گفتگوی هارمونیک | Harmony Talk


در این‌جا هیچ برهم نهیِ آشکاری به‌جز کرسی شروع جمله، میان صدای نی و بقیه‌ی گروه نیست بلکه حرکت وارونه‌ی جمله‌ها هر بار به یک فاصله‌ (چهارم، پنجم یا سوم) در پایان منجر می‌شود تا از دو سوی مختلف هر دو آهنگ به یک کرسی جدید مشترک برسند.

بخش کردن آهنگ میان سازهای یک گروه چنان که هر یک از پله‌های سکانس را یک ساز بنوازد در گروه‌نوازی ایرانی معمول است.

این روش که اثر را در طول رنگ‌آمیزی می‌کند در این‌جا برای ایجاد چند‌صدایی در عرض به‌کار گرفته شده.

در آوانگاره‌ی ۶ مشاهده می‌شود که در هر لحظه یکی از سازها (نی، کمانچه و کمانچه آلتو) صدایی کشیده را می‌نوازد و دو ساز دیگر پاره‌هایی از ملودی را پشت سر هم می‌نوازند.

اگر آن صدای کشیده نادیده انگاشته شود همان روش رنگ‌آمیزی آشنا به‌چشم می‌خورد.

همین را در آوانگاره‌ی ۷ از جای دیگری از آهنگ می‌توان دید با این تفاوت که صدای کمانچه‌ی آلتو نیز با آهنگی غیر از دیگران بر بافت افزوده شده.

این خود بافت را پیچیده‌تر می‌سازد و گامی در استفاده‌ی چند‌صدایی از این رنگ‌آمیزی پیش می‌رود.

مشخصه‌ی آهنگ‌های مورد استفاده در این روش این است که اگر هم به شکل معمول در یک ساز‌آرایی طولی مورد استفاده قرار می‌گرفتند قطعه می‌توانست ادامه یابد.

گاه آهنگ اصلی با کمی تغییر دست‌مایه‌ی ساختن جمله‌ی همراه می‌شود.

این اتفاق بیشتر وقتی رخ داده که بم‌تار جمله‌ی دوم را می‌نوازد.

کافی است که ضرب‌های قوی از آهنگ اصلی گرفته و گذر پایانی وارونه شود، تا آن‌چه همزمان بم‌تار می‌نوازد به‌دست آید.



آوانگاری ۴ و ۵

توجه به این نکته خالی از لطف نیست که باز هم پایان هر دو جمله بر یک صدا است.

شاید بتوان این حرکت را نوعی حل به تک‌صدای شاهد دانست بخصوص که پیش از آن معمولاً فاصله‌ی سوم یا پنجم می‌آید.

استفاده از دو آهنگ کاملاً مجزا برای در هم آمیختن، آخرین و پیچیده‌ترین نوع هم‌صدایی است که در این اثر استفاده می‌شود. برای این کار گاه از آهنگی که در جمله‌ی قبلی ملودی اصلی بوده به‌عنوان صدای دوم بهره برده‌اند.



آوانگاری ۶ و ۷

این روش را در آوانگاره‌ی ۸ به خوبی می‌توان دید.

بر هم نهادن دو یا چند آهنگ که گوناگون‌اند و قبلاً هم آهنگ اصلی نبوده‌اند نوع دیگری از چند‌صدایی است که در این اثر کمتر از بقیه به‌چشم می‌خورد.

همچنین است فن بر هم نهادن دو آهنگ کاملاً یکسان به‌شکلی که یکی کمی دیرتر از دیگری شروع شود.

دوم، شکل (فرم)

کل اثر را ۶ قطعه‌ی مجزا (از نظر ضبط بر رسانه) تشکیل داده است. شاید این موسیقی تلاشی برای خارج شدن از چیرگی تسلسل (ضربی‌-‌آواز) به‌عنوان شکل معمول ارایه‌ی موسیقی ایرانی باشد. موسیقی با متر نامعین (یا آنگونه که معروف است آواز) به‌عنوان یک قطعه‌ی جداگانه و در انتهای برنامه قرار گرفته است.


همین موضوع که به این بخش نام توصیفی جداگانه داده شده نشانه‌ای از تلاش آهنگ‌ساز برای اعطای شخصیتی غیر از آواز در اجراهای موسیقی دستگاهی به این بخش است، این فکر وقتی تقویت می‌شود که آثاری از تاثیر قطعات گذشته در این قسمت ظاهر می‌شود.

شکل قطعات دیگر را بیش از هر چیز «گسترش» می‌سازد. خرده‌آهنگ‌هایی که بیشتر مرتبط با ردیف هستند ماده‌ی اولیه‌ی این گسترش را می‌سازد.

این گسترش هم مانند بافت اثر بیشتر شکلی آزاد و البته مربوط با موسیقی ایرانی دارد. به‌غیر از گسترش بازگشت به تم‌های قبلی (تکرار) هم زیاد استفاده شده که باعث ایجاد تقارن در بافت اثر می‌شود.

برای مثال بازگشت به تم اولیه در قطعه‌ی دوم در حالی‌که از نیمه‌ی آن به‌نظر می‌رسد قطعه به‌سمتی کاملاً متفاوت از شروع خود راه می‌گرداند. به‌بیان دیگر؛ بازگشتی (و با آن بسته شدن شکل) که پیش‌بینی‌اش کمی دشوار است.

فرهنگ و آهنگ شماره‌ی ۱۷

آروین صداقت کیش

آروین صداقت کیش

متولد ۱۳۵۳ تهران
منتقد و محقق موسیقی

۱ نظر

  • استاد گرامی آقای صداقت کیش مثل همیشه مطلب شما برای من آموزنده و خواندنی است. در مورد این مطلب خاص بسیار ذوق زده شدم چرا که به یکی از دغدغه های همیشگی من در زمینه ی آهنگسازی پرداخته اید.خسته نباشید.سپاس

بیشتر بحث شده است