی از دانشگاه علامه طباطبایی ۱۳۸۶
نوازنده‌ی تار و سه‌تار، منتقد و پژوهشگر موسیقی

۱ نظر

بیشتر بحث شده است