گفتگوی هارمونیک | Harmony Talk

نامه سرگشاده امیرعلی حنانه

دترمینیسم متضاد

بعد از ظهر طاقت فرساء توام با افسردگی همراه با دردها و رنجش هایی که انگار برای موسیقیدان شدن الزامی است و باید آن دردها را تجربه کنی… به آن دترمینیسمی که مرتضی حنانه درباره خود و آثارش گفته بود فکر می کردم؛ درست بود، انگار این تقدیر جبری هنوز جایی در اطراف مرا زیر نظر داشت و آزار می داد.

شتری که گویا طبق تقدیر درِ خانه من هم خوابیده بود تا او (پدرم) و آثارش مطرح نشود. او به من گفته بود که اگر قرار باشد چیزی اتفاق بی افتد، قطعا همان اتفاق رخ خواهد داد و کسی هیچ کاری نمی تواند بکند. این جبرگرایی مرتضی حنانه از اواخر دهه ۲۰ در او کاملا به صورت یک اعتقاد درآمده بود. من هم به این فکر می کردم که چرا پس از گذشت این همه سال این آثار منتشر نشدند؟

خب اول راه هنوز خام بودم ولی در اواخر سال ۱۳۸۷ به لحن این سرزمین پی بردم. علیرغم تمامی تلاشهایی که در این مورد کرده بودم، گشایشی در کار حاصل نمی شد! چرا؟!

یک شب زمستانی سال ۱۳۸۷… اواخر آن سال بود که دیگر به حرف پدرم رسیدم….

***

پدرم به من گفته بود که علی برلیانی (که در آن سال شاگرد پدرم بود) انسان بسیار خوب و شخصی خادم برای موسیقی های ساخته شده توسط اوست. حتی یادم می آید که یک روز که اودر منزل ما بود (در اواخر سال ۱۳۶۷) پدرم دست خطی به ایشان داد که در آن نوشته شده بود که ایشان در تمام این سالها به من کمک کرده و خدمتگزاری به موسیقی را به اوج رسانده اند؛ ولی تا آنجایی که به خاطر دارم در آن کاغذ نوشته نشده بود که ایشان تنها شاگرد کمپوزسیون من بوده اند!

با اینکه مدت ۷ سال او را ندیده بودم و البته از من دلخور بود که چرا انتشار صوتی کارهای پدرم را به انتشارات ماهور سپرده ام؛ به ذهنم خطور کرد که آن شب ملاقاتی با او داشته باشم تا کدورت ها برطرف شود. وقتی وارد آن کوچه تاریک در نیاوران شدم، اتفاقا او را دیدم که می خواست وارد خانه بشود؛ بدین ترتیب او را صدا زدم و گفتم که پس از ۷ سال تفکر، امروز به این نتیجه رسیدم که خودت می توانی آن آثار را منتشر کنی… شاید این خواست خدا بوده…

او هم لبخندی می زدند و مرا دعوت به خانه کردند و خوشحال شد… ولی انگار جای خالی چیزی در این رابطه حس می شد… دیگر آن شاگردی که در خانه ما را می زد و از کودکی می شناختم نبود؛ اما من که تصمیم خود را گرفته بودم که آثار پدرم را به او واگذار کنم و او آنها را منتشر کند.

به این ترتیب در مقابل یک مبلغ بسیار ناچیز (آن هم به صورت اقساطی) در شرایطی که شاید خنده دار به نظر آید، تمامی آثار مرتضی حنانه را به او سپردم تا ببینم با آنها چی می کند. به قول پدرم اگر تقدیر بخواهد، این کار به سرانجام می رسد و اگر نه هرگز نمی رسد!

او با وانت اش آمد و چمدانی پر از آثار و یک سری وسایل دیگر که به امانت به ایشان دادم را برد اما قرار ما این بود که آثار مکتوب او که تعداد چهار اثر است و حدود ۱۶ پارتیتور را منتشر کنند. خب این حق تا اینجا برای ما دو نفر مشخص بود که صاحب اثر و صاحب امتیاز کیست. از آن تاریخ یعنی فروردین ۱۳۹۰ بار بزرگی که بر دوش من بود کمتر شد و به این خاطر حال روحی من هم بهتر شد چراکه تا آن زمان به هر دری زده بودم نمی توانستم این آثار را به دست سرنوشت برسانم، آثاری که متعلق به مردم و ملت ایران است و متعلق به این آب و خاک.

برلیانی به من این نوید را داد که همه چیز را به سرانجام خواهند رساند و من هم نه از روی سادگی، بلکه برعکس از روی پیچیدگی، آن آثار را به ایشان دادم که به شناختی در مورد او برسم. خوب یادم می آید که در فاصله سال ۱۳۸۹-۱۳۹۰ من حال جسمی خوبی نداشتم و به همین دلیل آکادمی پیانوی خودم را که در سعادت آباد بود تعطیل کرده بودم و تحت مداوا قرار داشتم که البته نظر پزشک در آن زمان برای من مهم بود.

به هر روی، من به آن دستخط اعتماد داشتم و آثار را به ایشان سپردم، آن هم برای منتشر شدن و نه بایگانی شدن و نه (خدایی نکرده) پیوستن به امور دیگری که باعث شود برای فرد دیگری شخصیت و هویتی جدید به ارمغان آید… هرچند این اتفاق در این دنیای فانی تقریبا غیر ممکن است و کسی باید خیلی ضعیف العقل باشد که دست به چنین کاری بزند. حال سئوال اینجاست که آقای برلیانی اگر قصد انتشار و یا بایگانی و موارد دیگر را ندارد، چرا دست به خرید این آثار زده است؟ احتمالا ایشان می خواسته میراث دار خانواده حنانه باشد!

پاسخ به این سئوالات اینجاست… بله! من بین سالهای ۸۷ تا ۹۰، آنقدر روی کارهای پدرم متمرکز شدم که مانند یک مرتاض ریاضت کش شدم؛ زیرا دفتر او به سختی خوانده می شد و باید برای پیدا کردم ادامه هر مطلب به دفتر دیگری رجوع می کردم. البته همین کد ها و زبان ویژه او در آینده کار را بسیار برای من راحت کرد، زیرا من مجبور شدم که آن چهار دفتر پدر را حفظ کنم و امروز کاملا بر آنها واقف هستم.

مرتضی حنانه، خود در یک روز تابستان در تیرماه ۱۳۶۲ نوشته است: «خدایا، تو را شکر می کنم که آنچنان شغلی به من عطا کردی که جز مرتاض سر از آن در نمی آورد»؛ یعنی برای فهم آن باید ریاضت کشید (شاید او هم هوس مرتاض شدن به سرش زده بوده!)

من در سال ۱۳۹۰ گمان می کردم او کینه و کدورت را کنار گذاشته و واقعا قصد دارد که آثار پدرم را منتشر کند، در حالی که امسال در دیداری، کاملا متوجه شدم که عقده ها و کدورت ها به جای خود باقی است و من باید اعتراف کنم که هیچوقت متوجه روحیات و درونیات ایشان نشده بودم.

حدود سه ماه از تحویل کامل آثار پدرم و وسایل شخصی او گذشته بود که در خبرگزاری ایلنا خواندم که با کنایه به من و دوستداران آثار پدرم می گوید: «کسانی که سراغ کتاب‌های مرتضی حنانه را می‌گیرند و آن‌ها که به این روند اعتراض دارند؛ پیش از هر چیز باید از خود بپرسند چرا کتاب‌ها دراختیار خودشان نیست؟»؛ در واقع برلیانی در این جمله سعی می کند به مخاطبان بی اطلاع اینطور وانمود کند که این آثار را پدرم به دست او سپرده نه من و خانواده اش! من آنروز دترمینیسم حنانه را به چشم خودم دیدم و به مفهوم این ضرب المثل مشهور رسیدم که آری… از ماست که بر ماست!

او در این مصاحبه خود را همه کاره آثار حنانه معرفی می کند و در جای دیگری می گوید: وقتی این آثار را خواستم منتشر کنم، آنها را مطابق وضعیت آن روز آپ دیت می کنم؛ یعنی «هنر حنانه را به روز می کنم!»

اینجا به یاری خدا همه چیز خوشبختانه مشهود شد، این جمله، ذهنیت مغرض ایشان را در نتیجه سالها حسادت و عقده به توانایی های پدرم را نشان می دهد و متاسفانه نمایان کننده این واقعیت است که پدرم سالها مار در آستین اش پرورش داده است. شاید هم او را می شناخته و این انتخاب اش حکمتی داشته که من نمی دانم.

حال باید دید که آقای علی برلیانی در آینده نزدیک چه تصمیمی خواهد گرفت، آیا آثار را همانطور که به او داده ام منتشر می کند که این خیالی بیهوده است چراکه او مطمئنا چنین قصدی ندارد و یا اینکه دخل و تصرف در آثار حنانه خواهد کرد که قطعا خروجی مفتضحانه ای خواهد داشت چراکه او با سبک ویژه حنانه آشنایی ندارد؛ شاید این آثار را همچون میراث پدرش نزد خود نگه دارد…

پدرم در حق او پدری کرد و ایشان با بدی جواب او و من را داد. از پشت خنجر خوردم و آزار دیدم و بالاخره فهمیدم که از چه کسی می خورم. انگار مسلک بعضی از دوستان ما این است که چنان بزنند که طرف سالها نفهمد از کجا خورده!

پدر من به او طناب کافی را داد و امروز او خواسته با این طناب خود را دار بزند. من خودم را به خاطر فرزند حنانه بودن میراث دارش نمی دانم و این آثار را نه متعلق به شخص خودم بلکه متعلق به تمام ملت ایران می دانم. همانطور که مرتضی حنانه در یکی از نوشته هایش گفته است: «خدایا! چرا باید برادر بزرگتر من با آن مرض نفرین شده و برادر کوچک من با آن تصادف لعنتی به من محکوم شوند؟! آیا من رسالتی دارم؟ آیا آثار من دارای کمترین اهمیت برای این آب و خاک است؟»

در تاریخ بسیار پیش آمده که افرادی با توسل به میراث بزرگان سعی داشتند بدون هیچ تلاش و استعداد، به جایگاه آنها برسند ولی این خیالی واهی است و در جهان منظم چنین رویایی امکان پذیر نیست.

تنها حسن پیش آمد این ماجرای تاسف بار برای من این بود که امروز فهمیدم در پس ذهن او چه بوده است و خوشبختانه دیگر منتظر وعده های پوچ و تو خالی او نیستم و امروز این خبر را می توانم به دوستداران آثار حنانه بدهم که هرگز این آثار توسط این انتشارات منتشر نخواهد شد.

من حقایق را دیده ام و امروز چیزی به جز کارهای پدرم برایم مهم نیست ولی می دانم که آنها خودشان دترمینیسم را شکست خواهند داد و همه چیز سر جای خود بر خواهد گشت، تمامی اشیاء و امانتی های خانه پدری من که به ایشان دادم…

گفتگوی هارمونیک

گفتگوی هارمونیک

مجله آنلاین «گفتگوی هارمونیک» در سال ۱۳۸۲، به عنوان اولین وبلاگ تخصصی و مستقل موسیقی آغاز به کار کرد. وب سایت «گفتگوی هارمونیک»، امروز قدیمی ترین مجله آنلاین موسیقی فارسی محسوب می شود که به صورت روزانه به روزرسانی می شود.

دیدگاه ها ۳۰۳

  • آقای علی برلیانی، همانطور که از نامشون پیداست فرزند پدری هست که برلیان شناس بوده اند و به قول معروف قدر گوهر نیک دانند…
    طبیعی است پس از خرید آثار هم، حق مالکیت بر آن را به تمام و کمال دارا هستند(البته اگر شما در قراردادتان این موضوع را مکتوب کرده باشید که من در این مطلب در این خصوص چیزی نیافتم…)
    اما سوال اینجاست که شما بعنوان میراث دار آن پدر بزرگتان چگونه جرات کردید این آثار را به ایشان واگذارید؟
    خود به کرات در این نوشته اید که این میراث ملت ایران است.چگونه توانستید این میراث را در گرو و اختیار فردی دیگر غیر خود و خانواده تان بگذارید و امروز بر عملکردش خرده گیرید؟ آنهم به بهایی اندک و اقساطی!!!
    خلاصه که حنانه جزو چند نابغه آهنگسازان ما بود اما با چنین شاگرد و چنین فرزندی میراثش پرپر شد…
    افسوس
    در ایتالیا نیمی از آثار ویوالدی بعد از سیصد سال کشف شد اما از انجا که در اختیار افرادی بود آنها ادعا می کردند استفاده از آثار در اختیار آنان است اما سرانجام دادگاه رای داد که چون این آثار متعلق به مردم ایتالیاست باید از اختیار خصوصی خارج گردد و این چنین شد که نیم آثار او به تمام و کمال بدست آمد و نیم اول نیز پیشتر بدست امده بود و دایره اثارش کامل شد…
    امیدوارم روزی در ایران نیز این اتفاق افتد یا اینکه شما خود در این رابطه بتوانید کاری اینچنین کنید

  • آیا شما برای این قرار(که شامل چاپ ۴ اثر مکتوب و نیز ۱۶ پارتیتور است) هیچ سقف زمانی تعیین نمودید که اگر تا آن مدت انتشار اتفاق نیفتاد قرارتان باطل شود و آثار را پس گیرید؟
    آیا هیچ شرایط لغو یا نقض قرارداد یا مدتی برای این قرارداد مشخص گشته است؟
    این سوالاتی است که آیندگان خواهند پرسید و از این نوشته بیشتر بار احساسی به مشام میرسد تا نکاتی که بتواند کمکی برای حل بحران داشته باشد

  • هر کس که بخواهد از این آثار استفاده کند قبل از آن من باید اطمینان حاصل کنم که او سواد استفاده از این آثار را دارد یا نه؟
    جمله ای بسیار در خور تامل از اقای برلیانی…
    سالها پیش نت فروشی اسکندریان در ایران فعال بود که وقتی قصد خرید نتی را داشتید فروشنده آن مغازه که مردی مسن بود با شما دعوا می کرد که ایا توانایی زدن آن قطعه و یا حتی پایینتر از آن را داری که نتش را بخری؟ خلاصه کار بدین شکل به دعوا می کشید….
    که واقعا این برخورد جالب می نمود و منحصر…حداقل در عالم بیزینس ایشون…حال چون بعد از انقلاب ایشون در مقطعی نت ها رو در اختیار داشتن بدین ترتیب برای خودشون دولت تعیین می کردند!

    • مگه نظریات حنانه رو برلیانی مطرح کرده که حالا صاحبشه؟ روح اون خدابیامرز راضی نیست شما معلومه از شاگردای برلیانی هستی انطور طرفداریشو می کنی

  • استاد گرامی و فرهیخته جناب امیر علی حنانه از آنجائیکه بعنوان مترجم یکی از مقاله های مربوط به تاسیس ارکسترفارابی و بعنوان پدر یکی از هنر آموزان آکادمی موسیقی حنانه با روحیات شما امیر علی حنانه آشنایی کامل پیدا نموده ام. با تمام وجودم شما را درک نموده و ازطرفی چون خودم در آموزش دچار بی مهری دانش آموزان و اولیاء قرار گرفته ام و با فشاری وصف ناپذیر روند آموزش پویا و ارتباط محور را در جامعه رواج می دهم, خوب می دانم که چه دستهایی پس پرده هست تا مانع از زندگی انسان و انسانیت شود. نشر این آثار زمان خود را دارد. هیچ دولت و ملت و جریانی نمی تواند از انتشار تمام و کمال آن جلوگیری نماید. فواره ی جهل و خودپسندی هم ارتفاع خود را دارد و جاذبه ی زمین هم نیروی خود را. ازاینرو با تمام وجودم آرزو می کنم که نشر این آثار با مدیریت خود شما صورت گیرید.
    غلامرضا حاجی محمد
    مترجم و مدرس زبان انگلیسی

  • متاسفم برای گفتگوی هارمنیک که چنین مطالبِ سخیفی را منتشر می کند و متاسفم برای فرزندِ حنانه که از وقتی به یاد می آورم چیزی جز بدگویی و حرفهای بی پایه از او ندیده ام و نشنیده ام.
    قویاً معتقدم که اگر آثار حنانه تا امروز منتشر نشده مهمترین عاملش خود آقای امیرعلی حنانه هستند که نتِ این آثار را در اختیار کسی قرار نمی دهند و البته این به یک مشکلِ درونی برمی گردد که ایشان می بایست با خودشان حل کنند…

  • آقای علی حرف شما بی انصافی محضه….
    مگه شما وضعیت مالی ایشون رو در اون مقطع میدونید چطوری بوده ؟ ضمنا توی همین نوشته نوشته شده که در آنزمان به ایشون اعتماد داشته
    فقط آقای حنانه به برلیانی کار نسپرده خیلی ها اعتماد کردن و کار سپردن و خیلی هاش هم منتشر شده ولی کارهای استادحنانه وضضعیتش فرق داشته و ایشون دوست نداره منتشرش کنه

  • دوستان بی انصافی نکنید
    من خبر دارم که اقای امیر علی حنانه کارهای پدرش رو به یک انتشاراتی دیگه هم داده بوده ولی اونم منتشر نکرده
    فقط هزاردستان رو به ماهور داد و منتشر شد
    اقای امیر علی حنانه وفاداریش رو به مردم و پدرش تا حالا اثبات کرده

  • جناب امیرعلی خان با علی برلیانی نازنین عاشق فرهنگ چرا تهمت چرا افترا.؟برادر کارهای پدرتان را مفت دادید به ماهور به دلیل{…}؟من که میدانم.علی خان برلیانی به زودی با سلیقه عالی و ناب خود منتشر میکنه

  • اقای کربلایی
    وضعیت مالی ایشون هرچه هم که بوده باشد دلیلی بر چوب حراج زدن بر آثار به قول خودشان ملی و نیز سپردن بی ضابطه و قرارداد حقوقی روشن به فردی بی صلاحیت نیست.احساساتی نباشید….

  • اگر این اتفاق بین دوتا سیاستمدار می افتاد نه ناراحت می شدم نه حتی تعجب می کردم اما اینکه آدم می شنوه یک اهل هنر در حق یک هنرمند این کار رو انجام بده واقعا دردناکه.

  • با سلام به خانواده بزرگ موسیقی ایران زمین
    جواب آقای برلیانی و همه سوداگرانی که عرصه علم موسیقی و هنر و شان بزرگان هنر رو میراث خودشون میدونن ، حافظ قرن ها پیش داده

    حافظ »

    ای که مهجوری عشاق روا می‌داری

    عاشقان را ز بر خویش جدا می‌داری

    تشنه بادیه را هم به زلالی دریاب

    به امیدی که در این ره به خدا می‌داری

    دل ببردی و بحل کردمت ای جان لیکن

    به از این دار نگاهش که مرا می‌داری

    ساغر ما که حریفان دگر می‌نوشند

    ما تحمل نکنیم ار تو روا می‌داری

    ای مگس حضرت سیمرغ نه جولانگه توست

    عرض خود می‌بری و زحمت ما می‌داری

    تو به تقصیر خود افتادی از این در محروم

    از که می‌نالی و فریاد چرا می‌داری

    حافظ از پادشهان پایه به خدمت طلبند

    سعی نابرده چه امید عطا می‌داری

    تاکید میکنم: ای مگس؟؟!! عرصه سیمرغ نه جولانگه توست
    عِرضِ خود میبری و زحمت ما میداری

    امید که این فرد و امسال این سوداگران بی پایه خیلی زود به خودشون بیان و قبل از اینکه لعنت مردم هنر دوست پارس برای خوشون ابدی بشود
    جبران مافات کنن

  • دوستان من قبل از اینکه بپرسم چرا آثار حنانه چاپ نمیشه، یک سوال دیگه دارم!
    چرا در تیتراژ هزار دستان (در نسخه ای که من دیدم) , هیچ اسمی از حنانه نیست و فقط نوشته شده مرتضی نی داوود؟ و چرا ۹۰% از دانشجویان رشته موسیقی و جوانانی که دارن به صورت جدی موسیقی کار میکنن، حتی اسم مرتضی حنانه رو نشنیدن و اگه شنیدن فقط اسمشونو شنیدن؟ چرا کتاب در بزرگداشت فردوسی که حدود ۱۵ سال و یا بیشتر از زمان چاپش گذشته هنوز موجوده؟ چرا تو این ۱۵ سال این کتاب فروش نرفته و هر سال تو نمایشگاه کتاب انتشارات چنگ همون چاپ که فکر میکنم تیراژش ۱۰۰۰ تا بوده رو موجود داره؟
    اگه این سوالها جواب داده بشه، من که جواب سوال اول رو هم میگیرم.

  • جواب های دندان شِکن و کوبنده ای برای ادعاهای پوچِ این شخص (علی برلیانی)، دارم که در کامنت نمی گُنجند! اما بزودی از طریقِ همین سایت و یا از طریقِ یکی از رسانه ها اعلام خواهم کرد. و بسیاری از ابهامات روشن خواهند شد. امیر آهنگ (آهنگساز، رهبر گروه کُر و اُرکستر و از آخرین شاگردانِ استادِ همیشه زنده یاد: مرتضی حنانه)

  • امیر علی عزیزم همیشه برای من سوال بود که‌ چرا آثار آهنگساز به این بزرگی منتشر نمیشود،
    پس قضیه این است!
    وای بر این جامعه‌ی موسیقی،
    واقعاً برای من خوشایند نیست که اینچنین صحبت کنم ولی ناچارم یک سری حقایق مهم رو به شما گوشزد کنم،
    انتشارات چنگ اصطلاحات من‌درآوردی فراوان دارد و اسم کتابها را در ترجمه عوض میکند و به دیگر چیز تبدیلش میکند، ایشان پیروی نگارش به قول خودشان مُدرن هستند، آقای برلیانی اگر کسی به شما اعتماد کرده، شما نباید جواب اعتمادش را اینگونه بدهید،
    چند سال اخیرا آنچه را که از انتشارات چنگ به عنوان ترجمه وارد بازار کتاب میشد، از نظر محتوایی فقط شامل نت موسیقی بود، شما عزیزان بفرمایید کجای این کتاب نیاز به ترجمه داشته؟
    عزیزان نُت یک زبان بین‌المللی است، مگر نت را هم می‌توان ترجمه کرد، حتی اگر در نظر داشته باشیم این کتاب توسط شخصی ترجمه شده و اصطلاحات کوچکی را به فارسی برگردانده قبول، ولی چرا پشت و روی جلد نوشته شده به همت علی برلیانی؟ چون توسط ایشان آن نُت ویرایش غلط شده، نگارش آن از نسخه‌ی اصل تغییر داده شده و همان ترجمه‌ی مختصر که صحیح بوده، بشکل غلط دستکاری شده تغییر کرده وارد بازار کتابهای موسیقی ایران شده؟
    چه همتی عزیزان من؟، چه نیازیست که‌ هر بار خود را پشت جلد کتاب به دیگران معرفی کند؟ اینگونه افراد میترسند از یاد بروند یا اینکه هر بار از یاد میروند و تلاش میکنند به یاد آورده شوند.
    از طرفی خوشحالم که کتابی که ترجمه کردم را به ایشان نسپردم وگرنه خدا می‌دانست چه به سر آن کتاب می‌آمد.
    نشر آثار استاد مرتضی حنانه سواد میخواهد، نه سابقه‌‌ی کاری،
    با تشکر از امیرعلی حنانه عزیز

  • به نظر-ام، جناب آقای امیرعلیِ حنّانه بیش‌تر به دنبالِ سود کردن و درآمدزایی از کارهایِ پدر بزرگوارشان هست تا این که بخواد چاپ بشن و در دسترس باشن وگرنه می‌تونست یک فراخوان بده، آدم‌ها داوطلبانه بیان و کارها رو زیرِ نظرِ یک هیأتِ فنّی اِدیت و کامپیوتری کنن و بعد همه رو آنلاین در دسترس بذاره. مثلِ کاری که مرکزِ شونبِرگ در اتریش کرده. همه‌یِ دست‌نویس‌ها، نامه‌ها، عکس‌ها، و حتّا فاکتورهایِ امضاشده در سایت موجود ه.
    عموماً این جور کارها رو یا ناشرهایِ دولتی، مثلِ سروش، دانشگاهِ هنر، …، چاپ می‌کنن، یا ناشرهایی که چندتا منبعِ درآمدِ مختلف دارن، مثلِ ماهور. وگرنه یه ناشرِ خصوصی با امکانات و بودجه‌یِ محدود فقط باید عشقِ چاپ کردنِ این آثار رو داشته باشه و ذرّه‌ای هم به بازگشتِ سرمایه‌اش فکر نکنه؛ چون چاپِ این آثار نه تنها سودآور نیست، بَل‌که سرمایه‌یِ اوّلیّه رو هم نمی‌تونه برگردونه. چاپ کردنِ پارتیتور در این مملکت نه در فروش‌اش سود هست و نه در اجرا-ش. فوق‌اش قرار ه هر پنج سال یک بار یه یکی از اون آثار اجرا بشه. چون در ایران کُپی رایتی وجود نداره، از اجرایِ این آثار در داخلِ ایران هیچ سودی حاصل نمی‌شه. در خارج از ایران هم که کُپی رایت وجود داره اجرایِ این آثار خیلی به ندرت اتّفاق می‌افته و پولِ چندانی بابتِ اجرا-ش درنمی‌آد.
    کتاب‌هایِ تئوریک هم وضعیّتِ بهتری ندارن. ارکستراسیونِ شارل کُکلَن رو که چند سالی ه انتشاراتِ دانشگاهِ هُنر با ترجمه‌یِ محسنِ الهامیان چاپ کرده. می‌مونه چندتا کتابِ دیگه، مثلِ هارمُنیِ زوج و شرحِ مقاصد الالحان و …، که اساساً مخاطبِ چندانی نداره. چون در مملکتِ ما اصلاً کسی کتاب نمی‌خونه.

  • استاد حنانه جاودان و زنده در دل همه دوستداران هنر ایران بوده و خواهند بود افتخار میکنم که هم زبان او و حافظ و سعدی هستم . به کار بردن نام مرحوم برای او وبزرگان هنر ایران اشتباه بزرگیست . و متاسفم برای مسئولان هنر این سرزمین که یک عنصر دلال صفت فرهنگ میتواند از اعتماد استاد امیر علی حنانه سو استفاده کرده و اثار ایشان را که تعلق به ملت ایران دارد در بایگانی منزل خود قرار داده و دست همگان از این میراث دور باشد ، هیج توجیهی برای این بایگانی و عدم ارائه و نشر اثار وجود ندارد جز فکر دلال صفت و ناسالم علی برلیانی . جناب امیرعلی حنانه عشق و ارادت شما به راه پدر بزرگوارتان را درک میکنیم و من حقیر به عنوان یک ایرانی و سرباز هنر این خاک از شما میخواهم تصمیمی قاطع که منجر به پیگرد قانونی و برخورد هرچه سریع تر با این فرد می باشد اتخاذ نمایید و در انجام این مهم بدانید هزاران ایرانی هم چون این حقیر یاری رسان شما هستند .

  • به کسانی که این مطلب را مطالعه میکنند پیشنهاد میکنم یکبار دیگر هم بدقت مطالعه کنند و کمی تفکر کنند.بدانند که وقتی من با ماهور تعداد ۸ سی دی بیرون میدهم لابد آنها در مورد کتابها و پارتیتورها هم با من صحبت کردند ولی تمایلی به چاپ آثار مکتوب نشان ندادند و اصلا مسایل مادی هرگز در اینمورد برایم مطرح نبوده.اتفاقا در سالهای تدریسم در داشگاه هنربا شریف لطفی هم به نتیجه رسیدیم ولی همین شخص مانع شد.کسی در سخنانش در مصاحبه با ایلنا که در متن بالا لینک داده شده :گفته من برای این آثار خیلی زحمت کشیده ام.. حال باید دید که ایشان چقدر برای این آثار زحمت کشیده اند و چه نوع زحمتی کشیده اند.. چه زحمتی؟ ممانعت کردن یا چه؟..پس دقت کنید لطفا. نکات دقیق و ظریفی در این متن وجود داردوجود دارد.

  • دوست و برادرِ عزیزم. هنرمندِ گرانقدر. جنابِ آقایِ امیر علی حنانه، همانگونه که شما و من می دانیم مافیایِ حاکم بر جریانِ موسیقی یِ ایران، سالهاست که از مطرح شدنِ استاد مرتضی حنانه و آثارش واهمه دارد و به هر طریقی از نشر آثار این استاد (کتاب یا فایل صوتی) جلوگیری می کند. دلیلش هم کاملا مشخص و روشن است. کسانی که امروزه در راس امورِ جریاناتِ موسیقیِ ایران هستند افرادی غیر هنرمند، مغرض و حسود و بی صلاحیت اند که خود را همه کاره موسیقی ایران دانسته و با ارائه و عرضه موسیقی یِ سخیفِ از ساخته های خود به جامعه یِ ایران دارای جایگاه های کاذب شده اند که برای آنها منفعت مالی زیادی داشته و دارد. این اشخاص برای حفظِ موقعیت و منافع خود از هیچ خیانتی رویگردان نیستند و جامعه را به گمراهی می برند و تنها به سود و منفعت مالی خود فکر می کنند. از رشد و شکوفایی یِ فرهنگ و هنر در کشور جلوگیری کرده و تمام سعی و تلاشِ آنها بر این است که شناختِ جامعه از موسیقی و هنر را تا حدِ ممکن در پایین ترین سطح خود نگاه دارند تا همواره جایگاه و موقعیت خودشان را حفظ کرده و منافع مالی ای که دارند تهدید نشود. این افراد در همه جا هستند. دانشگاه های موسیقی را قبضه کرده اند و دانشجویان را به گمراهی می برند. در شوراهای موسیقی و بسیاری از آموزشگاه های خصوصی و دولتی و همه جا همه امور را در دست گرفته و متخصصان حقیقی را خانه نشین کرده اند. امثال علی برلیانی و بسیاری دیگر هم دانسته و یا ندانسته در همین مسیر و مطابق با خواسته یِ این مافیای حاکم بر موسیقی گام برداشته و حرکت می کنند. جایگاه علی برلیانی سالهاست که در موسیقی ایران مشخص است. ایشان نه آهنگساز هستند. نه نوازنده. نه معلم موسیقی. نه رهبر ارکستر. نه محقق و نه پژوهشگر و نه هیچ چیزِ دیگر. او فقط یک ناشر معمولی است و انتشارات چنگ را دارد. که در امورِ نشر کُتُبِ موسیقی هم در مقایسه با بسیاری از ناشران دیگر و همکارانش نا موفق بوده و اصلا به حساب نمی آید! ایشان در این سن شصت سالگی هیچ دست آوردِ فرهنگی و هنری قابل قبول کسب نکرده و فقط تمام سعی و کوششش این بوده که با نام (مرتضی حنانه) بتواند خود را مطرح نماید و جایگاهی برای خود کسب نماید. چون از خودش هیچ چیزی ندارد. دارای عقده درونی است و می خواهد اینگونه وانمود کند که تنها شاگرد کمپوزیسیون مرتضی حنانه و میراث دارِ دست آوردهای اوست. به همه القا می کند که طریقه هارمونی و ارکستراسیونِ مرتضی حنانه و فنون شخصی یِ کمپوزیسیون این استاد را فقط او بلد است. (در صورتی که اصلا اینگونه نبوده است) او سالهاست در این رابطه برای خود دکان باز کرده است و ازین طریق مرهمی بر بی استعدای و بی هنری خود و همچنین شِکستش در زمینه نشر کتب موسیقی گذاره و نَفسِ اماره خود را اینگونه ارضا می کند. چون ایشان در خصوص انتشارات کتب موسیقی نیز در میان اهلِ هنر جایگاه موجهی ندارد و در میانِ نویسندگان و مترجمانِ کُتُبِ موسیقی اصلا محبوب نیست. اغلب کتاب فروشی های تهران کتاب های چاپ شده توسط انتشارات چنگ را سالهاست که بایکوت کرده و همکاری خود را با علی برلیانی قطع کرده اند. حالا نام و آوازه استاد بی نظیری همچون زنده یاد مرتضی حنانه برای او وسیله ای است که بتواند خود را در رسانه ها مطرح کرده و ضمن اینکه او هم مانند بسیاری دیگر، مهم ترین هدفش منفعتِ مالی و اقتصادی است. خود شما هم چه خوب گفته اید که: (در تاریخ بسیار پیش آمده که افرادی با توسل به میراثِ بزرگان سعی داشته اند بدون هیچ تلاش و استعدادی، به جایگاه آنها برسند.) در مورد علی برلیانی و امثال او هم دقیقا همین طور است. امیر آهنگ

  • مشخصا ، قرار های گذاشته شده برای چاپ آثار بوده است و نه برای ضبط ، دخل و تصرف و عدم چاپ آنها . آیا معامله ای که با عدم رضایت و عدم اجرای موارد آن صورت گرفته صحیح است ؟

    پسر استاد حنانه ، بدون حتی لحظه ای شک آثار و زحمات پدر خود استاد حنانه را به شخص دیگری فقط برای بایگانی کردن می سپارد ؟

    فقر فرهنگی چیست ؟ مشخص نیست ؟

    امیدوارم در مانند تمام کشور های پیشرفته دنیا ، مسئولان قضایی و البته وجدان اشخاص ، به خوبی از میراث های با ارزش کشورمان و اینگونه معاملاتی که تنها واژه حرام مناسب آن میباشد پیگیری ،دخالت و محافظت کنند . آیا آقای حنانه خواسته مالی دارند ؟ به خوبی مشخص است تنها خواسته ایشان ، چاپ و عدم دخل و تصرف در آثار پدرشان است و نه حتی مالکیت آثار پدرشان که از آن برای کمک یه موسیقی ایران گذشتند .

    امثال من نوعی و همه افرادی که در موسیقی فعالیتی دارند ، با تحریم انتشارات و افراد سود جو ، می توانیم گام اول را در برخورد با این افراد که تنها به دنبال منافع شخصی هستند حتی به قیمت تخریب سرمایه و آثار ملی برداریم و با متحد شدنمان ، فقر فرهنگیمان را حداقل کمی کاهش دهیم .

    جناب امیر علی حنانه به تنهایی ، کار بسیار سختی برای حفاظت از این آثار در مقابل این افراد سود جو دارند ، اما با صدا و همدلی همه بزرگان موسیقی ایران ، باید از سرمایه های ملی اینچنین ارزشمند نگهداری کنیم .

  • امیرعلی جان شما سه کتاب هم به انتشارات پارت دادی قربانت.ولی مفیدی هم زد زیرش.به نظرم صبر کن علی خان برلیانی با سلیقه منحصر به فردش کتابهای استاد حنانه رو چاپ کنه.حیفه علی جان برلیانی مانند داداش بزرگه دریغ نداشت از شما.

  • شاگرد مرتضی حنانه بودن افتخار بزرگی است ولی مهمتر از آن فهم حنانه و آثار و زبانش است که براحتی برای هر شخصی بدست نخواهد آمد و به اعتقاد من شاگردی کردن یعنی همین قدم در راه فهم برداشتن…
    جایی از زبان خود جناب برلیانی خواندم که ایشان عدم چاپ آثار حنانه را عدم فهم این آثار در بین مخاطبان موسیقی ،البته به زعم خودشان ، دانسته اند و به نظر من این به معنی عدم درک این آثار توسط خود ایشان است چرا که اگر ایشان این آثار را فهمیده بودند میتوانستند حدس بزنند که احتمالا اشخاص دیگری نیز وجود دارند که بتوانند به این درک برسند…
    اینکه در راه نشر آثار حنانه ، توسط کسانی که خود از شناخت آن عاجزند، قدمی برداشته شود ، انتظار بیهوده ایست و این اشخاص خواسته یا نا خواسته مانع انتشار و شناخته شدن این گنجینه گرانبهای ملی و فرهنگی خواهند شد.

  • باشد جناب جاوید خان.علی خان برلیانی اول برادری خودش را باید ثابت میکرد که متاسفانه دراینمورد دیگر زمانش گذشته. یعنی شما میگویید ایشان عاطفی هم هستند ؟؟ زحمتاتشان را برای آن آثار کشیده اند گویی که خودشان را با خالق اثر یعنی حنانه اشتباه گرفته اند.پس لابد پدری را هم در حق من تمام کردند.نه در فکر ایشان چیزهای دیگری وجود دارد که من مزاحم افکارشان هستم…و اینکه بله من آثار را برده بودم که با ماهور و انتشارات سرود بدهم بیرون و نه پارت.خدا رحمت کند آقای گرگین زاده گفت من باعث افتخارم هست ولی از نظر اخلاقی نمیتوانم….و من هم در آخر بناچار دیدم که دترمینیسم ای را به او داد.

  • علی برلیانی؛ مدیر انتشارات چنگ خبر داد:۱۰ کتاب منتشر نشده از مرتضی حنانه
    علی برلیانی(مدیرانتشارات چنگ و یکی از شاگردان مرتضی حنانه) می‌گوید که نزدیک به ۱۰ عنوان از کتاب‌های استاد مرتضی حنانه را دراختیار دارد اما شرایط کنونی را برای چاپ و انتشار آنها مناسب نمی‌داند.

    برلیانی به خبرنگار ایلنا گفت: نزدیک به ۲۰ عنوان کتاب از مرتضی حنانه دراختیارم هست که بعضی ازآن‌ها را منتشر کرده‌ام و برخی را در آینده منتشر می‌کنم.

    وی افزود: بعضی از کتاب‌های مرتضی حنانه هنوز نتوانسته مخاطبان خود را پیدا کند و به‌عبارتی در فهم مخاطبان موسیقی نیست. لذا هر زمان که صلاح بدانم آن‌ها را منتشر می‌کنم.

    مدیرانتشارات چنگ در پاسخ به این پرسش که آیا بعداز ۲۰ سال هنوز وقت آن نرسیده که کتاب‌های زنده‌یاد حنانه را منتشر کنید، گفت: کسانی که سراغ کتاب‌های مرتضی حنانه را می‌گیرند و آن‌ها که به این روند اعتراض دارند؛ پیش از هر چیز باید از خود بپرسند چرا کتاب‌ها دراختیار خودشان نیست؟

    برلیانی در پاسخ به پرسشی در این‌باره که چگونه به این تشخیص رسیده‌اید که این کتاب‌ها؛ مخاطب واقعی خود را ندارد و هنوز شرایط برای درک مخاطبان از این آثار فراهم نیست، گفت: بعضی از کتاب‌هایی که از حنانه منتشر کرده‌ام به‌طورکامل به فروش نرفته است تا من بخواهم کتاب‌های جدید را منتشر کنم.
    وی در پاسخ به پرسش دیگری مبنی بر اینکه آیا این کتاب‌ها ختی در فهم اساتید موسیقی ما نیز نیست، افزود: من برای این کتاب‌ها زحمت کشیده‌ام.

    وی یادآور شد که: هرکس می‌خواهد از این آثار استفاده کند؛ قبل از آن باید من اطمینان پیدا کنم که وی سواد استفاده از این کتاب‌ها را دارد یا خیر.

    از دیگر دلایلی که برلیانی بر عدم انتشار کتاب‌ها به آن‌ها اشاره می‌کند، مسایل و مشکلات مالی و نبودن مخاطب در بازار و همچنین عدم حمایت مسوولان از نشر چنین آثاری است.

    منبع: http://www.ilna.ir

  • آقای برلیانی شما با کدام پشتوانه تخصصی می خواهید افرادی را که می خواهند از کتابهای مرتضی حنانه استفاده کنند ممیری کنی؟ اگر معتقدید که این کتاب ها مخاطب ندارد پس چرا از همان ابتدا مسولیت و عهده دار چاپشان شده اید؟ و اصلا سوال دیگر اینکه شما که کتب مرتضی حنانه و کلیه پارتیتورهای او را سالهاست در اختیار داشته اید و خود را تنها شاگرد کمپوزیسیون او می دانید چرا تا به امروز که در سن ۶۰ سالگی دارید نتوانسته اید حداقل یک اثر ماندگار و با ارزش خلق نمایید؟ امیر علی حنانه این کتاب ها را به شما داده که چاپ دکنید. نه اینکه کاسه داغ تر از آش شوید و برای اهالی موسیقی شاخ و شانه بکشید و بخواهید از این طریق خودتان را به رخ این و آن بکشید. همه اهل موسیقی شما را بخوبی می شناسند و بسیاری هم دل خونی از شما دارند. همانگونه که جناب استاد امیر آهنگ گفتند شما فقط یک ناشر موسیقی بوده و هیچ جایگاه دیگری در موسیقی ایران نداشته و ندارید. حد و حدود خود را بدانید. شما نه آهنگساز هستید و نه موزیسین قابل قبول. کاری را به به شما محول شده انجام دهید. الآن ده ها کتاب موسیقی از کتب ابتدایی تا کتاب های بسیار تخصصی در بازار وجود دارد که مسلما هر مخاطب کتابی را که برایش کاربرد و کار آیی دارد متناسب با سوادش انتخاب کرده و تهیه می کند و هر شخصی اونقدر شعور دارد که بداند کتابی را که بدردش نخورد و نتواند محتوایش را درک کند نخرد. ولی اگر هم بخواهد کتاب بالاتر از درک و بالتر تز سوادش را بخرد و در کتابخانه اش بگذارد، این مو.ضوع به شما چه ارتباطی دارد جناب برلیانی؟! شما مگه وکیل وصی همه مردم و آقا بالاسرشان هستی؟! شما ناشر هستی. و ناشر وظیفه اش مشخص و معلوم است. شما تعیین کننده مقدار سواد اهالی موسیقی نبوده و نیستی.

  • واقعا شرم آوره که یک ناشر، با سواد اندک موسیقی برای اهالی موسیقی ایران در این مملکت خط و نشان می کشد و خود را آقا بالاسر موسیقی یِ مملکت می داند و برای آنها تعیین تکلیف می کند. و می خواهد برای اجازه دادن مطالعه یک آهنگساز دیگر (مرتضی حنانه) تست کنکور برگزار بکند. آخه جناب برلیانی …. اصلا شما را چه به این حرفها! حالا هنرجویان و داش پژوهان و دانشجویان و اساتید دانشگاه های موسیقی به کنار. ما در ایران آهنگسازانی چون سعید شریفیان، احمد پژمان، بهزاد رنجبران، لوریس چکناواریان، فرهاد فخرالدینی، حسین دهلوی، رضا والی، سید مهدی حسینی، امیر آهنگ، شهرام توکلی، بهزاد عبدی، مسعود ابراهیمی، مهران روحانی، کاظم داوود یان، پیمان سلطانی و ……. را داریم! شما گمان کرده اید که معلومات موسیقی و توانایی تان در هنر موسیقی و سواد و فهم و درک شما از همه این موسیقی دانان مه اسم بردم بیشتر و بالاتر است؟ که شما به صرف شاگردی مرتضی حنانه این حق را برای خودتون محفوظ می دانید که آثار این استاد را حبس نموده و فقط خودتان داشته باشید؟! حداقل اینکه خودتون هم خوب می دانید که تک تک اسامی ای که اسم بردم ده ها سر و گردن بالاتر از شما هستند. هم در سواد موسیقی و هم در آهنگسازی. نکنه شما ادعا دارید که اساتید طراز اول موسیقی ایران هم که نام بردم اطلاعاتشان در حد جنابعالی نیست!!! البته اینها که نام بردم فقط تعدای از افراد هستند. تعداد افراد با سواد و آهنگساز ایران بسیار بیشتر از اینها است. تا جایی که همه می دانند شما صلاحیت تان در حد و اندازه ای نیست که بخواهید برای آثار استاد حنانه تصمیم گیری کنید. ضمن اینکه قراردادتان هم با علی حنانه محکوم به ابطال است زیرا او همانگونه که خودتون می دانید موقع واگذار کردن این آثار به شما بیمار بوده است و تحت نظر پزشک بوده است و شما از شرایط وی کمال سو استفاده را کرده اید و ضمن اینکه این آثلر متعلق به تمام ملت ایران است و شما حق ندارید این میراث ملی را در صندوق خودتون حبس کنید. با این عمل تان به فرهنگ و هنر این کشور لطمه زده و نام تان همیشه به بدی یاد خواهد شد. بیش از این اهالی موسیقی و جناب امیر علی حنانه را ناراحت نکنید. یا این آثار را بزوذی چاپ کنید و یا اینکه اگر به هر دلیلی توانش را تدارید آن را به اهلش وا گذار کنید.

  • سالهاست که در اختیار داشتن آثار مرتضی حنانه تنها دلیل فخر فروشی یِ آقای برلیانی به اهالی موسیقی ایران شده است. او که از خود در موسیقی چیزی ندارد و به جایی نرسیده و کسی نیست تنها افتخارش را شاگردی مرتضی حنانه می داند. ولی باید دید بر خلاف دیگر شاگردان مرتضی حنانه وی در آهنگسازی چه دست آوردی داشته است؟؟ جوابش کاملا روشن است. دوستان عزیز برلیانی هیچوقت این آثار را منتشر نخواهد کرد چون وقتی این کارها در اختیار همه قرار بگیرد او در اینصورت دیگر نمی تواند بابت داشتنش به دیگران فخر فروشی کند.

  • یک مورد خیلی زشت از رفلکس های این آقا اینست که خودش را پنهان میکند و مستقیم به من پیامک نمیفرستد بلکه از تلگرام آنهم در حالت فوروارد مسیج پیامهای بسیار شنیع و بیشرمانه به من فرستاده در این روزها تلفن منزل من که اصلا تلفنیست که جزو حریم خصوصی من است زنگ میخورد و کسی سوالات بیخود مبپرسد.مثلا راجع به کنسرتوی باخ..؟چرا الان؟؟؟ امروز کتابی را از کارل چرنی در یک سایت دیدم که خودش هروقت با من روابطی داشته آنرا به صلاحدید خودش در لیست کتابهایش مینوشت.گویا حالا این کتاب را به چاپ رسانده که من باید بگویم من هیچ زحمتی برای این اهتمام زوری نکشیده ام.

  • برلیانی بنظر من یا اگر بخواهم شفاف تر بگویم بیشتر انسانی روانی و بشدت بیمار است که توانست در دوران خودش با توسل به همین بیماری روانی حاد تمامی دوستان مرا یکی یکی از من دور کند و طبق نقشه وحشتناکی که نزدیک بود من در آن قربانی بشوم در کمال خونسردی به این فکر میکرده و میکند که این آثار را از آن خود و خانواده اش بنماید.ولی من فکر نمیکنم که دنیا اینقدر بینظم باشد که انسان بتواند دستاورد کسی را بنام خودش بکند…..برایم جالب است که ایشان با تمام دوستان خانوادگی پدرم دوست شده و آنها را از من دور کرد و کار خوبی هم کرد چون من همه آنها را شناختم.همه آنها ترسو و بزدل بودند . من نیز دیگر انگیزه ای برایم نمانده بودکه بخواهم آکادمی حنانه را نگه دارم پس در روزهای آخر شهریور ۸۹ همین آدم با خوشحالی فراوان آمد که خود شاهد ویرانی آنجا باشدو وسایلی از آنجا را نیز برای خودش برد .استادان آکادمی من را نیز یکی یکی از آنجا دور کرد. من همه را میدانستم.از مهرماه ۸۹ دیگر نفس راحتی میکشم و ایشان هم از دور خوشحالند که من کار هنری نمیکنم ………

  • امیرعلی جان ،علی خان برلیانی مردی وارسته و دوستدار هنر است.منتهی فرق بشین و بفرما و بتمرگ را نمیداند.شما را عاشقانه دوست دارد و من ایمان دارم به بهترین شکل برایتان منتشر میکند.او نازنینی است بیتا در بین ناشران

  • برلیانی با پس دادن دستنوشته ها و لوازم شخصی پدرم که به امانت پیش او بود وقت کاقی برای نشان دادن عشق،امانتداری واخلاق کاری را داشته.من به او ۵ سال وقت دادم ولی او که صاحب امتیاز بود در عمل خود را صاحب آثار واموال شخصی ما دید و جایگاهش را فراموش کرد .او حتی جرات مکالمه مستقیم ندارد وبا قایم باشک پیغام و پسغام از طریق اشخاص سومی سعی در ایجاد ارتباط کرده و اینقدر متوجه نیست که در دنیای امروز هر عملی ثبت میشود و نمیشود دروغ و انکار را تا ابد ادامه داد…امیرعلی حنانه

  • به امید اینکه هر چه زودتر جناب علی برلیانی کتاب های استاد حنانه رابدون تحریف و کم و کاست و اضافات و حواشی چاپ کرده و اشیا و لوازم و دستنوشته های امانتی را هم به صاحبش استاد علی حنانه باز گردانند و به این اختلافات و مشکلات پیش آمده و کدورت ها پایان دهند. ان شا الله. آهو

  • با سلام خدمت آقای امیر علی حنانه
    یک موضوعی را میخواستم به شما یاد آوری کنم میراث ملی هیچ گاه فروشی نیست واگر ادعا دارین که کاغذ هایی که به آقای علی برلیانی تحویل داده اید میراث ملی هستن پس تخلف اول را خودتون انجام دادید مطلب بعدی برای چاپ وانتشار کتاب یا مطلبی پول پرداخت میکنن نه اینکه هم پول بگیرین و هم انگ های مختلف به آقای علی برلیانی بزنین پس اگر پول گرفته اید هر چند چه کم یا زیاد با مبلغش کاری نداریم و الان صاحب امتیاز این کاغذها به عهده خریدار میباشد و خود تصمیم گیرنده اموال خود مباشد و در ضمن بهتر است با یه آدم درست حسابی مشورت کنین که به نظر من خود آقای برلیانی بهترین گذینه میباشند نه افرادی که به نام دوست آتش بیار معرکه میشن و میخوان ادای شرخرهارو در بیارن مثل این آقایی که بالا اسمشون هست {…} و لازم الذکر اگر آقای علی برلیانی به شما نمی دانم هرفی یا بی احترامی نکردند تا اینجایی که من میبینم بزرگواری و لطف ایشان بوده.

  • و مطلبی دیگر در خطلاب به این آقای امیر آهنگ که الان در اینیستاگرام ایشون بیوگرافیشون و خوندم که ادعای شاگردی این استاد بزرگ آقای مرتضی حنانه را دارن چرا این چندین سال خود با هزینه شخصی به دنبال چاپ این آثار نفیس نرفتن و الان وکیل مدافع آثار استاد شدن و به جای رفع این سو تفاهم تهدیدی میکنن که این کارشون هم پیگرد قانونی داره و هم به حل نشدن این موضوع می انجامد.

  • آقای هادی جباریان فام. شما که از عوامل برلیانی هستی برو اول یاد بگیر تا کلمه (حرف) را به غلط (هرف) ننویسی و بعد بیا حرف یزن جناب! برلیانی هم حرفی نداره که بخواد بزنه! اگه داره بگه. لازم نیست سکوت کنه. اتفاقا همه منتظرند ببینند ایشان حرفی یابه قول شما (هرفی) برای گفتن داره اصلا که بزنه؟ بلاخره به آرزویش رسید و اموال علی حنانه را با نقشه از دستش در آورد. ولی اینجوری نخواهد ماند و اینگونه هم کسی بزرگ نخواهد شد.

  • خیلی ممنون از دوست عزیز ahmad اگر خود شما حرفی برای زدن ندارید اول (حرف یزن نوشتن خودتونو اصلاح کنید ) من مثل بعضی ها آتش بیار معرکه و سرباز کسی نیستم و مثل بعضی ها بچه نیستم که بخوان با پول من یا میراث پدریم رو بخرن این از جواب شما دوست عزیز.
    مطلب دوم خطاب به دوستان عزیزی که سایت harmony talk را اداره میکنن شما که قبل از آپلود شدن مطالب را برسی و دست کاری میکنید چرا اجازه میدن به همین راحتی به کسی توهین و فحاشی شود همه این حرف های که اینجا نوشته میشود هم برای دوستانی که این الفاظ را به کار میبرن و هم برای شما پیگرد قانونی دارد

  • آقای هادی جباریان فام! اگر من نام استادم زنده یاد مرتضی حنانه را در بیوگرافی خودم آورده ام، این اسمش ادعا نیست و شاگردی کردن که ادعا محسوب نمی شود! این تنها به پاسِ قدرشناسی بوده است و بس! و نه هیچ چیز دیگر! و اما بر خلاف بعضی ها خودم را تنها شاگردِ کُمپوزیسیون استاد مرتضی حنانه ندانسته و نمی دانم. (مرتضی حنانه در طی سالها تدریس بی وقفه در طول حیاتشان شاگردان زیادی را آموزش داده و تربیت کرده اند.) و به پاس همین قدر شناسی ام نام دیگر اساتیدم را نیز از جمله: زنده یادان حشمت سنجری، مصطفی کمال پورتراب، فریدون ناصری و ……… بقیه را هم در بیو گرافی خودم و در همه جا آورده و از این پس هم خواهم آورد. گمان نمی کنم این موضوع اصلا به شما یا دیگری ارتباطی داشته باشد! شما و هیچ کس دیگری را هم هرگز تهدید نکردم. بلکه تنها گوشه ای از حقایق و واقعیت ها را به جهتِ اطلاع عموم گفتم. قانون را هم بسیار بهتر و بیشتر از امثال شما بلدم. و به چَم و خَمَش کاملا آشنا هستم. از تهدیدات هیچ کس هم هیچ واهمه ای نداشته و ندارم.(خصوصا از تهدیداتِ آبکی یِ جنابعالی) آگاهی من از قانون و مقررات و عدم هراس از هر گونه تهدیدی را خود علی برلیانی در ۲۶ سال پیش از جانب من چشیده است و عملا تجربه و لمس کرده! شما که دیگر جای خود دارید! که هستی که برای من تعیین تکلیف می کنی؟ من ناشر کتاب نیستم که بخواهم آثار کسی را چاپ کنم. و یا وعده پوچ و تو خالی در خصوص نشر کتاب بدهم! و انجام ندهم و کار را به این جاها بکشانم. کارم و شغلم چیز دیگری است. ولی اگر ناشر بودم مطمئن باشید بجای چاپ کتاب های موسیقی از ناشران انتشارات اروپایی و خارجی (بدون اجازه از آنها و بدونِ پرداخت حق کپی رایت) که توسط چندین ناشر دیگر و نیز انتشارات چنگ بارها و بارها در ایران چاپ شده اند، و می شوند، الویت اول من چاپ کتب نوشته شده و پارتیتورهای استاد مرتضی حنانه و دیگر موسیقی دانان ایرانی بود. که تا بحال چاپ نشده اند، و این برای استفاده هنرجویان موسیقی در ایران و جوانان مشتاق و دانشجویان ایران و در جهت پیشرفت موسیقی ایران همواره ضروری بوده و هست. و من اگر ناشر بودم حتما اینکار ر ا انجام می دادم. چاپ کتاب، کار و وظیفه ناشر است نه وظیفه و شغلِ من. ولی آقای برلیانی که ناشر است از سال ۱۳۶۸ تا به امروز که ۲۷ سال می گذرد، همواره به خانواده استاد حنانه در خصوص انتشار کُتُب و پارتیتورهای استاد حنانه وعده توخالی داده و هرگز به وعده اش هم عمل نکرده است. اگر به هر دلیلی نمی تواند و یا نمی خواهد این کتاب ها و پارتیتورها را چاپ کند، بهتر است این را صراحتا اعلام نماید. که البته اعلام هم کرده ولی مواردی را که بعنوان دلیل عدم چاپ ذکر کرده بدور از عقل سلیم م و منطق بوده و از طرفی او خود را صاحب انحصاری این آثار برای چاپ می داند که دلایش برای هیچ یک از اهالی موسیقی و خود آقای امیر علی حنانه هم قانع کننده و قابل قبول نبوده و نیست. ایشان فقط دو کتاب از استاد حنانه (ترجمه کتاب ملودی و شیوه ساختن آن از جولیو باس و پارتیتور در بزرگداشت فردوسی) را با کبفیت نازل در طول این ۲۷ سال چاپ نموده است. و دیگر اینکه در مصاحبه آقای علی برلیانی در نشریه گزارش موسیقی در سال ۱۳۸۸ و در خبرگزاری ایلنا مواردی مطرح شده است که نیاز به جواب و پاسخ داشت. به همین دلیل هم جناب امیر علی حنانه این نامه سرگشاده را برای روشن شدن اذهان عمومی نوشتند. و من هم وظیفه ام دانستم برای بهتر روشن شدن حقایق، مواردی را در کامنتِ خود ذکر کنم که البته فقط گوشه ای از حقایق و واقعیات بود نه همه اش! و موارد بسیار دیگری هم هست که هر وقت خود لازم بدانم آنها را هم خواهم گفت. حالا در حالِ حاضر ناراحتی شما از چیست؟! از این نکنه است که مرتضی حنانه شاگردان دیگری به جز علی برلیانی داشته است؟ که اتفاقا اغلبشان در کار هنری از جناب برلیانی بسیار موفق بوده اند! یا از نامه سرگشاده جناب امیر علی حنانه؟ و یا از بازگو کردن گوشه ای از حقایق و واقعیات توسط من در کامنت؟؟؟!!!

  • جواب اولم برای گفتگو هارمونیک : بهتر است به قسمت (قوانین ما) که در بالای سایت هست بروید و قوانینی که خودتان اخذ کردید بند ۵ نوشته اید ( با لحن محترمانه نوشته شده باشد . هیچگونه توهین و تمسخر در آنها وجود نداشته باشد . در صورتی که محتوای آنها دارای بار حقوقی باشد لازم است که با اطلاعات واقعی فرد نظر دهنده همراه باشد) حال سوال اینجاست اگر نوشته های آقای امیر علی حنانه که خطاب به آقای برلیانی که نوشتن (آقای برلیانی انسانی روانی و به شدت بیمار است ) و دیگر نوشته های ایشان که همه این حرف ها از روی ضعف و نا توانی خودشان می باشد. الان سوال من اینجاست که آیا شما یا آقای امیر علی سندی بر روانی و بیمار بودن آقای برلیانی دارید؟؟؟ اگر ندارید این بار حقوقی دارد که اگر نتوانید ثابت کنید پیگرد قانونی دارد این موضوع.

  • در ادامه صحبت شما آقای امیر آهنگر
    در جواب اول شما که گفتین به شما ربطی نداره که من اسم استادم را به یدک میکشم. اگر بر روی این اصل صحبت کنیم هیچ کدام از این حرفهایی که اینجا زده میشود نه به شما ، نه به من و نه به آقای امیرعلی حنانه هیچ ربطی ندارد چون آقای علی برلیانی یک ناشر با سابقه طولانی که در فعل حاضر خود را صاحب امتیاز و مالک این کاغذ ها می دانند چون به خاطر این کاغذها پول پرداخت کردنند و این ادعاهایی که آقای امیر علی دارن جز توهم دانایی چیز دیگری نیست چطور میشود همین شخص در مصاحبه ای گفتند ( من در پراگ با موسسه TRIART قرارداد بستم و اگر امضا می کردم باید نصف پول قرارداد را خودم می دادم ) ولی الان هم پول گرفتن و هم توهم دانایی نسبت به چاپ این کاغذ ها گرفتن

  • آقای جباری نکند فکر کردید که الان دیگر همه ما شلوارمان را با کامنتهای فاضلانه بی اساستان خیس کرده ایم.از کی تا بحال او (برلیانی) کمپانی ضبط موسیقی دارد. شما هم أدر این وسط در این آب گل آلود چند ماهی هم گیرت نخواهد آمد. ضمن اینکه از موسیقی هیچ دانایی نداری از وکالت هم هیچ نمیدانید.تشریف ببر با آقا ازمن شکایت کنید…ما همگی منتظریم وبدان که عاقبت شما که توهم دانایی ندارید همان دانایی توهم است.

  • مسائل بسیار دردناک تر از این حرفها آثار خودش را به جا ی گذاشته است که لازم به توضیح نمیبینم ولی اینکارها جز از یک بیمار روانی خطرناک بر نمی آمد.این صفات توهین نیستند.توهین واقعی آنست که ایشان به ملت و موسیقیدانان ایران کرده و الی الخصوص که مدارک هم به اندازه کافی از خودشان به جا گذاشته و شما هم دیگر اینجا کسی را تحریک نکنید. چون حقیقت را نمیدانید و میخواهید از این طریق کسب اطلاع کنید.این هم جرم دارد….

  • من در تعجبم که اگر حق با جناب حنانه است چرا اقدام قانونی نمیکنند؟از ظواهر امر پیداست که جنابعالی تمام آثار را فروخته اید و حق مادی و معنوی اثر را واگذار کرده اید حال بعد از مدتی احتمالا از طرف عده ای شارژ شده اید و ادعا فرموده اید؛بنده سه کتاب در این انتشارات چاپ کرده ام و هرگز به مشکل خاصی که به نامه سرگشاده ختم شود نرسیدم!وپیشنهاد میدهم اگر حق با جنابعالی است از این قبیل کارها دست بردارید و اقدام قانونی کنید تا حق پاسخگویی طرف مقابل هم محفوظ بماند در غیر این صورت ادامه این بحث بچه گانه است…

  • آقای هادی جباریان فام. شما در حد و اندازه ای نیستید که بخواهید استادی همچون جناب امیر آهنگ را مورد خطاب قرار دهید. اول اینکه شما اصلا هیچ شناخت درستی از این استاد بزرگوار ندارید. بطوریکه حتی اسم او را هم به اشتباه نوشته اید. ثانیا جناب استاد امیر آهنگ توضیح دادند و گفتند که اسامی اکثر استادانشان را فقط برای قدرشناسی در بیوگرافی شان آورده اند و نیاز ندارند اسم کسی را یدک بکشند. این علی برلیانی است که هیچوقت از خود چیزی نداشته و ندارد و همواره نام مرتضی حنانه را یدک می کشد.آنهم بدون هیچ دست آورد هنری. و گویا شما نفهمیدید و یا خود را به نفهمیدن زده اید. استاد امیر آهنگ دارای سوابق بسیار درخشانی در موسیقی ایران هستند و شاگردان زیادی را تاکنون آموزش داده و تربیت کرده اند. مقام اول کنکور تخصصی آهنگسازی در ایران را کسب کرده اند. آثار زیادی در آنسامبل های مختلف از گروه کُر آکاپلا و کُر فلوت و کویینتت کلارینت و تریو و کوارتت، ارکستر ملی و ارکستر مجلسی و ارکستر زهی تا …………. ارکستر سمفونیک نوشته اند. ایشان از آهنگسازان منتخب ایران هستند که استاد علی رهبری بر روی آثار ایشان صحه گذارده و آثارشان را برای اجرا پسندیده و انتخاب کرده اند. (در این رابطه بروید و خبرگزاری پانا را مطالعه کنید) همچنین بزرگترین گروه کُر در خاورمیانه را (گروه کُر سیصد و هفتاد و چها نفره تهران) را تاسیس کرده اند و من افتخار شاگردی و عضویت در گروه کر ایشان را داشته ام. هنرمند برگزیده عاشورای هستند. تا جایی که اطلاع دارم ایشان اولین شخص در ایران هستند که تعداد ۷۲ نغمه عاشورایی برای گروه کر آکاپلا را با کیفیت بسیار بالای هنری در ۴ بخش تا ۸ بخش صدایی ساخته اند و همچنین از بهترین نوازندگان ویولون کلاسیک بوده اند و یک هنرمند و رهبر ارکستر و آهنگساز تمام عیار هستد که خودشان روش جدیدی در هارمونی موسیقی ایرانی ابداع و ابتکار کرده اند. بروید و از حرف های خود خجالت بکشید. شما که اصلا هنرمند نیستید. و سر رشته ای در موسیقی ندارید. برلیانی هم فقط یک ناشر ناموفق است. نه هیچ چیز دیگر. اگر کارش را خوب بلد بود باعث ناراحتی جناب استاد امیر علی حنانه نمی شد. در ضمن بسیاری از هنرمندان دیگر همچون کیوان ساکت، مسعود حبیبی، علیرضا مشایخی و ………. که یکبار کتاب خود را برای چاپ به علی برلیانی دادند نیز اصلا از نوع برخورد و اعمال ناشایست و ناصادقانه علی برلیانی خاطره خوبی ندارند. بطوریکه حتی علیرضا مشایخی به دادگاه مراجعه کرد و از برلیانی شکایت کرد و حق چاپ کتاب سُلفژ خود را از انتشارات چنگ سلب نمود و برای چاپ های بعدیی کتاش را به ناشر دیگری (نشر هم آواز) داد. پرونده علی برلیانی در میان اکثر هنرمندان سیاه است و چهره خوش نامی ندارد اصا و ابدا. و این را هم همه می دانند.

  • هادی جباریان فام. همه موزیسین ها بسیار خوشحال اند که جناب استاد امیر علی حنانه این نامه را در اینجا نوشته و حقایقی را روشن کرده. مسلما تنها کسی که از این موضوع ناراحت است علی برلیانی است. البته مدتهاست که دست موجودی بنام علی برلیانی برای اغلب اهالی موسیقی رو شده است ولی حرف هایی که که جناب علی حنانه نوشته اند حرف دِل است و به دل می نشیند. ایشان یک هنرمندِ رُک و صادق اند و بی شیله و پیله. در ضمن تنها شخصی هستند که هارمونی ابتکاری پدرشان را کاملا مسط بوده و در این رابطه در سال های پیش مقالاتی را در همین سایت گفتگوی هارمونیک ارائه داده اند. ولی برلیانی در این مدت طولانی ۲۷ سال چه کار مثبت و با ارزشی در خصوص استاد خود مرتضی حنانه که ظاهرا سنگش را به سینه می زند انجام داده است؟ جز تفاخر به دیگران. ضمنا این علی برلیانی بوده است که در طی این سالها اسم مرتضی حنانه را در همه جا یدک کشیده است. نه جناب استاد امیر آهنگ. جناب امیر آهنگ هنرمند توانمندی هستند که بارها در عرصه های گوناگون خود را به اثبات رسانده اند. از نوازندگی گرفته تا آهنگسازی و تنظیم و رهبری گروه کر و تشکیل گروه کر ۳۷۴ نفره و رهبری ارکسترهای گوناگون و داوری جشنواره های متعدد موسیقی! ده ها شاگرد هم آموزش داده و تربیت کرده اند که تعدادی از شاگردانشان مدرسین توانمند و موسیقی دان هایی ماهر هستند. و لی خود شما نه هنرمندید و نه هنر شناس. و هیچ جایگاهی هم نداشته و ندارید.

  • امان از شاگرد نا خلف. امان از تکبر و خودپسندی و خود محوری. من یکی از همکاران آقای علی برلیانی در صدا و سیما هستم. ایشان در روابط عمومی اش با همکاران هم متاسفانه ضعف دارد و شخص بسیار از خود راضی و متبکر هستند. همیشه هم تاکید می کند موسیقی ایران به من بسیار مدیون است. حالا چه دینی؟ خدا می داند. ایشان گمان می کند مرتضی حنانه فقط متعلق به خودشان است و بقیه موسیقی دان ها را هم در ایران بی سواد و بی استعداد می داند و بسیار خود بزرگ بین هستند. من اصلا نمی دانم ایشان این اعتماد به نفس کاذب را از کجا بدست آورده است. اما در خصوص نشر کتب موسیقی بسیاری از کتب چاپ شده انتشارات چنگ کپی شده از کتابها و متدهای خارجی هستند ولی او در همین کتابها دخل و تصرف کرده و تحریفشان می کند و دیگر اینکه روی جلد کتاب ها دائما می نویسد: گروه پژوهش چنگ! حالا چه پژوهشی شده است را نیز فقط خدا می داند و همچنین می نویسد به کوشش علی برلیانی! برای ایشان اینطور مشتبه شده است که کتاب نوشته شده دیگران به کوشش او نوشته شده است. حتی آثار بتهوون و شوپن و یا متد آموزش سازهای پیانو و ویلن و بسیاری از کتاب ها و متدهای موسیقی را که نویسندگانش خارجی بوده و قبل از تولد جناب برلیانی فوت کرده اند را نیز حاصل کوشش خودش می داند. واقعا دچار توهم شدید هستند جناب برلیانی. چیزی هم بنام گروه پژوهشی انتشارات چنگ اصلا وجود خارجی ندارد. اصلا و ابدا ! و ایشون خودش به تنهایی رایک گروه می داند. موجود جالبی نیست این برلیانی.

  • خانم ندا عزیز من خواننده کر ارکستر سمفونیک تهران بودم وقتی که آقای رهبری لیستی که آقای پور قناد نوشته بود را خواند.آقای رهبری نه تنها بر کار آقای امیر آهنگ هاشمی که اسمش در لیست خیلی بالا هم بود صحه نگذاشت بلکه از آقای پور قناد هم پرسید ایشان رو می شناسید؟؟ یعنی خودشان هم امیر آهنگ هاشمی را نمی شناختن….خوب طبیعی هم بود که نشناسند الان از ۹۰ درصد موزیسین های موسیقی کلاسیک بپرسید امیر آهنگ هاشمی کیست نمی شناسند.فقط بعضی از موزیسین ها غیر معروف و اکثرا جوان شاگردش بوده اند یا در کر های آماتوری که ایشان رهبری می کرده خوانده اند.
    من شنیدم که موزیسین با سوادی است ولی هیچوقت کاری از او منتشر نشده به جز یک کار کرال که در آن چند تا از دوستان ما به صورت میکس خوانده بودند که روی هم رفته کار بدی نبود ولی اینطور که شما می گویید دارای سوابق درخشانی است اینطور نیست.بیشتر کارهایی که از ایشان نام بردید مربوط به برنامه های غیر حرفه ای می شود مثلا هیچوقت ایشان با یک ارکستر بزرگ کنسرت نداده است همیشه در برنامه ها و جشنواره ها یکی دو قطعه اجرا کرده.فقط شاید با کر کنسرت داده باشد که آن هم کر آماتور بوده نه یک کرحرفه ای
    همه از آقای امیرعلی حنانه انتقاد می کنند که چرا کاری نکرده ولی همین امیرعلی حنانه نسبت به آقای علی برلیانی یا آقای امیر آهنگ هاشمی بیشتر کار کرده.اگر دو تا کنسرت داده همان ها کنسرت های حرفه ای بوده اگر ضبط کرده حرفه ای بوده اگر مقاله نوشته در بخش اصلی سایت بوده نه مثل آقای امیر آهنگ هاشمی در بخش دیدگاه سایت ها.
    اگر آقای امیر آهنگ هاشمی استاد شماست از محضرش استفاده کنید ولی خیلی بزرگ نکنید کسی را چون ما موزیسین هایی داریم که ساعتها آثار حرفه ای منتشر کرده اند و کنسرت های حرفه ای اجرا کرده اند آن هم با ارکستر سمفونیک تهران یا ارکستر ملی نه کر ۳۷۰ نفره که معلوم است چقدر حرفه ای بوده اند.شما با زیاده گویی هایتان استادتان را هم خراب می کنید.بگذارید کم کم ایشان رشد حرفه ای طبیعی خود را داشته باشد اگر کنسرت می دهد کنسرت حرفه ای بدهد اگر رهبری می کند ارکستر حرفه ای رهبری کند اگر کار تئوریک می کند مقاله بنویسد بعد از او تمجید کنید.شما با این کار ایشان را تبدیل به علی برلیانی دوم می کنید.

  • چرا کامنت های من رو آپلود نمیکنید سایت محترم هارمونی؟؟؟
    نکنه شما هم در این داستان ها دست دارید و سودی میبرید؟؟؟

  • مسئول محترم سایت در کامنت های من چیزی با توهین نوشته نشده است شما سواد خواندن ندارین که این کامنت های دوستانتان را بهتر بخوانید تا ببینید کی توهین و فهاشی کرده و شما همه آنها را آپلود کردید من از همه نوشته های خودم و دوستانتان عکس گرفتم و ذخیره کردم و هیچ توهینی از طرف من به کسی نشده این ضعف و یکجانبه نگاه کردن شما به این موضوع میباشد.

  • خیلی ممنون از شما گروه هارمونیک که انتقاد پذیر هستید و انتقاداتی که از شما میشود را هم اینجا نشان میدهین پس خواهشی دارم کامنت من را آپلود نکردین آن را هم آپلود کنین تا دوستان قضاوت کننن که من توهینی کردم یا نه باز هم تشکر .

  • آقای جباریان فام شما هنوز دیکته و نوشتن درست را بلد نیستید چون در کامنت قبلی کلمه حرف را به غلط (هرف) نوشته اید. در این کامنت آخرتان هم کلمه فحاشی را به غلط (فهاشی) نوشته ای. کسی که هنوز املایش به اندازه یک کلاس چهارم ابتدایی هم نیست را چه به نظر دادن در مورد اساتیدی همچون مرتضی حنانه یا علی حنانه و امیر آهنگ؟! برو به مدیرت بگو خودش بیاد و اگه حرفی داره بزنه. شما هم برو املایت را درست کن و یاد بگیر عزیزم

  • چرا به جای جواب سوال های من همه یار کشی میکنند این نشانگر این است که شما دوستان فقط یک منظور دارید آن هم تخریبآقای علی برلیانی نه چیز دیگری چون عقل سلیم میگوید که حق با آقای برلیانی میباشد چون پول داده و کاغذ هایی گرفته و صاحب امتیاز آنهاست و از لحاظ قانونی ایشان صاحب اختیار این کاغذ ها میباشند و اگر آقای امیر علی حنانه حق بود و این حق قانونی ایشان بود تا الان خیلی راحت میتوانست این کاغذ ها را از ایشان بگیرد نه این که از دور بایستد و سنگ در آب پرت کند و یک عده از دوستان برایشان هورا بکشن.

  • با احترام به هر دوطرف این ماجرا و بدون جانبداری شخصی و بلحاظ امانت وصداقت حرفه یی اعلام میدارم در طول مدت همکاری با انتشارات چنگ و آقای علی برلیانی که خود از شاگردان چیره دست شادروان مرتضی حنانه بوده اند
    وچاپ بالغ بر ده جلد کتاب موسیقی برای ساز های مختلف نوشته شده توسط اینجانب، هیچگونه تعلل وکوتاهی و عمل غیر حرفه یی و بدعهدی توسط انتشارات چنگ وشخص اقای برلیانی مشاهده نکرده ام وکار طبق اصول انجام شده است امید دارم طرفین این کشمکش که یک طرف آن فرزند برومند شادروان استاد مرتضی حنانه وطرف دیگر شاگرد زحمت کش ایشان وگرداوری کننده اثار استاد میباشند با گذشت و رعایت شان موسیقی به تفاهم کامل برسند.

  • خانم یا آقای خواننده گروه کر. اگر جناب علی رهبری نسبت به توانایی استاد امیر آهنگ و آهنگسازی اش شک و تردیدی داشت، هیچگاه ایشان را در الویت نهم اجرای اثرشان قرار نمی دادند. شما برای ادعاها و حرف خود چه دلیل و سند و مدرکی دارید؟ موضوع دیگر اینکه بر خلاف نا آگاهی شما جناب استاد امیر آهنگ را و توانایی شان را در موسیقی اعم از آهنگسازی، رهبری گروه کر و رهبری ارکستر و خصوصا سواد بالای موسیقی در هارمونی. کنترپوان و ارکستراسیون و ……… بسیاری از موسیقی دانان ایران می دانند و اطلاع دارند. این شمایید که نا آگاه هستید. شما قیاس به نفس کرده اید. حتی اگر ایشان را به قول شما اشخاص معروف و موسیقی دان ها نشناسند، همانگونه که خود شما هم اعتراف دارید فقط دلیلی بر عدم شناخت است که کوتاهی خود آنهاست. ضمن اینکه کسانی که امیر آهنگ را می شناسند می دانند که او از شهرت گریزان است و کار خود را می کند. جناب امیر آهنگ خدمات زیادی کرده اند و از نظر موسیقی بدون اغراق از با سوادترین موزیسین های ایرانی و شاگرد خلف اساتیدی چون حشمت سنجری، فرهاد فخرالدینی ، مرتضی حنانه است و دقیقا به همین علت بوده که جناب علی حنانه از ایشان برای تدریس در آکادمی استاد حنانه دعوت کردند و از سال ۸۶ تا ۸۹ یعنی از ابتدای تاسیس آکادمی تا تعطیلی آن بدون وقفه با هم همکاری داشتند. ضمن آنکه معروف بودن و یا معروف نبودن هنرمند نمی تواند ارتباطی با توانایی و ارزش کار یک موسیقی دان داشته باشد. شما تتنها حرفی که داشته اید معروف نبودن امیر آهنگ و عدم اجرای آثارش است. این در حالی است او خود به دلیل ضعف ارکستر سمفونی حاضر نشد پارتیتور آثارش را برای اجرا به علی رهبری بدهد. اما به ارکستر ملی چندین کار داد و خودم شاهد بودم که از اواخر سال ۹۴ جناب فخرالدینی شروع به تمرین این آثار کردند و شما می توانید این را از نوازندگان و عموامل اجرایی ارکستر ملی و جناب فخزالدینی سوال کنید. من بسیاری از پارتیتورهای آثار ایشان را دیده ام و ایشان بیش از صد اثر برای گروه کُر کار دارند. ولی گروه کر درست و درمون در ایران نداریم که توانایی اجرای این آثار را بصورت اجرای لایو داشته باشند. شما که خواننده گروه کر هستید بیایید خود را محک بزنید و ببینیم می توانید حتی یک اثر ایشان را اجرا کنید؟ در ضمن غبر حرفه ای بودن مربوط به نوازندگان و خوانندگان ماست و بهترین دلیلش اینه که نمی توانند آثار آهنگسازان ما را بدرستی و در حد استاندارد بین المللی اجرا کنند و دقیقا به همین جهت است که آثار دهلوی، احمد پژمان، بهزاد رنجبران و …….. بسیاری دیگر را ارکسترهای خارج از کشور اجرا و ضبط کرده اند. ولی همه آهنگسازان این بخت و اقبال و سرمایه و اسپانسر نداشته اند که بتوانند آثارشان را در خارج بوسیله ارکستر های استاندارد اجرا کنند و به همین دلیل بسیار از آثار آهنگسازان ما همچون مرتضی حنان، حسین ناصحی، مسعود ابراهیمی، امیر آهنگ و ….. تاکنون اجرا نشده است. و گرنه جناب امیر آهنگ آثار زیبا و هنری ای نوشته اند که اجرا نگردیده است. غیر حرفه ای بودن مربوط به شما که خواننده یک گروه کر حرفه ای بوده اید است. نه گروه کر ۳۷۴ نفره استاد امیر آهنگ. شما امیر آهنگ را بدرستی نمی شناسید جناب. پیشنهاد می کنم یه بار هم که شده بروید و او را از نزدیک ببینید و چند پارتیتورش را ببینید یا حداقل به کنسرت گروه کر فلوت بروید و تنظی ایشان را برای این گروه با قطعه رقص دایره گوش دهید. امیر آهنگ اولین شخص در ایران است که برای کر فلوت کار نوشته است و حتی قبل از تشکیل کر فلوت تهران قطعاتی را برای کر فلوت نوشته که با کر فلوت ارغنون در سال ۹۳ به رهبری جناب نظری اجرا گردیده است. ایشان متخصص درجه یک آرانژمان هم هستند و در حال حاضر با سوادترین اند در هارمونی و ارکستراسیون.

  • خواننده گروه کر شما خودتون را حرفه ای می دانید؟ شمایی که حتی این شهامت را نداشته اید نام خود را نوشته و حداقل خود را معرفی کنید. حداقل اینکه امیر آهنگ در کامنت هایش نام خود را می نویسد و از این جهت نسبت به شما و بسیاری از دوستان دیگر حرفه ای تر است. آنوقت شما خودتون را حرفه ای و جناب امیر آهنگ را غیر حرفه ای می دانید؟ اونم به جهت اینکه از امیر آهنگ کار منتشر نشده و یا کم تر منتشر شده است. عجب! اینجور که مشخصه ملاک شما برای حرفه ای بودن کمیت است و نه کیفیت! اگر نمی دانید بدانید استاد امیر آهنگ شخص وارسته ای هستند که چندین کتاب نوشته و آثار زیادی هم نوشته اند که البته اجرای آثار ایشان توانایی بالایی می خواهد و در ایران گروه کر حرفه ای و ارکستر استانداردی نداریم که بتواند آثارشان را بدرستی اجرا کند. ایشان موسیقی را به دلیل علاقه و عشق خودشون کار می کنند و نه بخاطر کسب مقام و موقعیت و یا نه بخاطر سود مادی. ایشان آنقدر مهربان است که سالیان سال خود را وقف آموزش رایگان موسیقی به افراد بی بضاعت کرده و در کانون موسیقی که خودشان تاسیس کردند اشخاص زیادی را آموزش داده و در زمینه دادن شناخت موسیقی هنری فرهنگ سازی کردند. همیشه در جشنواره های موسیقی شهرداری گروه های تشکیل شده توسط ایشان بیشترین مقام و موفقیت را کسب کرده اند. افرادی که شاگرد او بوده و هستند را که شما آماتور نام می برید از بسیاری از افراد به اصطلاح حرفه ای ایران توانایی شان بیشتر و بالاتر است. این در عمل بارها ثابت گردیده است. شما خودتان شخص گمنام هستید و اما بروید خوشحال باشید که مثلا حرفه ای هستید. گر چه برای حرفه ای بودن هم هیچ تعریفی ارائه نداده اید.

  • با سلام و عرض احترام
    بعد از خواندن این متن چند تا سوال ذهنم را مشغول کرده که اگر جواب داده شود ممنون خواهم شد
    آقای حنانه شما این قرار داد را اگه اشتباه نکنم سال ۹۰ بسته اید که فاصله بسیار زیادی با فوت پدر گرامی تان داشت اگر شما کل این بیست و چند سال بعد از وفات استاد مشکل مالی داشتید چرا تا آن زمان این آثار را تبدیل به پول نکرده بودید و اگر چنین مشکلی نبود چرا تا سال ۹۰ هیچ اقدامی در این قبال نداشته اید
    مطمئن هستم که شما در هر سالی به هر انتشاراتی مراجعه می کردید حتما از شما استقبال می کردند
    ضمنا تشکل های دولتی زیادی مانند اداره ارشاد و بنیاد رودکی و خانه موسیقی و چند ده مورد دیگر بودند و هستند که می توانستند و حتما می خواستند که این آثار را زیر سایه نام خودشان ملی و جاودانه کنند، که البته اگر این کار را میکردید شاید فقط چند تقدیر نامه کتبی و شفاهی و چند صفحه روزنامه نصیبتان میشد
    مساله بعدی این است که شما از یک طرف صحبت از میراث ملی دارید از یک طرف بحث قرار داد و پول . من بلاخره نفهمیدم این آثار ، میراث پدری شما بود و شما تام الاختیار آنها یا که نه میراث ملت ایران بود و شما به نیابت از کل مردم ایران آنها را به نشر ها فروخته اید . من اگر جای شما بودم این آثار با ارزش را به چند قسط با مبلغ پایین نمیدادم چون قطعا هیچ انتشاراتی نمی خواهد این فرصت را از دست بدهد .
    و مساله آخر اینکه وقتی اینگونه مستنداتی در دست دارید چرا اقدام قانونی نمی کنید؟ چون اگه مسائلی که مطرح کردید صحت داشته باشد به راحتی کل حق خود را میگیرید . مگر موضوع واقعی متفاوت از نوشته های بالا باشد. چه چیز باعث این مساله می شود ؟ چاپ آثار موضوع اصلی است یا مطرح شدن نام پسر حنانه زیر سایه پدر؟

  • آقای حسین مگر من گفتم حرفه ایم و امیر آهنگ هاشمی نیست؟؟اگر اینقدر تعصب به خرج نمی دادید و درست مطالعه می کردید تمام صحبت من این بود که به هر کسی نگوییم حرفه ای
    چه منی که ادعای حرفه ای بودن ندارم چون حتی کر ارکستر سمفونیک تهران هم نیمه حرفه ای محسوب می شود چه رسد به کر ۳۸۰ نفری که معلوم نیست چه خوانده! سرود خوانده یا رکوییم موتزارت!؟
    تا وقتی آثار آقای امیر آهنگ هاشمی منتشر نشده نباید در مورد آن تبلیغ کنیم که چنین است و چنان است مگر خود ایشان به آقای علی برلیانی اجازه می دهند که بیاید بگوید من آثار خیلی خوبی دارم که نشنیده اید یا ارکستر سمفونیک نمی تواند بزند.
    راستی از خودتان پرسیده اید که چطور ارکستر ملی که همیشه نوازندگانش از ارکستر سمفونیک ضعیف تر بوده اند حتی در دوره آخر آقای فخرالدینی کار آقای امیر آهنگ هاشمی را می زند و ایشان قبول کرده اند و افتخار داده اند که اینها کارشان را بزنند ولی ارکستر سمفونیک تهران کارشان را اجازه نداشته بزند؟!
    نمی دانم این اطلاعات دروغ را از کجا گرفته اید که کار ایشان در اولویت اجرای علی رهبری بوده است امیدوارم از خود ایشان نشنیده باشید.آقای علی رهبری در همه خبرگزاری ها گفته است که کارها را به وسیله قرعه کشی انتخاب کرده و هیچ گونه ارزش گذاری در آنها مطرح نبوده و الا کار استادان ایشان آخرین شماره نبود.
    راستی تا به حال از خود پرسیده اید که چرا ایشان که یکی از بهترین آهنگسازان ایران است به جز یک قطعه کوتاه کرال فقط آرانژمان کرده در این سالها؟؟آن هم فقط در کنسرت هایی کمتر از انگشتان یک دست؟؟یک آهنگساز واقعی باید در این سن چنین رزومه ای داشته باشد؟؟کارهای حنانه آیا نوددرصدش با همین نوازندگان ایرانی که خیلی هایشان از نوازندگان امروزی ضعیف تر بودند اجرا نشده؟؟نکند ایشان از حنانه هم تکنیکی تر آهنگسازی می کنند؟؟
    راستی شماکه خود احتمالا جزو شاگردان ایشان هستید بگوید این افرادی که از روشن روان و کامکارها و فخرالدینی و….باسوادتر و حرفه ای تر هستند و شاگرد آقای امیر آهنگ هاشمی بوده اند چه کسانی هستند؟؟راستی شما که اصرار کردید نام من را بدانید چرا خود فقط نام کوچک تان را نوشته اید؟؟
    حرفه ای بودن تعریف خود را دارد هیچکس با ادعا نمی تواند بگوید حرفه ای است اگر ایشان هم ادعای حرفه ای بودن را دارند بسم ا…. بیایند و کارهای سمفونیکشان را حداقل با سمپل روی اینترنت بگذارند بدون هیچ هزینه ای تا ببینیم واقعا این آهنگساز حرفه ای که می گویید کیست؟؟
    آیا ایشان رهبر حرفه ای کر و ارکستر است؟؟آیا ایشان می تواند مثل یک رهبر تحصیل کرده یک پارتیتور را با پیانو بزند؟؟آیا می تواند با پیانو بنوازد و یک خط سوپرانو را با زبان آلمانی یا ایتالیایی بخواند؟؟اینکار را هر رهبر کر تحصیل کرده نه حرفه ای بلکه آماتور غربی می کند….
    آقای امیر آهنگ هاشمی اگر انسان باشرف و فروتنی است آنطور که شما می گویید خودش می داند که چطور در مورد کارش خودش ادعا کند ولی شما دارید بی خود ایشان را خراب می کنید….

  • خواننده گروه کر اگر نمی دانید بدانید که تمام توانایی هایی را که باید یک آهنگساز و یک رهبر گروه کر و مدرس توانا در موسیقی از خود داشته باشد و مواردی را که گفتید بسیار بالاتر و بیشتر از آنچه که بخواهید فکرش را هم بکنید و در مخیله تان بگنجد در وجود استاد امیر آهنگ هست. البته ایشان بسیار فروتن هستند و نیازی هم ندارند که ادعا کنند و یا توانایی شان را به شما که خودتان اقرار به غیر حرفه ای بودن دارید ثابت کنند. زیرا توانایی های خود را در عرصه های گوناگون و به اساتید طراز اول موسیقی ایران و حرفه ای ها بارها ثابت کرده اند. و توسط اساتید درجه یک بارها مورد تقدیر قرار گرفته اند. که یکیش کسب عنوان مقام اول آهنگسازی در کنکور تخصصی آهنگسازی ایران در ده سال پیش است. همه هم می دانند این را. اما شما نمی دانید و خودتان هم از نزدیک با ایشان برخورد نداشته اید و خودتان گفتید در مورد او فقط شنیده اید و ندیده اید. (شنیدن کی بود مانند دیدن) خب بروید و ببینید! چرا اینکار را نمی کنید؟! توانایی ی آهنگسازی یک کمپوزر با دیدن پارتیتورهایش مشخص می گردد و نه با سمپل کردن آنها! بسیاری از آثار آهنگسازان ایرانی است که اجرا نشده و سمپل هم نشده ولی پارتیتورش موجود است و یک موسیقی دان توانا با دیدن و آنالیز پارتیتور می تواند آن ها را ارزیابی کند. مگر کار و آثار آهنگسازان بزرگ مانند شوستاکوویچ، پروکوفیف، مالر، بتهوون، شوبرت، سن سانس و ……سمپل شده است؟! . بعد هم ایشان شاید به سمپل اعتقادی نداشته باشد و من می دانم پارتیتور آثارش را هم بدون کامپیوتر و با دست و مداد و خودکار نوشته است و همه آهنگسازان حرفه ای هم همین گونه اند. از طرفی شما اگر سواد و توانایی اش را دارید بروید و ببینید می توانید حتی هارمونی و کنترپوان ۴ میزان از پارتیتورهای او را تحلیل و آنالیز کنید؟ شما که خودتان قبول بر غیر حرفه ای بودنتان دارید چطور برای حرفه ای بودن ملاک تعیین می کنید.؟ اول باید خود حرفه ای باشید. که نیستید. شاید امیر آهنگ بهترین نباشد ولی همواره بهترین اساتید ایران کار او را تایید و انتخاب کرده اند که مدارک و اسنادش هم هست. در ضمن معیار یک گروه کر حرفه ای و خوب این نیست که قرار باشد رکوییم موتزارت را اجرا کند. هر گروه کر باید در درجه اول آثاری به زبان مادری سرزمین خود را اجرا کند. هیچ گروه کری در ایران تا بحال نتوانسته است رکوییم موزار را در حد قابل قبول و استاندارد اجرا کند. حتی گروه های کر کشورهایی چون روسیه و اوکراین و ارمنستان که در کیفیت اجرای بالای آنها اصلا شک و تردیدی نیست اجرای خوبی از رکوییم موزار نداشته اند ولی آثار گروه کر آکاپلا را که به زبان مادری خودشان است را به بهترین شکل اجرا کرده و می کنند. برای مثال در ارمنستان کارهای کمیتاس و دیگر آهنگسازان ارمنی را خوب اجرا می کنند و در اجرای خوب آثار آلمانی درجه یک نیستند. در روسیه نیز بسیاری از اپرای های معروف مثل اپرای کارمن اثر جرج بیزه را که به زبان فرانسه است به روسی ترجمه کرده اند، به زبان روسی اجرا می کنند. و شما گمان کرده ای توانایی یک خواننده گروه کر ایران یا استاد امیر آهنگ باید این باشد که بتواند به زبان آلمانی برای شما آواز بخواند که این مربوط به زبان آلمانی بلد بودن دارد و نه به توانایی در موسیقی. شما بروید و اوراتوریو رستاخیز احمد پژمان را که گروه کر روسیه اجرا کرده گوش دهید. آنها هم نتوانسته اند اشعار فارسی را بدرستی اجرا کنند و خواندشان کاملا نامفهوم است . نکنه آنها هم غیر حرفه ای هستند؟ و فقط شما می فهمید. شما صاحب نطر نیستید و صاحب نظران اند که استاد امیر آهنگ را بارها انتخاب کرده و بر روی توانایی شان صحه گذارده اند. اساتیدی چون لوریس چکناواریان و فرهاد فخرالدینی و همایون خرم و ……. در ضمن همه می دانند که ارکستر ملی در سال ۱۳۹۴ نوازندگانی داشت که نوازندگانش بمراتب از ارکستر سمفونی تهران قوی تر بودند و نه ضعیف تر! سال ۹۴ نوازندگان خوب ارکستر سمفونی تهران به دلیل اختلاف با علی رهبری همه شان (ارسلان کامکار، پرویز بیات، همایون رحیمیان، کریم قربانی، حسین پورمعین، فرشید حفظی فرد و ….. ) همه و همه از ارکستر سمفونی استعفا دادند و به عضویت ارکستر ملی در آمدند و به همین جهت ارکستر ملی ایران از صدا دهندگی بسیار بهتری نسبت به ارکستر سمفونی تهران برخوردار بود و من اطلاع دارم که به همین دلیل بود که جناب استاد امیر آهنگ برای اجرای کارهایشان ارکستر ملی را ترجیح دادند. همانگونه که لوریس چکناواریان هم حاضر نشد کارهایش را به ارکستر سمفونی تهران در سال ۹۴ اجرا کند و آثارش را با ارکستر ملی ایران اجرا کرد و کنسرت داد.

  • خواننده کر هر کس که کار آهنگسازی می کند مجبور نیست که بیاید و به یک خواننده کر خودش را ثابت کند. شما اول بیایید و خواننده بودنتان را ثابت کنید. یک قطعه از آثار گروه کر امیر آهنگ را می زاریم جلویتان و ببینیم می توانید ۸ میزانش را بدرستی دشیفر کنید؟!

  • آقای حسین هرکسی که می خواهد از جواب دادن فرار کند به سوال کننده حمله می کند دقیقا مثل جواب های آقای احمدی نژاد من نگفتم ایشان بیایند کارشان را به من خواننده نشان بدهند می گویم کارشان را در معرض قضاوت عموم قرار بدهند.سمپل دوست ندارند پارتیتورش را منتشر کنند کتاب منتشر کنند مقاله منتشر کنند همه این کارها را آقای فخرالدینی و دهلوی و حنانه کرده اند با تعریف و تمجید کسی وارد جریان حرفه ای نمی شود.آیا امکان دارد من برادرم را فوتبالیست حرفه ای بدانم و از مسی هم حرفه ای تر بدانم ولی بگویم تا حالا در هیچ تیمی بازی نکرده است؟؟
    باید به شما و خوانندگان دیگر بخش دیدگاه بگویم که شما واقعا دروغگو هستید و از اطلاعات کم خوانندگان سایت می خواهید سواستفاده کنید.در دیدگاه قبلی تا گفتید که آقای رهبری کار ایشان را جزو بهترین ها قرار داده و ایشان را تایید کرده که حرف تان دروغ بود بعد گفتید مورد تا شما که من را محکوم می کنید به بی سوادی چطور خودتان را با سواد می دانید و می گویید صد اثر کرال ایشان را دیده اید یعنی شما با دیدن متوجه کیفیت آنها شده اید؟؟
    آقای مرتضی حنانه و حسین ناصحی کارهایشان اجرا شده بعضی از کارهایشان هم اجرا نشده اگر اجرا شده خودشان یا کسان دیگری که متوجه شدند این کارها ارزشمند هستند آنها را اجرا کرده اند،مشک آن است که خود ببوید….آیا کسی سراغ آهنگسازی های آقای امیر آهنگ هاشمی رفته که با ارکسترش اجرا کند؟؟مردم را فریب ندهید اگر آقای رهبری هم قرار شده بود کار ایشان را بزند به خاطر معرفی او توسط دوست اش آقای پور قناد بود و الا بر خلاف دروغ شما که آقای رهبری و چکنواریان و…..کار ایشان را تایید کرده اند اینها حتی اسم ایشان را نمی شناسند من با آقای چکنواریان دوست هستم.
    شما می گویید ارکستر ملی از ارکستر سمفونیک بهتر بود،معلوم است که از ماجرا پرت هستید از همان اسم هایی که گفتید مشخص است.الان بیشتر نوازندگانی که گفتید جزو نوازندگان ضعیف و بازنشسته ارکستر سمفونیک تهران هستند که اکثرا عذرشان خواسته شد الان در ارکستر سمفونیک امثال ارسلان کامکار و حتی بهتر از او زیاد است شما چون در جریان حرفه ای نبوده اید فقط معروف های قدیمی را می شناسید.
    راستی دو سوال!!چرا بعضی از سوالات من را جواب ندادید؟؟چرا با اینکه همه شما اصرار دارید اسمم را بنویسم هیچکدام خود اسم تان را ننوشته اید؟؟

  • خواننده گروه کر خودت دروغ گو هستی و خودت از مرحله پرت هستی. چون تمام چیزهایی که نوشته ای دروغ است. شما خودت از جواب فرار می کنی و کاملا مشخصه که حسود بوده و نسبت به استاد امیر آهنگ غرض داری. شما حتی یک پارتیتور از آثار او را ندیدی و من دیدم و سواد آنالیزش را هم دارم. همین که شما داری در مورد امیر آهنگ می نویسی، اهمیت ایشان را نشان می دهد. ولی نمی توانی تخریبشان کنی. چرا در مورد کس دیگر نمی نویسی؟ در ضمن تو مگه خودت جواب سوال های ما را جواب دادی؟ نگفتی آیا توان آنالیز و اجرای آثار استاد امیر آهنگ را داری یا نه؟ اگر داری این گوی و میدان بیا عملا نشان بده و اگر نداری حرف الکی نزن. اگه با لوریس چکناواریان دوست هستی بیا و بپرس چرا آثارش را با ارکستر ملی اجرا کرد؟ نه با ارکستر سمفونیک تهران؟ بعدش هم من به سوالات تو جواب دادم. این خودت هستی که جواب ندادی. تگفتی که آیا می توانی یک اثر از امیر آهنگ را آنالیز کنی؟ یا ۸ میزان از یک کار کرال او را دشیفیر کنی. تو اگر چیزی از خودت داشتی خودت را ارائه می دادی و اونل خودت را ثابت می کردی. همین قدر که بجای ارائه خودت اومدی و در مورد امیر آهنگ می نویسی خودش کاملا بر اهمیت ایشان دارد. چرا در مورد کس دیگر نمی نویسی؟

  • دوست گرامی، خانم یا آقایی که خواننده کر ارکستر سمفونیک بوده اید و بنده را هم می شناسید (احتمالا من هم شما را دیده ام یا می شناسم)
    ۱- ای کاش از مثل آقای رهبری از خود من می پرسیدید که آقای امیرآهنگ چه کسی هستند تا به شما پاسخ دهم و نیازی نباشد به اطلاعات ناقصی که از طریق سرچ در اینترنت و همین سایت در مورد ایشان قضاوت کنید. خود من هم که چند سال است با ایشان در تماس هستم هنوز بسیاری از کارهایی که ایشان انجام داده اند را ندیده و نمی شناسم.
    ۲- گفته بودید که ایشان به خاطر رفاقت با من به لیست اضافه شده اند؛ اولا با یک نگاه سطحی به آن لیست متوجه می شوید که امکان ندارد من با این جمعیت دوستی شخصی داشته باشم دوم اینکه حتما از خواندن بعضی از نوشته های من متوجه شده اید که منتقد اصلی آثار بعضی از این نام ها هستم. پس رفاقت در این میان هیچ نقشی نداشته؛ آقای رهبری از من خواستند که نام هر کسی را می شناسم که قطعه ای سمفونیک دارد را بنویسم (تاکید هم کردند هیچگونه ارزش داوری هم نکنم، خودشان پس از مشخص شدن قطعات بعضی ها را حذف خواهند کرد) من لیستی به ایشان دادم و پس از یک روز خودشان با مشورت دوستانشان چند نفر را حذف و چند نفر را اضافه کردند.
    ۳- مقایسه شما بین یک فوتبالیست و یک آهنگساز اشتباه است به این دلیل که یک فوتبالیست (پس از اتمام دوره آموزش) در زمین بازی حرفه ای می شود و یک آهنگساز (پس از اتمام دوره آموزش) در منزل، از استاد هوشنگ استوار هم به جز یکی دو اثر چیزی اجرا نشد ولی همه می دانند که یک آهنگساز حرفه ای بود (البته ممکن است تعریف شما از حرفه ای متفاوت باشد با تعریف بنده، پس لازم است تعریف خود را از اول مشخص می کردید)
    ۴- ممکن است آقای امیرآهنگ به دلیل اشتغال زیاد به تدریس آنطور که باید در بین موسیقیدانان امروز ایران شناخته شده نباشند ولی آثار ایشان این پتانسیل را دارد که شناخته بشوند برخلاف کسانی که امروز شناخته شده هستند ولی موسیقیدانان برجسته آثارشان را نمی پسندند. پس به جای شناخته شدن بهتر است از ارزش داشتن یا نداشتن کارها صحبت کنید.
    ۵- مسائل مربوط به اجرا شدن یا نشدن کارهای ایشان ارتباط زیادی به ارزش آثارشان ندارد و دلیل اش بیشتر همان مسائلی است که به شناخته شدن مربوط است؛ این دلایل هم بیشترشان مربوط به ارتباطات است و موسیقایی نیست.
    ۶- یک خواهش از شما و دیگر دوستان دارم و آن این است که زیر مطالبی که موضوع بحث خاصی دارد، در همان راستا صحبت کنید و گفتگو ها را از موضوع بحث اصلی (که همان تیتر و موضوع مطلب است) منحرف نفرمایید.

  • جناب منوچهر لشگری با سلام و همینطور نظرتان را خواندم و متوجه شدم که شما در جریان کامل اوضاع نیستید.و یا اینکه قرار نیست باشید.چون شما با من اصلا صحبت نکرده و نظر دادید.ممنونم. جالب است که شما خودتان را با مرتضی حنانه و دترمینیزمش مقایسه کرده اید. کلمه شان موسیقی سفسته است و اذهان عمومی را به غلط سوق میدهید. این آقا بیش از ۳ دهه در خانه ما بوده و مسئله او چهارتا کتاب نیست.وشما باید داستان دترمینیسم متضاد پدرم را به شان موزیک ربط نمیدادید…اینجا مسئله فرای نشر کتاب هست .کدام چیره دستی را ایشان از پدرم یاد گرفتند؟؟ اینجا کسی را به صلابه نمیکشند که آقای برلیانی اینقدر به خودش شک کرده است.گفتم این رشته سر دراز دارد .پس من دیگر در مورد این موضوع رشته و سر درازش سخن نخواهم گفت.تا موقعش برسد.

  • آقای حسین چرا اینقدر عصبانی شدید؟؟فکر کنم در پاسخ به این سوالات خیلی کم آوردید که به جای جواب دادن فحش می دهید و بی دلیل به من می گویید دروغ می گویم.همه حرفهایی که من زدم در مورد انتخاب آثار آقای امیر آهنگ هاشمی توسط آقای رهبری و اجرا شدن کارهای ایشان در جشن ها و بزرگداشت ها یا فقط آرانژمان کردن و….همه واقعی بوده اگر باور ندارید به آقای امیر آهنگ هاشمی که تا قبل از این بحث همش در این صفحه می نوشتند ولی الان نمی دانم چرا نیستند بخواهید جواب دهند که کدام حرف من دروغ بوده….شما گفتید چکنواریان و خرم و….کار ایشان را تایید کردند الان زنگ بزنید به آقای چکنواریان بپرسید امیر آهنگ هاشمی کیست ببینید چه می گوید.
    بی خودی بحث را به انحراف نکشید.اصلا من نگفتم که ایشان حرفه ای نیستند چون هارمونی شان خوب نیست که حالا می خواهید از من کارشان را آنالیز کنم من گفتم حرفه ای نیست چون موزیسین حرفه ای تعریف دارد.کسی که تا حالا کار ارکسترالش را کسی نشنیده نمی شود آهنگساز حرفه ای.کارهای آقای شاهین فرهت را هیچ موزیسینی دوست ندارد و همه می گویند آهنگساز بدی است ولی حرفه ای است چون کارهای زیادی انجام داده است هرچند بد یا بی کیفیت.
    شما با چه مدرکی می گویید ایشان تایید شده است؟؟همان یک جایزه آهنگسازی؟؟خیلی از همکلاسی های من هم در جشنواره های مختلف برنده این جایزه ها شده اند آنها هم حرفه ای هستند؟؟
    یک کر حرفه ای باید اول رپرتوار جهانی را خوب بتواند اجرا کند نه اینکه اگر پاکستانی بود کار آهنگسازان پاکستانی را خوب اجرا کند و باخ را بد بخواند….رپرتوار موسیقی کلاسیک مشخص است و همه گروه های کر چه روسی چه اتریشی چه پاکستانی باید بتوانند خوب بخوانند اگر اتریشی ها بهتر می خوانند توانایی خاص آنهاست ولی نباید بقیه هم آنها را بد بخوانند چه کسی گفته ارمنی ها موتزارت را بد می خوانند؟؟
    یک رهبر کر باید رپرتوار معروف کرال را بلد باشد و زبانش را با کر کار کند شما الان چهار فیلم به من نشان بدهید که ارکستر های مختلف دنیا سمفونی نه بتهون را با ترجمه روسی و عربی و انگلیسی و هندی اجرا می کنند!! این حرفها دروغ است شاید یک یا دو اپرا هم ترجمه شده باشد ولی این کار نرمال کرها نیست اگر سرچ کنید می بینید بیشتر از نوددرصد فیلم های کرهای دنیا به همان زبانی اصلی اجرا می کنند.رهبرهای کر هم برای قطعات معروف آموزش می بینند…..
    برای اینکه بفهمید کسی حرفه ای است یا نیست لازم نیست پارتیتورش را آنالیز کنید باید رزومه اش را ببینید،همین که شما به دروغ گویی کشیده شده اید معلوم است که رزومه بهتر از اجرا با کر ۳۸۰ نفره ندارد.حالا به هر علتی کارش اجرا نشده من به مربوط نیست.مثل همان کسی که توی خانه نشسته و فوتبالیست نشده هرچه هم استعداد داشته باشد و فوتبالیست خوبی باشد باز حرفه ای نیست.
    آقای امیر آهنگ هاشمی نه رهبر کر حرفه ای است نه رهبر ارکستر حرفه ای نه آهنگساز حرفه ای چون کار حرفه ای نکرده است تمام شد رفت.

  • دوست عزیز آقای حسین؛ مثل اینکه شما متوجه نیستید با حرف هایتان دارید وجهه دوست عزیز ما جناب آقای امیرآهنگ را خراب می کنید. یک جمله معروف دکتر شریعتی دارد که می گوید اگر خواستی با کسی دشمنی کنی از او بد دفاع کن؛ شما دقیقا این کار را در مورد این استاد عزیز دارید انجام می دهید. از آن طرف دوستی می گوید حرفه ای بودن به کمیت است نه کیفیت شما در جواب ایشان به جای یک بحث منطقی «مغلطه شخص ستیزی» را پیش گرفته اید.
    اطلاعات غلطی می دهید که خوانندگان نا آشنا با این شخصیت با ارزش را به گمراهی می کشد و اعتبار ایشان را زیر سئوال می برید. لطفا این رفتار را کنار بگذارید، این هنرمند سختکوش و با ارزش هیچوقت ادعای بی مورد و بزرگی نداشته است و قدر شناسی و تکریم او از استادان بزرگ موسیقی ایرانی زبانزد دوست دارانشان است. ایشان نه به خاطر ضعیف بودن نوازندگان ارکستر سمفونیک بلکه به دلیل احترام به استادشان مرتضی حنانه، درخواست کردند که جایشان با ایشان در لیست ضبط عوض شود؛ من از نزدیک شاهد بودم که آقای امیرآهنگ با نوازندگان جوان این ارکستر کنسرت هم داده اند و از نوازندگی آنها رضایت داشتند و رابطه صمیمانه ای هم با نوازندگان ارکستر داشتند.
    لطفا اطلاعات اشتباه به مردم ندهید و موجب اختلاف نسل جوان نوازندگان با ایشان نشوید.

  • دوستان عزیز من. (خواننده کر، حسین، نرگس) من اصلا متوجه نمی شوم که این بحث ها آن هم در اینجا و به اسم استاد امیر آهنگ (نه برای استاد امیر آهنگ) برای چیست؟! فقط جهت اطلاع همگی چند نکته را که البته نظر خودم هست به استحضار می رسانم و البته هیچ بحثی هم در مورد درست بودن یا اشتباه بودن آنها با کسی ندارم و هر کس مختار است قضاوت خود را داشته باشد و قبول کند یا نکند. من هم برای نظر همه دوستان ارزش و احترام قائلم. خود استاد امیر آهنگ هم همیشه گفته است که هنر باید موجبات دوستی و محبت و انسانیت را در میان ما ایجاد کند و نه بحث و جدل های فرسایشی اگر وسیله ای برای دیگر مقاصد باشد کوچکترین ارزشی ندارد. اما نکات: ۱- در هر رشته ای حرفه ای در درجه اول به معنی شغل و حرفه برای امرار معاش و ایجاد درآمد است و اصلا به کیفیت کار ارتباطی ندارد به قول دوستمان ممکنه کار شخصی از نظر کیفیت ارزش چندانی نداشته باشد و یا اینکه می تواند کیفیت بالایی هم داشته باشد ولی حرفه ای باشد. یا حرفه ای نباشد. از این نظر و با این تعریف از حرفه ای بودن، من با کسب اجازه از محضر جناب امیر آهنگ در اینجا اعلام می کنم که اطلاع کامل دارم ایشان در این رابطه هیچوقت نخواسته حرفه ای باشد و از این نظر که درآمدش فقط متکی به موسیقی باشد آن را حرفه خود نمی داند. ایشان با اینکه رشته تحصیلی شان موسیقی بوده است، این هنر را فقط برای عشق و علاقه خود دنبال کرده اند. نه عضو خانه موسیقی شده اند. نه استخدام دفتر موسیقی ارشاد و نه صدا و سیما و نه هیچ جای دولتی و خصوصی ۲- اما در خصوص تقدیر نامه ها و مقام اول آهنگسازی و مقام اول گروه کر و تدریس موسیقی (با کیفیت بسیار بالا و داوری جشنواره ها و تقدیر اساتید موسیقی) همچون: تقدیر شاهین فرهت، لوریس چکناواریان، فرهاد فخرالدینی و تایید کیفیت کار نامبرده مستندات زیادی هم بصورت عکس و هم لوح و نوشته و …….. و مدارک و عکس ها و اسناد وجود دارد و هر کس که کوچکترین شک و شبهه ای در این رابطه دارد می تواند به صفحه اینستاگرام جناب امیر آهنگ مراجعه کند و تعدادی از آنها را ببیند. ۳-در رابطه با انتخاب امیر آهنگ بعنوان یکی از آهنگسازان توسط جناب علی رهبری نیز آقای سجاد پور قناد توضیحات لازم را دادند و مشخصد خود علی رهبری ایشان را برگزیده است. زیرا جناب پور قناد فقط نام آهنگسازان را به علی رهبری اعلام کرده و داوری و انتخاب اثر آهنگسازان را خود جناب رهبری انجام داده است. و با توجه بر اینکه خبر انتخاب او توسط علی رهبری بعنوان آهنگساز منتخب در تمام خبرگزاری های رسمی نیز درج شده و وجود دارد، هیچ گونه شک و شبهه ای وجود ندارد و جناب امیر آهنگ با قرعه کشی ای که در میان آهنگسازان مورد قبول جناب رهبر انجام شد الویت نهم را برای اجرای آثارش آورد. (نه مقام نهم بلکه الویت نهم). ۴-و اما تا زمانی که کتابها و آثار آهنگسازی ایشان منتشر نشده است هر گونه قضاوت در خصوص ارزش و کیفیت آثار این موسیقی دان نادرست است. در حال حاضر می دانم که خودشان هم در این مورد اصلا ادعایی ندارند. حتی شاهد بوده ام که بارها به دوستان و شاگردانشان تاکید کرده اند به من نگویید استاد و گفته اند من فقط یک معلم موسیقی هستم. حتی گاهی شنیده ام که گفته اند من فقط یک مدرس معمولی موسیقی هستم که البته نشان از تواضع ایشان دارد. چون ایشان در خصوص معلمی موسیقی بسار توانمند هستد و بسیار با سواد و مسلط به فنون کمپوزیسیون و هارمونی. کنترپوان. تئوری موسیقی ایرانی و عمومی و پیوند شعر موسیقی. هیچکس را ندیده ام که از کیفیت کلاس های او ناراضی باشد. خواهشمندم این بحث را به احترام جناب امیر آهنگ و جناب امیرعلی حنانه در این صفحه تمام کنید. چون اصلا مربوط به موضوع این صفحه نیست. با تشکر از جناب پورقناد و ارادتمند همه: احسان محمدی

  • یک سوال از صاحب امتیاز و مدیریت انتشارات چنگ (علی برلیانی): شما در بهار سال ۱۳۷۳ دو کتاب به نام های ۱-ملودی وشیوه ساختن آن نوشته: جولیو باس مترجم: مرتضی حنانه. ۲-پارتیتور در بزرگداشت فردوسی برای آواز و پیانو شعر از: حکیم ابوالقاسم فردوسی و آهنگساز: مرتضی حنانه. به چاپ رسانده اید. آن زمان جناب امیر علی حنانه (فرزند استاد مرتضی حنانه و مالک این آثار چاپ شده) جهت ادامه تحصیل موسیقی ساکن شهر مسکو بودند و اطلاع کامل دارم که شما در خصوص چاپ این دو کتاب موافقت ایشان را جلب ننموده و هیچ قرارداد کتبی و یا حتی شفاهی هم در خصوص چاپ این دو کتاب با امیر علی حنانه نبسته اید. و رضایت او را جلب نکرده و بطور خودسرانه و غیر قانونی مبادرت به این کار کرده اید. حالا سوال اینجاست که چگونه و بر چه اساسی این کار را کردید؟ چرا از ابتدا و قبل از چاپ این دو کتاب در اینخصوص از جناب امیر علی حنانه اجازه نگرفته و موافقت ایشان را جلب ننموده اید؟ این نشان می دهد که شما از همان ابتدا حق و حقوقی برای ایشان که قانونا مالک آن هستند قائل نبوده اید و خود را صاحب انحصاری تمام آثار استاد مرتضی حنانه دانسته و می دانید. آیا جز این چیز دیگری است؟

  • دوستان عزیز. من یک فروشنده کتب موسیقی هستم که در خ انقلاب از سال ۸۹ فروشگاهی اجاره کردم و لوح فشرده های مجاز و سازهای موسیقی و همچنین کتاب های موسیقی را می فروشم. فروشگاهم نیز معروف است و اغلب اهل موسیقی از دوستانم هستند و مرا می شناسند. هیچوقت یادم نمی رود که در بدو تاسی فروشگاه از علی برلیانی برای دیدن دکنم که حوالی چهار راه ولیعصر است دعوت کردم و اومد فروشگاهم را دید و بجای تبریک (با سابقه بیش از سی دوستی) و اونم دعوت او برای همکاری و خرید کتاب از او وقتی برنامه های کاری ام را براش توضیح دادم من را روانی و دارای مشکل روحی خواند. آن هم در حضور دخترم! و به من فحاشی کرد. چرا؟ چون او انتشارات و حق فروش کتب موسیقی را در کل ایران برای خودش می داند و هیچکس دیگری را برای اینکار محق ندانسته و دارای صلاحیت نمی داند. آنجا بود که من متوجه گردیدم دلیل اینکه تمام کتاب فروشی های تهران با وی همکاری خود را قطع کرده اند چیست. الآن وقتش است که بگویم جناب علی حنانه کاملا درست تشخیص داده اند و صحیح گفته اند علی برلیانی واقعا دچار مشکل روحی است و خود بزرگ بین و دچار توهم است. کتب خارجی و متدهای موسیقی را با طرح های جلد بسیار زننده چاپ می کند و حتی در کتاب ها دست می برد و متد هایی را که سالهاست مدرسان طراز اول موسیقی دنیا است و در همه جای دنیا به همون شکل که نویسنده اش نوشته است برلیانی محتوایشان را بدلخواه خود عوض کرده و تحریف شان می کتد (کتاب هایی همچون لِ ویولن و بِیِر و چرنی و هانون و هریمای و پوزولی و ………) و به همین دلیل است که اکثر مدرسان موسیقی کتاب های چاپ شده انتشارات چنگ را اصلا به شاگردان خود توصیه نمی کنند و قبول ندارند. برلیانی خود را آقای موسیقی و رییس تمام موسیقی دانان ایران و یا شاید هم جهان می داند و خلاصه اینکه دارای شخصیتی نا متعادل و آنُرمال است. چنین اشخاصی برای جامعه هنری خطر ناک هستند و باید از آنها پرهیز شود. او ۴۰ سال به خانه استاد حنانه رفت و آمد کرده و نمک خورده و نمک گیر خانواده حنانه است ولی متاسفانه نمک خورد و نمکدان را شکست و استاد علی حنانه را بسختی رنجانده است. همینطور جامعه موسیقی ایران دل خوشی از او ندارد و همچنین ما همکارانش نیز یک درصد هم قبولش نداریم. تنها من هستم که به او لطف کرده و به دلیل همشهری بودن و دوستی قدیمی که سالهاست داریم از سر مهر کتاب هایش را هنوز در فروشگاهم می آورم. ولی باید در دوستی ام با او تجدید نظر کنم. زیرا کسی که با پسر استادش اینگونه رفتار می کند، نوع معامله اش با ما دیگر مشخص است و معلوم. ب.آ

  • دوست عزیز آقای امیر آهنگ
    یک توصیه دیگر هم برایتان دارم وکالت را هم حتما در بیوگرافیتان اضافه کنید یک سوال دیگر دارم شما و آقای امیر علی چرا بعد از چندین سال الان این سوال ها برایتان ایجاد شده؟؟؟ این سوال چندین جواب مشخص دارد یا آقای امیر علی دوباره پول هایش ته کشیده یا قصد اخاذی دارید یا از روی حسادت قصد تخریب آقای برلیانی دارد چون جز این چند گزینه هیچ جوابی پیدا نکردم.

  • سلام و ارادت
    در پنج سال اخیر ۷ کتاب از بنده در انتشارات چنگ منتشر شده که همه را مدیون زحمات آقای برلیانی هستم ، موزیسینی که ناشر هم هست و دغدغه اش کشف ایده ها و آثار جدید در ژانرها و سبکهای مختلف موسیقی است . زمانی که در جشنواره فجر رتبه برتر شدم ، به استقبال آثارم آمد و آنها را یکی پس از دیگری منتشر نمود. بدون هیچ توقعی و در زمان مقرر .
    از چند فروشگاه موسیقی معتبر تهران پرسیدم چرا کتابهای انتشارات چنگ را ندارید؟ یکی گفت فقط ۲۰ درصد تخفیف روی جلد می دهد، نمی صرفد… دیگری گفت : چنگ کتابهایش را دیگر به ما نمی دهد از خودش بگیرید و … آنجا بود که فهمیدم چنگ فروشنده نیست، خریدار است و منتشر آثار بدیع و ارزشمند که هر یک در زمان لازم خود منتشر می شود. آقای برلیانی برای چاپ ۷ کتاب بنده هیچ مبلغی برای هزینه های چاپ دریافت نکرد و علاوه بر همفکری و ویرایش فنی ، برای زیبا نویسی پارتیتورها برای چاپ ، به کیفیت بهتر این آثار کمک شایانی نمود.
    موضوعی که مطرح شد به نظر آنقدرها هم پیچیده نیست…
    پرسش اینجاست که تا قبل از سال ۱۳۹۲ که کتابها بدست انتشارات چنگ نرسیده چرا برای چاپ این آثار ارزشمند اقدام جدی نشده ؟ و از سال ۹۲ تا ۹۵ که پدر و مادر آقای برلیانی هم در همین سالها فوت شدند و عملا آقای برلیانی درگیر این موضوع هم بودند ، عدم انتشار آثار حیاتی شده است؟ طبق تصویر نوشته ای که در فضای مجازی توسط ایشان قرار گرفته نوشته شده : ” کلیه مبالغ توافق شده با رضایت کامل از طرف آقای برلیانی به وارث پرداخت شده و هیچ ادعایی در این خصوص وجود ندارد”
    نظرات متعددی بیانگر جهت دهی این گلایه به سمت کتمان واقعیتها و ارزشهای انتشارات چنگ و آقای برلیانی بود ، امیدوارم منصف باشیم و واقعیتها را ببینیم.
    ارادتمندم

  • سلام و عرض ادب جناب آهنگ
    بنده متوجه نشدم ، انتشارات چنگ باید آثار استاد را چاپ کند یا خیر؟
    سپاس

  • سایت محترم چرا کامنت های منو آپلود نمیکنید آیا باز توهینی در آنها دیدید فیلتر شما چه چیزهایی رو توهین تشخیص میدهد ؟؟؟ روانی بودن بیمار بودن نفهم بودن آیا توهین تلقی نمی باشد لطفا جواب این سوال من را بدهید ممنون

  • با سلام خدمت همه دوستان و همچنین جناب مسعود نکویی عزیز و گرامی. جناب نکویی اگر ممکنه شما در درجه اول نام کتاب هایی را که (طبق فرمایش خودتان هفت کتاب) انتشارات چنگ از شما چاپ کرده است، در همین جا اعلام بفرمایید. پس از آن پاسخ گوی سوالتان خواهم بود. با تشکر امیر آهنگ

  • خواهش می کنم جناب آهنگ
    هفت کتاب پارتیتور کرال آکاپلای پلی فنیک به نامهای کاروانسرا ، پتّه ، یِشکی ، پِخ پِخو ، عام آوا ، قُوّتو ، آشُق که آثار آواز گروهی مبتنی بر هویت و آداب و رسوم و فرهنگ شفاهی و بازیهای محلی ایرانی و با لهجه های خاصی همچون کرمانی ، سیستانی ، بلوچی ، بستکی ، نیشابوری و … که تا امروز اثری با این گویشها ساخته نشده بود و این آثار کنترپوانتیک در چند فستیوال داخلی و خارجی شرکت داده شده و … در کتابهای پخ پخو و آشق آثار کودکانه آکاپلا هستند که در هر کتاب با رویکردی متفاوت در سه ورژن تک نوازی ساده ، گروه نوازی ساده و قطعات کرال آکاپلای سه بخشی جهت احیای بازیهای محلی چند هزارساله ایران با نوانسها و آرتیکلاسیون و بخشهای مجزا با گویش و لهجه مناطق مربوطه تدوین شده است . بخشی از این آثار در آلبومهای موسیقی مکتب خانه ، مفشو ، اتلک ، ماچلس منتشر شده که در بازار موجود است. شما می توانید اطلاعات کامل آثار را در وب سایت بنده و در بیب تونز و نواک و با سرچ گوگل مشاهده کنید . در مجموع بیش از ۱۸۰ قطعه در این ژانر تولید شده که توسط گروههای مهروطن و موتیف و آتنال و اتلک و ماچلس در جشنواره های مختلف داخلی و خارجی اجرا شده است. یکی دو خبر از گروه مهروطن در سایت گفتگوی هارمونیک هم موجود است.سپاس

  • سلام

    دوستان گرانقدر ، بنده متون و نوشته های همه ی بزرگواران رو خوندم ،
    چیزی که برایم جای سوال بود اینکه ، چرا در مورد فردی که به وضوح تمام زحمات و خدماتش در عرصه ی موسیقی برای کل کشور مبرهن و معلوم است براحتی قضاوت میکنیم و یا حرفهایی میزنیم که به هیچ عنوان به ایشان نمیچسبد ،
    آقای برلیانی ، آهنگساز و مدیر مسئول انتشارات چنگ چه قبل انقلاب و چه بعد انقلاب به جامعه ی موسیقی ایران و پرورش نسل های جدید تمام تلاش خود را کرده اند و خوب است بدانیم که یک ناشر خوب تاکیید میکنم ناشر خوب ، که خود یک موزیسین و یک انسان فداکار از هر بابتی هستن کاری را که به آن زیرساخت یا زیربنای فرهنگی عنوان میشود رابه نحو احسن انجام داده اند را نادیده گرفته و این چنین شروع به اظهار نظر های غیر منطقی میکنیم ، به نظر بنده حرف زدن کاریست بسیار آسان ، اما عمل کاری بس دشوار ، و در این میان هم نه ادبیات نقد رابلدیم و نه واقعا کارشناس تخصیصی این کاریم ، که نتیجه ی آن همین خواهد شد ،
    واقعیتها را شاید چند نفر از دوستان نتوانند یا نخواهند ببینند اما همه ی کسانی که در اثر زحمات جناب برلیانی مستقیم یا غیر مستقیم امروزه صاحبان مقامها و مدارج عالی و خوب موسیقی و هنر هستند کاملا مشهود است ،
    اگر هم موضوعی هست که جای اعتراض دارد بخاطر عدم آگاهی های ما از واقعیتها و ندانستن روش صحیح بررسی موضوع اینچنین حاشیه هایی را بوجود میاورد که بنظر بنده بدور از منزلت هر انسانیست که نامش را هنرمند یا متولی هنر یا صاحب منسبی در وادی هنر میداند است

    خواهش من این است که اول اطلاعاتمان را دقیق تر کنیم و بعد اگر واقعا طبق تمامی شرایط و قوانین و ضوابط در مقام قضاوت هستیم ، سپس اقدام قضاوت و اظهار نظر بکنیم

    واین رفتار ها آنهم در مورد کسی که همه ی موزسینها مستقیم و غیر مستقیم مدیون زحمات ایشان هستند صحیح نیست ،
    چون که بزرگی کارهای خادمانه ی جناب برلیانی آنقدر هست که این موضوعات و قضاوتهای دوستان بزرگوار و احتمالا حقوق دانمان رد شود

  • ممنون جناب مسعود نکویی عزیز و آفرین بر تلاش و همت خوب شما. البته من هیچکدام از این کتابها را که گفتید در هیچ کتابفروشی ای تا به امروز ندیدم. و این در حالی است که حداقل ماهیانه یکبار به کتابفروشی های معتبر و شناخته شده در رابطه با کُتب موسیقی سر می زنم و اغلب در جریان چاپ کُتب جدید موسیقی هستم. البته اگر این کتاب هایی که گفتید توسط انتشارات چنگ چاپ شده باشند، نباید انتظار دیده شدنشان را در کتابفروشی های تهران (خصوصا اطراف دانشگاه تهران) را داشت. چون سالهاست که من هر کتابفروشی معتبری را دیدم و پرسش کردم همه شان گفته اند که همکاری خود را با انتشارات چنگ قطع کرده و کتاب های این ناشر را به هیچ عنوان نخواهند آورد. به هر جهت خوشحالم که آقای برلیانی اگر با هر کس بد تا کرده و رفتار مناسبی نداشته است، ولی با شما خوب کنار آمده و شما را راضی نگاه داشته است. و اما جواب سوال شما: ۱-من همیشه و در همه حال و همه جا در طول این ۲۷ سال (پس از درگذشت استاد زنده یاد مرتضی حنانه) تاکید کرده و گفته ام که کتاب ها و پارتیتورهای نوشته شده توسط این استاد صاحب سبک باید هر چه سریع تر چاپ شده و جهت مطالعه در اختیار اساتید و هنرجویان و دانشجویان موسیقی قرار گیرد و همچنین تاکید بر انتشار آثار ضبط شده ایشان (اعم از موسیقی فیلم و کنسرت های ضبط شده صوتی و تصویری و سخنرانی و کنفرانس و ……. ) داشته و در ضمن اینکه استاد حنانه آثاری دارند که هنوز اجرا و ضبط هم نشده است که این آثار از مهم ترین و بهترین آثارش و معرف سبک آهنگسازی او هستند. مانند: لا پرشیا، کاپریس برای پیانو و ارکستر، اوراتوریو یا دعا، در بزرگداشت سعدی برای آواز و پیانو، پیکره ها برای آواز، هارپ، پیانو و فلوت بر روی شعری از نادر نادر پور. و ………سوییت شهر مرجان و منوئه (که این دو اثر سالها پیش و در اوایل دهه سی به رهبری خودشان با ارکستر سمفونی تهران اجرا شده ولی فایل صوتی ای از آنها موجود نیست) من بر خلاف آقای علی برلیانی که چاپ این کتاب ها و آثار استاد را در مصاحبه هایشان به صلاح نمی دانند، نه تنها به صلاح می دانم بلکه اعتقاد دارم می باید سالها پیش و زودتر از اینها صورت می گرفت. در این رابطه و تاکید و اصرار نمودن من بر چاپ و نشر آثار استاد حنانه و صلاح ندانستن چاپ آثار استاد حنانه به نظر آقای برلیانی در این رابطه به نشریه گزارش موسیقی سال سوم شماره های ۲۴ و ۲۵ چاپ شده در مهر و آبان ماه سال ۱۳۸۸ (پرونده مرتضی حنانه) و به متن مصاحبه های انجام شده با من و با علی برلیانی مراجعه کنید. من در مصاحبه ام بر چاپ آثار استادمرتضی حنانه تاکید کرده ام و علی برلیانی چاپ آنها را به صلاح ندانسته است! در این رابطه به صفحات ۲۱ و ۳۱ نشریه ای که ذکر کردم مراجعه کنید. ۲- اما اینکه انتشارات چنگ باید این کتاب ها را چاپ کند و یا انتشارات دیگر؟! به نظر من هیچ تفاوتی ندارد. مهم چاپ شدنشان به شکل صحیح و بدون دست کاری است. در رابطه با چاپ یا عدم چاپ آن ها توسط انتشارات چنگ، شخص علی برلیانی باید پاسخگو باشد! و به این سوال جواب دهد که اینطور که مشخص است جواب داده (به مصاحبه او با نشریه گزارش موسیقی سال ۱۳۸۸ و مصاحبه دیگرش با ایلنا در این رابطه مراجعه کنید.) و در این صورت لزومی بر چاپ این کتب توسط انتشارات چنگ به مدیریت علی برلیانی نیست و چاپ کتب و پارتیتورها توسط انتشارات چنگ منتفی بوده و می توانند توسط نشر دیگری چاپ گردند. زیرا جناب علی حنانه حُسن نیت خود را عملا نشان داده اند و اهمال و کوتاهی و البته به احتمال زیاد سو نیت علی برلیانی کاملا مشهود است. و به نظر می رسد نامبرده مقاصد دیگری دارد. ۳-هر انتشارات و نشری که بخواهد این کتب را چاپ کند بدیهی است که باید زیر نظر جناب آقای امیر علی حنانه که خود از بهترین موسیقی دان های تحصیل کرده هستند و بهتر از هر شخص دیگری و البته بخواهم بهتر بگویم تنها کسی هستند که به آثار و سبک و سیاق پدرشان احاطه و اشراف کامل دارند انجام شود. البته آنهم با در نظر گرفتن حقوق مادی و معنوی و رضایت کامل جناب علی حنانه در تمام مراحل چاپ اینکار باید صورت گیرد. ۵- چاپ آثار مرتضی حنانه باید بدون دخل و تصرف و تحریف باشد .ولی اینگونه که از صحبت های علی برلیانی مشخص می گردد ایشان می خواهند به سلیقه خود در کتاب های مرتضی حنانه دست برده و به میل خودشان تغییراتی ایجاد و محتوای اصلی متن کتاب ها را کم و زیاد کنند که البته در اینصورت کتابها اصالت و ویژگی شان از میان خواهد رفت و هیچکس حق چنین کاری را ندارد و اگر اینگونه باشد بهتر است توسط برلیانی چاپ نشوند. همانگونه که در کامنت قبلی ام گفتم انتشارات چنگ در بهار سال ۱۳۷۳ بدون اجازه و قرارداد کتبی و یا حتی شفاهی مبادرت به چاپ دو کتاب از استاد مرتضی حنانه نموده است. که قانونا باید در این رابطه ابتدا رضایت جناب امیر علی حنانه را جلب نموده و با کسب اجازه از ایشان اقدام به چاپ می کرده که نکرده است. سخنم را کوتاه می کنم چون موارد دیگری هم هستند که در کامنت نمی گنجند ولی به طور خلاصه اینکه آنچه معلوم و مشخص است علی برلیانی سالهاست دچار توهم شدید شده است و این از موضع گیری هایش و صحبت هایش نتیجه گیری می شود. ایشان در نشریه گزارش موسیقی چاپ شده در سال ۱۳۸۸ که شماره نشریه را قبلا قید کردم در مصاحبه شان خود را تنها شاگرد کمپوزیسیون مرتضی حنانه می دانند که البته هرگز اینگونه نیست. همچنین خود را صاحب انحصاری آثار مرتضی حنانه می دانند. دست نوشته های استاد را برای تایپ و نسخه برداری از علی حنانه بطور امانت گرفته اند ولی اصل دست نوشته ها که متعلق به برلیانی نیست را به علی حنانه بر نگردانده و خود را صاحب مطلق آنها می داند در حالیکه قرار بوده برای تایپ آنها از رویشان فتوکپی گرفته و اصلشان را باز گردانند و اگر باز نگرداند اینکار خیانت در امانت و جرم است. همچنین جناب برلیانی در مصاحبه شان با ایلنا که در کامنت اینجا هم درج شده گفته اند: برای این کتاب ها (کتاب های مرتضی حنانه) زحمت کشیده اند!!! ( یعنی کتاب هایی را که مرتضی حنانه نوشته است …. زحمتش را او کشیده!!!) و یا اینکه گفته اند: هر کس می خواهد از این آثار استفاده کند، قبل از آن باید اطمینان پیدا کنم که وی سواد استفاده از این کتابها را دارد یا نه!!! حال سوال اینجاست که ایشان خودشان را از همه موسیقی دانان با سوادتر می دانند؟ آیا از اساتید خوب موسیقی ما همچون: احمد پژمان. استاد فرهاد فخرالدینی. کاظم داوودیان، دکتر محمد سعید شریفیان، بهزاد رنجبران، رضا والی، مهران روحانی و ……… بسیاری دیگر خود را صالح تر و با سواد تر می دانند؟!!! یعنی اگر یکی از این اساتید (برای مثال استاد فرهاد فخرالدینی) بخواهد کتاب های مرتضی حنانه را مطالعه کند، باید بیاید و پیش علی برلیانی تست و امتحان داده و سواد یا بی سوادی اش توسط برلیانی تایید یا رد شود؟؟؟!!!!! زدن این حرف از جانب ایشان جز خود بزرگ بینی و توهم و خدای ناکرده بیماری چیز دیگری نمی تواند باشد. کسی مانند برلیانی که در متد های معتبر بین المللی و آموزشی که سالهاست به شکل اصلی اش توسط اساتید ایران و خارج از کشور تدریس می شود، دست می برد آیااین فرد برای چاپ آثار موسیقی دان بزرگ ما مرتضی حنانه می تواند صلاحیت داشته باشد. تا کنون که خلافش ثابت شده است و دیگر اینکه رفتار و اعمال او در رابطه با آثار استادش و مخاطبان و دوستداران مرتضی حنانه اصلا انسانی نیست. حتی اگر با شما و معدودی خوب تا کرده و کتاب هایتان را طبق نظرتان چاپ کرده باشد، با استادش و فرزند هنرمند استادش (که به عقیده من جناب امیر علی حنانه در حال حاضر از بهترین موسیقی دانان ایران است) تا کنون رفتار مناسب و انسانی ای نداشته است!

  • آقای یاشار شاد پور. ان شا الله که مانند اسمتون همواره شاد و خرم باشید ولی از اون مهم تر اینکه اگه شما به علی برلیانی مدیون هستید بروید و تا دیر نشده حتما دین خود را در همین دنیا و هر چه سریع تر و زودتر به ایشان ادا کنید. ولی نگویید که: همه موزیسین ها مستقیم و غیر مستقیم مدیون ایشان هستند. بگذارید خود موزیسین ها اگر دینی دارند بگویند. شما که وکیل همه موسیقی دان ها نیستی!!! (احتمالا طبق نظر شما تمام هنرجویان موسیقی و حتی اساتید موسیقی ایران و جهان حتی موسیقی دان هایی همچون باخ و بتهوون و چرنی و بیر و ماتیو کریک بوم و سوزوکی و ……… ) به برلیانی و انتشارات چنگ مدیون هستند! این توهم و شبهه ای است که خود برلیانی البته سالهاست دچارش شده و ادعایش را سالهاست که دارد و نمی دانستم به کسان دیگر هم نیز منتقل شده است!!!! امیر آهنگ

  • جناب آهنگ ممنون که پیام من وقت گذاشته و پاسخ دادید ، و متشکر که آرزوی شادی برایم کردید ، من تنها یک سوال دارم و آنهم اینکه حضرتعالی مقام حقوقی و قضایی دارید ؟؟

  • سلام
    حق با شماست جناب امیر آهنگ عزیز که آثار و کتابهای بنده در خیلی از فروشگاههای تهران نیست چون مخاطب آثار بنده در ساز فروشیها نیستند . اعتقادم بر این است که اگر کسی اثری را بخواهد آن را به هر حال بدست می آورد همانطور که من کتاب استاد حنانه را سال ۷۴ از فروشگاه انتشارات چنگ خریدم و افتخار کردم. آثار صوتی بنده در نشر آوای باربد و فروشگاه و انتشارات پارت هم موجود است اما اکثرا گروههای کر با یک جستجوی ساده در گوگل ، پارتیتورها و آهنگها و کتابهای بنده را می یابند و سفارش می دهند. الان همین آثار از بسیاری از استانهای کشور و همچنین در کشورهایی همچون آلمان ، نروژ ، کره جنوبی ، تایلند ، ایتالیا و امریکا و… توسط موزیسینهای مختلف و همچنین ایرانیهای مقیم خریداری شده و گروههای مختلفی این آثار را تمرین و اجرا می کنند و انشاالله به زودی یک فستیوال آوازی بین المللی در ایران با این آثار خواهیم داشت.
    البته خبرگزاری های بسیاری حضور ما را در پنج دوره جشنواره فجر و دو رتبه برتر در بخش کرال این جشنواره و چند رتبه برتر آهنگسازی و فعالیتهای بین المللی و… را پوشش داده اند.
    باور بفرمایید هر چه از نام شریف شما در اینترنت جستجو کردم ( حتی با نام کامل شما “سید امیر آهنگ نقیبی هاشمی”) هیچ اثر موسیقی چه پارتیتور ، کتاب ، فایل صوتی مشاهده نکردم و فقط یک عکس و یک نقد از اجرای کر فیلارمونیک و نظراتی در مورد استاد حنانه دیدم و البته باعث افتخار است که ببینم و بشنوم. خوشحالم که در کرمان زندگی می کنم و از جریانات ناراحتیها و دلخوریها دور هستم و در حد توانم موسیقی می نویسم و اجرا می کنم اما با توجه به نوشته های جنابعالی نکته آخر را عرض می کنم و ضمن احترام به جنابعالی و سایر بزرگواران حضورم را در این گفتگو به پایان می رسانم :
    همه می دانند آقای علی برلیانی و آقای امیرعلی حنانه مثل دو برادر هستند که گاهی با هم خوب و خوش هستند و گاهی از هم دلخور هستند که ای کاش دلخوریهایشان را در خلوت خود مطرح می کردند. اگر ما با شخصیت مستقل موسیقایی خودمان بیشتر سرگرم خدمت به فرهنگ و موسیقی این مرز و بوم باشیم می توانیم آثار بدیعی خلق کنیم و آن دو برادر هم مثل همه این سالها مسایل را بین خودشان حل کنند. در زمان موشکباران تهران در جنگ ، نسخه های کپی زیادی از آثار استاد حنانه به موزیسینهای دیگر داده شد تا از گزند در امان باشند و آقای برلیانی هم یکی از آن دریافت کنندگان بود. هر وقت با آقای برلیانی بواسطه چاپ کتابهایم به گفتگو نشستم از آقای امیرعلی حنانه بسیار تعریف می کرد و خود را برادر بزرگتر ایشان می دانست و خود را مقید به چاپ آثار استاد حنانه با بهترین کیفیت ، اما در این گفتگوها چیزهایی خواندم که بسیار دور از انصاف بود به همین خاطر به خودم اجازه دادم وارد این بحث شوم و از همه عزیزان پوزش می طلبم.
    خدا نگهدار.

  • آقای نکویی شما خیلی وارد بحث های بی ربط و حاشیه ای شدید
    به ما چه مربوط است که آثار شما در چه کشوری اجرا می شود و شما چه مقامی در جشنواره گرفته اید؟به ماچه ربطی دارد که آقای هاشمی در اینترنت کارش پیدا می شود یا نمی شود؟به ما چه ربطی دارد آقای حنانه با آقای برلیانی برادر است یا فامیل دور؟
    چیزی که مهم است این است که آقای حنانه برای انتشار یک سری نت به آقای برلیانی داده ولی آقای برلیانی در مصاحبه گفته سطح سواد موسیقیدانان را در حدی نمی بینم که کارها را منتشر کنم
    این آثار هنری هستند و ارث پدر آقای حنانه هم نیستند چه برسد به آقای برلیانی
    بهتر است به جای این ماست مالی کردن ها از آقای برلیانی بخواهید که اولا از همه موسیقیدانهای ایرانی به خاطر بی ادبی شان عذر خواهی کنند و دوما تمام کارهای استاد را با کمال امانت داری منتشر کنند

  • آثار هنری میراث فرزندان هنرمندان میباشد.حال اگر فرزندانشان بخواهند میتوانند آن را به میراث فرهنگی واگذار کنند.

  • آثار هنری متعلق به خانواده هنرمند میباشند…(از نظر قانون )حال در مورد آثار حنانه من فکر میکنم که باید به جایی مثل کتابخانه ملی ایران سپرده شوند تا دیگر از اینمورد اتفاقات که هنوز ابعادش را باز نکرده ام و نمیخواهم فعلا باز کنم نیفتد.

  • آقای مسعود نکویی همه میدانند که ………؟ مگر ببخشید اینجا حمام عمومی است که همه بدانند یا ندانند و بعد بدانند .من نمیخواهم که شنیع ترین کار ایشان را که به موضوع ربط دارد را اینجا مطرح کنم…آیا شما ناراحتید؟ مطمئن باشید همین که الان من چیزی نمیگویم برای آقای برلیانی نیز بهتر است.میخواهید یک زنگ به او بزنید و از او که اینقدر شما به او نزدیکید بپرسید که ۲۷ سال پیش چه اتفاقی افتاده است.

  • جناب نکویی عزیز. گویا شما اینجا را با صفحه تبلیغات خودتون و گروه کر آماتور خود اشتباه گرفته اید. موضوع این صفحه مربوط به آثار استاد بزرگ مرتضی حنانه و رفتار غیر حرفه ای و ناجوانمردانه علی برلیانی با فرزند برومند او است. ولی شما آثار خودتان و فعالیت های خودتون را به رخ کشیده و از برخورد برلیانی با خودتون نوشته اید. حرف های خانوادگی جایش در اینجا نیست. اگر فرضا برلیانی برخورد و رفتارش با شما خوب بوده خوش به حالتون. این چه ارتباطی با عمل زشتش با استاد علی حنانه و آثار مرتضی حنانه دارد؟ جناب آرش خوب پاسخ شما را داده اند. ضمنا من گروه کر شما را هم دیده ام و آثارتان را می شناسم. خیلی در مورد خود بزرگ نمایی کردید مبلغ خوبی هستید در مورد فعالیت های خود. گروهتون در مقابل گروه های کر معمولی تهران بسیار ضعیف تر و یک گروه آماتور و معمولی است. موفقیت های بین المللی هم که ازشون دم می زنید نداشته. هر گروهی که بتواند به خارج برود که ارزش کارش بین المللی نمی شود. در خارج از کشور هم گروه های معمولی و ضعیف اجراهایی دارند. ضمن اینکه شما نمی توانید رفتار زشت و توهین های زننده برلیانی را در مصاحبه هایش هم به تمام موسیقی دانان کتمان کنید. مصاحبه او ایلنا و مجله گزارش موسیقی موجود است و بقول جناب آرش اعمالش را ماست مالی نکنید و رویش سرپوش نگذارید. چون قابل سرپوش گذاشتن نیست. آقای امیر آهنگ مواردی را یک به یک بر شمردند و گفتند و شما هیچ جواب قانع کننده ای به ایشان نداشتید و ندادید. آمدید اول در مورد خود و گروهتان قلم فرسایی کردید (خیلی به خودتون لطف دارید) و سپس ادعای برادری برلیانی با علی حنانه و ……….. موارد بی ارتباط با موضوع اصلی را مطرح نموده اید. لازم نیست که شما به خود زحمت داده و علی برلیانی را و اعمال غیر انسانی اش را برای دیگران توجیه و تفسیر نمایید. ایشان شهره آفاق هستند. و همه اهل موسیقی او را بخوبی می شناسند.

  • آقای حنانه شما که میگویید آثار هنری متعلق به خانواده هنرمند است پس چرا همه ی آثار پدر را به جای “فروش” به اقای برلیانی به کتابخانه ملی واگذار نکردین ؟
    اگر که این آثار را به فروش رساندید که دیگر چاپ شدن یا نشدن آنها مساله ای مرتبط با خود ناشر است و مقصر اصلی خود شما هستید .
    اگر هم که قرارداد بستید و ناشر چاپ نکرده، میتوانید از طریق قانونی (نه مطرح کردن در اینترنت) مساله را پیگیری کنید.
    مطرح کردن این مسائل حقوقی در اینترنت بدون هیچ مدرک و سندی صرفاً نشان از بی پایه و اساس بودن حرف شما دارد.

  • و اما در پاسخ سوالِ شما آقای یاشار شاد پور : برای گفتن حقایق و واقعیت ها نیازی به داشتن مقام نیست!

  • جناب آهنگ عزیز ، بله کاملا درست میفرمایید ، اما برای محکوم کردن کسی در یک محل عمومی که مخاطبان زیادی دارد حتما باید دارای مقام حقوقی قضایی بود ، عرض بنده در این است که جناب امیر علی حنانه اگر دلایل کافی و مدارک لازم جهت محکوم کردن آقای برلیانی را دارند و شما هم در جریان هستید چرا مشغول حاشیه سازی و تشویش اذهان عمومی هستید و این بحثها را در جایی که اصولا باید سخن از هنر و تبادل اخبار سازنده ی هنری باشد مطرح میکنید ، دستگاههای ذی ربط و حقوقی و قضایی تخصصشان دقیقا رسیدگی به همین موضوعات هست و شما هم که با توجه به توضیحات و استفاده از اصطلاحات حقوقی در لا بلای حرفهایتان قطعا سر رشته ای از حقوق دارید و احتمالا وکیل هستید و مدافع حقوق موکلتان ، اگر که نه بهتر میدانید که هر گونه اتهام و یا عنوان جرم برای کسی قایل شدن باید اثبات شده و در غیر اینصورت پیگرد قانونی دارد که طبق عرایضم این محل که محفلی است هنری جای این بحثها نیست و شما بعنوان متولی هنری و فرهنگی چرا باید یک مسئله ی حقوقی را به این محفل بکشید ،

    بنده کماکان معتقدم که با توجه به اظهارات جناب امیر علی حنانه ی عزیز دلایل کافی و ناگفته ها و مدارکی دال بر خیلی مسائل دیگری است که در حقشان اجحاف شده ، بنده خواهش میکنم که سریعا به مراجع قضایی مراجع کنند و شما هم بعنوان مدیر مسئول این سایت و شاهد و وکیل قضیه این مورد را تا نتیجه گیری کامل پیگیری کنید
    جناب برلیانی هم یا توان پاسخگویی را دارند آنهم در مقابل مقامات قضایی یا هم که طبق فرمایش شما فرمایشات جناب حنانه صحیح است و من هم تایید میکنم که به حق خودشان خواهند رسید و همه چیز به خوبی و خوشی تمام خواهد شد ،
    و شما هم نیازمند پاسخگویی به تشویش اذهان عمومی نیستید و در این محفل به بیان و مطرح کردن مسائل هنری مقالات سازنده و بالا بردن سطح علمی و فرهنگی جامعه طبق رسالتتان میپردازید که برازنده حضرتعالی و این سایت هنری موسیقایی است .

    سپاسگزارم

  • آقای یاشار شاد پور! شما را چه شده است؟؟!! اصلا حالتان خوب است؟! که به یکباره ۱۸۰ درجه تغییر موضع داده اید؟! آنهم فقط در عرض سه روز!! شما در کامنت قبلی خود در مورخ ۲۵ دی ماه در همین جا از علی برلیانی کلی تعریف و تمجید کرده اید و تملُقَش را گفته اید! ادعا نموده اید: علی برلیانی به وضوح تمام زحمات و خدماتش برای کل کشور مبرهن و معلوم است! و نسل های جدید موسیقی را او پرورش داده. (احتمالا ایشان خود به تنهایی آموزش و پرورش موسیقی کشور را بر عهده داشته است و یا خود به تنهایی آموزش و پرورش هستند و ما نمی دانستیم) گفته اید که فداکار هستند. (احتمالا جان خود را در راه ماندگاری و اعتلای موسیقی و یا برای شخص شما فدا کرده اند و ما نمی دانیم و اطلاعی نداریم) زیر ساخت فرهنگی را به نحو احسن انجام داده اند! (عجب! ناشران چه کارها می توانند بکنند که هیچکس قادر به آن نیست!!) همچنین اظهار داشتید که همه موزیسین ها!!!! مستقیم و غیر مستقیم به علی برلیانی مدیون هستند!! ( باز هم احتمالا این خود شما هستید که به علی برلیانی بسیار مدیون هستید و اگر اینگونه است، مجددا تاکید می کنم در همین دنیا و قبل از اینکه دیر شود بروید و سریع تر دِین خود را به ایشان ادا کرده و حلالیت بطلبید!) و …. چه و چه! و بسیاری ادعاهای دیگر!!! احتمالا علی برلیانی در عرش اعلی جای دارند و همه بی اطلاع هستند. به جز شما و معدودی دیگر که مطلع هستید!! خوب ….. بگذریم. ولی حالا در این کامنت جدید خود در مورخ ۲۸ دی ماه تاکید بر این دارید که جناب امیر علی حنانه در حقشان اجحاف شده و ایشان را هدایت کرده و ازشون خواهش کرده اید که بروند و از برلیانی در مراجع قضایی شکایت کنند! چه شده که حالا اینقدر تغییر موضع داده اید و علاقمند به شکایت از علی برلیانی شده اید؟؟!! در مورد من هم به اینجانب عنوان مدیریت مسئول این سایت (گفتگوی هارمونیک) را داده اید! شما در درجه اول بروید و تحقیق کنید که بدانید مدیر مسئول این سایت بنده نیستم. در همین سایت نام دست اندرکاران قید شده است و کاملا مشخص است که من هیچ سمتی در این مورد نداشته و ندارم. نیازی هم به دیگر عناوین شما که به من داده اید (سر رشته داشتن از حقوق و وکیل بودن) را ندارم. جناب علی حنانه هم هیچ نیازی به توصیه های شما نداشته و ندارند. ایشان در کار خود سررشته داشته و کاملا مستقل هستند و فردی عاقل و بالغ هستند. کاملا به امورات خودشان آگاهند و هیچ نیازی به وکیل و یا توصیه های شما و امثالتان هم ندارند! شما بروید و تکلیفتان را ابتدا با خودتان روشن نمایید و به برلیانی هم بگویید خودش بیاید و اگر که حرفی دارد بیان کند.

  • در ضمن جناب آقای شادپور عزیز و گرامی . ما قاضی نیستیم و ادعای قضاوت هم ندایم. کسی را هم محکوم قضایی نکردیم. جناب امیر علی حنانه گوشه ای کوچک از واقعیات و حقایقی تلخ را طبق نظر خودشان در این سایت نوشتند و باز گو کردند. و من و تعدادی دیگر از اهالی موسیقی نیز عمل نادرست جناب آقای برلیانی و ادعاهایشان و حرفهای نسنجیده شان را در مصاحبه شان مورد نکوهش قرار دادیم. و این اصلا بد نیست. هیچ اشکال و ایرادی در این خصوص نمی بینم. اگر در جامعه کوچک موسیقی ایران مشکلی پیش می آید شایسته است که آنرا در میان همین جامعه و در درون خود حل کنیم. و به نتیجه مطلوب برسیم. اقدام و مراجعه به مراجع قضایی کار سختی نیست. ولی مسلما به عنوان بهترین کار و اولین کار صحیح نیست. بلکه می تواند به عنوان آخرین کار انجام شود و راه همواره برای اقدام قضایی باز است. جناب امیر علی حنانه شخصا مختار هستند. کسی نمی تواند برای ایشان تکلیف تعیین نماید. و به ایشان بگوید چکار کند و چکار نکند! خودشان از اساتید خوب موسیقی هستند. نیازی هم به توصیه هیچکس ندارند. از جمله شما. تشویش اذهان عمومی هم نکرده اند. نه ایشان و نه من! و نه دیگر دوستان. بازگو کردن حقایق و دادن آگاهی به جامعه موسیقی ایران که اسمش تشویش نیست!

  • جناب امیر آهنگ با فونت فارسی

    ممنونم از نحوه ی پاسخگوییتان ، بنده هم مثل حضرتعالی فقط چیزی را که به ذهنم رسید رو عرض کردم و برای کسی تعیین تکلیف نکردم دقیقا مثل حضرتعالی ، بنده فقط احساس کردم این محیط مناسب اینگونه مشاجرات نیست چون شاید شما بیشتر در جریان نباشید اما من بخوبی در جریان تمام امور و ارتباط جناب استاد برلیانی عزیز و جناب امیر علی حنانه ی بزرگوار هستم و میدانم که چه ها شده و دوستی آنها از چه سالهاییست و بهتر است من و شما و امثال ما ها آتش بیار معرکه نشیم و قطعا خودشان بهتر از ما میدانند چه کنند و در غیر اینصورت بازهم بحث در اینجا جایز نیست چون همچنان معتقدم که این ادبیاتهای بحث تشویش اذهان عمومیست و اگر دوستانه نتوانند حل کنند بهتر است از طریق مراجع قانونی اقدام کنند که به قول حضرتعالی خود آقای حنانه وارد هستند و انسانی بالغ ، پس ما اگر نظری هم داریم بهتر است به خودشان بگوییم چون اظهار نظر افرادی مثل بنده و شما ظاهرا سازنده نیست ، و محیط این مجموعه را که صاحب امتیاز این سایت در اختیار ماها گذاشته اند را بیخود خراب میکنیم

    با تشکر از شما جناب امیر آهنگ با فونت فارسی

  • پس شما خودتان را آتش بیار معرکه می دانید؟ آقای یاشار شادپور؟! البته در مورد خودتان می توانید اینگونه نظر دهید. ولی در مورد من و دیگر دوستان ابدا! گفته اید شما در جریان امور هستید؟ دیگران در جریان نیستند؟! ولی نگفتید در جریان کدام امور می باشید! در اینخصوص بیشتر توضیح دهید! جریانی را که می دانید بگویید! هر دو آقایان یر لیانی (امیر و علی برلیانی) را از سال ۱۳۵۹ (بیش از ۳۶ سال) است که می شناسم. جناب امیر علی حنانه را هم از دوران اوایل نوجوانی می شناسم. گفته اید من در جریان نیستم. می شود بپرسم کدام جریان؟! و اما شما تاکنون به سوالات کامنت های قبلی من پاسخ نداده اید. اصلا شما را هم ندیده و نمی شناسم. از سال ها پیش (شاید قبل از بدنیا آمدن شما ) با استاد مرتضی حنانه و خانواده اش ارتباط داشته ام. نزد استاد مرتضی حنانه شاگردی کرده ام و بسیار از ایشان آموخته ام. (البته خود را تنها شاگرد ایشان نمی دانم) پس از آن هم ارتباطم با دوست عزیزم جناب امیر علی حنانه هیچگاه قطع نشده است و نخواهد شد. حالا شخص ناشناسی مثل شما آمده و به من می گوید در جریان نیستم! باشه اشکالی ندارد. ممکن است حق با شما باشد. شما اینگونه فکر کنید. اما شما که در جریان هستید، جریان رابطور کامل بگویید که هم من و هم همه دوستان موزیسین آگاه باشند و بدانند. در ضمن به سوالات امیر آهنگ با فونت غیر فارسی هم در کامنت قبلی که خطاب به شماست، جواب دهید. و به سوالات دیگر من هم. من که هیچ دلیلی برای طفره رفتن به پاسخ سوالات از جانب شما نمی بینم. اگر هم جوابی برای سوالات طرح شده ندارید، و یا نمی خواهید پاسخی بدهید، بهتر است خاموش باشید. چون اگر واقعا دلسوز هستید و می خواهید همه چیز( طبق ادعایتان در کامنت قبلی) بخوبی و خوشی تمام شود شفاف سازی نموده و هر مورد وجریانی را که فکر می کنید شما می دانید و دیگران نمی دانند بازگو کرده و از پاسخ به دیگر سوالات طرح شده نیز فرار نکنید!

  • موسیقی ما – دو کتاب از استاد مرتضی حنانه هنوز بعداز ۲۰ سال در ایران منتشر نشده است. محمدرضا درویشی (آهنگساز و محقق موسیقی) در این‌باره گفت: موج عبدالقادر‌شناسی در ایران پدیده‌ای تازه است؛ به گونه‌ای که در سال ۵۷-۵۳ که من دانشجوی دانشکدهٔ هنرهای زیبا بودم؛ بسیاری از هنرجویان و حتی موسیقیدان‌ها اسمی از این موسیقیدان ایرانی نشنیده بودند.
    http://sedayeashna.ir/%D8%AF%D9%88-%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8-%D9%85%D8%B1%D8%AA%D8%B6%DB%8C-%D8%AD%D9%86%D8%A7%D9%86%D9%87-%D9%87%D9%86%D9%88%D8%B2-%D9%85%D9%86%D8%AA%D8%B4%D8%B1-%D9%86%D8%B4%D8%AF%D9%87%E2%80%8C%D8%A7%D8%B3%D8%AA

  • آقایان گفتگوی هارمونیک چرا دیدگاه های من را سانسور میکنید.شما با این کار ثابت کردید به نظرات مخالف بها نمیدهید.بنده عرض کردم جناب برلیانی دلسوز است و مهربان و مرد نیکویی است.سالها با ایشان معاشرت داشتم.ایشان نام استاد حنانه میاید اشک در چشمانشان جاری است.ایشان به دلیل مشکلات مالی هنوز موفق به چاپ آثار زنده یاد حنانه نشدند.ایشان برادری دلسوز برای امیرعلی خان هستند.منتهی آقای امیرعلی طبق شنیده های موثق آثار را ابتدا به جناب مفیدی داده اند و این مشکلات حقوقی پیش آورده و میدانم علی جان برلیانی وکیلی گرفته اند تا مشکلات با انتشارات پارت حل شود.

  • خواهیم دید که چه مشکلات حقوقی بین این دو انتشارات پیش آمده.؟؟در این که انتشارات چنگ حتی بدون قرارداد دو کتاب از مرتضی حنانه را منتشر کرده و من سالهاست که نجیبانه به او چیزی نگفته ام شکی ندارم ،و او حقش را از هر کس که حقش را نا حق کند میگیرد.ولی موضوع اینجاست که من اصلا مفیدی نامی را نمیشناسم چون بنای ساختمان من بر راستی استوار است نه بر دروغ و دسیسه و توطئه و تهمت…زیرا نان پدری را خوردم که هرگز در زندگیش در بند مسایل مادی نبوده برعکس همین صفت حنانه بود که اشک از چشمان همین برلیانی ها در میاورد.و او را ستایش میکنند..سوال اینجاست که به جای این همه پیغام و پسغام چرا ایشان یک زنگ به من نزده است تا ببیند موضوع از چه قرار است .زیرا حقیقت به شنیده های موثق شما کاری ندارد.

  • اگر یک انتشارات بر میدارد تخلفی میکند و کتابی را کپی میگیرد و در اختیار دیگران قرار میدهد دلیل ندارد که آن را به من پاس بدهید.چنین کارهای در ایران متداول است و حتی ممکن است خود انتشارات اولی دست به این کار بزند ..پس به شعور مردم و موسیقیدانان بیش از این توهین نکنید. معلوم است که هر انتشاراتی ممکن است دلش بخواهد اثر حنانه را بزند و بفروشد.

  • من واقعا متاسفم که در لحظات آخر زندگی پدرم در آن بیمارستان که بستری بود شبها مرا راه نمیدادند.چون من هنوز ۱۷.۵ سال داشتم..اینطور که میبینید آقایان شبها بر بالین پدر من بودند.میپرسید که چرا؟معلوم است دیگر ….تا منافعی جایی نباشد که انسان های منفعت طلب آنجا شب زنده داری نمیکنند.یکی نیست بگوید آخر شما آتجا مواظب چه بودید؟آیا غیر از این بود که نوشته امضایی با اثر انگشت از او آنهم در لحظاتی که در حالت نیمه کما بوده بگیرید که او تمامی آثارش را به شما و انتشاراتتان محول کرده؟حداقل آقای درویشی کمپوزیتور که آنشب آنجا نبوده و نوبت علی برلیانی بوده که بماند، دلش بسیار برای آثار حنانه میسوخت با من تماس گرفت و به من حقایق آن شبها را گفت…پس علی برلیانی هم میخواهی با پدرم قرارداد داشته باشی هم چون کتابها پیش تو نبوده تا سال ۱۳۹۰-۱۳۹۱ طولش دادی که من حالم بد بشود و این حال بدی من هم بیخود نبوده و در آن نیز حیله و مکری وجود داشته تا اینکه اینبار با من قرارداد ببندی .؟؟؟آیا این کار تو درست بود؟و آنگاه بروی و در جراید بگوی حالا هرکس که میخواهد کار حنانه را مطالعه کند باید از روی جسد من رد شود؟؟ چنین کاری که تو در بیمارستان کردی رسما و قانونا جرم دارد. و این من هستم که خون پدرم در رگهایم میجوشد.و این اصلا برای تو مهم نیست.این خیمه شب بازی رو همینجا من تمام میکنم دیگر مهره هایت را جمع کن.آنها ر ا نیز بخاطر دو زار ۳ شی بیشتر ضایع نکن.تو دردت نبود خانواده من است که مزاحمت برایت ایجاد نشود.حالا بگو ببینم آنگاه که با من معامله میکردی خیلی سر حق بودی؟به من گفته بودی که از پدرم در حال نیمه کما امضا گرفته ای؟؟/آیا اصلا حق را به تو میشو د داد؟تویی که آمدی صورتم را ببوسی ولی گاز گرفتی و گفتی ازت کینه شتری دارم و بماند دیگر چه کردی.این آثار مال تو نیست چون راه درست را نرفتی.تو به من و آکادمی من هم حسادت کردی…حالا دیگر برو که نمیخواهم اسمت را بشنوم. ولی چون خیلی پیگیری کردی به تو گفتم که بدانی چه شده.هر پسری از خون پدرش بفهمد با پدرش چنین کاری را کرده اند دیوانه میشود ولی من تا بحال چیزی به تو نگفته ام و به تو که این کار را با من کردی سکوت کردم ولی دیگر کافیست.مگر برای خرید یک ماشین انسان از دو نفر سند مالکیت میگیرد؟

  • آقای جاوید واردی!اینطور که مشخص و معلومه شما بر خلاف نام خانواگی خود اصلا شخص واردی نیستد! بلکه بسیار ناوارد و ناشی هستید. چون اگر در کار خود وارد بودید دروغی چنین آشکار را ابراز نمی کردید. جناب آقای مفیدی (مدیر انتشارات پارت) هیچ گاه هیچگونه ادعایی در خصوص چاپ کتب استاد مرتضی حنانه نداشته و ندارند. جناب امیرعلی حنانه هم هیچ گاه برای چاپ کتاب های پدر بزرگوارشان به آقای مفیدی حتی مراجعه هم نکرده است. چه برسد به اینکه قرار داد بسته باشد. فروشگاه جناب مفیدی در سر راه کلاس من و منزلم قرار دارد و هفته ای دوبار به این فروشگاه می روم و سر می زنم. از خود فروشگاه پارت هم در خصوص این ادعای شما پرسش کردم که فروشگاه پارت کتمان نموده و ابراز بی اطلاعی کردند. برای چه دروغ پردازی می کنید؟ و می گویید طبق شنیده های موثق آثار را ………… هدف شما از این شایعه پراکنی ها چیست؟ این هم که گفتید علی برلیانی وکیل گرفته تا مشکلات با انتشارات پارت حل شود، کذب محض است! هر کسی می تواند به انتشارات پارت مراجعه نموده و از آنجا در این مورد پرس و جو کن و براحتی دروغ شما آشکار می گردد. انتشارات پارت هیچ ادعایی در خصوص چاپ کتب استاد حنانه نداشته و ندارد. هدف شما هم فقط شایعه پراکنی است!! امیر آهنگ

  • آقای واردی! شما بارها نام کسانی که خطاب قرار دادید را به اشتباه نوشتید و بعد از تصحیح این اشتباه باز این کار را ادامه دادید که مشخصا می تواند نشانه توهین باشد. بگذریم که در کامنت اخیر، بعضی از افرادی که نزدیک به ۵۰ سال دارند را جوان نورسیده خطاب کردید.
    لطفا دیگر منتظر انتشار کامنت هایتان در این سایت نباشید چون به اندازه کافی به شما هشدار داده شد.

  • من همسر آقای جاوید واردی هستم.شرم بر شما که با سانسور میخواهید دروغ را گسترش دهید.سایت شما را پیشنهاد نمیدهم به دوستان
    .اسیر باندبازی و زد و بند…..
    به قول سپانلوی بررگ:
    _تو باش و شادی و “وهم”..
    من و حقیقت و تلخی…
    به روی شادی تو حقیقت من یک آیه…
    یک جور ،،،،،یک ستم،،،،بیچارگی برای دریوزگان عین شادی
    ماست!

  • جناب گفتگوی هارمونیک درود
    آقای آهنگ به استاد جاوید واردی توهین کردند و شما هم همینطور.نامتان به خوبی نخواهد برد مردمان.اسناد واگزاری حق چاپ آثار استاد حنانه به جناب مفیدی انتشارات پارت در دسترس است و بزودی منتشر خواهد شد.چرا کتمان میکنید
    مفیدی جان دوست من (امیر تیموری)و استاد جاوید است.
    رو راست باش سایت محترم

  • آقای امیر تیموری می شود بگویید که از جانب من چه توهینی به آقای واردی شده است؟ که خودم هم خبر ندارم! آقای جاوید واردی ادعاهای دروغی را مطرح کردند و من هم به آنها پاسخ دادم. پاسخ دادن به ادعاهای دروغین توهین تلقی نمی شود. این که اسمش توهین نیست. حالا شما هم دارید به ادعاهای دروغین او دامن می زنید. در ضمن از کی ایشان استاد شده اند که ما خبر نداریم؟ استادی در چه رشته ای؟ آیا استاد دانشگاه هستند یا استاد چه چیزی؟ بگویید لطفا!

  • موضوع انتشارات چنگ و موضوع پیچیده تری از این حرفایی است که در بالا و بحث ها آمده. موضوع برلیانی معلوم شده. چطور میشه با دستخط امضا رضایت دیگران رو
    در لحظات اوج بیماری من آنهم روی یک برگ بدون قرارداد رسمی رباپرفراژ که در دو نسخه تنظیم شده و به امضای طرفین رسیده دست هر دو طرف باشه گرفت؟
    حتی برای هر قراردادی باید یک نمونه به دارایی فرستاد.آنهم قراردادهای بزرگ.مثل کل آثار حنانه وقراردادی که هرگز بسته نشد.بجز ارکستراسیون کوکلن که به اینصورت تنطیم شده و حتی نوتهای فردوسی و جولیو باس قرارداد ندارند . و ……….قرارداد من کجاست؟آیا من قراردادی دارم که بین من و برلیانی امضا شده باشد؟مانند تمامی قراردادهای شرکتی؟نه چنین چیزی دست من نیست.در اینصورت آقای برلیانی که نمیتوانست
    واگذاری تمام آثار مرتضی حنانه را به ۲۰ میلیون تومان بخرددر شرایط بیماری و تنگدستی من که باعثش خودش بوده و برایش کفته که زیاد زحمت کشیده خرید…و موضوع را با یک دستخط تمام کرد..انهم در موقعی که من هنوز به او اعتماد داشتم.پس قاعدتا باید یک متنی را به عنوان قراردادش با من رو کند که امضا من و خودش روی آن باشدوفقط دستخط من مبنی بر پاس شدن آن چک مجهول ولینکه من امتیاز اثار را واگذار کردم به این آقا و نه صاحب اثر بودن کافی نیستو قانونی نیت. ولی آز آنجایی که من خیلی اشیا دیگر هم به او داده ام که پس نداده ولی براحتی ثابت میشود که از اموال خانه ماست چیز دیگری فهمیدم…به او فرصت دادم اشیا رابیاورد ولی نیاورد.این ادم انسان زرنگی است ولی عقوبت زرنگی را نمیداند.ماشین پدرم رو با التماس از مادرم خواست دادیم.همه یادشون نیاد که با هیلمن حنانه میرفت سر کارش.پس از آن من به مسکو میرفتم او از من پیانیومان را طلبید.خودش هم رسید داده که برگشتی بیا بگیر.چون فکر نمیکرد یرگردم.زنگهارا و چند ساز ضربی من رو بهش دادم به امانت دیگر پس نداد. مبلهایمان را به امانت ت گذاشتم دیگر نیاورد..ترومپت “con” طلایی من را وقتی نبودم به شخصی فروختند اسکیهای من را نیز همینطور .البته اینها همه بخاطر خرید دلار براد من بوده به گفته
    او ولی من نمیخواستم که ترومپتم را بفروشند..همه اینها به کنار او اخلاق حرفه ای ندارد.من از تمام این وسایل فیلم دارم که در خانه ما هستند. از تمام پارتیتورها خوشبختانه در هنگام تحقیقات فیلم گرفته ام .من و آثار حنانه .۲۰ حلفه فیلم.دست آخر آن چمدان را خوب به ایشان دادیم که امتیازش را بگیرد و منتشر کند ولی فهمیدم او در صدد کارهایی که لزومی ندارد افتاده واین بود که پس از اینکه حالم بهتر شد و دکتر من که خودش در جریان اتست به من گفت که آن دستخطی که از تو گرفته در آن زمان سندیت ندارد و همینطور اینکه یکبار دیگر هم در سال ۶۸ در بیمارستان در دمدمای مرگ از پدرم امضا گرفته.پس اصلا این امضا ها خودبخود باطل شد چرا که یک ماشین را از دو نفر میخرند ؟مگر اینکه ماشین دست صاحب ماشین نباشدوووووحالا خود را در دور باطل انداخته.فکر نکند که موضوع تمام است .خیر تازه مسایل جدیدتری هم در این تحقیات یافتیم. صلاح مملکت خویش خسروان دانند.البته اگر مملکتی باشد.تا امروز هم یک کلمه حرف نزده.لینک خودش را رفت و دیدید که از رو سایت برداشت و کلی سوتی داده….بهتر بود راه درست را میرفت…او باید چاپ کند.من حق واگذاری را به او به ۲۰ تومان دادم…و نه اینکه آثار بفروشم.به ۲۰ تومان.پس میتواند چاپ کند ولی تمامی آثار دستی پدرم را باید پس بدهد…………….

  • جناب امیرآهنگ چنانچه برگی از تاریخ هنر را خوانده باشید میدانید که دکتر جاوید واردی یکی از مهمترین آهنگسازان هستند و من و دوستانم سالها افتخار نواختن قطعات ایشان را داشتیم.ایشان در سمفونی شماره شش خود دیداری خیالی با مرحوم حنانه داشتند و در جواب هارمونی زوج اعلام کردند که منطق کنترپوانتیک برای موسیقی برتر از هارمونی زوج شاید باشد.هارمونی زوج بر طبق گفته جناب واردی همان سیستم هارمونی اسکریابین و تیماخف و ابراهیم سلدی و فاروق لبیعی(مصر) است .در دیداری خیالی که در سمفونی شش جناب استاد واردی با استادالاساتید حنانه کبیر داشتند بخشی از سازها در سیستم چند رسانه ای روی آکورد می بمل کاسته می ایستند و جواب کنترپوانتیک بادی چوبیها به صورت کانونیک داده میشود..جناب آهنگ کاش منصف بودید.

  • دوستان عزیز دیدید که روزها گذشت و جناب آهنگ پاسخی ندادند.من و استاد واردی مطمئنیم اگر دلیل محکمه پسندی بود ایشان علیه استاد برلیانی استفاده میکردند.همینطور این عدم پاسخ از عدم شناخت یا به قول هابرماوس {خویش نهادیِ گوینده } ناشی میشه

  • آقایی که با نام جعلی ی امیر تیموری ادعاهای پوچ و کذب داری!! شما مگر که هستید که من باید به ادعاهای واهی و دروغین شما جواب بدهم؟ مگر شما به سوالات من جواب دادید که حالا انتظار دارید من باید جواب شما را بدهم؟ شما ادعا کردید که من به شخص مجهول الهویه ای بنام جاوید واردی توهین کردم! (اصلا چنین شخصی در عالم موسیقی وجود دارند؟! )از شما پرسیدم که چه توهینی؟؟ ولی جواب ندادید! همچنین پرسیدم شما که ادعا دارید ایشان استاد هستند، بگویید استادی در چه رشته ای؟ و لی باز هم جواب درستی نداشته و ندادید! ادعا کرده اید که اگر برگی از تاریخ هنر را خوانده باشیم باید بدانم که او از مهم ترین آهنگسازان است. ادعا دارید این فرد سمفونی نوشته است! کدام سمفونی؟ چه وقت و در کجا و توسط کدام ارکستر و رهبر سمفونی ایشان اجرا شده؟ آیا در خیال و توهمات شما؟ ودر عالم هپروت و موهومات شما؟حالا می شود بگویید در کدام برگ تاریخ هنر نام او ذکر شده است که شما می دانید و هیچکس دیگر هم نخوانده و نمی داند؟؟؟؟؟!!!!! در کدامین کتاب اسم او ذکر شده؟؟ اسمش در کدام سایت معتبر آمده؟؟ آثارشان در کدام سایت ذکر و یا نشر شده؟و در کدام سالن کنسرت و در چه تاریخی و توسط کدام ارکستر و رهبر ارکستر اجرا شده؟! اصلا اسمش در کجا بعنوان موزیسین ذکر شده است؟ در کدام نوار کاست و یا لوح فشرده کارش منتشر شده است؟ اصلا چه چیزی ساخته؟ نام تمام آثارش را که ادعای نواختنش را دارید بگویید و فایل صوتی آثارش را هم به سایت گفتگوی هارمونیک ارسال کنید تا ما هم اگر چنین کسی به عنوان موسیقی دان واقعا وجود خارجی دارد با این شخص آشنا شویم! من و دوستان و شاگردانم که در همه جا جستجو کردیم و از موزیسین های معتبر هم جویا شدیم هیچکس نه او را و نه شما را نمی شناسد هیچ نشان و اثری از چنین کسی به اسم جاوید واردی در هیچ کجا نیافتیم. (نه در کتاب، نه در اینترنت و نه در گوگل، نه در یوتویوب، نه در فیس بوک و نه در اینستاگرام و نه در هیچ جای دیگر و تا امروز برای ما مسلم شده است که چنین شخصی بعنوان موزیسین اصلا وجود خارجی ندارد. از مدیریت انتشارات پارت و کارمندانشان هم پرسیدم گفتند که اصلا چنین شخصی را ندیده اند و نمی شناسند. حال که شما مدعی وجود چنین کسی بعنوان موزسین هستید ابتدا باید بطور مستند وجودش را ثابت کنید! شما ابتدا باید با یک سند معتبر اینترنتی وجود شخصی بنام جاوید واردی و امیر تیمور ی را بعنوان موسیقی دان ثابت کنید! ما منتظریم. ببینم چه مستندی دارید بر ای این ادعاهای پوچ خود!

  • در ضمن از کی تا بحال علی برلیانی استاد شده و ما نمی دانیم؟!!! من آقای علی برلیانی و برادرش امیر را از سال ۱۳۵۹ یعنی از ۳۷ سال گذشته تا به حال بخوبی می شناسم. علی برلیانی نه نوازنده قابلی بوده، نه مدرس خوب موسیقی، نه آهنگساز و نه هیچ چیز دیگر. من مجبورم که واقعیتی را برای اطلاع عموم در اینجا بگویم. ایشان که در همان اواخر دهه پنجاه مثلا برای شاگردی و آموختن فنون کُمپوزیسیون نزد استاد زنده یاد مرتضی حنانه رفته بود ولی در زمینه آهنگسازی هیچ استعدادی از خود بروز نداد ، چون ذاتا اینکاره نبود و نیست. بهترین دلیلی هم که می تواند این را به اثبات برساند اینکه در حال حاضر که وی ۶۱ سال دارد. (نامبرده متولد سال ۱۳۳۵ در شهر تبریز است) هیچ اثر آهنگسازی شده قابل قبول حتی در حد آهنگسازان درجه ده ایران هم نتوانسته از خود ارایه دهد. بنابر این او در نزد استاد مرتضی حنانه خانه شاگردی بیش نبود. برای مثال نت نویسی پارت های استاد را از روی پارتیسیون ارکستری دستخط استاد حنانه انجام می داد. هر زمان استاد موسیقی فیلم می نوشت وظیفه اش این بود که علاوه بر نت نویسی نوازندگان ارکستر را برای حضور در استودیو هماهنگ کند. گاهی راننده شخصی مرتضی حنانه بود و او را به اینور و آن ور می بُرد.برای استاد چایی دم می کرد و در استکان می ریخت و جلویش می گذارد و یا برایش سیگار روشن می کرد. و کارهایی از این قبیل. آقای برلیانی در حقیقت در نزد استاد مرتضی حنانه فقط یک پادو و خدمتکار بوده است و بس! و البته در این رابطه به استاد مرتضی حنانه خدمت کرده است و خادم او بوده است. (همانگونه که در سالهای آخر عمر جناب پورتراب خادم ایشان نیز بود. و حتی یادمه که در سالهای شصت و هشت و مدتی یعد از آن پادو و خادم جناب کریم گوگرد چی نیز بود و همینطور خادم طاهر جلیلی) خودش هم بخوبی این ها را می داند. او با پی بردن به اینکه در موسیقی بی استعداد می باشد، سعی نمود ناشر شود. خود را وقف انتشارات چنگ کرد و سعی کرد که ناشر موسیقی باشد. که در این رابطه و عدم موفقیت وی هم حرف بسیاری است. که قبلا به آن اشاره کرده ام. فقط همین قدر بدانید که تقریبا تمام فروشگاه های کُتُب موسیقی به جز معدودی، او و کتاب های چاپ انتشارات چنگ را تحریم کرده اند و با او همکاری نمی کنند و ایشان در این رابطه نیز متاسفانه اصلا خوشنام نمی باشد. و مورد قبول کتاب فروشان هم نیست و همواره از او به بدی یاد می کنند.

  • امیر آهنگ را بتازگی باهاشون آشنا شدم و یکی از بهترین آهنگسازان و تنظیم کننده ها هستند که با دوستی با ایشان افتخار میکنم. حرف ایشان برای من حجته چرا که خالصانه برای موسیقی زحمت میکشه و هیچ شیله پیله ای در کارش نیست. متاسفانه علی برلیانی سالهاست از خط اصلی هنر و معرفت دور شده و من متوجه توهین ایشان به بقیه موزیسینها نمیشوم که چطور مسئله اطمینان را مطرح میکنند. استاد بزرگی مانند حنانه که عمر
    ی را زحمت کشیده که هیچگاه در این مملکت نه از ایشان و نه از بقیه بزرگان تجلیل آبرومندانه ای نشد، چرا نباید آثار ایشان در دسترس قرار گیرد؟ نه تنها آثار حنانه خدا بیامرز بلکه کتابهای زیادی در دسترس ایشان هست که چند سالی هست قول چاپ آنها را داده اما هیچوقت چاپ نخواهد شد. کتابهایی که به امانت از شخصی گرفته شد، ترجمه شد و به برلیانی سپرده شد که برای ارتقاع فرهنگ موسیقیایی چاپ بشه که پنج ساله هیچ خبری نیست. متاسفانه اخلاق هنری به صفر رسیده.
    سیامک

  • امیرآهنگ جان بنده جعلی نیستم.آن زمان که شما طفلی بودی من به عنوان دستیار استاد واردی مشغول تبیین نظرات ایشان بودم.شما به جای اینکه به من تهمت نبودن بزنی ببین چه استاد بزرگ نادر خان مشایخی برای سوناتهای چند رسانه ای استاد واردی چه ارزشی دارند.ببین عزیزم بزودی در رسانه ها از تمام زحمات استاد واردی پرده بر میدارم.خود آقای امیرعلی هنگامی که با اسکرتسوهای دکتر واردی برخورد کرد گفت با دیدن این شاهکار ها ما دیگر نیازی به نواختن اسکرتسوهای شوپن و برامس با پیانو نداریم.و استاد بزرگ ویلن جناب خ.ب هم وقتی کنسرتوی استاد واردی را دید فرمودند که دیگر با این کنسرتوی زیبا چه کسی کنسرتوی مثلا مندلسون یا وینیاوسکی رو اجرا میکنه..آنوقت شما میفرمایید استاد را نمیشناسید.خوب لابد قرار است نشناسیم.باقی بقایت جانم فدایت

  • و ضمنا شما اگر سند وجودی استاد جاوید واردی را میخواهید از نامهای زیر سراغ بگیرید:
    استاد علی رهبری که پارتیتورهای ایشان را مورد تحقیق قرار داده اند(تنشان سالم که بزرگی در عالم موسیقی هستند)//استاد نادرخان مشایخی که سوناتهای چندرسانه ای ایشان را ستودند//تعدادی از نوازندگان مشهور زهی که کار ایشان را ضبط کردند(مانند کریم جان و علی جان)//آقای یحیی که هزینه ضبط کارهای ایشان در اروپا را پرداختند//دکتر کیمنش که هزینه ضبط سمفونی سوم یا دیدار با سیاره زحل را پرداختند.

  • آقای امیر تیموری شما با این ادعاهای پوچ و دروغین آن هم در این صفحه دنبال ثابت کردن چه چیزی هستید؟؟ در صدد اثبات نمودن پاک و مبرا بودن علی برلیانی از اعمال زشتش که در این نامه جناب امیر علی حنانه ذکر شده است هستید؟ تکلیف کسی مانند شما که یک موزیسین بی استعداد و شکست خورده که از سر ناچاری و تنها برای امرار معاش ناشر کتب موسیقی شده است و همچنین در این امر ناموفق و منفور اغلب موزیسن ها است کاملا معلومه. تکلیف شما که مدافع او هستید هم و او را استاد خطاب می کنید معلوم و مشخص است. علی برلیانی فرد شناخته شده ای و مشخصی و مطرحی را نداشت که بیاید و از کار زشت او دفاع کند؟ و متوسل به ساختن اشخاص و نام های جعلی و ناشناخته شده است. که از وی دفاع کنند. اشخاص ناشناسی همچون (هادی جباریان فام! امیر تیموری!جاوید واردی!!) ادعاهای زیادی کردید که من تنها به جهت روشن شدن اذهان عمومی به تک به تک آنها و رد کردنشان در کامنت های جداگانه پاسخ خواهم داد. که همه برلیانی و اعضای قبیله اش و دوستانش را بشناسند. و اما بعد: شما ابتدا ادعا کرده اید من وقتی طفل بودم به عنوان دستیار جاوید واردی مشغول تبیین نظرات نامبرده بوده اید. خب پس با این حساب باید سن و سالتان از من بیشتر باشد. شما خودتان چند سال سن دارید؟ تاریخ تولدتان را ذکر کنید. خب شما اصلا می دانید من متولد چه سالی هستم؟ و چند سالمه؟ موضوع دیگر اینکه هر کسی در زمانی طفل بوده است و در زمان طفولیتش هم افرادی بوده اند که قبل از او بدنیا آمده و آنها سن و سالشان هم بیشتر است. خب که چه؟! شما با این حرف چه چیزی را می خواهید ثابت کنید؟ من در یکی از دهات شخص روستایی را دیدم که سنش بالغ بر صد و بیست سال بود. احتمالا از نظر شما او از همه موزیسین ها بهتر و استادتر و متبحرتراست! چون از تمام موسیقی دان های تاریخ که می شناسیم عمرش بیشتر است و سنش هم در حال حاضر از تمام موسیقی دان های حال حاضر ایران بیشتر است! ولی او اصلا موزیسین نبود و کشاورز بود. شما اصلا می دانید که سن و سال چیست؟ به شما می گویم سن تعداد دفعاتی است که شما به دور خورشید چرخیده اید. و این پدیده اصلا و ابدا هیچ ارتباطی به سطح شعور و سواد و فرهنگ و سطح سواد موسیقی و متبحر بودن شما در هیچ هنری و دانشی ندارد و هیچ چیزی را هم به اثبات نمی رساند. آن هم حرفهای نامربوطی در صفحه ای که مربوط به نامه سرگشاده جناب امیر علی حنانه است نه مر بوط به سن و سال افراد مجهول الهویه ای چون شما و جاوید واردی! می خواهید بگویید چون سن و سالتان بیشتر از من است موسیقی دان کار درست و هنرمند درجه یک هستید؟! باشه شما اینجور فکر کنید. به این خوش باشید. ولی عقل سلیم حکم میکند که شما اول وجود خودتان را به اثبات برسانید. شما در درجه اول قرار شد با یک سند اینترنتی معتبر وجود خودتان را بعنوان یک موسیقی دان اثبات کنید. چرا اینکار را نکردید؟ ترسیدید؟ یا چه؟! می گویید جعلی نیستید و حضور دارید ؟؟ می گویید که موزیسین هستید؟ و دستیار موزیسینی جعلی دیگر بوده اید؟؟؟ خب این را ثابت کنید. جعلی نبودن خود را با یک سند اینترنتی معتبر ثابت کنید. وجود داشتن شخصی به نام امیر تیموری را که موزیسین است و دستیار شخص مجهول الهویه ای بنام جاوید واردی بوده است را با یک سند اینترنتی محکم و معتبر ثابت کنید! ثابت کردن وجود داشتن شخصی به نام جاوید واردی فعلا پیشکش!! پس از اثبات وجود خودتان به تمام ادعاهای دروغین و پوچ شما تک به تک جواب خواهم داد. اصلا نگران نباشید من یک معلم هستم و صبر و حوصله ام هم خیلی زیاد است. امیر آهنگ

  • آقای امیرآهنگ سوابق استادم جناب واردی را اثبات کردم با شاهد گرفتن موسیقیدانان بزرگ.حالا که با امیرعلی حنانه دوستی دارد خیلی لذت بخش خواهد بود نظر ایشان را در مورد اسکرتسوهای دکتر واردی بپرسید.منتظر هستم تا خودتان به اشتباهتان پی ببرید.بنده هم ۳۰ سال است معلمم و صبور.من ۳۰ سال است آنسامبل در برلین درس میدم.مدرسه Deutschetret konigbetrescht

  • جناب دکتر واردی فرمودند که کاری که آقای امیرآهنگ برای استاد مختاباد ساخته بودند را جناب واردی برایشان نت کردند.حالا چگونه فراموش کردند خدا دادند..الله اعلم..به قول روستایی شاعر کرمانی که میگه:تو بساز زاویه ای از جهل….من میروم داخلش با دیوار حاشا…

  • جناب تیموری واقعا که خیلی دروغگوی وقیحی هستید! چون می گویید شخص دروغینی به نام جاوید واردی کار من را نت نویسی کرده است! پس اینبار طبق گفته شما جاوید واردی یک نُت نویس است نه آهنگساز!!! (دقیقا مانند علی برلیانی که فقط یک نت نویس است) ولی نگفتید کدام کارم و آهنگم را نت کرده!! و نگفتید نام کار من که برای آقای مختاباد ساختم چیست؟! دروغ دیگر شما اینکه من تا به حال اصلا هیچ کاری و قطعه ای برای جناب مختاباد نساخته ام! و هیچ رابطه ای هم با جناب مختاباد نداشته و ندارم. نه رابطه کاری و هنری و نه رابطه دوستی. در ضمن کدام شاهد؟؟ شما که سندی رو نکردید! فقط تعدادی موزیسین نام بردید و به دروغ از دیگران مایه گذاشتید ادعا کردید وجود شخصی بنام واردی را تایید می کنند. این فقط ادعا یی از جانب شما بود نه سند! شما اصلا می دانید سند چیست؟ نمی دانید! اینکه کسی به دروغ از جانب عده ای نقل قول شفاهی بکند (آن هم بدون هیچ مدرکی) که اسمش سند نیست. شما در رابطه با ادعاهای دروغین خود نه تنها سندی ارایه نکردید بلکه حتی عاجز بودید که بتوانید وجود خودتان را نیز اثبات کنید! شنیده اید می گویند اگر وجود داری بیا ………….. من هم اول به شما می گویم اگه وجود داری بیا تا …………. شما هم در درجه اول بیا و وجود خودت را بعنوان موزیسن ثابت کن. شما که عاجزی و هنوز وجود خودت را بعنوان موسیقی دان به اثبات نرساندی. حالا داری یه نفر دیگر را هم یدک می کشی؟؟!!!! تمام دوستان علی برلیانی مانند خودش دچار توهم هستند. شما سی سال است که معلم اید؟؟! من بیش از سی سال است معلم هستم. شما که ادعا دارید وقتی من طفل بودم موزیسین بودید پس با این حساب باید بیش از چهل سال سابقه معلمی داشته باشید نه کمتر از من! در ضمن هر کسی می تواند مانند شما با یک کامنت ادعای سی سال درس دادن آنسامبل در برلین یا هر جای دیگر را داشته باشد. بقال سر کوچه ما هم در این رابطه کمتر از شما نیست. او هم می تواند همین الآن یک کامنت در همین جا بگذارد و ادعا کند که چهل سال است در وین رهبر ارکستر فیلهارمونیک است. ولی بدون ارایه هیچ سند و مدرکی همه به او خواهند خندید. همانگونه که اکنون شما مورد تفریح و خنده من و بسیاری دیگر شده اید. باز هم می گویم شما حتی توانایی این را نداشته و ندارید که بتوانید وجود داشتن خودتان را با نام جعلی امیر تیموری با یک سند به اثبات برسانید. بنابر این شخص بی وجودی هستید. بیا و اول وجودت را ثابت کن. اثبات وجود جاوید واردی فعلا پیشکش! از سایت گفتگوی هارمونیک هم می خواهم تا زمانی که این شخص (امیر تیموری) برای اثبات تمام ادعاهای پوچش سند موثق ارایه نداده است اراجیف وی را آزاد نکند.

  • من به نوبه خودم جاوید واردی را می شناسم. ایشان به مدت سی سال رفتگر محله ما در منطقه ۱۶ تهران در محله نازی آباد بود. خدا رحمتشان کنه پارسال فوت کرد. احتمالا منظور آقای امیر تیموری که شباهت اسمی بطور معکوس با من دارد همین فرد است. و همین شخص می باشد. دوستان عزیز لطفا پشت سر مرده حرف نزنید. خوبیت ندارد. تیمور امیری

  • دوستان عزیز من در همین جا اعلام می کنم که اساسا هیچ شخصیتی را بنام جاوید واردی نه تا به حال دیده ام و نه اصلا می شناسم. من در اینجا دیدم که شخص نامعلومی به اسم امیر تیموری (که به احتمال زیاد این نام نیز جعلی است) در این جا اعلام کرده که من (کیوان یحیی) هزینه ضبط کارهای جاوید واردی را در اروپا پرداخته ام!!! این ادعا کاملا دروغ است و من اگر چنین پولی می داشتم آثار خودم را در درجه اول در اروپا ضبط و منتشر می کردم. نه شخصی به نام جاوید واردی را! که نه تاکنون او را دیده ام و نه تا بحال اثری از وی شنیده ام و نه هیچ شناختی از وی دارم. البته اگر که چنین کسی اصلا وجود داشته باشد. که بعید می دانم وجود داشته باشد. شخصی بنام امیر تیموری را هم که در اینجا کامنت گذاشته و نام مرا برده است اصلا نمی شناسم. و ادعاهای او در مورد من که در اینجا گذاشته شده است را تکذیب می کنم و همه حرف های او دروغ محض است. کیوان یحیی از آلمان

  • این شخص بنام امیر تیموری واقعا شورش را در آورده است. من واقعا متاسفم که این سایت معتبر یعنی گفتگوی هارمونیک هر مطلبی را و هر ادعایی را بدون تحقیق در اینجا درج می کند. ابتدا می آیند یک آدم جعلی بنام جاوید واردی درست و علم می کنند و سپس او را مهم ترین آهنگساز (حتی با اهمیت تر از اشخاصی همچون مندلسون و برامس و وینیافسکی و غیره) می دانند. اونم بدون هیچ کدام سندی. لطفا از انتشار این مطالب سخیف خود داری کنید. متشکرم

  • جنناب حنانه فقط باید اذعان کنم ک برای شما متاسفم
    هر شخص حتی بسیار نا آگاه از عالم هنر در نوشته های شما صرفا حس از دست دادن منفعت مالی رو میبینه و هر کس استاد برلیانی رو بشناسه میدونه که ایشون هرگز در طول زندگیه مادی شون به مادیات دل ندادن

  • خانم خرم شناس شما ابتدا بگویید که به چه دلیلی از علی برلیانی به عنوان استاد نام می برید؟ او در چه زمینه ای استاد است؟ در موسیقی استاد است؟ خب در کدام زمینه و رشته؟ آهنگسازی؟؟ نوازندگی؟ رهبری ارکستر؟ پژوهشگر و محقق هستند؟ مدرس طار اول هستند؟ اگه اینطوره چند نوازنده خبره و درجه یک و یا چند آهنگساز خُبره تربیت کردند؟ نام ببرید! همانطور که آقای امیر آهنگ گفتند علی برلیانی تنها یک ناشر موسیقی است و تمام. آنهم ناشری نا موفق و مطرود از جانب اغلب همکارانش. مدتی هم مستخدم مرتضی حنانه بوده اند و در خصوص کارهای شخصی به استاد حنانه کمک کرده اند. ولی اکنون خود را صاحب منحصر به فرد تمام آثار حنانه می داند. او دچار توهم شدید است. و در این رابطه برای همه اهالی موسیقی شاخه و شانه می کشد. جایگاه خود را نمی داند و خود را بالاتر از هر کس می داند. اشخاصی چون شما هم بی جهت از اعمال غیر هنری او جانبداری می کنند. ولی کمتر کسی است که در میان اهالی موسیقی علی برلیانی را نشناسد. و جانبداری بی دلیل و نا موجه شما هم چیزی را عوض نمی کند.

  • تا بحال در تمام طول سال های زندگی ام شخصی را به اندازه علی برلیانی مادی ندیده بودم. خود من چندی پیش به فروشگاه او رفتم و تقاضا برای در اختیار گذاشتن پارتیتور های هزار دستان و تعدادی دیگر از آثار زنده یاد مرتضی حنانه را کردم. علی برلیانی وقتی اشتیاق فراوان من را دید گفت از آنجا که این آثار هنوز چاپ نشده و اصلا مشخص هم نیست که چاپ شود اگر می خواهید می توانم فتوکپی آنها را بهت بدهم و مبلغی بالغ بر پنج میلیون تومان! بابت در اختیار قرار دادن فتو کپی بخش هایی از پارتیتور هزار دستان را از من کرد! ایشان با نام مرتضی حنانه برای خود دکان باز کرده است.

  • در مادی بودن شدید علی برلیانی اصلا هیچ شک و شبهه ای نیست. خود من در حدود دو سال پیش با او تماس داشتم و سراغ کتاب هارمونی زوج نوشته استاد مرتضی حنانه را گرفتم. و گفتم این کتاب را برای مطالعه می خواهم. او گفت این کتاب چاپ نشده و هیچگاه چاپ هم نخواهد شد. ولی فقط من این کتاب را در اختیار دارم و تکنیک هارمونی زوج را هم فقط من بلدم. پرسیدم خب شما تا بحال چند اثر باین هارمونی پدید آورده ای؟ که من بشنوم. پاسخی نداشت و موضوع حرف را تغیر داد. گفتم من فقط خود کتاب را می خواهم. گفت اگر اصرار داری می توانم فتوکپی این کتاب را به مبلغ سه میلیون تومان بهت بدهم! با توجه بر اینکه اصلا مشخص هم نبود که او می خواهد فتوکپی اصل کتاب نوشته شده مرحوم حنانه را بدهد یا نه چیز دیگری را. و اینکه آیا بطور کامل هم بدهد یا ناقص ؟ من به او شک کردم. خصوصا پس از اینکه گفت این کتاب نامفهوم است و باید بیایی شاگرد خودم بشوی و باید شهریه یاد گیری این هارمونی را به مدت دو سال به مبلغ ده میلیون تومان بصورت یکجا واریز کنی. و سه میلیون تومان هم بابت فتوکپی کتاب یعنی جمعا سیزده میلیون تومان! این شخص فقط یک کاسب است و به نام مرتضی حنانه برای خود دکان کاسبی باز کرده و همچنین رفتار و نوع صحبت و ادبیاتش هم با اشخاص بسیار بد و تحقیر آمیز بوده و خود را از همه چیز و همه کس بالاتر می داند. در میان صحبت هایش چندین بار گفت موسیقی ایران به من بسیار مدیون است. حالا چه دینی؟ خدا عالم است. من که جواب قابل قبولی از ایشان نشنیدم. علبی برلیانی شخصی کاملا از خود رزاضی و بسیار خودخواه و متکبر است. متاسفم که در همه جا می گوید من تنها شاگرد مرتضی حنانه بوده و هستم. چون اینگونه نزد کسانی که مرتضی حنانه را ندیده و نشناخته اند به آبروی این استاد فرزانه لطفه فراوان می زند.

  • به دلیل تمام مطالب کذب که علیه بنده انتشار دادید به دادگاه رسانه شکایت خواهم کرد.یک سایتی که معلوم نیست به چه جریانی وابسته است مشتی اراجیف و لاطائلات را علیه من منتشر کرده.شرم کنید از این همه دروغ.من ۱۳ میلیون برای هارمونی؟! من میلیونها برای پارتیتور؟؟این همه دروغ از کجا.شکایت در حال پیگیری است.

  • پرینت تمام تهمت ها را فراهم کردم.دانه دانه آنها را باید اثبات کنید.امیرعلی حنانه بنابر دلایل غیر قابل ذکری به بنده تهمت زده.آقایان امیرآهنگ و ارژنگ و.. که احتمالا همه یکی هستند و با نامهای گوناگون ورود پیدا کردند به من تهمتهای ناروایی وارد کرده که باید با “سند” پاسخگو باشند.حرف باد هوا است.اگر به حرف است که این مردک دیوانه هم ادعا میکند آثارش از برامس و وینیافسکی بهتر است!!
    من که عمری زحمات استاد حنانه را کشیدم و چراغ چنگ را روشن نگه داشتم لایق این همه اراجیف و تهمتهای رنگ و وارنگ هستم!؟ به خدا واگزارتون کردم اگر ایمان دارید چوب تهمتها را میخورید که البته حال و روزتان نشان میدهد.

  • مرگِ نابهنگامِ حنانه یِ پدر (مرتضی حنانه)، پسری که چشمداشتِ مادی به آثارِ بجای مانده از پدرش برایش بسیار مهم تر از کم و کیف و زمانِ انتشار آنها دارد و به قول خودش این آثار را که میلیاردها تومان ارزش داشته به مبلغ تنها بیست میلیون تومان آن هم به طور اقساط به شخص بی صلاحیتی فروخته و واگذار کرده است. وجود شخصی به نام علی برلیانی (کلکسیونر) که زمانی بعنوان خدمتکار و پادو مرتضی حنانه بوده است و می خواهد آثار حنانه را منحصر به خودش کند و بدینوسیله و از قِبَلِ آنها برای خود اعتباری کسب نماید و از این طریق جیب خود را پر از پول کرده و حتی با آثار و حاصل زحمات هنرمند مانند مرتضی حنانه برای خودش اعتبار هنری کسب نماید. و خود را هم از زمین و زمان طلبکار می داند. بی تفاوتی مدیران و مسولان فرهنگ و هنر به آثار هنرمندان این مرز و بوم که متعلق به همه ملت ایران است و ……….. همه حلقه ای را تشکیل می دهند که منجر به از بین رفتن تلاش های یک هنرمندی همچون مرتضی حنانه و عدم بهره گیری مردم و هنرمندان نسل جوان از دست آوردهای هنری وی در راه اعتلای هنر موسیقی این کشور می شود. هر چقدر که دقیق فکر کنیم پر رنگ تر از اشتباه بزرگ پسر مرتضی حنانه و متعاقب آن خیانت آشکار خدمتکار و نت نویس این استاد (آقای علی برلیانی) و سهل انگاری مدیران فرهنگی چیز دیگری نمی یابیم. و این را دترمینیسم یا جبر نمی توان نام نهاد. بلکه بی تدبیری است. این آثار هم هر چه دیرتر منتشر شوند کم اثرتر خواهند بود. چون جامعه هنری به راهی دیگر رفته و تغییر مسیرش دشوار تر و حتی ناممکن می گردد. چنانچه اکنون اینگونه شده است. بروید و وضعیت موسیقی دانشگاه ها و خصوصا مسیر آهنگسازی ای که در این دانشگاه ها تدریس می شود و آثار نوشته شده توسط اساتید این دانشگاه ها و دانشجویانش را ببینید. امروزه آثاری تحت عنوان آهنگسازی در این دانشگاه ها نوشته می شود و مسیری دارد طی می گردد که هویت ایرانی نداشته و فاقد ارزش هنری اند و چیزی به فرهنگ و ادبیات موسیقی ما اضافه نمی کند که هیچ بلکه به بیراهه می برد.

  • آقا شهاب
    اگر برلیانی پادویی و خدمت به حنانه کرده ما دستشو باید ببوسیم و اصلا جای تحقیر نداره
    امیرعلی هم تا حالا خیلی خدمت به پدرش کرده که جای تقدیر داره
    آقا شهاب
    اگر برلیانی پادویی و خدمت به حنانه کرده ما دستشو باید ببوسیم و اصلا جای تحقیر نداره
    امیرعلی هم تا حالا خیلی خدمت به پدرش کرده که جای تقدیر داره
    اگر هم انتظار برداشت مالی از آثار پدرش داشته باشه حق قانونیشه هیچ اشکالی نداره
    تنها مسئله ای که آزار دهندس و هر دوشون در مصاحبه هاشون گفتن اینه که این عزیزان هیچ عجله ای برای انتشار این کارها ندارن
    اگر هم انتظار برداشت مالی از آثار پدرش داشته باشه حق قانونیشه هیچ اشکالی نداره
    تنها مسئله ای که آزار دهندس و هر دوشون در مصاحبه هاشون گفتن اینه که این عزیزان هیچ عجله ای برای انتشار این کارها ندارن

  • آقای صمیمی عزیز اگر شما اینگونه فکر می کنی ….. خب! شما طبق گفته خودت همین فردا برو و تا علی برلیانی در قید حیات هست و دیر نشده دو دست علی برلیانی را بوسه بزن. ولی نگو ما باید دستش را ببوسیم بگو خودت باید بروی دستش را ببوسی. ولی لطفا برای دیگران تعیین تکلیف نکن. ولی در اینکه علی برلیانی مستخدم و نت نویس و مدت ده سال خادم و نوکر مرتضی حنانه بوده است اصلا هیچ جای شکی نیست. مشکل اینجاست که این خادم اکنون پر ادعا شده و جایگاه خود را بدرستی نمی داند و شاید هم فراموش کرده. او خود را تنها شاگرد مرحوم حنانه می داند و از آن بدتر اینکه خود را صاحب انحصاری دست نوشته ها و کلیه اموال و میراث خوار او می داند و برای اهالی موسیقی هم شاخ و شانه می کشد. شما برو مصاحبه و سخنانش را در خبر گراری ایلنا و نشریه گزارش موسیقی که در همین جا هم درج شده است خوب بخوان تا بهتر متوجه ادعاهای این خدمتکار بشوی. مطالب درج شده از جانب محمدرضا درویشی را هم بخوان و همچنین نامه سر گشاده امیر علی حنانه را هم در همین جا با دقت بیشتر یه بار دیگه مطالعه کن. خود شما هم قبول داری که عدم چاپ دست نوشته های استاد حنانه از جانب او که آن را هم ظاهرا متقبل شده است آزار دهنده است. من و بسیاری از اهالی موسیقی هم به همین موضوع معترض هستیم.

  • جناب صمیمی من به نوبه خودم قبول دارم که اگر برلیانی پادو و خدمتکار مرتضی حنانه بوده است این جای تحقیر نداره و حتی جای تقدیر هم دارد. ولی اینکه ایشان دستنوشته های مرتضی حنانه را با حیله از علی حنانه گرفته و گفته چاپ می کند ولی چاپ نکرده و در این رابطه خود را صاحب انحصاری آثار حنانه می داند عمل شایسته ای نیست و اشتباه است اینکارشان

  • http://www.bartarinha.ir/fa/news/591005/%D8%AC%D9%86%D8%AC%D8%A7%D9%84-%D8%A8%D8%B1-%D8%B3%D8%B1-%D8%A2%D8%AB%D8%A7%D8%B1-%D8%AD%D9%86%D8%A7%D9%86%D9%87

    پنجشنبه ۳۰ شهریور ۱۳۹۶

    صفحه نخست
    اخبار روز

    برترین ها اخبار روز اخبار فرهنگی
    ۵۹۱۰۰۵
    ۰۸ شهریور ۱۳۹۶ – ۱۱:۵۰
    ۲۶۴۳ بازدید
    جنجال بر سر آثار حنانه
    نزدیک ۳۰ سال از درگذشت مرتضی حنانه، آهنگساز برجسته ایرانی می‌گذرد. یکی از پرکارترین و خوش‌ذوق‌ترین موسیقیدانان ایرانی که مرگ زودهنگامش براثر سرطان، مانع از آن شد که در زمان حیاتش، دست‌کم بخشی از آثارش اعم از نت و پارتیتور تا یادداشت‌هایش درباره موسیقی ایرانی منتشر شود.
    امتیاز خبر: ۵۴ از ۱۰۰ تعداد رای دهندگان ۲۶۴۳
    روزنامه وقایع اتفاقیه – طاهره ریاحی: نزدیک ۳۰ سال از درگذشت مرتضی حنانه، آهنگساز برجسته ایرانی می‌گذرد. یکی از پرکارترین و خوش‌ذوق‌ترین موسیقیدانان ایرانی که مرگ زودهنگامش براثر سرطان، مانع از آن شد که در زمان حیاتش، دست‌کم بخشی از آثارش اعم از نت و پارتیتور تا یادداشت‌هایش درباره موسیقی ایرانی منتشر شود.

    حالا سال‌هاست که اثر تازه‌ای از او منتشر نشده است و برخی موسیقیدانان هم نسبت به وقفه طولانی در انتشار آثار او ابراز نگرانی می‌کنند. علی برلیانی، شاگرد پیشین استاد حنانه، صاحب امتیاز آثار وی است و سال‌هاست اثر تازه‌ای از حنانه منتشر نکرده است. او نبود سرمایه مالی کافی را یکی از دلایل این وقفه عنوان می‌کند اما از‌سوی‌دیگر، امیرعلی حنانه، پسر مرتضی حنانه، عدم انتشار آثار پدرش را ناشی از غرض‌ورزی مدیر انتشارات چنگ می‌داند. با فرزند حنانه درباره این درگیری‌ها گفت‌وگو کرده‌ایم:

    مرتضی حنانه یکی از پرکارترین آهنگسازان پیش از انقلاب بود، چرا آثار چندانی پس از انقلاب از او منتشر نشده است؟

    پدرم در سال‌های بعد از انقلاب و تا زمان فوتشان در سال ۶۸ هم موسیقیدان فعالی بودند. متأسفانه آثار ایشان در دست انتشارات چنگ است و آقای علی برلیانی، مدیر این نشر هم نمی‌خواهند این آثار را منتشر کنند.

    چرا؟

    ایشان متأسفانه دستخطی از پدرم دارند و برهمان اساس، خودشان را مالک آثار پدرم می‌دانند و نت‌ها و کتاب‌ها را منتشر نمی‌‌کنند. خاطرم هست که مهر یا آبان سال ۵۸ بود. یک روز بارانی بود و من تقریبا هشت ساله بودم. پدرم همراه یک آقای جوانی شاید ۱۹، ۲۰ ساله به خانه آمد؛ آقای برلیانی که از شاگردان پدرم در هنرستان و دستیار و نت‌نویس او بود، درواقع به کارهای مربوط به موسیقی فیلم‌های پدرم و قراردادهای نوازندگان و… رسیدگی می‌کردند. ولی من هرگز ندیدم که مرتضی حنانه به او آهنگسازی یاد بدهد، نه‌تنها او، که پدرم هیچ شاگردی در آهنگسازی نداشتند.

    مهر سال ۶۸ که پدرم فوت شدند، من تقریبا ۱۷ ساله بودم. پدرم در بیمارستان بستری بودند اما من را راه نمی‌دادند که به ملاقاتشان بروم و با بهانه‌های واهی مانع می‌شدند پدرم را ببینم. خلاصه با پسر عمه‌ام از پله‌های اضطراری رفتیم و در آنجا پدرم با اشاره به من فهماند که خبرهایی است. آقای محمدرضا درویشی که خودشان موزیسین هستند، بعد از نوشته بنده با عنوان «دترمینیسم متضاد مرتضی حنانه» و بعد از ۲۷ سال از آن زمان به من زنگ زدند و گفتند که در آن روزهای آخر، من و آقای برلیانی یک شب درمیان پیش پدرت می‌ماندیم. گفتند در همان شب‌های آخر، برلیانی را دیده‌اند که با کاغذی امضا شده از اتاق پدرم بیرون آمده و پدرم در حالت نیمه‌کما امضایی داده که همه آثارش متعلق به آقای برلیانی است؛ البته آقای درویشی، در نوشته‌های دیگری هم به این موضوع اشاره کرده و ابراز نگرانی کرده بودند که آن‌قدر ماجرای عدم انتشار حنانه طولانی شده که ممکن است آثار به نام افرادی دیگر منتشر شود.

    شما فکر کنید که آیا دستخطی که در حالتی شبیه کما از کسی گرفته شده باشد، چه ارزشی دارد و اصلا قانونی است؟ من همان موقع به آقای درویشی گفتم چرا آخر این‌قدر دیر به من گفتید؟ ایشان به من گفتند، به من گفته شده بود که شما سخت معتاد هستید. آقای برلیانی هرجا نشسته بود، گفته بود که پسر حنانه به علت اعتیاد، آثار پدرش را مفت می‌فروشد؛ خیلی‌های دیگر هم به من گفته بودند که او پشت سرت این حرف‌ها را می‌زند.

    در سال ۹۰ هم قراردادی با ایشان نوشتید؟

    من بیمار بودم و به پول نیاز داشتم و بر‌اساس اعتماد کامل در مقابل ۲۰ میلیون تومان و بدون قرارداد رسمی دوطرفه، حق نشر آثار پدرم را به او واگذار کردم ولی او از این دستخط امضا گرفت که من و وراث دیگر با رضایت خودمان، قراردادی که ندیده‌ایم را قبول داریم.

    چرا آن زمان چنین ضمانتی به ایشان دادید؟

  • http://www.bartarinha.ir/fa/news/591005/%D8%AC%D9%86%D8%AC%D8%A7%D9%84-%D8%A8%D8%B1-%D8%B3%D8%B1-%D8%A2%D8%AB%D8%A7%D8%B1-%D8%AD%D9%86%D8%A7%D9%86%D9%87

    چرا آن زمان چنین ضمانتی به ایشان دادید؟
    این ضمانت نیست بلکه این ثابت می‌کند او با دستخطی که از پدرم داشته، نمی‌توانسته آثار را داشته باشد و با فریبکاری، آثار را از من گرفته‌اند؛ ضمن آنکه قرارداد رسمی هم نبود. اینکه قراردادی در یک دفتر اسناد ثبت شده باشد یا مثلا حتی روی سربرگ انتشارات چنگ باشد یا امضای هردو طرف زیر قرارداد باشد، آن را رسمی می‌کند. من فکر می‌کنم آقای برلیانی می‌دانسته که دارد چه‌کار می‌کند. اگر این سند رسمی می‌شد، او باید مبلغ زیادی را برای مالیات پرداخت کند. اگر کارشناسی، برآورد مالی درباره اسناد و آثاری که از پدرم در دست اوست انجام دهد، دو، سه میلیارد ارزش مالی آنها می‌شود؛ بنابراین اگر او می‌خواست این سند را رسمی کند، باید چندین میلیون مالیات به دولت پرداخت می‌کرد.

    جنجال بر سر آثار حنانه

    فقط نت و دست‌نوشته‌های پدرتان پیش آقای برلیانی است؟

    یک‌سری آثار شخصی پدرم ازجمله صندوق وسایل شخصی ایشان، مبل‌ها، تعدادی زنگ‌های قدیمی، سازهای ضربی، مدارک تحصیلی و اسباب و اثاثیه منزلشان نیز به رسم امانت در اختیار آقای برلیانی است که اصلا هیچ ربطی به موضوع قرارداد یا دستخط ندارند.

    هیچ‌وقت سعی کردید که مشکل را از طریق گفت‌وگو حل کنید یا آثار را خودتان منتشر کنید؟

    بله، بارها صحبت کردیم اما به نتیجه‌ای نرسید. آخرین‌بار همراه با خانواده به باغ ایشان رفتم که برخورد بسیار زننده‌ای کردند و دیگر ایشان را ندیدم. چند بار هم تماس گرفتند اما نخواستم ایشان را ببینم. پیش از این، یک‌بار در سال ۸۰ می‌خواستم بخشی از آثار پدرم را با انتشارات دانشکده هنر که در همانجا تدریس می‌کردم، منتشر کنم اما چند روز بعد ایشان با من تماس گرفت و با گریه و زاری از من خواست که این آثار را چاپ نکنم و فعلا دست نگه دارم.

    یا وقتی می‌خواستم آثاری را با ماهور منتشر کنم، فردایش یک‌دفعه زنگ زدند که چرا این کار را کردی، صبر می‌کردی که من آثار را بیرون می‌دادم. من برای انتشار این آثار، پیش ناشران مختلفی رفتم، اولش با آغوش باز استقبال می‌کردند اما بعدش با من تماس می‌گرفتند و با بهانه‌های واهی می‌گفتند، این اثر فلاش اشکال فنی را دارد و نمی‌شود منتشرش کرد. معلوم است که کسی آنها را منصرف کرده.

    اگر دست‌نوشته‌هایی که انتشارات چنگ از شما و پدرتان دارد، معتبر است، چرا ناشران در همان تماس به شما نمی‌گفتند که مثلا صاحب امتیاز آقای برلیانی است و آنها نمی‌توانند آثاری که دست شماست را منتشرش کنند؟

    بله، واقعا نمی‌دانم چرا این را نمی‌گفتند. فکر می‌کنم، آقای برلیانی متوجه می‌شدند و چون سند رسمی ندارند، آنها را قانع می‌کردند که آثار پدرم را منتشر نکنند و دست نگه دارند.

    چرا شکایت نمی‌کنید؟

    شکایت‌کردن در ایران، آن هم برای کارهای هنری وقت‌کشی است. باید سال‌ها در صف دادگستری بود یا با وکیل‌ها به‌صورت دائمی وقت بگذاری و پول بدهی که حرف‌های شما را هم نمی‌فهمند. شکایت عملا راه پردردسری است که روح هنرمند را می‌ساید. پس این راه من نیست و عجله‌ای ندارم. در نهایت حق به حقدار می‌رسد. اگر صنف موسیقی وجود داشت، می‌شد که شکایتی مطرح کرد اما این صنف از صنف‌ پنیرفروشان هم ضعیف‌تر است. ضمن آنکه من مسائل شخصی‌تری هم دارم که باید جواب آنها را از خود آقای برلیانی بگیرم.

    آقای برلیانی از منتشر نکردن این آثار چه سودی می‌برند؟

    باید از خودشان پرسید که چرا این آثار را منتشر نمی‌کنند. اما من فکر می‌کنم اولا ایشان دیگر پولی ندارد که بخواهد روی این کارها سرمایه‌گذاری کند، هرچند طی این سال‌ها کارهای کم‌ارزش زیادی را منتشر کرده‌اند. در تمام این سال‌ها فقط دو کار از پدرم منتشر کرده‌اند که آن هم بدون قراردادی با ما بوده. الان بیشتر از ۲۰ سال است که در پشت جلدهایش وعده چاپ آثار مرتضی حنانه را می‌دهد که هرگز اقدام به این کار نکرده و این خودش یک تخلف آشکار است. متأسفانه آقای برلیانی بسیار منفعت‌طلبند و آسیب‌های بزرگی به من زده‌اند که از چاپ و انتشار فراتر می‌رود. من امیدوارم که ان‌شاءالله حق به حق‌دار برسد و آثار حنانه هم پس از شکست آن دترمینیسمی که خود حنانه به آن معتقد بود، منتشر شود. در‌ این‌راستا فکر می‌کنم ارشاد باید موضوع را پیگیری کند ولی آنها هم مشکلات زیادی دارند.
    برچسب ها:
    مرتضی حنانه ، موسیقی ایرانی ، موسیقی ، آهنگساز. ادامه مصاحبه با امیر علی حنانه

  • http://musicreport.ir/menu02-ID=14&parvandeh.htm

    گفتگو با علی برلیانی:
    لطف کنید از فعّالیّت موسیقی خودتان بفرمایید؟
    تحصیلاتم را در هنرستان موسیقی تبریز و زیر نظر مسیو خاچاطوریان آغاز کردم و پس از آن موفّق به دریافت بورس تحصیلی از وزارت فرهنگ و هنر شدم و به تشویق علی رهبری (مدیر هر دو هنرستان ملّی و عالی) ابتدا در هنرستان ملّی و پس از آن در هنرستان عالی موسیقی، به تحصیل ادامه دادم و علاوه بر ویلُن با سازهای ویلُن آلتو، فاگوت و پیانو بطور کامل آشنایی پیدا کردم. با توجّه به علاقه‌ی زیادی که به آهنگ‌سازی داشتم برای شروع، رشته ی هارمونی تخصّصی را زیر نظر استاد مصطفی کمال پورتُراب، به همراه هنرجویانی چون نادر مشایخی و افراد دیگر فرا گرفتم و پس از سه سال مدرک دیپلم آهنگ‌سازی هنرستان عالی را دریافت کردم. در این دوره بود که کلاس سازشناسی با مرتضی حنّانه داشتم، شناخت کاملی از آثار، سبک و شخصیّت ایشان پیدا کردم. دوره‌ی عالی آهنگ‌سازی (کُمپوزیسیون) را زیر نظر مرتضی حنّانه تا سوم عالی که دانشگاه‌ها تعطیل شد، ادامه دادم. بعد از انقلاب فرهنگی نیز کلاس‌هایم در منزل حنّانه ادامه یافت.
    در واقع شما مدعی هستید که تنها هنرجوی آهنگ‌سازی مرتضی حنّانه بوده‌اید. بنابراین هنرجویان دیگر، از ایشان چه دروسی می‌گرفتند؟
    مرتضی حنّانه در هنرستان موسیقی ملّی درس سازشناسی و در هنرستان عالی، علاوه بر درس سازشناسی، ساز هورن را نیز تدریس می‌کردند، و ایشان هیچ کلاس آهنگ‌سازی در هنرستان‌های موسیقی نداشتند، و در سال ۱۳۵۶ به اصرار اینجانب اولین کلاس آهنگ‌سازی مرتضی حنّانه به طور رسمی با یک هنرجو تشکیل شد.
    آیا تحت آموخته‌های ایشان، آهنگ‌سازی هم کرده‌اید؟
    در دوران تحصیل نزد ایشان، موظّف بودم در هر جلسه یک اثر کامل را در فرم مشخّص شده همراه با آنالیزِ اثر نزد ایشان ببرم، ولی اگر منظور شما آثار ضبط یا ثبت شده است، بلی آثاری دارم که از جمله پرلود در دو مینور، لید بر روی شعری از نیما یوشیج، مارش در دو ماژور، اثر پژوهشی قوجا دونیا (دنیای پیر) با شعری از محمود دست‌پیش بوده که به چاپ رسیده است. از آثار ضبط شده‌ی هم می‌توانم به موسیقی فیلم آوای درون، موسیقی سریال رنگین کمان، سریال ابر و باد و مه و خورشید، آرم برنامه‌ی کودک شبکه۲ سال‌های قبل، ترانه خروسه می‌گه قوقولی قوقو در دستگاه چهارگاه، آلبوم جوجه لریم که توسط کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان منتشر گردیده است و موارد دیگر اشاره کنم.

    ادامه مطلب را در مجله بخوانید…

  • http://musicreport.ir/menu02-ID=14&parvandeh.htm

    گفتگو با امیر آهنگ
    شما آخرین نسل از هنرجویان آقای حنانه بودید، ابتدا بفرمائید از چه سالی وارد دوره آموزشی ایشان شدید، و چه عاملی باعث شد که نزدشان بروید و کسب تحصیل کنید؟
    در سال ۵۹ وارد هنرستان موسیقی شدم که البته چند ماهی از تحصیل نگذشته بود که هنرستان منحل شد و به مدت ۲سال تعطیل بود، بنابراین بطور خصوصی موسیقی را تعلیم دیدم. طی همان دوران که ۱۱ سال سن داشتم، با کتاب تاریخ موسیقی سعدی حسنی برخورد کردم که خیلی ساده و روان بود، و من این کتاب را مطالعه و با نام چند موسیقی‌دان ایرانی؛ پرویز محمود، روبیک گریگوریان، مرتضی حنانه، هوشنگ استوار، حسین ناصحی و امین الله حسین آشنا شدم. نکاتی که در این کتاب در مورد مرتضی حنانه توجه ام را جلب کرد، یکی اینکه حنانه با استعدادترین شاگرد هنرستان موسیقی ذکر شده بود، چون سعدی حسنی کلمه با استعداد را فقط راجع به حنانه نوشته بود و نکته‌ی دیگر اینکه، تاکید شده بود حنانه به هارمونی وکنترپوان موسیقی غرب برای موسیقی ایرانی معتقد نیست. از همان زمان این موضوع، ذهن من را درگیر خودش کرد چون تمامی اساتید به ما دیکته کرده بودند هارمونی، علمی‌ست بین المللی و جهانی، یعنی همان هارمونی چند صدایی غربی. برایم این سوال پیش آمد آهنگ‌سازی که اعتقاد به هارمونی غربی ندارد، چگونه اثرش را کمپوزیسیون می کند؟ پس از بازگشایی هنرستان در سال ۶۱، البته با نام جدید «هنرستان سرود و آهنگ‌های انقلابی» تا سال ۶۶ به تحصیل و آموزش ساز تخصصی ویلن کلاسیک پرداختم و طی آن دوره به توصیه ی چند تن از مدرسین ام –آقایان شریف لطفی و بهروز وحیدی آذر- و دوستی همزمان با فرزند آقای حنانه – امیرعلی- در هنرستان موسیقی، مقدر شد تا برای دوره‌های تکمیلی هارمونی و ارکستراسیون و گرایش به آهنگ‌سازی در سال ۶۵ نزد استاد حنانه بروم، که هیچ وقت فراموش نمی‌کنم اولین برخوردشان بسیار بر من تأثیرگذار بود و دارای اُبهت خاصی بودند و مرا جذب کرد.
    با چه مبانی شروع کردید؟
    آن زمان در هنرستان مطالب زیادی در مورد فنون نظری یاد نگرفته بودیم، چون گرایش هنرستان براساس تربیت نوازنده بود، اصولاً به نوازندگی بهاء می دادند و به دروس هارمونی، و مباحث فنی کمتر و بطور سطحی می‌پرداختند. من پیش از آن، نزد آقای شریف لطفی به صورت دوره‌های آزاد کلاس‌های هارمونی، مبانی و اصول اجرای موسیقی و سُلفژ را گذرانده بودم و نزد آقای حنانه هارمونی با متد کورساکف و ارکستراسیون شارل کوکلن را شروع کردیم. استاد حنانه نه تنها سیستم هارمونی کورساکف را به خوبی می‌شناخت، بلکه با سیستم آموزش هارمونی مکتب فرانسوی و ایتالیا هم آشنایی کامل داشتند. ولی ایشان معتقد بود برای شروع یادگیری متُد کورساکف مناسب تر است. لازم است اشاره کنم سیستم هارمونی که استاد درس می داد با اینکه براساس متُد کورساکف بود ولی در واقع تجربه سال‌ها تدریس و آهنگ‌سازیشان بود، و به در واقع از رو کتاب هم به ما درس نمی دادند، وآن کتاب فقط بهانه‌ای بود تا مطابق سر فصل‌های کتاب درس دهند. زمانی که فرم موسیقی را در هنرستان می خواندیم معلم می آمد از روز اول سونات و سمفونی را تشریح می کرد، در صورتی که ما هنوز نمی دانستیم ملودی چیست،تم چیست، پریود موزیکال چیست؟ وقتی استاد حنانه به زبان ساده شروع به تدریس کردند، ما واقعاً فهمیدیم، ضمن اینکه ایشان علاوه بر این، با شناخت کاملی که از سبک‌ها و دوره‌های مختلف موسیقی اروپایی داشتند به ما شناخت می‌دادند، چون هم رهبر ارکستر و هم نوازنده ارکستر سمفونیک و هم آهنگ‌ساز و محقق بودند. یکی از نکات قوتی که در تدریس داشتند، سعی نمی کردند دروس را به صورت دیکته شده به ما بگویند و بیشتر سعی می کردند ذهن ما را درگیر موضوعی بکنند تا خودمان با تحقیق مطالب را بدست بیاریم. در ساعات پایانی کلاس معمولاً استاد آثار خودش را برای‌مان پخش می‌کرد و در مورد شیوه کمپوزیسیون خود توضیح می‌دادند و آثارشان را آنالیز و تشریح می‌کردند.

    ادامه مطلب در مجله بخوانید…

  • http://www.musicema.com/node/160024

    پس از ۲۰ سال
    دو کتاب مرتضی حنانه هنوز منتشر نشده‌است
    موسیقی ما – دو کتاب از استاد مرتضی حنانه هنوز بعداز ۲۰ سال در ایران منتشر نشده است. محمدرضا درویشی (آهنگساز و محقق موسیقی) در این‌باره گفت: موج عبدالقادر‌شناسی در ایران پدیده‌ای تازه است؛ به گونه‌ای که در سال ۵۷-۵۳ که من دانشجوی دانشکدهٔ هنرهای زیبا بودم؛ بسیاری از هنرجویان و حتی موسیقیدان‌ها اسمی از این موسیقیدان ایرانی نشنیده بودند.

    وی افزود: البته آن زمان کتاب مقاصدالحان توسط تقی بینش چاپ شده بود. همچنین استاد مرتضی حنانه درآن دوران کتابی باعنوان «گام‌های گمشده» داشت و علاوه بر آن در کتاب دیگری؛ مشغول شرح و تفسیر مقاصدالالحان عبدالقادر مراغی بود.

    به گفتهٔ درویشی، این کتاب پس از حدود ۲۰ سال که از درگذشت حنانه می‌گذرد هنوز نزد علی برلیانی (از شاگردان مرتضی حنانه) است و متاسفانه برلیانی آن را منتشر نکرده است.

    این آهنگساز با اشاره به اینکه برلیانی از استاد مرتضی حنانه دست‌خطی مبنی بر واگذاری کتاب‌هایش به برلیانی دارد‏، تصریح کرد: باوجود اینکه چندین بار با برلیانی صحبت کرده‌ام تا این کتاب‌ها را منتشر کند ولی وی با این استدلال که انتشار این کتاب‌ها از درک جامعه امروز خارج است‏، از این کار سر می‌زند.

    عبدالقادرابن غیبی حافظ مراغی؛ در سال ۷۵۴ یا ۷۵۸ قمری در مراغه متولد و در سال ۸۳۸ قمری به خاطر بیماری طاعون در هرات (پایتخت ایران در زمان شاهرخ پسر تیمور) درگذشت.

    این هنرمند ملقب به «حافظ» است که احتمالا به دو دلیل بوده است. در ابتدا وی خواننده و حافظ قرآن بوده و دیگر اینکه به خواننده‌های خاص در زمان تیموریان لقب حافظ می‌دادند.

    عمده رسالات عبدالقادر مراغی در هرات نوشته شده و بخشی از آن‌ها در دورهٔ آل‌جلایر نوشته شده است.
    عبدالقادر مراغی؛ آخرین موسیقیدان، ‌ آهنگساز و نظریه‌پرداز مهم ما در دوران اسلامی‌ محسوب می‌شود.
    منبع:
    ایلنا
    تاریخ انتشار : شنبه ۱۱ تیر ۱۳۹۰ – ۰۰:۰۰

  • خطاب به علی برلیانی:
    اﻧﺴﺎن ﮐﻪ ﻏﺮق ﺷﻮد، ﻗﻄﻌﺎً می میرد!
    ﭼﻪ در درﯾﺎ، ﭼﻪ در روﯾﺎ!
    چه در دروغ، ﭼﻪ در ﮔﻨﺎﻩ!
    چه در جهل، چه در انکار!!
    چه در حسد، چه در بخل!
    چه در کینه، چه در انتقام!
    مواظب باشیم غرق ﻧﺸﻮﻳﻢ!

  • آقای برلیانی! دیوار حاشای شما خیلی بلند است. میشه بگید کدام تهمت؟؟؟ ۲۷ سال پیش یادتونه؟ سال ۱۳۶۹ را می گویم. موضوعش را که یادتونه حتما. اون موقع هم می گفتید که تهمت است. ولی ثابت شد! ولی الآن ثابت شده است.

  • علی برلیانی؛ مدیر انتشارات چنگ خبر داد:۱۰ کتاب منتشر نشده از مرتضی حنانه
    ۱۵ تیر, ۱۳۹۰ amin اخبار, دستگاهی ایران، مقامی و کلاسیک ۳

    علی برلیانی(مدیرانتشارات چنگ و یکی از شاگردان مرتضی حنانه) می‌گوید که نزدیک به ۱۰ عنوان از کتاب‌های استاد مرتضی حنانه را دراختیار دارد اما شرایط کنونی را برای چاپ و انتشار آنها مناسب نمی‌داند.

    برلیانی به خبرنگار ایلنا گفت: نزدیک به ۲۰ عنوان کتاب از مرتضی حنانه دراختیارم هست که بعضی ازآن‌ها را منتشر کرده‌ام و برخی را در آینده منتشر می‌کنم.

    وی افزود: بعضی از کتاب‌های مرتضی حنانه هنوز نتوانسته مخاطبان خود را پیدا کند و به‌عبارتی در فهم مخاطبان موسیقی نیست. لذا هر زمان که صلاح بدانم آن‌ها را منتشر می‌کنم.

    مدیرانتشارات چنگ در پاسخ به این پرسش که آیا بعداز ۲۰ سال هنوز وقت آن نرسیده که کتاب‌های زنده‌یاد حنانه را منتشر کنید، گفت: کسانی که سراغ کتاب‌های مرتضی حنانه را می‌گیرند و آن‌ها که به این روند اعتراض دارند؛ پیش از هر چیز باید از خود بپرسند چرا کتاب‌ها دراختیار خودشان نیست؟

    برلیانی در پاسخ به پرسشی در این‌باره که چگونه به این تشخیص رسیده‌اید که این کتاب‌ها؛ مخاطب واقعی خود را ندارد و هنوز شرایط برای درک مخاطبان از این آثار فراهم نیست، گفت: بعضی از کتاب‌هایی که از حنانه منتشر کرده‌ام به‌طورکامل به فروش نرفته است تا من بخواهم کتاب‌های جدید را منتشر کنم.
    وی در پاسخ به پرسش دیگری مبنی بر اینکه آیا این کتاب‌ها ختی در فهم اساتید موسیقی ما نیز نیست، افزود: من برای این کتاب‌ها زحمت کشیده‌ام.

    وی یادآور شد که: هرکس می‌خواهد از این آثار استفاده کند؛ قبل از آن باید من اطمینان پیدا کنم که وی سواد استفاده از این کتاب‌ها را دارد یا خیر.

    از دیگر دلایلی که برلیانی بر عدم انتشار کتاب‌ها به آن‌ها اشاره می‌کند، مسایل و مشکلات مالی و نبودن مخاطب در بازار و همچنین عدم حمایت مسوولان از نشر چنین آثاری است.

    منبع: http://www.ilna.ir

    برچسب مرتضی حنانه
    ۳ دیدگاه برای این خبر “علی برلیانی؛ مدیر انتشارات چنگ خبر داد:”

    parichehr
    جمعه, خرداد ۳۱, ۱۳۹۲ در ۱۱:۰۹ ب.ظ

    سلام.لطفاکتاب تمرین گام هریمالی برای ویولا هروقت منتشرشدبه ایمیلم پیام بدین.خیل ممنونم اززحماتتون.
    امیرعلی حنانه
    شنبه, دی ۴, ۱۳۹۵ در ۲:۲۴ ب.ظ

    من متاسفم که ایشان تا این حد به موسیقیدانان و مردم ایران توهین میکند و همچنین به من که با اعتماد به این نشریه این اثار را به ایشان واگذار کردم.البته گه باید هم اینجور دچار توهم بشوند.واینکه حنانه بیشتر از ۴ کتاب برای انتشار ندارد و بقیه پارتیتورهایی هستند که‌ تعدادشان به۲۰ عدد م نمی‌رسد.پس پر. واضح است گه ایشان هرگز کارهای حنانه را منتشر نمی‌کند.
    امیرعلی حنانه
    شنبه, دی ۴, ۱۳۹۵ در ۲:۳۸ ب.ظ

    نکند منظور ایشان از زحماتشان آنست که خود را با مرتضی حنانه که سالها زحمت کشید و برای این آب و خاک هویت و اصالت موسیقی ایران را در روند جهانی شدن به ثمر رساند اشتباه گرفته است

  • http://www.kolbeyemoosighi.blogfa.com/post/28

    Amir Ahang, [26.09.17 02:16]
    قالب وبلاگ
    شجریان: من دست محمدرضا درویشی را می‌بوسم.

    فیلم مستند «شش قرن و شش سال» با موضوع سبک موسیقایی عبدالقادر مراغی و به کارگردانی و تهیه‌کنندگی مجتبی میرطهماسب در حالی به نمایش در آمد که محمدرضا درویشی، گفت: آرزوی مرتضی حنانه توسط گروه عبدالقادر مراغی برآورده شد.
    پس از نمایش مستند «شش قرن و شش سال» که شامگاه ۶ آبان در خانه هنرمندان ایران به روی پرده رفت، محمدرضا درویشی در سخنانی گفت: سالها پیش در پروژه «شهرآشوب» به همراه یدالله صمدی قطعاتی از موسیقی عبدالقادر را برای موسیقی این فیلم که هیچ وقت هم به ثمر نرسید، تمرین می‌کردیم. در آن زمان یک گروه هشت نفره داشتیم که هسته اولیه این گروه را تشکیل می‌داد اما این گروه ادامه فعالیت نداد.

    این پژوهشگر موسیقی ادامه داد: پس ازتشکیل یک گروه ۳۰ نفره متوجه شدم که این گروه دو اشکال دارد. اول اینکه تعداد گروه زیاد بود و نکته دوم سنخیت نداشتن این گروه ۳۰ نفره بود، بنابرین ترجیح دادم این گروه هم تعطیل شود.

    وی افزود: پس از تعطیلی چند ماه این گروه، دو نفر از دوستانم را دعوت کردیم و بعد سایر اعضای گروه به کار پیوستند و در نهایت گروه فعلی عبدالقادر مراغی با حضور ۸ نوازنده و یک خواننده تشکیل شد.

    درویشی همچنین گفت: رسالت این آهنگساز ایرانی بسیار مطرح بود، زنده‌یاد مرتضی حنانه زمان تحصیل خود در ایتالیا در کتابخانه‌ی «واتیکان» با نسخه‌هایی ترجمه شده از آثار عبدالقادر مراغی مواجه می‌شود و آرزو می‌کند که ای کاش گروهی تشکیل شود و یک خواننده خوب هم آنها را اجرا کند.

    او درباره رونده فعالیت‌های گروه سخن گفت و افزود: از ثمین باغچه‌بان هم خواستم کمک کند تا سرنخ‌های موسیقی عبدالقادر را در ترکیه پیدا کنم زیرا بخشی از موسیقی مراغی توسط پسرانش در زمان عثمانی به ترکیه رفته و ترک‌ها از این موسیقی بهره بردند و اجراهای متعددی با آن داشتند.

    درویشی در همین باره ادامه داد: این در حالی بود که ثمین باغچه‌بان اطلاعات درستی در این باره به من نداد و در نتیجه خودم راهی شدم. در واقع آرزوی مرتضی حنانه توسط گروه ما به واقعیت پیوست.

    این پژوهشگر موسیقی از ثبت این اثر ملی در یونسکو نیز سخن گفت و افزود: حدود ۹ ماه پیش از دفتر ثبت آثار ملی در یونسکو تماس گرفتند و خواستند که یک شخصیت تاریخی در حوزه موسیقی را برای ثبت جهانی به نام هنرمند ایرانی معرفی کنند و متوجه شدم که عبدالقادر مراغی در لیست هنرمندان ایرانی ثبت شده در یونسکو نیست.

    او ادامه داد: به همین دلیل مدارک لازم را ارائه دادم و برای ثبت این هنرمند به نام ایران اقدام کردم. تا اینکه یک ماه پیش خبر رسید که عبدالقادر مراغی به نام هنرمند ایرانی به ثبت رسیده است. بعد از مصادره مولانا و تار توسط ترک‌ها این‌بار ما پیش قدم شدیم و عبدالقادر مراغی را به نام خودمان ثبت کردیم.

    Amir Ahang, [26.09.17 02:16]
    *

    محمدرضا شجریان هم در این نشست گفت: همه ما امشب اینجا جمع شدیم که بگوییم ایرانیانی هستیم و به فرهنگ و هنر انسانی احترام می‌گذاریم. به محمدرضا درویشی تبریک می‌گویم که سال‌ها عمر و انرژی خودش را برای پژوهش در این عرصه گذاشته است.

    رییس شورای عالی خانه موسیقی ادامه داد: درویشی مرد پیدا کردن گمشده‌های موسیقی است. او سال‌هاست که در کوه و کمر می‌گردد و هنرمندان بومی متعلق به مناطق مختلف را پیدا می‌کند و موسیقی آنها را به عنوان میراث فرهنگ و هنر جمع آوری می کند.
    وی افزود: من دست درویشی را می‌بوسم که با حوصله‌ای که به خرج داد، یکی از گمشده‌های موسیقی ایران را که همان عبدالقادر مراغی است، پیدا کرد و به تبع مخاطبان هنر ایرانی را با بخشی از تاریخ گم شده آشنا کرد.

    شجریان در بخش دیگری از سخنانش گفت: زمانی که همایون غرق کار روی این پروژه بود و بخش‌هایی از موسیقی را همراه او می شنیدم، احساس می‌کردم که نوعی از موسیقی استانبولی است اما زمانی که موتیف‌ها و بافت‌های این موسیقی را شنیدم، موسیقی خودمان را هم در آن حس کردم.

    این هنرمند پیشکسوت اضافه کرد: به اعتقاد من موسیقی مثل زبان است که در طول زمان تراش می‌خورد. درست مانند واژه‌هایی که امروز در بین جوانان به کار گرفته می‌شود که می‌بینیم نسل ما نسبت به این زبان بیگانه است و این دقیقا همان تراش خوردن زبان است. هرچند ما به زبان حافظ و سعدی صحبت می‌کنیم که البته اصیل ترین زبان است اما همین زبان در طول زمان تراش خورده و موسیقی هم به همین منوال است.

    شجریان با اشاره به بخش‌هایی از فیلم گفت: تیم همکار با محمدرضا درویشی جوانان با استعداد در عرصه موسیقی بودند وهوشمندانه نظرات موسیقایی خود را بیان می‌کردند و تبادل نظر خوبی داشتند.

    او اظهار امیدواری کرد تا جامعه هنری و به ویژه جامعه سینمایی و موسیقایی به ارزش‌های این فیلم اهمیت بیشتری دهند.

    به گزارش ایسنا، مجتبی میرطهماسب، تهیه‌کننده و کارگردان این مستند نیز با اظهار خرسندی از نمایش این فیلم در میان هنرمندان گفت: این فیلم درباره عبدالقادر مراغی است که با همکاری محمدرضا درویشی و یارانش ساخته شد به همین دلیل این فیلم را به عبدالقادر مراغی تقدیم می‌کنم.

    بنی‌اعتماد: هنر مقاومت،هنر پس زدن سلیقه‌های نان به نرخ روز خور است

    سپس رخشان بنی‌اعتماد گفت: حرف زدن درباره ارزش‌های هنری کار محمدرضا درویشی از عهده من خارج است. اما به عنوان هنرمند به خودم می‌بالم که در جریان هنر مقاومت هستم، هنری که هرچند حتی زیر ضرب جاری و پویا است. هنر مقاومت، هنر پس زدن سلیقه‌های نان به‌نرخ روز خور است. هنر مقاومت هنر خون دل خوردن و با سیلی سرخ نگه داشتن به قیمت ماندن است.

    این کارگردان سینما اضافه کرد: سینمای مستند مظهر تمام‌عیار مقاومت است. سینمایی که فیلمساز همواره در تنگنای برخورداری از امکانات است. به همین دلیل فکر می‌کنم که هنر مقاومت یعنی ساخته شدن فیلم «شش قرن و شش سال» که قابل تحسین است.

    همایون شجریان نیز از دیگر سخنرانان این نشست بود که در پروژه «شوق‌نامه» نیز با درویشی همکاری کرده است.

    او گفت: از محمدرضا درویشی سپاسگزارم که به بنده اعتماد و مرا در این پروژه سهیم کرد. همچنین از پدر عزیزم که زحمت میکس این مجموعه را کشید و از کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان که آلبوم «شوق نامه» مجموع آثار عبدالقادر مراغی را تولید کرد و همچنین از مجتبی میرطهماسب نیز تشکر می‌کنم.

    این خواننده موسیقی ایرانی اضافه کرد: نفس گیری بین جمله‌های موسیقی خیلی سخت بود و موتیف‌ها به گونه‌ای کنار هم قرار گرفته بود که در اجرا نفس کم می آوردم به همین دلیل باید طوری می‌خواندم که حق آواز ادا شود و هم نفس‌گیری مناسب داشته باشم.

    او یادآور شد: چگونگی نفس‌گیری در اجرای آواز آثار مراغه‌ای بسیار مهم بود. در واقع کم خرج کردن نفس فاکتور مهمی بود. از طرفی هیچ پیش آگاهی از این موسیقی نداشتم و در عین حال باید به اثر وفادار می‌بودیم به همین دلیل برقراری تعادل بین این دو عنصر مهم بود و در کل همه گروه سعی کردیم به اصل اثر وفادار بمانیم.

    *

    محمد تهامی‌نژاد مستندساز هم وظیفه این مستند را ثبت یک رخداد مهم هنری دانست و کمی درباره ساختار این مستند سخن گفت.

    Amir Ahang, [26.09.17 02:16]
    *

    مدیرعامل خانه هنرمندان نیز با حضور در این مراسم و ضمن خوش‌آمدگویی بیان کرد: از زمانی که مدیریت خانه هنرمندان را به دست گرفته‌ام همواره سعی من بر این بوده که به صورت متوازن برای همه هنرها برنامه‌های خوب و در شان هنر و هنرمند برگزار کنم.

    مجید سرسنگی با بیان اینکه این مستند برای اولین بار درخانه هنرمندان نمایش داده می‌شود، گفت: خوشبختانه برای همه هنرها این نشست‌ها برگزار شده بود اما در حوزه سینما این اتفاق نیافتاده بود. خوشبختانه با فعال شدن سینماتک خانه هنرمندان این نقصان جبران و شرایطی ایجاد شد تا فیلم‌هایی که امکان اکران عمومی ندارند در خانه هنرمندان به نمایش گذاشته و به نوعی فضای بحث و تبادل نظر نیز فراهم شود.

    کیوان کثیریان مدیر سینما تک نیز در نشست نقد و بررسی فیلم مستند مجتبی میرطهماسب به عنوان هدایت‌کننده‌ی نشست حاضر بود.

    *

    در مستند ««شش قرن و شش سال» گروهی موسیقیدان تلاشی را آغاز می‌کنند تا تصنیف‌های منسوب به عبدالقادر مراغی، برجسته‌ترین نظریه‌پرداز و موسیقی‌دان ششصد سال پیش را به استناد کتاب‌ها و رسالات کُهن و از لابه‌لای تاریخ و فرهنگ ایران بازیابی و بازخوانی کنند.

    این گروه پس از شش سال کنکاش و تلاش و تمرین موفق می‌شود آثاری که قرن‌ها پیش از ایران به ترکیه نقل مکان کرده بودند را برای اولین بار ضبط و منتشر کند. در این فیلم پا به پای این موسیقیدان‌ها شاهد کشف دوباره‌ی ملودی‌ها، ریتم‌ها و فرم‌های فراموش‌شده‌ی موسیقی ایران خواهیم بود. آثاری ناشنیده که ریشه‌های موسیقی ایرانی را تا شش قرن به عقب می‌برد و عمیق‌تر می‌کند.

    ***

    در مراسم نمایش مستند مجتبی میرطهماسب، محمد سریر، حمیدرضا نوربخش، محمدرضا مقدسیان، جعفر پناهی، امیر اثباتی، کامبوزیا پرتوی و طباطبایی‌نژاد مدیرعامل مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی هم حضور داشتند.

    گردآوری و تنظیم:گروه فرهنگ و هنر پرشین پرشیا

    http://www.persianpersia.com/artandculture

    ایسنا

    :منبع

    [ سه شنبه بیست و یکم آبان ۱۳۹۲ ] [ ۲۰:۲۵ ] [ ] [ نظر بدهید ]

  • تصمیم داشتم دیگر در این مورد سخنی نگویم زیرا نرود میخ آهنین بر سنگ ولی خوب یادم میاد ک سال گذشته همین موقع‌ها بود که بعد از اینکه از خرداد ماه ۱۳۹۵ دیگر علی برلیانی را ندیدم و با برخورد زشت نابخشودنی که با من جلوی خانواده ام داشت تصمیم گرفتم ارتباطم را قطع کنم ولی او چندین بار با من تماس داشت و نوای نی و کلارینت محروم شده ای از کارهای آذری باکویی بدون متن برایم می‌فرستاد وقتی پیغامی به او دادم او جواب من را با پستهای زشت و جوکهای زننده که هنوز آنها را دارم
    جواب داد. .مثلاً سه الاغ از یک مانع رد می‌شوند ولی الاغ سوم از روی آن می‌پرد و خر نابغه نام می‌گیرد که حکایت خوشحالی خودش از موفقیتی است که بدست آورده و آن را برایم بصورت فیلم می‌فرستاد که بسیار زشت و شنیع بودند،این بود گفتمان با ایشان و اینکه در آن روزها که من حال مساعدی نداشتم ایشان بسیار خوشحال خودشان را نشان می‌دادند و احتمالا از اینکه نابغه بودند به خود می‌بالیدند تا اینکه این جنگهای فرسایشی برلیانی بدانجا ختم شد که من این مطلب را نوشتم…از آن روز ایشان روزه سکوت گرفتند و ده ماه نظاره گر اوضاع شدندولی معلوم است که نتوانستند به این استراتژی پایبند باشند و بالاخره روزه شأن را شکستند..حال همه دنیا و موزیسین‌های عزیز و سایتهای ایلنا و هارمونی تالک چون خلاف منافع ایشان بحث و گفتگو میکنند همه دروغگو و تهمت زن شدند .در حالیکه متن توهینهایی که به. آدرس شخصی من مبنی بر این که بالاخره خر نابغه ای بود که تو را دور بزند. را یادشان رفته…خوب نمک خونه ما یکم کم مایه بوده.همین آقا خودشان بارها اقرار کردند که مرتضی حنانه در دورانی که وضع مالی ایشان خراب بود. حقوق رادیو خودش را برای مدت چند وقت به او پرداخت می‌کرد.عنادی که ایشان به من ورزید در هیچ کس ندیدم.اصلا چه دلیلی دارد که کسی اینجا دروغی به او بگوید.مگر خدای ناکرده چنین چیزی ممکن است.این هم شده دستاویز جدید ایشان از آنجایی که خودشان تمام وقتها برای مذاکره را با فیلمهای مسخره جواب دادند من شخصا ایشان را درک میکنم که در چه وضعیتی بسر میبرد.ولی خود محقی هم حدی دارد آنهم جلوی موزیسین‌های عزیز که ایشان خودشان را در حد خودش و انتشاراتش نمی‌بیند….مسله اصلی دترمینیزم متضادیست که کمپوزیتور سالها از آن درد فلسفی برده و خود می‌دانسته چه عاقبتی در انتظار آثارش است و ایشان هم شده چرخی که از چرخش معذور است.دو کتاب را هم به بدترین حالت منتشر کرد و در آن زمان من دانشجو بودم که با ما قراردادی نبست و نظر ما را بعنوان وارث نپرسید…طبق چه سندی؟ایا من را راضی کرده بودی؟؟نکند اینها همه دروغ است.محمدرضا درویشی هم بیکار بوده که برود دروغ بنویسد.شما که عاشق طاهر جلیلی بودی و همه یادشان است که برای کنسرتهایش سر و دست خرد میکردی برمی‌گردی میگی طاهر کیه من نمیشناسمش؟لابد حالا میشناسیدش دوباره…آقای برلیانی بهتر نیست شما با اینهمه ماتریال که ازش سر در نمیاری بری کار خوب خودت رو انجام بدید و انتخاب رو به موزیسین‌های گرامی واگذار کنی؟ از اول قدم اشتباه قدم دوم اشتباه تر را تعیین میکند….و شما که چراغ چنگ را روشن نگاه داشتی آیا منافعی در این میان نداشتید؟مگر مرتضی حنانه از تو خواسته بود چراغ روشن کنی و اصولاً چراغی که رو به افول است را نمیشود بزور روشن نگه داشت.شما خیلی گفته ها و کردار خودتان را یادتان نمی‌آید پس لطفاحالا که نمی‌دانید کی چه گفتید و نوشتید اندکی ترمز کنید و به خودتان بیایید بجای نوشتن چند سخی که از روی منافع و ….می‌باشد.شما به حنانه بزرگ بدهکاری و آنهم خیلی.من که پسرش بودم اینقدر سنگ او را به سینه نزدم تا شما که یک غریبه بودی که نباید پدرم بهت اعتماد میکرد.میگی نیومدی وسایل و مبلهای پدرم را نبردی؟حتی رفتگر محل ما که شما بهش پول دادی کمکت کنه اشعار می‌کنه که تمامی وسایل رو از طبقه هفتم کمکت کرد و آورد پایین و حتی پایه دو تا از آنها هم شکسته شد در این جریان..البته ایشان انسان شرافتمندی است و نگهبان‌ها هم همه در امروز دیدند که شما مال میبردید بصورت امانی و اینان را نمیتوانید مثل برخی دیگر که کمکت کردند لینک مصاحبت رو برداری باهاشون تا کنی.

  • شما بعد از ماهها سکوت آمدید بگویید همه عالم و آدم بیکار و دروغگو هستند و تو فکر می‌کنی مرتضی حنانه هستی؟یادم نمی‌رود که شب آخر به پشتوانه آن چمدان این ادعا را در حالتی خاص جلوی من و خانواده ام اذعان داشتی.اقایان همه ما بریم جز این آقای هنرمند انتشاراتی نابغه که دربی مهری و بی عاطفگی و تکبر و خودستایی رو دست ندارد.اخر من به تو چه کار داشتم که به پدر من هم در آن شب جلوی خانواده ام تهمت زدی و سپس آنی خودت را در جایگاه او گذاشته و احساس حنانه بودن ب صرف داشتن لوازم او بهت دست داد.نوتها بکنار ولی مدال‌های او مبلهایش و لوازمی که من به تو امانت دادم چه ربطی به اینطرف داشت…مدارک تحصیلی…انهم در آن زمان که بیمار بودم و به تو اعتماد داشتم. پس امیدوارم درک کنی که پایت را از گلیم خودت فراتر گذاشته ای ویادت نرود که من جراح مغز واعصاب نیستم و چراغدار جایی نیستم و نان قلبم را می‌خورم. در اینجا تقدسی وجود ندارد برای چراغ یک آموزشگاه و یا نشریه ووو ..که منبع درآمد شخصی خودت است .پس منت سر موزیسین‌ها و مردم نگذار …. بلکه من موزیسین به مراتب با سوادتر و متخصص تر از شما هستم پس اگر چیزی هنری می‌نویسم مخصوصا در مورد مرتضی حنانه ،یک نوشته ایست از زبان یک موزیسین در مورد. یک موسیقیدان بزرگ عصر ما…نه فقط ارتباط پدر و پسری،شما هم اگر ناراحتی برو در مورد پدرت هر چه میخواهی بنویس که البته این خود نیاز به سالها تحقیق و شناخت روی خودشناسی و از خود گذشتگی دارد بهتر است بدانید ما چیزی برای از دست دادن نداریم ولی شما برو چیزهایی که بدست آوردی را لیست کن تا ببینیم آنها را میتوانید باخود به جای دیگری ببری؟ چهار پایی بر او کتابی چند ولی این چند کتاب آن چهر پا را خرد خواهد کرد زیرا متعلق به همه انسانهای علاقه مند جهان می‌باشد و من در اینجا اعتراف میکنم که بزرگترین اشتباه زندگی من به علت اعتمادی که پدرم به ایشان کرد بوقوع پیوست.اصلا پشیمان نیستم زیرا آن دترمینیزم را شکست دادم.

  • http://iscanews.ir/news/328357

    مضحک ترین آهنگ های ایرانی از نگاه فرزند حنانه
    یکشنبه ۸ شهریور ۱۳۹۴ – ۰۸:۴۱

    امیرعلی حنانه معتقد است: می‌بایست کارهای موسیقی اصیل را از موسیقی علمی جدا کنیم. زیرا بارها شاهد بودم که یک خارجی از دیدن و شنیدن اجرای تار و صدای آواز ایرانی یک نوازنده‌ی زبردست لذت می‌برد، اما وقتی مشاهده می‌کند که صدای تار ایرانی با این‌بار با ویولن و کنترباس تلفیق شده، دچار نوعی وحشت و پریشانی می‌شود. چنین کارهایی که ما می‌کنیم در هیچ کجای دنیا معمول نیست. مللی مانند ژاپن، کره جنوبی و حتی شمال اروپا که موسیقی سمفونیک و الکترونیک‌شان به اوج پیشرفت رسیده، هنوز هم با پوشیدن لباس‌های ملی‌شان، موسیقی ملی خود را با سازهای ملی خود اجرا می‌کنند تا به اصالت موسیقی سرزمین‌شان خدشه‌ای وارد نشود.
    امیرعلی حنانه فرزند مرتضی حنانه آهنگساز بزرگ کشورمان درباره مبنای آفرینش موسیقی ایرانی یادداشتی اختصاصی در اختیار ایسکانیوز قرار داده که به شرح زیر است:
    با نگاه به آنچه امروزه از موسیقی ملل مختلف از شرق دور گرفته تا آفریقا و از روسیه تا آمریکای لاتین در می‌یابیم، می‌توان ادعا کرد که موسیقی ایران از اصیل‌ترین و بهترین نمونه‌های موسیقی‌های جهان است. موسیقی ما به علت برخورداری از گام‌ها یا همان مدهای گوناگونش همانند معادن دست نخورده و بکر کشورمان هستند که دو ویژگی مهم دارند: اول اینکه هرچقدر از آن‌ها استفاده کنیم تمام نخواهند شد. دوم آنکه استخراج این معادن نیازمند بکارگیری مبنایی خاص برای خلق آثار موسیقایی ایرانی است.
    هستند کسانی که به راستی نتوانستند از این گنجینه استفاده کنند و بنابراین خود و آثارشان نیز تاثیرگذار نبوده‌اند. تاثیرگذاری موسیقی صرفا به بیان احساسات مرتبط نمی‌باشد، بلکه زیربنای آن وجود اصالت و خلاقیتی است که اثر هنری را به عمق روان مخاطب ایرانی پیوند می‌دهد. تا زمانی که آهنگساز (کمپوزیتور) مبنایی برای خلق اثر خود (موسیقی) نداشته باشد، نمی‌توان به موسیقیی که برای بیان احساسش به مخاطبش ارائه داده، اثر هنری نامید. من در اینجا پس از بیان چند توضیح کوتاه، به بیان راهکار‌هایی خواهم پرداخت که می‌تواند ما را از ورطه‌ای که موسیقی ایران در آن گرفتار است، نجات بدهد.
    یکی از مضحک‌ترین نوع آهنگ‌های ایرانی که از خلاقیت تهی است و جنبه‌ی عوامانه‌ای در بین آهنگسازان ایرانی پیدا کرده، نوشتن موسیقی (اثر هنری) در فرم‌هایی مانند سمفونی، سونات یا اپرا است. از طرف دیگر، تصور اینکه خواننده اصیل ایرانی در همراهی با سازی مانند کنترباس تحریرهای آواز اصیل اجرا کند، نه فقط «عجیب» است بلکه نوعی حالت گنگ می‌کند. در واقع می‌بایست کارهای موسیقی اصیل را از موسیقی علمی جدا کنیم. زیرا بارها شاهد بودم که یک خارجی از دیدن و شنیدن اجرای تار و صدای آواز ایرانی یک نوازنده‌ی زبردست لذت می‌برد، اما وقتی مشاهده می‌کند که صدای تار ایرانی با این‌بار با ویولن و کنترباس تلفیق شده، دچار نوعی وحشت و پریشانی می‌شود. چنین کارهایی که ما می‌کنیم در هیچ کجای دنیا معمول نیست. مللی مانند ژاپن، کره جنوبی و حتی شمال اروپا که موسیقی سمفونیک و الکترونیک‌شان به اوج پیشرفت رسیده، هنوز هم با پوشیدن لباس‌های ملی‌شان، موسیقی ملی خود را با سازهای ملی خود اجرا می‌کنند تا به اصالت موسیقی سرزمین‌شان خدشه‌ای وارد نشود.
    در کشور ما نیز نزدیک به ۸۰ سال است که عده‌ای به کار آهنگسازی روی آورده‌اند اما مبنایی برای خلاقیت در اثرشان به صورت واضح و مشخص ارائه نکردند. یا اگر هم چنین مبنایی در دست داشته‌اند به آن اهمیت خاصی داده نشده است. در هر صورت آفرینش موسیقی نمی‌تواند بر هیچ مبنایی استوار نباشد، چرا که موسیقی فقط بیان احساس نیست، بلکه خلق اثری است که تاکنون وجود نداشته، و هیچ خلاقیتی بدون منطق، فلسفه و مبنایی خاص به وجود نمی‌آید. احساس هرگز مبنای خلق نیست بلکه روش درک آن است. اما مبنای خلاقیت را می‌توان ابداع کرد به طوری که زبان آهنگساز را مشخص و متمایز کند. در اینجا هیچ محدودیتی وجود ندارد به طوری که ایگور استراوینسکی می‌گفت:«من می‌نویسم و نوشته‌ام مبنا می‌شود».
    من بر این عقیده هستم که می‌توانیم آهنگسازان ایرانی در ۴ گروه دسته بندی کنیم:
    گروه اول آن دسته از آهنگسازانی هستند که تحصیلات و مطالعات خود را در کشورهای خارجی انجام دادند و از موسیقی علمی آنجا مطالبی آموختند و سپس با پیش‌داروی در مورد موسیقی ایران به کشور خود بازگشته و هنوز هم همان اصول و ضوابط کلاسیک قرن هفدهم را روی یک ملودی ایرانی سوار کرده و حاصل کار خویش را به عنوان آثارشان ارائه می‌دهند.
    گروه دوم اصولا مطالعاتی در موسیقی علمی نداشته‌اند اما به آهنگسازی روی آورده‌اند که طبعا آثار هنری ارائه نداده‌اند.
    گروه سوم پس از مطالعه‌ی موسیقی غربی در خارج از کشور و درک صحیح آن، این موسیقی را به گوشه‌ای نهاده و آثار جدیدی به وجود آوردند که ربطی به موسیقی غربی نداشته، زیرا این موسیقی اپرا نیست که بر اساس قواعد صحیح علمی تدوین شده باشد. در اینجا مبنای اصلی همان آفریش بر روی مدها و گام‌های موسیقی ملی ایران بوده است.
    گروه چهارمی هم وجود دارند که اصالت ایرانی را در آثارشان منکر می‌شوند و هرگونه خلاقیتی را بدون در نظر گرفتن موسیقی ایرانی هنر می‌دانند و خود را پای‌بند مکان و زمان در خلاقیت نمی‌دانند.
    مبنای آفرینش در گروه اول از ذات و اصالت موسیقی ایرانی فاصله زیادی دارد. در حقیقت در این گروه مبنا همان موسیقی کلاسیک غرب می‌باشد. در گروه دوم نیز آفرینش موسیقی به علت نامشخص بودن قواعد علمی بکار گرفته شده در این نوع موسیقی و تکیه صرف بر خطوط ملودی و ریتم، فاقد هرگونه مبنایی است. مبنای آفرینش در گروه سوم با وجود آنکه موسیقی مُدال ایران بوده، بنابر عللی که از حوصله‌ی این بحث خارج است، باز هم به طور واضح به نتیجه‌ای مطلوب نرسیده است تا بتوان از این نوع موسیقی راهکارهایی برای اتمام سردرگمی در آهنگسازی امروز ایران به دست آورد. گروه چهارم نیز مبنای خود را رد هرگونه اصالت در موسیقی می‌دانند.
    به هر صورت تا به امروز کار هر چهار گروه آهنگساز رضایت بخش نبوده است تا آهنگسازی در ایران را متحول کرده و مفهوم «دارندگی سبک شخصی در موسیقی» را جا بیندازد. تا موقعی که آثار این آهنگسازان از نظر استایل، فلسفه، طرز بیان و اصالت آن مورد بررسی قرار نگیرند، ماهیت این آثار برای موسیقی‌دانان جوان امروز و آینده روشن نخواهد شد.
    پس نیاز امروز ما این است که روی چنین مسائلی همکاری و هم‌فکری کنیم. می‌بایست میزگردهایی دائر کنیم تا آهنگسازان آینده‌ی ایران از سردرگمی نجات یافته و بتوانند خط فکری خود را بر مبنای موسیقی ملی‌شان پیدا کنند.

  • من علی برلیانی شیفته و عاشق مرتضی خان حنانه بوده و هستم و خواهم بود.من خاک پای تمام موسیقیدانان با معرفت و با سواد وطنم هستم اما مقابل کج اندیشان و بیماران و غرض داران تا پای جان می ایستم.من بیدی نیستم که با این بادها بلرزم.من از مشتی دروغ و تهمت صحبت میکنم.
    ماجراهای پس پرده و دروغ.اون یکی میگه دکتر موسیقی است.اون یکی خودش را مهمترین آهنگساز میدونه.مم تمام لاطائلات دوستان را تکذیب میکنم.براستی بهتر نیست به جای این همه دروغ و تخیل کمی کتاب هارمونی بخوانید تا هماهنگی روحتان بیشتر شود.

  • با سلام.لطفا تذکر دهید.آقای امیرآهنگ با گذاشتن چند مقاله و مصاحبه طوری فضا را شلوغ کردند که نظرات مخالف دیده نشود.گذاشتن مقاله آقای امیرعلی حنانه در مورد آهنگسازی یا مطالب مشابه و روایات اخلاقی و..چه کمکی به پیش روندگی مطالب دارد؟

  • آقای طاها! کدام نظرات مخالف؟ و مخالفت با که؟ و چه؟ و کدام شلوغی؟ و پیش روندگی در چه جهت؟! شما بجای حرف نامربوط ، با دقت مطالب ارسال شده را بخوان. اگر کمی بصیرت داشته باشید متوجه ارتباط آنها با موضوع مرتبط با این صفحه خواهی شد. و اگر هم فاقد درک هستید، هیچ اشکالی ندارد. دیگرانی هستند که متوجه خواهند شد.

  • و اما شما …… علی برلیانی! چه چیزی را تکذیب می کنی؟؟ موارد ارسال شده توسط جناب امیر علی حنانه را؟ حرف های پسر استادتان را؟ همان کسی را که ادعای شیفته بودن و عاشق بودنش را دارید؟! اصلا می دانید که استاد زنده یاد مرتضی حنانه هم عاشق و شیفته فرزندش علی حنانه بود؟! و همیشه سفارش فرزندش را به همه ما شاگردانش می کرد. یا خودتان را به ندانستن زده اید؟ به چه کسی می گویید برود هارمونی بخواند؟ به جناب امیر علی خنانه؟ که در این رابطه از بهترین شاگردان پدرش بوده و پس از آن تحصیلات عالی در مسکو داشته؟ حد اقل بروید مقالاتش را در مورد هارمونی زوج در همین سایت گفتگوی هارمونی بخوانید. یا به من؟ که بیش از سی سال است هارمونی تدریس می کنم. و در این رابطه در عرصه های مختلف خودم را به اثبات رسانده ام. و به تمام متد های هارمونی به شیوه فرانسوی، آلمانی، روسی، انگلیسی، آمریکایی و ………. مسلط هستم. شما در تمام طول عمر خود چند تا هارمونی حل کرده اید؟ آیا قادر به آنالیز هارمونی یک قطعه کُرال باخ به طور حضوری هستید؟ آیا شهامتش را دارید که در مورد هارمونی با من و یا با امیر علی حنانه جلسه مناظره برگزار کنید؟ در ارکستراسیون چطور؟ در آرانژمان چطور؟ در کنتر پوان و فرم موسیقی چطور؟ در کامنت های قبلی سوالاتی از شما مطرح شد. چرا از جواب دادن به آنها طفره می روید؟ حرفهای امیر علی حنانه در مورد شما دروغ است؟ حرفهای محمد رضا درویشی هم دروغ است؟ مصاحبه هایی که کرده اید و در سایت ها و در نشریه گزارش موسیقی درج شده و فایل صوتی اش را هم دارم هم دروغ هستند؟ گواهی ده ها نفر در طی این سالها که حاضرند در هر جا که لازم باشد حضور یابند و در مورد شما و ادعاهایتان بگویند هم دروغ است؟ پس احتمالا همه دنیا دروغ هستند و تنها شما هستید که راست گو هستید و بر حق!!! مشخص خواهد شد. من به شما توصیه می کنم که بجای انکار، هر چه سریعتر تمام امانتی هایی را که جناب علی حنانه به شما داده است به او بازگردانید و در مورد چاپ کتاب های استاد مرتضی حنانه هم اگر توانش را ندارید انتشارات دیگری هم هستند که اینکار را بهتر از شما می توانند انجام دهند. پاسخ صریح دهید!

  • علی برلیانی! بروید کامنت ها را یکبار دیگر بخوانید و ببینید چه کسانی در این صفحه گفته اند دارای دکترای موسیقی و مهم ترین آهنگساز و استاد آنسامبل در برلین هستند! جاوید واردی و امیر تیموری این ادعا را کرده اند. بسیار خوب اینها که از دوستان شما و از طرفداران شما هستند. و در این صفحه هم همه اش از شما طرفداری کرده اند. مشخص است که توهم شما در مورد خودتان گریبانگیر دیگران نیز شده است و به دوستانتان هم سرایت کرده است. شمایی که در مصاحبه هایتان خود را تنها شاگرد کمپوزیسیون مرتضی حنانه دانسته اید و به صرف در اختیار داشتن اموال او از طریق نامشروع و خیانت در امانت (کتاب ها و پارتیتورها و اموال شخصی) خود را در سطح مرتضی حنانه می پندارید. که این یک توهم و خیال ناشی از اختلالات روحی و روانی شما است. دوستانتان آقایان امیر تیموری و جاوید واردی هم در عالم توهم و خیال خود را مهم ترین آهنگساز و استاد آنسامبل در برلین دانسته اند. چنین ادعاهایی از جانب دوستان شما چیز عجیبی نیست.

  • آقای علی خان برلیانی شما که ادعا دارید عاشق مرتضی حنانه هستید در این ۲۸ سال که از درگذشت این استاد می گذرد تا به امروز چه قدم مثبتی برای شناساندن او به جامعه هنری ایران برداشته آید؟ جز اینکه آثار وی را نزد خود نگه داشته و محبوس کرده اید. و به پشتوانه داشتن چند کتاب و پارتیتور از مرتضی حنانه به جامعه موسیقی ایران توهین نموده و مرتب فخر فروشی می کنید. حرف های زننده شما خطاب به مردم موجود است آیا حرف هایتان را هم کتمان می کنید؟ سالهاست که شما با در دست داشتن آثار امانتی مرتضی دچار خود بزرگ بینی شدید شده آید. یادتان است که به خود من چه حرفهایی زدید و چه ادعاهایی داشتید؟ اگر ادعاها و حرف هایتان را من بنویسم که دیگر هیچ آبرو و حیثیتی برای شما باقی نخواهد ماند

  • آقای برلیانی شما حرف هایی را که خودم با گوش هایم از شما شنیدم انکار می کنید؟ خب آگه اینطوره من کی بیام پشتون و فتوکپی کتاب هارمونی زوج نوشته استاد مرتضی حنانه را ازتون برایگان بگیرم؟ لطفاً جواب بدید به من

  • خطاب به علی برلیانی

    یک چند به کودکی به استاد
    شدیم
    یک چند به استادیِ خود شاد
    شدیم
    پایانِ سخن شنو که ما را چه
    رسید

    از خاک در آمدیم و بر باد
    شدیم
    خیام

  • درب انتشارات چنگ بر روی تمام عزیزان و علاقمندان باز هست.جزوه هارمونی زوج و هر چیز دیگر برای گسترش علم و هنر در اختیار است.من البته اصلا آقای امیرآهنگ رو بجا نمی آورم.ایشان شاید ندادند که تمام کتب معتبر هارمونی را بنده تصحیح کردم.ترجمه های بزرگانی مانند روانشاد پورتراب.نیازی با اثبات خویش نیست.اون آقایون مثل تیموری و.. را نمیشناسم ولی حتما منصف بودند.باز هم در کمال ادب عرض میکنم جناب آهنگ و امیرعلی خان تهمت نزنید.دو روزه دنیا ارزش این بازی ها را نداره. و باز برای اینکه ذهنی مرتب پیدا کنید دعوتتان میکنم به خواندن کتب معتبر هارمونی مانند کتاب سارلی که استاد پورتراب ترجمه و من تصحیح کرده.بخوانید.اندیشه کنید.آرام باشید.این همه خشونت کلامی برای من که تمام زندگیم هنر بوده

  • درود به همه ی سروران عزیز

    نمیدانم چه باید بگویم … آنقدر غمگینم ازین که دسترسی به آثار موسیقیدان برجسته ی کشورم را ندارم ..دسترسی به آنچه که این بزرگمرد برای من و امثال من به یادگار گذاشت … جالب است که آنقدر که به آسانی به آثار بتهوون و موتسارت و باخ و.. دسترسی دارم ، اما به آثار هم میهن خودم دسترسی ندارم … شور این تاسف وصف شدنی نیست …. زنده باد نام و همت عزیزانی چون جناب امیر آهنگ ، امیرعلی حنانه که میراث داری برای راه استادشان بوده اند … بعید میدانم این بزرگواران ، آنچه که از استاد آموخته اند را به مشتاقانش یاد ندهند …
    جناب کلکسیونر ، علی برلیانی … برلیان یک واژه فرانسوی و به معنای درخشنده است … چه خوب بود که با اوصاف خوب می درخشیدید … بعد از این مدت که کاغذهای دستنویس استاد را بوییدید و زیر لامپ زرد نگاه کردید و لمس کردید و در دل حس داشتنشان منحصرا توسط شما را ارضاکردید و تورق کردید و دوباره زیر شیشه ی لامپ زردتان گذاشتید که مبادا مورچه سوراخش کند … حالا بهتر نیست حداقل تصویری از آنها در اختیار مشتاقان قرار بدهید ؟ نگران نباشید ، اصل کاغذ و بوی ورق مال شما … همان عکس مارا بس که فقط ببینیم در اندیشه ی استادمان چه بوده …این رویه ، از شما برلیانی در معدن حسادت و آز خواهد ساخت … هنوز هم وقت هست ، به استاد وفای به عهد کنید ، شادش کنید و مشتاقانش را سیراب …
    و جناب امیرعلی حنانه …این پرسش همیشه برایم باقی خواهد ماند که چرا ؟ چرا وسایل شخصی استاد باید پیش ایشان باشد ؟ خوب مشخص است که ایشان کلکسیونر هستند و با داشتن انحصاریشان لذت می برند …. چرا آثار را به ایشان دادید ….چرا ؟ شما ایشان را میشناختید امیرعلی گرامی …. این چرا ، از نهاد خیلی ها بر می خیزد …

    جناب برلیانی … بازهم به نوشته ام فکر کنید

  • من در جریان اختلاف شدید امیرآهگ و برلیانی هستم.دو سال پیش جزوه ریتم شناسی امیرآهنگ رو برلیانی به دلیل مبلغی که امیر پیشنهاد داد چاپ نکرد این دوتا باهم لج شدن.امیرموسیقیدان خوبی است اما فرق بشین و بتمرگ و بفرما را نمیدونه .برلیانی هم ناشر متوسط.این دوتا رو آشتی باید داد.آهنگ جان شما مشکل کتابت رو با برلیانی جور دیگه ای حل کن.کار برلیانی با میراث حنانه هم خیلی ابلهانست

  • آقای برلیانی
    خوشبختی چیزی نیست که بخواهی آن را به تملک خود درآوری ،
    خوشبختی کیفیت تفکر است؛
    حالت روحی ست…
    خوشبختی ؛
    وابسته به جهان درون توست!
    پس بجای توصیه های کودکانه تان به دو استاد شناخته شده یعنی آقایان امیر آهنگ و امیر علی حنانه در این ایام محرم از اعمال ناشایست خود توبه کنید. توصیه من به شما این است: هر روز زیارت عاشورا بخوانید. کلیه اموال امانتی را به صاحبش جناب آقای امیر علی حنانه بازگردانید. در غیر این صورت عواقب و مجازات سختی در انتظار شماست.

  • آقای برلیانی نگفتید کی بیام و کتاب هارمونی زوج را از شما بگیرم. سوال کردم و پاسخ شفاف می خواهم. شما که به زبان خود را خاک پای تمام موسیقی دانان ایران می دانید. مگر جناب علی حنانه موسیقی دان و فرزند استادتان نیستند؟ مگر جناب امیر آهنگ موزیسین نیستند. هر دوی این عزیزان از موسیقی دان های شناخته شده هستند. پس در مقابل این عزیزان رعایت ادب را بنمایید چون هر دو از اساتید مسلم هارمونی هستند. من فکر می کنم لکه بر خود شما فرض و واجب است که به نزد یک مدرس خوب رفته و آواز بخوانید تا حالتان خوب شود. خواندن آواز روحتان را صیقل می دهد

  • آقای برلیانی شما در هارمونی خاک پای استاد امیر آهنگ هم نیستید. ایشان هم در این رابطه شما را به مناظره حضوری دعوت کرد. چرا دعوتش را اجابت نکردید؟ ترسیدید؟ شما حتی تعریف هارمونی را هم بدرستی بلد نیستید. در مقدمه همان کتاب هارمونی نوشته هانری سارلی ترجمه مصطفی کمال پورتراب که توسط انتشارات چنگ چاپ شده است در صفحه چهار سطور دهم و یازدهم تحت مقدمه ناشر شما هارمونی را اینگونه تعریف نموده اید: (در موسیقی نیز هارمونی به معنای هماهنگی میان صداهای گوناگونی است که به صورت هم زمان شنیده می شوند) این تعریف شما از هارمونی کاملا غلط است و این تعریفی که کرده اید تعریف آکورد آن هم بطور ناقص است نه تعریف هارمونی! شما هنوز نمی دانید که هارمونی تلفیق هم زمان چند صدا و تسلسل مرتبط آن ها و به عبارتی هارمونی نحوه پیوند و منطق وصل آکورد هاست. دراین رابطه و تعریف صحیح هارمونی به صفحه هفده کتاب هارمونی نوشته دوبفسکی و سه پروفسور دیگر ترجمه استاد مسعود ابراهیمی نشر هم آواز مراجعه کنید. احمد کاظمی شاگرد کوچک استاد امیر آهنگ هستم

  • وقتی عده ای مبتدی و از خدا بی خبر این همه تهمت میزنند من جز پناه به خدا چه کنم!براستی ارزش کلمه را نمیدانید و ارزش زمان را.آقایان بخشا و ارژنگ و ایمن .همه یک نفرید میدانم و میدانم این شایعات از کجا ریشه گرفته.نکنید.مطالعه کنید.ساز تمریم کنید بلکه در نقد که معلوم است موفق نیستید شاید بعد از ۱۰-۱۵ سال در نوازندگی حرفی برای گفتن داشته باشید.

  • آقای برلیانی که معتقدید این سایت به جریاناتی وابسته است و از این سایت و من آقایان دیگر که حقایقی را آشکار کرده اند شکایت در حال پیگیری دارید چرا پس به جای رسیدن به شکایتشان هی برای دیگران تعیین تکلیف می‌کنی که دیگر بس است و بیش از این حقایق را رو نکنید..‌‌. من حقایقی را که به وقوع پیوسته را میگویم و شما پس از گذشت یکسال معلوم نیست چه شده است که زبان باز کرده اید و حالا به نظرم از اینترنت بازی خوشتان آمده و در همین سایتی که به آن افترا و اتهام زدید ابراز وجود می‌کنید و خاک پای هنرمندان میشوید؟؟؟ اموال پدر من چه ربطی به اتهام دارد و چه ربطی به خاک پا بودن دارد؟ اموال خانوادگی ما را که الان متعلق به پسر من است را تو تعیین می‌کنی که مال چه کسی است؟ فکر کردی اموال مردم خانه است که بشود آنرا غصب کرد؟مگر شما خدای ناکرده دزد دریایی هستید در دریای مواج موسیقی ایران؟؟؟پس کمی به خودت بیا.دیگر دست شما برای همه مردم نیز رو شده و چه رسد به موسیقیدانان ما که فکر نمیکنم نیازی به خاک پا بودن شما داشته باشند.محتویات کتب شما با آن ادبیات اشتباه پر از غلط موسیقیایی است و من حتی خودم کتاب بیر انتشارات شما را به هیچ نوآموزی پیشنهاد نمیدهم. نگاهی به طرح جلدها که بی اندازیم تا آخر کار واضح است. حالا غلط ها را تصحیح هم میکنید؟ یعنی زنده یاد پورتراب در این حد اشتباه داشتند که شما آنرا تصحیح کنید چون امروز ایشان در بین ما نیستند به خودت اجازه هتاکی میدهی؟
    از این به بعد از این آب گل آلود نمیتوانید دیگر ماهی بگیرید و هر چه دلت میخواهد منتشر کنی و به ریش هنرمندان و دانشمندان این مرز و بوم در ته دلت بخندی…..کارگاه رزومه سازی برای کسانی که می‌خواهند یک شبه ره صد ساله بروند را با انتشارات اشتباه گرفته ای.
    شما حتی نمی‌دانید که رساله هارمونی زوج در بین آثاری که به تو دادم وجود ندارد… زیرا حنانه بزرگ آنرا مدون نکرده…
    بلکه در گوشه و کنار دفترش آنرا جوری نوشته که مرتاض از آن سر در نمی‌آورد… به جز من که مدت ۵سال روی آن دفاتر کار کردم و آنرا مدون کرده ام ۶ قسمت نظری این هامونی و دو قسمتی آن را روی همین سایت منتشر کرده ام…
    از این به بعد هرکس بخواهد با تشکیل کلاس میتوانم تجربیاتم را منتقل کنم. پس شما برو و به شکایاتت برس به جای اینترنت بازی و همانطور که من به کارم در این زمینه ادامه میدهم و به سایتی که نظریات هنرمندان را بازگو میکند توهین نمیکنم شما هم راه خودت را برو.
    شما توهم دارید نه خشونتی بود نه تهمت بلکه این خودتان هستید که مدام در حال برچسب زدن به دیگران برای توجیه خودتان هستید… کسی هم از جایی بابت نظریاتش حقوق نمیگیرد پس زمینه ناخودآگاه شما ترس و بدبینی و است و لازم نیست شما به ما یادآور دنیای دو روزه بشوی… بیوگرافی من و آقای آهنگ نشانگر سبک زندگی غیر مادی ماست… تو خودت را به خانواده وصل کردی نه من خودم را به پدر تو… پس موضوع را لوث نکن…
    آب از جوی رفته دیگر باز نمیگردد. همه ناظرند که شما سفسطه میکنید و توضیحی ندارید که صریح و روشن ارایه بدهید و دچار خود نقضی شده ای. با چنین وضعی دیگر حتی در دست داشتن این آثار و اموال برای شما جایز نیست… زیرا صلاحیت لازمه را ندارید.

  • آرزوی شفاقی روح دارم برای دوستان تهمت زن.عزیزان این آقایان امیرآهنگ ( که با نامهای ارژنگ و محمدجواد و ..) هم مطلب مینویسد از داستان دیگری عصبانی است و من با امیرعلی خان مشکلی نداشته و ندارم.دوستان بدخواه ایشان را پر کردند.دوست عزیزی که به مطلب من در کتاب سارلی اعتراض کردی اول یکی از مسایل آن کتاب را حل کن سپس نظر بده.من حاضرم جلوی جمعی از موسیقیدانان وارسته و بی غرض نشسته و با این جوانان دوکلاس هارمونی پاس کرده مسابقه آنالیز آثار باخ و واگنر و ..بدم.زمان را اعلام کنید

  • ظاهرا از اینکه بنده دست به نوشتن و پاسخگویی بر آمدم عده ای ناراحتند و دلشان اشوب شده.دوست داشتند هرچه دل تنگشان میخواهد بگویند و به قول قدیمیها کله پاچه ما رو بار گذاشته بودند 🙂
    عیبی نداره ما هم خدایی داریم و خدمات من کوچکترین به اموزش موسیقی بر کسی پوشیده نیست.کتابهای چنگ برای ویلن و پیانو و سلفژ و هارمونی بهترین است.کتابهای بزرگانی مانند حنانه و پورتراب و منصوری و …

  • آقای برلیانی غلط فاحش شما و عدم تعریف صحیح شما از هارمونی در مقدمه کتاب هارمونی سارلی به ترجمه مصطفی کمال پورتراب چه ارتباطی به حل کردن مسائل کتاب هارمونی سارلی دارد؟ آیا با حل کردن مسائل این کتاب توسط من یا دیگر دوستان بیسوادی شما در ندانستن تعریف درست از هارمونی اصلاح می گردد؟ من در نزد استادم جناب آقای امیر آهنگ هارمونی با متد مکتب روسیه نوشته دوبفسکی و سه پروفسور دیگر را کار کرده و تعداد زیادی از مسائل این کتاب را هم که بسیار کاربردی تر و بهتر از متد های دیگر از جمله متد سارلی است حل کرده ام. به شما هم توصیه میکنم حتما در این رابطه بیایید و زانوی شاگردی در نزد اساتید امیر آهنگ و یا جناب مسعود ابراهیمی بزنید و هارمونی را بدرستی یاد بگیرید. درسته که سنتان بالا رفته است ولی هنوز هم دیر نشده و امکان یاد گیری را دارید. متد سارلی سالهاست که در خود اروپا نیز جهت آموزش منسوخ شده است و دیگر کار آیی ندارد و این متد مربوط به حدودا هفتاد سال قبل است و شما از زمان عقب هستید

  • جناب برلیانی، مقدمه ای که شما بر کتاب هارمونی نوشته هانری سالی نوشته اید علاوه بر آنچه که آقای کاظمی اشاره کردند دارای اشتباهات دیگری نیز می باشند. که عدم شناخت شما را در خصوص هارمونی به اثبات می رساند. می خواهید آنها را هم من بگویم؟

  • آقای برلیانی گفته اند با شخصی بنام امیرعلی خان مشکلی ندارند من امیرعلی حنانه هستم و بقیه ماجرا روشن است….

  • شما در صدد پاسخگویی بر امدید؟؟؟!؟؟؟شما پاسخی ندارید جز توجیه خودتان مردم و موزیسین‌های گرامی و من پاسخی از شما نگرفتیم و نخواهیم گرفت…شما دچار ضد و نقیض گویی و لوث کردن و اینجا را با پشت جلد کتابهایت اشتباه گرفته آید…

  • پدرم مرتضی حنانه درست می‌گفت بله تو خادم خوبی تا سال ۱۳۶۸ برای موسیقی بودی و در این زمینه به تو یادداشتی در سال ۱۳۶۷ جلوی خودم دادند….
    ولی پس از مرگ این کمپوزیتور بزرگ ایران تو فراموش کردی که مسیرت چه بوده زیرا خود کرده را تدبیر نیست،و از آن روز به بعد دچار خود بزرگ بینی به سبب به هم خوردن بالانست با نبودن حنانه بزرگ شدید..‌.و عواقب آنرا امروز میتوان دید….هرگز فکر نمی‌کردم که ایشان به گفته شهود اقدام به سو استفاده برای بدست آوردن آثار مرتضی حنانه بکند ….‌‌برای من نیز باور این موضوع راحت نبود .
    در جواب اینکه ایشان گفته اند که مرا پر کرده اند ؟؟؟ مگر من خدای ناکرده دارای ذهن خالی هستم که کسانی بتوانند آنرا پر کنند؟ پس مودب باش و بیش از این اهانت نکن این حرف جای بسیار فکر دارد و بیانگر شخصیت متلاطم بازگو کننده آن است.‌‌‌…به قول معروف رطب خورده منع رطب چون کند. از حق نگذریم من میدانم که شما در این یک کار استادید ولی نتوانستی دوستان حقیقی مرا پر کنید،انهایی هم که پر شدند هم مشخص شدند و من به شناخت قوی تر نسبت به پیرامون اطرافم رسیدم که مدیون آقای برلیانی هستم ،به قولی ادب از که آموختی ،از بی ادبان و در آخر اینکه بار کج به منزل نمیرسد ولی درک این موضوع نیازمند به هوش. بالا می‌باشد.

  • آقای امیرآهنگ که به نامهای گوماگون از جمله ( محسن صفایی و احمد کاظمی و….) به من حمله میکنی چطور به خودت یا حودتان اجازه میدی کتاب سارلی رو به عنوان یکی از مهمترین منابع هارمونی فرانسه با کتاب ذوبوفسکی و شرکا مقایسه کنی!!اگر تاریخ خوانده باشی میدانی به جهت اینکه در سیستم کمونیستی بابت حجم کتاب و متد و نه کوالیته ( Qualitat ) پول میدادند حجم کتب این همه زیاد و بی مصرف میشد.شک نکنید کتاب دوبوفسکی خوب است اما کتابهای سارلی و دوبوا و پیستون و اشتور بسیار بهترند.عزیز من بحث ندارم که.تهمت میزنی بعد به جای پاسخ و سند بخ من توهین میکنی..من همین جا جلوی تمام دوستان و دشمنانم حاضزم با سرکار جناب آهنگ مسابقه هارمونی و آنالیز و حتی موسیقی مدرن بدهم.عزیز من ما کارمون ثمرش تربیت بی شمار آدم آگاه است ولی شما کماکان سفسطه میکنی و با نامهای گوناگون به جنگ من امدی.جوانی و از شما بعید

  • آقای مصطفی اون نامه نتیجه تخیل نویسنده است که من به تحیلات فرزند مرادم هم احترام میگذارم.

  • سلام مجدد جناب برلیانی

    شخصا به انتشارات شما مراجعه می کنم و شخصیت حقیقی خود را اثبات می کنم . من نام جعلی آقای امیر آهنگ نیستم عزیزم . امیدوارم در این هفته که به ملاقات شما آمدم ، طبق وعده خودتان ، هم جزوات هارمونی زوج و هم جزوات ارکستراسیون کوکلن ترجمه استاد و هم هارمونی سارلی را داشته باشید که تهیه کنم … اگر چنین نشد ، در همین سایت اعلام خواهم کرد که مراجعه به انتشارات چنگ ، بیفایده بوده است . ضمنا ، پیشنهاد خوبی برای مناظره درخصوص آنالیز قطعات بزرگان دادید ، به نظرم قطعه مورد نظر را پیشنهاد کنید و در همین سایت شروع به آنالیز نمایید
    امیدوارم دست پر از دفترتان برگردم ، بفرمایید چه تاریخ وچه ساعتی ؟

  • جناب برلیانی. استاد مرتضی حنانه به جز شما شاگردان دیگری هم داشته است. اشخاصی همچون شریف لطفی، جاوید مجلسی، بیژن قادری، ژاله اسکویی، فرید عمران، محمد رضا درویشی، امیر آهنگ و ……… بسیاری دیگر. حالا سوال اینجاست که چرا آقای امیر علی حنانه در مورد دیگر شاگردان پدرش دچار تخیل نشده؟ و فقط در مورد شما وارد تخیلات شده است؟ از طرفی سخنان شما را در خصوص عدم چاپ کتاب های استاد مرتضی حنانه هم من و بسیاری از دوستان خوانده ایم. صحبت های جناب محمد رضا درویشی هم در مور شما و حرفهای اعتراض آمیز او در خصوص شما موجود است. آیا محمد رضا درویشی هم دچار تخیل است؟ آیا حرف های خودتان را هم در این رابطه انکار می کنید و آنها هم تخیل هستند؟ حرفهایتان در نشریه گزارش موسیقی در سال ۱۳۸۸ و در خبرگزاری ایلنا و ……….. که حاوی این است که چاپ کتاب های استادتان مرتضی حنانه را به صلاح نمی دانید. خب شما که اینگونه فکر می کنید پس چرا چاپ آنها را تقبل کزده اید؟ سالها پیش در پشت کتاب های انتشارات چنگ نوید انتشار ارکستراسیون نوشته شارل کوکلن را با ترجمه مرتضی حنانه دادید. و حتی وقتی علی حنانه می خواست برای چاپ آنها از طریق دانشگاه هنر اقدام کند شما مانع شدید و با التماس از او خواستید که این کتاب را برای چاپ به دانشگاه هنر ندهد. و قول دادید که خودتان بزودی چاپ خواهید کرد. ولی خودتان هم این کتاب را که قول چاپش را به دوستداران حنانه و به پسرش داده بودید چاپ ننمودید. تا اینکه این کتاب توسط جناب محسن الهامیان با قیمت بسیار ارزان دولتی و توسط همان دانشگاه هنر چاپ شد. اکنون با وجود چاپ کتب متعدد جدیدی در ارکستراسیون همچون ارکستراسیون کنت کنان با ترجمه هوشنگ کامکار. ارکستراسیون نوشته باتیارف با ترجمه جناب مسعود ابر اهیمی و ارکستراسیون نوشته سامویل آدلر با ترجمه آفتاب درویشی (دختر محمد رضا درویشی) (که این آخری همراه با دی وی دی تصویری و فایل صوتی است و بسیار جدیدتر از تمام کتاب های دیگر و کتابی بروز و معتبر است و در تمام دانشگاه های آمریکا تدریس می گردد. ) حالا حتی اگر هم شما کتاب ارکستراسیون نوشته کوکلن با ترجمه مرتضی حنانه را چاپ کنید دیگر چه اهمیتی می تواند داشته باشد؟ زیرا به موقع خود اقدام و چاپ نشده و ترجمه محسن الهامیان سالها پیش از این کتاب در دسترس همگان (آن هم با قیمی بسیار نازل) قرار گرفته است. که مسلما شما که بخش خصوصی هستید و فاقد یارانه دولتی در چاپ هستین نمی توانید این کتاب را به قیمت پایینی عرضه بازار کنید. شما فکر نمی کنید با این عمل نابخردانه خود به استادتان و جامعه موسیقی ایران لطمه فراوان و جبران ناپذیری وارد کردید؟ چرا نگذاشتید در همون سالها قبل که جامعه موسیقی ایران به این کتاب نیاز وافر داشت دانشگاه هنر با عقد قرار داد با علی حنانه این کتاب را با قیمت کم چاپ کرده و در اختیار دانشجویان و هنرجویان رشته آهنگسازی قرار دهد؟ شما که خود را در این صفحه و در حرف خود را کوچک همه موسیقی دان ها می دانید، چرا هم به استاد خود و هم به پسرش و هم به جامعه موسیقی در این رابطه لطمه زدید؟ آیا نام اینکار شما خدمت است؟ ولی در طی همین سالها کتب دیگری که کاملا بازاری است مانند ارگ نوازی و کارهای کلایدرمن و غیره توسط شما چاپ و روانه بازار شده است.

  • در نوشته من که به نظر ایشان تخیل است ..کله پاچه ایشان را بار گذاشته بودند و در همین نوشته که تخیل من است ایشان آمدند که در صدد نجات کله پاچه شان باشند….آیا این خنده دار نیست؟ و به این احترام هم میگذارند….اسم اینکار در عصر جدید پیچاندن خود میباشد.

  • جناب برلیانی. جواب من را بدهید. نگفتید که چرا تعریف شما از هارمونی در مقدمه کتاب هارمونی نوشته هانری سارلی به ترجمه مرحوم پورتراب غلط است؟ شمایی که هنوز تعریف صحیح هارمونی را نمی دانید، چطور می خواهید با استاد عزیزم جناب آقای امیر آهنگ مسابقه دهید؟ شما حتی قادر نخواهید بود که به پنج سوال تئوری موسیقی عمومی و مقدماتی که از جانب ایشان طرح شود جواب درستی بدهید. دیگر چه برسد به هارمونی و……..
    بگذریم. شمایی که اینقدر ادعا داری بهتر است که قبل از مسابقه هارمونی با جناب آقای استاد امیرآهنگ خود را محک بزنید. راهش هم بسیار مشخص است. جناب امیر آهنگ از چندین سال پیش قطعاتی را برای اجرای گروه کُر فلوت تهران آرانژمان و تنظیم کرده‌اند. همه اهل موسیقی بخوبی می دانند که آرانژمان نمودن قطعاتی که برای ارکستر سمفونیک ساخته شده است برای تبدیل شدن آن به آنسامبل کر فلوت (با وفاداری به اصل اثر از نظر هارمونی و فرم و……..) مستلزم داشتن آگاهی و سواد بسیار بالا در هارمونی و کُنترپواَن و ارکستراسیون و دیگر علوم کُمپوزیسیون است. یکی از قطعاتی که جناب استاد امیر آهنگ برای گروه کُر فلوت تنظیم و آرانژمان کردند و در دی ماه سال گذشته در تالار رودکی تهران اجرا شد و خیلی هم گل کرد قطعه رقص دایره اثری از استاد زنده یاد حشمت سنجری است. که فایل تصویری و اجرای کنسرت آن در فضاهای مجازی ی تلگرام، واتس اپ و غیره پخش شد. که لینک آن را در. You Tube را در همین جا در کامنت بعدی همین الآن می فرستم. البته هر کس می تواند با سرچ کردن براحتی پیدایش کند. جناب علی برلیانی شما اگر شهامت و عرضه اش را داری بیا و این قطعه را بهتر و هنری تر و دقیق تر از جناب استاد امیر آهنگ برای کر فلوت تنظیم و آرانژمان بکن. مگر ادعا نداری سوادت در هارمونی و موسیقی از ایشان بیشتر است؟ خب بیا با تنظیم این قطعه برای کر فلوت بهتر از ایشان ادعایت را به جامعه هنری ایران اثبات بکن. لینک فایل تصویری قطعه را هم خواهم فرستاد. در ضمن من احمد کاظمی هستم نه استاد امیر آهنگ! فتوکپی شناسنامه و کارت ملی ام را ارائه کنم؟ و یا چه کار؟!

  • لینک فایل تصویری اجرای رقص دایره آرانژمان و تنظیم از استاد امیر آهنگ در کنسرت زنده تالار رودکی در دی ماه ۱۳۹۵

  • خطاب به علی برلیانی
    آنچه ما را به نابودى خواهند کشاند از این قرار است:

    سیاست بدون شرافت،
    لذت بدون وجدان،
    علم بدون شخصیت،
    و تجارت بدون اخلاق …

  • جناب برلیانی عزیز. ما منتظر هستیم. آرانژمان و تنظیم قطعه رقص دایره جهت اجرای گروه کُر فلوت تهران که اثری از استاد مرحوم حشمت سنجری برای ارکستر سمفونیک است، برای شما که خود را استاد مسلم هارمونی و تصحیح کننده تمام کتاب های چاپ شده هارمونی در ایران می دانید احتمالا باید کار ساده و پیش پا افتاده ای باشد. البته آرانژمان و تنظیم شما باید بسیار زیبا و جذاب و عالی و هنری تر و دقیق تر از تنظیم و آرانژمان جناب آقای امیر آهنگ باشد. مطمئن هم باشید که سرپرست این گروه کُر فلوت یعنی خانم فیروزه نوایی و رهبر گروه کُر فلوت تهران یعنی آقای سعید تقدسی أشخاص بی طرف و منصفی هستند و اگر تنظیم و آرانژمان شما بهتر از تنظیم و آرانژمان استاد امیر آهنگ باشد، از این به بعد و زین پس تنظیم شما را اجرا خواهند کرد. و تنظیم جناب آقای امیر آهنگ را بایکوت خواهند کرد. این گوی و این میدان! خود راثابت کنید. البته اگر لایق هستید و اگر که عرضه و شهامتش را دارید. که من و دوستانمان از شما خیلی بعید می دانیم. ولی شما تمام تلاش خود را بکنید.

  • دوستان عزیز من درگاهی هستم. علیِ برلیانی مدیرِ انتشاراتِ چنگه که کتاب‌هایِ موسیقی چاپ می‌کنه. من ۱۵-۱۶ سالِ پیش در انتشاراتِ چنگ کار می‌کردم. مثلاً مسئولِ واحدِ پژوهش بودم، ولی همه کاری می‌کردم. از ترجمه و ویراستاری و تایپ گرفته تا نُت‌نویسی و چای دم کردن و …

  • آقای برلیانی اینطور که آقای دارا گفتند شما با آقای امیر آهنگ از مدتها پیش اختلاف دارید لطفاً توضیح دهید و بگویید منشا این اختلاف شما و ریشه اش چیست؟ که ما هم بدانیم. با تشکر از پاسخ شما

  • جناب علی برلیانی. یه سوال شخصی؟ چرا شما در میان اغلب اشخاصی که شما را از نزدیک می شناسند، اینقدر غیر محبوب هستید؟ تقریبا کسی از مردم شما را دوست ندارد. علتش چیست؟

  • از مدیریت انتشارات چنگ سوالی دارم. چرا هیچ وقت هیچکدام از فروشگاه های معتبر موسیقی در تهران و شهرستان ها کتاب های چاپ شده شما را ندارند و نمی آورند؟ همه شون می گن ما کتاب های این انتشارات چنگ را نمی آوریم. چرا!؟ لطفا جواب بدهید جناب برلیانی

  • سلام.سلام واجب است.حتی بر دشمن(این را به تقل از بزرگی گفتم).
    جناب درگاهی شما را یادمه.نامه امیرعلی چه ربطی به ارتباط من و شما امیرمعینی داره و در ثانی سرکار عالی که از جامعه موسیقی دوری تو این سایت چکار میکنی؟! و جناب آهنگ چقدر شما میتوانی با اسامی مختلف به من هرچی میخوای بگی.اگر اینها شاگردانت هستند هم وامصیبت..که معلمی به جای یاد دادن موسیقی و زیبایی و عشق به شاگرداش کینه و حسادت یاد بده.کار سرکار عالی را هم دیدم.خودتان با نام دیگری فرستادین
    در جایی نه به شکل مجازی بلکه به شکل حقیقی بیایید گفتگو و در حضور جمع کارتان را و هر کار دیگری حتی کار استاد عزیزتراز جانم حنانه کبیر رو آنالیز کنم.آخه مرد حسابی با جمله بندیهای گوناگون بندیس که کسی نفهمه.شما با اسامی جعلی و با لحن یکسان علیه من مینویسی.جرئت داشته باشید و این همه افتراح نزنید.مثلا این احسانی که میگه من توهم دارم و کار دیگران را تحریف میکنم یک نمونه بیار مستند .آقای کیومرث من آدم عصبی و رکی هستم و علاقه به تعارف ندارم برای همین آن است که شما میگویی و همینطور خانوم مهستی من به کتابفروش باج نمیدم و شما میتوانید آثار وزین انتشارات چنگ رو از خیلی جاها از جمله فروشگاه باخ در انقلاب به مدیریت دوست نازنینم بهزاد آقاپور تهیه کنید و جناب اصلانی آن مسئله شخصی است و ارتباطی با فضای عمومی ندارد بگذارید حرمتهاحفظ بشه اگر جناب آهنگ به حرمت عقیده داشته باشند.با انتشارات چنگ تماس بگیرید و تلفنی عرض میکنم خدمتتان

  • از این لحظه وقت خودرا به جناب آهنگ اختصاص نمیدم که تخیلات ایشان و رفقایشان را پاسخ بدهم.هرکی مشکلی با من داره به انتشارات چنگ زنگ بزنه بگوید در ارتباط با نامه امیرعلی حنانه .من حاضر به گفتگو هستم.حتی شماره را میتوانید بگذارید من با شما تماس بگیرم و جواب مستند این همه شایعه پراکنی و دروغ و ستم را بدهم.از سایت محترم توقع میره سیستمی داشته باشید که اگر میشود یک شخص با اسامی گوناگون هی تهمت نزند.
    خدا شفا عنایت کند به همه بد طینتان

  • چرا به استاد برلیانی حمله کردین.شخصی به نام دارا مطالبی گفته که پرده از اختلاف امیراهنگ و برلیانی برداشته.پیگیری کنید
    .

  • جناب طاها من چه بی ادبی ای کردم که شما اینقدر بر آشفته شدید؟؟ نکاتی را در خصوص عملکرد جناب برلیانی مطرح کردم و جواب خواستم. کاملا هم محترمانه عرض کردم. این که نامش بی ادبی نیست.

  • آقای برلیانی در یه جا در همین صفحه گفته اند که امیر آهنگ را بجا نمی آورد و نمی شناسد. و در جایی دیگر هم گفته اند با وی اختلاف دارند. این تناقض برای چیست؟ بلاخره امیر آهنگ را می شناسید یا نه؟ اگر می شناسید پس چرا ابتدا گفتید او را نمی شناسید؟ این دورغ نبود؟

  • جناب منظمی به عنوان استاد منتقد!ننیشناسم وگرنه ایشان که به خاطر تندروی و توهین به بنده شهره عام و خاص هستند

  • درودی دیگرباره

    بزرگواران ، گمان کنم اینجا مملو از حواشی دارد می شود ، ما همه مان هدفمان این است که جزوات منتشر نشده استادحنانه را آقای برلیانی در اختیار مشتاقانش قرار دهند ، حالا به هر دلیلی چاپش نمیکنند ، حداقل هرکس به دفتر ایشان مراجعه نمود ، کپی ، رونوشت ، عکس ، چیزی در اختیارش بگذارد به عنوان پژوهنده … و این را هم آقای برلیانی وعده داد که درب انتشارات چنگ به روی همه باز است و جزوات هم آماده ارائه . حالا من خودم به شخصه دنبال محک زدن سواد ایشان در هارمونی و فرم و آرانژمان نیستم ! چه اینکه آرانژمان آثار خلق شده ملاکی برای محک نباشد بهتر است که اثری مخلوق خود شخص مورد بررسی باشد ، ضمن اینکه اگر قرار بود اثری در آرانژمان جدیدی قرار بگیرد ، پیش از هرچیز ، آهنگساز اصلی باید این تشخیص را میداد و انجامش میداد ، چون فضا و ارکستراسیون اصلی او ، بیانگر محتوای موسیقی اش است و آرانژمان جدید ، چیزیست که ما بر اصالتش تحمیل میکنیم .ضمنا اینجا نمیخواهیم ایکس فاکتور راه بیاندازیم . ایشان پیش از هرچیزی ناشر هستند ، لطفشان باید این باشد که امانتی که از استاد در دست دارند ، در اختیار جامعه مخاطب قرار دهند بی کم و کاست … آقای برلیانی ، در نوشته ی قبلم تقاضا کردم وقت تعیین بفرمایید که به دفترتان مراجعه کنم برای دریافت آثار استاد حنانه ، دست خالی برنگردم . اگر وقت ، نیازی نیست که بفرمایید تا بدانم و به دفترتان مراجعه کنم . بشخصه معتقدم با مسموم کردن فضا میان اهالی هنر ، چه آهنگساز ، نوازنده ، مدرس ، ناشر و… فقط خودمان آسیب میبینیم . فعلا این آثار نزد آقای برلیانیست ، از تصرفی بودن یا قانونی بودنش هم اطلاعی ندارم ، تنها چیزیکه مهم هست ، در اختیار قرارگرفتن جزوات به دست عموم است .
    آقای برلیانی ، اگر نوشته مرا خواندید ، تایید بفرمایید که بر وعده تان هستید تا علاقمندان به دفتر یا فروشگاههای نماینده شما مراجعه کنند .

  • من که اصلا متوجه نشدم شما چه چیزی نوشتید جناب برلیانی. خودتان متوجه شدید اصلا؟ شما یک بار نوشتید که امیر آهنگ را بجا نمی آورید و سپس نوشتید که با وی اختلاف دارید. خب این تناقض است در گفتار شما. بعد دوباره چیزهای دیگه. در مورد امیر علی حنانه اول نوشتید حرفهایش تهمت است و سپس گفتید او را پر کرده اند و بعدش هم گفتید حرفهایش تخیل است. خب اینها همه اش تناقض است.

  • آقای محمد امین من شما را دیده ام . یادتان هست که برای شاگردی پیش استاد آمده بودید؟ شما که هنوز در موسیقی یک مبتدی هستید خیلی زود است که در مورد آرانژمان اظهار نظر بفرمایید. مشخص است که آثار بزرگان موسیقی کلاسیک را نشنیده و پارتیتورهایش را هم مطالعه نکرده اید تاکنون. وگرنه در مورد آرانژمان اینگونه اظهار نظر غیر تخصصی نمی دادید. شما اطلاع ندارید که فرانس لیست تمام ۹ سمفونی بتهوون را برای پیانو آرانژمان کرده است و همچنین آثاری را از شوبرت و رقص های مجار برامس را نیز که برای پیانو ۴ دستی ساخته شده دورژاک برای ارکستر سمفونیک آرانژمان کرده است. و بسیاری نمونه های دیگر هم هست که می توانم بگویم. که بزرگان موسیقی جهان آثار دیگر آهنگسازان بزرگ را برای آنسامبل دیگری آرانژمان کرده اند. آرانژمان کردن یک هنر است و به تخصص بالایی نیاز دارد و در مورد کر فلوت هم بدانید که تا بحال در ایران کسی را نداشته ایم و جناب استاد امیر آهنگ اولین شخصی هستند که می توانند این کار را انجام دهند. و اما در مورد این آقای برلیانی منظور سنجش ایشان بود و محک زدنشان در سواد هارمونی و کنتر پوان و ارکستراسیون و ساز شناسی. کسی مانند ایشان که حتی تعریف هارمونی را بلد نیست و در مقدمه کتاب سارلی علاوه بر این تعریف غلط نکات دیگری نوشته است که اشتباع فاحش است اونوقت مدعی بلد بودن هارمونی است و به اساتیدی همچون جناب علی حنانه و امیر آهنگ که هر دو از اساتید مسلم کمپوزیسیون هستند می گوید بروید هارمونی بخوانید! خب ایشان باید چنین توصیه هایی را به خودش بکند که یک مبتدی تمام عیار در هارمونی است. ولی اگر اصرار بر بلد بودن هارمونی دارد باید بتواند قطعه رقص دایره را بسیار بهتر از جناب آهنگ بر ای کر فلوت تنظیم نماید. ولی حالا که می بیند در توان و قدرتش نیست نوشته بطور خصوصی به او زنگ بزنیم!ایشان وقتی اومده توی فضای مجازی و حرف های نامعقول می زند دیگر نباید بنویسد و بگه جواب تلفنی میدهم. در مورد دادن فتوکپی کتاب و غیره هم دروغ می گوید ایشان سالهاست که مانند افعی بر روی آثار مرتضی حنانه خوابیده و آنها را ارث پدرش می داند. به شما نخواهد داد. اگر هم بخواهد بدهد پول کلانی از شما خواهد خواست. همانگونه که از دیگران خواسته. ولی این را هم بگویم که شما اگر اهل یادگیری هستید میراث دار هارمونی زوج اساتیدی همچون امیر علی حنانه و امیر آهنگ هستند. برلیانی که چیزی بلد نیستو او حتی هارمونی تونال قرن ۱۷ و قرن ۱۸ را هم در حد معمولی نمی داند و ایشان فقط یک سوداگر و کاسب هستند. اونم یه کاسب بی انصاف و گرانفروش.

  • آقای برلیانی مگر ناشران دیگر مانند انتشارات ماهور و نشر نای و نی و انتشارات سرود و یا انتشارات پارت و یا رهام و ……. بقیه به کتابفروشان باج می دهند که کتاب هایشان در همه جا و همه فروشگاهها از جمله فروشگاه دوست نازنین تان بهزاد آقاپور (فروشگاه باخ) موجود است؟ شما با این حرفتان هم به تمام کتابفروشان و هم به همه ناشران توهین کردید. لطفا جواب بده آقای برلیانی!

  • تعداد غلط در نتهای منتشر شده بخصوص در کتاب مینیاتور ها و قطعات فکرت امیرف به قدری زیاد بود که من را متعجب کرد، نظریه‌ی آقای برلیانی در این مورد این بود که اینجور به گوش عوام جالبتر میاد،
    آقای برلیانی! آنچه را که ما غلط می‌پنداشتیم تغییراتی بود که خودتان در نت اعمال نمودید، مشکل این است که اگر همین کار را در این آثار انجام دهید، چوبش را سخت خواهید خورد، همینطور که می‌بینید جامعه‌ای هنری دل خوشی از شما ندارد، پس خود را اصلاح کنید و به حقوق این جامعه احترام بگذارید،
    تیم پژوهشی شما ابتدا باید توسط اهل فن از نو بازرسی گزینش شوند،
    این اتفاق به زودی خواهد افتاد، منتظر باشید،
    حال هرچه دست و پا خواستید بزنید، این تلاشها هیچ نتیجه‌یی نخواهد داشت، بهتر است دست از سماجت بردارید، چون این مسئله بیش از هر کس به ضرر شماست،

  • آقای محمد ایمن بر فرض که جناب برلیانی بیایند و فتوکپی ای از دستنوشته های استاد حنانه به شما بدهند. شما می خواهی چکار کنی با این دستنوشته های فوق تخصصی ؟ اصلا سواد و بضاعت موسیقی شما در حدی هست که بتوانید از آنها چیزی سر در بیاورید؟ کتاب گام های گمشده نوشته مرتضی حنانه بیش از ۲۸ سال است که توسط انتشارات سروش چاپ شده و در تمامی فروشگاه های موسیقی در دسترس است و می توانید بخرید. آن را بخوانید و ببینید اصلا متوجه محتوایش می شوید؟ باور کنید تا به امروز حتی ده نفر هم نتوانسته اند از آن سر در بیاورند. آنهم کسانیکه استاد هستند و اهل تحقیق و مطالعه. مگر مصاحبه جناب برلیانی را شما نخوانده اید؟ ایشان گفته اند که این کتاب ها را در اختیار کسانی قرار می دهند مع برایشان مسلم گردد سواد استفاده از آنها را دارند. شما باید اول نزد ایشان رفته و تست دهید. گمان نکنم در امتحان ایشان قبول بشوید. چون از پیام هایی که در ایجا دادید متوجه شدم شما در موسیقی شخصی بسیار مبتدی بوده و حتی مبانی ابتدایی موسیقی را هم بلد نیستید. جناب! شما اول بروید هارمونی یاد بگیرید. هارمونی سارلی از انتشارات چنگ را خریده و نزد یک استاد خوب شاگردی کرده و ده سال بعد وقتی در موسیقی به درجات بالا رسیدید نزد جناب برلیانی آمده و امتحان دهید.

  • آقای محمد ایمن
    من شما را می شناسم. شما که در یادگیری موسیقی نو پا هستید.
    آنوقت آمدید در اینجا که از آب گل آلود به نفع خود ماهیگیری کنید؟

  • آقای برلیانی اینطور که معلوم است نمی خواهید اموال امانتی را به صاحبش برگردانده و مسترد کنید.
    جامعه موسیقی ایران از دست شما بسیار دلخور و ناراحت است. اعم از خانه موسیقی و نوازنده گان ارکستر سمفونیک تهران و اساتید دانشگاه های موسیقی و کلیه فعالان موسیقی.
    به شما هشدار می دهم که اگر این رویه کنونی را ادامه دهد سرانجام بسیار بدی خواهید داشت.
    حال دیگر خود دانید.

  • تمام آقایان امیرآهنگ و دوستانشان و علاقمندان شماره انتشارات چنگ
    ۸۸۳۱۷۷۶۳
    ادرس:
    سهروردی جنوبی-ابرار غربی-نوبهار-پلاک ۲۰
    تماس بگیرید و بگویید در رابطه با پیامهای نامه امیرعلی حنانه.اگر نبودم شماره بگذارید تماس بگیرم.به همین راحتی..به قول معروف: ان را که حساب پاک است از محاسبه چه باک است/
    برای دریافت جزوه و ..هم باز بگویید در رابطه با نامه امیرعلی حنانه.

  • خوب ظاهرا کار امیرآهنگ رسیده به تهدید و ارعاب.آخه مرد حسابی که میره ۱۰ سال هارمونی میخونه.چرا جوانان رو با اسمهای گوناگون نا امید میکنید.اسکندری اگر قراره ۱۰ نفر هم نفهمند متن پس چرا باید منتشر کرد؟عطاری شما کی هستی و در چه جایگاهی که تهدید میکنی؟اون آدم اگر شجاعت داره چرا با اسمهای مختلف میاد..مسعود جلالی به چه حقی یک نفر رو مسخره میکنی؟!اصلا جایگاهت ادبت.به امیراهنگ بگو تربیت کنه شماها رو

  • امیراهنگ دوستان مشترکی پیامهایت را در تلگرام برایم فوروارد کردند.تمام این جمله بندیها ی جلالی و کاظمی و..را گفتی آنجا..آرانژمان..هارمونی تیرس.

  • جلالی هارمونی زوج اسباب کاسبی بک سری شده که شانیتم اجازه نام اوردن نمیده و البته اینجا هم هستم.آنقدر مسئله پیچیده ای نیست که دیگران رو تحقیر میکنی.اصلا به شماچه

  • عطاری شما کی هستی که از خانه موسیقی و ارکستر سمفونیک و..نام میبری.چقدر این امیراهنگ تخیلی است با نامهای گوناگون.ّبیا گپ بزنیم دونفری .

  • درود به سروران گرامی

    آقایان احمد کاظمی ، اسکندی ، مسعود جلالی

    راستش فکر نمیکردم جز خودم و چند تنی دیگر ، من را بشناسند !!

    جناب کاظمی ، هم ارادت به شما دارم و هم ارادت بسیار به مدرستان جناب آهنگ و هم ارادتی بیشتر به استادشان روانشاد حنانه … زگهواره تا گور دانش بجوی تا بدانجا برسی که بدانی همی که نادانی … منظورم از جمله شما نبودید ها ، منظورم داستان زندگی خودم هست و اینکه هیچگاه ازینکه برای آموختن نزد بزرگواری بروم ابایی ندارم و میدانم که همیشه مبتدی هستم …مخصوصا در برابر جناب آهنگ …
    اما پرسشم این است که ذکر این مطلب شخصی میان من و جناب آهنگ ، به شما ارتباطی داشت که به خود اجازه دادید دخالت کنید ؟ آقای آهنگ نباید شما را امین حریم شخصیشان قرار میدادند ؟ ؟ واقعا برایم عجیب است … و البته مطمئنم که همه شاگردان جناب آهنگ مورد تایید ایشان نیستند
    شما رد نظر مرا میکردید ، چه دخلی به این داشت که خبر مسئله ای بی ربط را بیاورید ؟ ضمن این که مگر عمل خلافی مرتکب شده بودم ؟
    واقعا این سوال برایم باقی خواهد ماند … میدانید زندگی شخصی مردم ، جزو اسرارشان است ؟ فاش کردن اسرار دیگران یعنی دخالت در حریم خصوصی ؟ امیدوارم با وجدان خود کنار بیایید … به جای حاشیه ، در موضوع بحث کنید …
    من نظر خودم را به عنوان یک مخاطب ، نه متخصص موسیقی درخصوص آرانژمان دادم که ملاکی برای سنجش نباشد بهتر است ، نگفتم کار آقای آهنگ ساده بوده که !! صحبت سر آقای برلیانی بود نمیدانم ارتباطش با کر فلوت چه بوده ؟ و بعد اینکه به عنوان یک مخاطب موسیقی ، می پسندم که اثر را به صورت اصیلش گوش دهم نه ارینجمنت جدید . هر شخصی سلیقه ای دارد ، شما هم سلیقه ی خود را بگویید که مثلا دوست دارید .

    جناب اسکندری عزیز ، حتما شما هم من را میشناسید و بضاعت ذهنی ام … عرض کنم که اجازه دهید خودم تشخیص دهم که سر در می آورم یا نه … معلوم است که بسیار تبحر دارید در شناخت افراد که گفته اید از کامنتهایم فهمیده اید که بسیار مبتدی هستم … بله عزیزم ، مبتدی هستم و در جمع شما فرهیختگان چیز میاموزم و همیشه هم مبتدی خواهم بود

    جناب جلالی عزیز … شما هم مرا می شناسید ؟ واقعا جالب است .. آنهم به همه مختصاتم که نوپا هستم و … بله ، حتما به توصیه شما عمل میکنم … و اتفاقا برای همین هم به مدرسانی حاذق و لایق جهت آموختن مراجعه نمودم تا انشاءاله آموختنم آغاز شود …
    ببین عزیزم ، صحبت نفع من و تو و علی و نقی نیست … در همه کامنتهایم اشاره داشتم که این آثار به دست مشتاقانش برسد .. یکی ازین مشتاقان هم من … چه اشکالی دارد ؟ به نفع خود ماهیگیری میکنید یعنی چه ؟ شما هم بفرما برو ماهی رو بگیر … من از آقای برلیانی این انتظار را دارم که هرکس مراجعه کرد ، در اختیارش بگذارد … در کامنتهایشان هم صحبتی از تست هوش و هارمونی تنال و آنالیز و آگوکیک و کنترپوآن و ارکستراسیون و هارمونی آتنال و سریل و دودکافون و اتنوموزیکولوژی و تئوری ایرانی و عربی و هندی و … و … نکردند . من شخصا مراجعه می کنم و نتیجه مراجعه خودم را در این سایت قرار میدهم تا معلو شود وعده ایشان سر خرمن بوده یا حقیقی .

  • آقای برلیانی همه ما می خواهیم حساب شما را در همین جا و در جلوی جمع محاسبه کنیم. اگرم بخواهیم به دفتر شما یعنی انتشارات چنگ بیاییم همگی و گروهی خواهیم آمد. و بترسید از روزی که بخواهیم همه مان به دفتر انتشارات چنگ بیاییم و تجمع کنیم. کانون موسیقی همسُرایان به مدیریت جناب امیر آهنگ بیش از ۶۰۰ نفر عضو دارد . مگر خبر تشکیل گروه بزرگ کُر (گروه کُر ۳۷۴ نفره تهران) به سرپرستی و رهبری جناب استاد امیر آهنگ به گوشتان نرسیده است؟ این گروه در سال ۱۳۹۰ تشکیل شد و در سالن همایش های برج میلاد نیز در اسفند ماه سال ۱۳۹۰ و ۱۳۹۱ در اختتامیه نخستین و دومین جشنواره موسیقی شمسه کنسرت داد که بسیار مورد توجه اساتیدی همچون زنده یاد همایون خرم. لوریس چکناواریان و فرهاد فخرالدینی و محمد سریر و نوربخش و رامبد صدیف و هوشنگ ظریف و زنده یاد فرهنگ شریف و ………… اساتید دیگر قرار گرفت. این گروه که گزیده ای از اعضای کانون همسرایان می باشد، در حال حاضر بزرگترین گروه کُر خاورمیانه است. که به رهبری جناب آهنگ فعالیت می کند. باز می گویم بترسید از آن روزی که همه اعضای این کانون به همراه اعضای خانواده هایشان که رقمی بالغ بر بیش از هزار نفر خواهند شد بیایند و در اعتراض به اعمال زشت شما در مقابل دفتر انتشارات چنگ تجمع کنند. یک اشاره استاد امیر آهنگ برای تحقق این حرکت کافی است. آن وقت شما خواهی فهمید که یک من ماست چقدر کره داره!

  • بزرگواران ، جنابان آقایان و سرکاران خانمان

    باور بفرمایید از مطلب اصلی به بیراه داریم می رویم …

    اینجا صحبت از آثار استاد حنانه بود و اینکه آقای برلیانی در اختیار مشتاقان قرار بدهد

    اما دارد مبدل میشود به قشون کشی و صحبتهایی غیر هنری و به میان آوردن مسائل شخصیه بین ایکس و ایگرگ … بدون توجه به بار حقوقی آنها

    ایکس اینطور است و ایگرگ آنطور .. هراس و ترس و … این صحبتها فکر کنم جایش اینجا بین ماها نیست !!

    بابا ما دنبال نشر آثار استاد حنانه بزرگواریم .. اصلا به ایکس چه که ایگرگ چه میداند و دارد ؟ به ایگرگ چه که ایکس چه دارد و میداند ؟ هرکه هرچه میداند و بلد است خداوند بیشترش کناد … باعث سرافرازی جامعه موسیقی ما هستند همه …
    همه ی بزرگوارانی که من بشخصه دارم چیز ازشان می آموزم سرور من هستند و جامعه ایکه میخواهد به آنها به عنوان الگو نگاه کند …

    هنری صحبت کنیم ، اینجا جای دفاع از هنر است نه شخص ! آقایی می آید میگوید تو که هیچی بلد نیستی حرف نزن ! یکی دیگر می گوید نخیرم ، تو هیچی بلد نیستی !! حالا مثلا در کسری از ثانیه همدیگر را دیده اند !!!

    همه چیز را همگان دانند … چرا موضوع نامه ی آقای امیرعلی حنانه به بزرگوارانی دیگر کشیده شده ؟ عجیب است

    مطالبه ی همه ما ، در اختیار قرار گرفتن جزوات روانشاد حنانه است برای مشتاقانش و عموم . باقی صحبتها حاشیه است عزیزان

    شما هم همه از زبده ترین و حاذقترین افراد مملکت ما در مباحث کمپوزیسیون موسیقی … همه تاج سر … همه دانشمند … قبول است حداقل من کمترین چیزی در مقابل دانش و هنرتان نیستم …

    اما تو رو خدا بحثهای دور از تیپ هنری و بی ربط اینجا محلی از اعراب ندارد مخصوصا اگر ادعای پیروی از سبک و راه یک موزیسین داریم .

  • سرکار خانوم پرستو شما ظاهرا متوجه نیستی چه میگویید.!تهدید به تجمع جرم است .تجمع یک کاری است که نیاز به هماهنگی دارد.میشه بفرمایید این بزرگترین گروه کر خاورمیانه در سال چند کنسرت میدهد؟! خانوم محترم مگر دوره قدیم هست که هرکسی دسته های حیدری -نعمتی راه بیاندازه تو خیابون.واقعا به احساسات خودتان مسلط باشید و جَو نگیردتان.به استادتان جناب آهنگ بفرمایید قدری ادب و جوانمردی و اصالت آموزش دهند.گروه کر که دسته شعبون جعفری نیست بریزه خیابان تجمع.چقدر حرفهای باطل.

  • سلام بر همه
    جناب محمد ایمن شما خیلی حرف می زنید! ولی با این حرفتان موافقم. که بهتره هر چه سریعتر اقدام بفرمایید تا دیر نشده است و بروید برای دریافت فتوکپی کتاب های استاد مرتضی حنانه از جناب آقای علی برلیانی اقدام کنید و لطفاً نتیجه اش را هم در همین صفحه به همه اعلام بفرمایید تا همه بدانند که وعده برلیانی وعده سر خرمن است یا در ادعای خود صادق است. با تشکر فراوان

  • نه آقای علی برلیانی. تجمعات هنری اصلا جرم نیست. آن هم در خصوص اعتراض به شما که خود را مالک آثار استاد حنانه می دانید. ولی در مورد اینکه می گویید تجمع جرم است و ما باید با پلیس هماهنگ کنیم شما نگران چه چیز و چه کسی هستین؟ نگران ما و یا نگران خودتان؟ مسلما نگران ما که نیستید نگران خودتان هستید. ولی شما خود آدرس دادید و گفتید هر کس با شما کار دارد به انتشارات چنگ و دفتر شما مراجعه کند. خب پس بدانید تعداد کسانی که با شما کار دارند و خیلی هم با شما کار دارند زیاد است و می خواهند در یک روز همگی با هم به شما مرجعه کنند. هیچ اشکالی در این نیست و کاملا هم قانونی هست. اگر هم موردی داشته باشد شما خود مسول عواقبش هستید. چون خودتان همه را دعوت کردید. پس باید میزبان لایقی باشید و پاسخگو به مطالبه جامعه هنری ایران در خصوص عملکردتان در مورد آثار ملی که متعلق به تنها شما نیست و متعلق به همه ایرانیان است.چکار کنیم که تعداد افرادی که با شما کار دارند و خیلی هم کار دارند زیاد است. حالا شاید بخاطر محبوبیت بیش از اندازه شما!!!!!! و یا خدای ناکرده ………… منفور بودن شما در جامعه هنری و در میان همه مردم!

  • آقای برلیانی در پاسخ توهین و حرفتان : بدانید که همه ما از جناب امیر آهنگ و استاد علی حنانه خواسته ایم شما را ادب کنند و سر جایتان بنشانند. تفهیم شد؟

  • جناب آقای محمد ایمن شما خیلی خیلی خیلی خیلی از مطلب مربوط به این صفحه پرت هستید. کتاب های نوشته شده استاد مرتضی حنانه را که یک نسخه اش را هم خود جناب آقای امیر علی حنانه هم دارند و شما اگر طالب واقعی یادگیری هستید می توانید بروید در کلاس های آموزشی ایشان و یا شاگرد خلف استاد حنانه یعنی جناب آقای امیر آهنگ شرکت کنید و یاد بگیرید و از این نظر هیچ مشکلی نیست. تکنیک های موسیقی مرتضی حنانه نزد این دو محفوظ است و اما موضوع این صفحه خیلی مهم تر از اینها است. موضوع خیانت در امانت و ادعاهایی پوچ از علی برلیانی در مصاحبه هایش و رسوا نمودن او و……… روشن نمودن جایگاه حقیقی اش در جامعه امروز موسیقی ایران می باشد.

  • آقای برلیانی این شلوغ بازی ها و مظلوم نمایی ها و جواب دادن بی ربط و زشت به هر کامنت، شده بازی که بتوانید از اصل قضیه دور بشوید و شما بعد از یک سال تازه به تکاپو افتاده اید که بلکه پشت حاشیه پنهان شوید. شما اگر خیلی از قانون سر در می آوردید به جای یک قرار داد رسمی با همه وراث استاد حنانه دست به گرفتن اقرار نامه غیر قانونی نمی زدید چرا که اجازه و رضایت دختر و همسر استاد حنانه را از نظر قضایی ندارید. اقدام شما برای گرفتن یک اقرار نامه مجهول به جای یک قرار داد رسمی نشان دهنده سیستم کاری سی سال اخیر شماست چرا که طبق گواهی شاهدان عینی چنین تجربه ای را در مورد خود استاد مرتضی حنانه نیز داشته اید. کاملاً واضح است که از روی ترس به حرف افتاده اید. هر چه بیشتر دست و پا میزنید بیشتر فرو می روید. شما اگر هزار کامنت انکار هم بنویسید اصل قضیه را دیگرنمیتوانید کتمان کنید.
    دوست قدیمی خانواده حنانه

  • جناب محمد ایمن عزیز مطمئن باشید که وعده آقای برلیانی وعده ای دروغ و سر خرمن است نه حقیقی. ایشان اصلا صالح نیست من نتیجه مراجعه به او را قبلاً دیده ام. من خودم در این رابطه قبلاً به ایشان مراجعه کردم که در کامنت های قبلی شرح دادم. با این حال شما هم به ایشان مراجعه کنید و خواهشمند هستم که نتیجه اش را هم بطور کامل و راست و حسینی در همین جا درج کنید. ممنون از لطف شما ❤️

  • خوب دوستان ، طی صحبتی که امروز با آقای برلیانی داشتم ، شخصی که به عنوان علی برلیانی در اینجا کامنت می گذارند خود آقای برلیانی نیستند و ایشان گفتند که من اطلاعی ندارم و این نامه ی سرگشاده در ۵ – ۶ ماه پیش منتشر شده بود و همان موقع بحثهایی داشتند

    در خصوص جزوات هارمونی زوج هم ایشان گفت که چیزیکه دست ایشان است ، مجموعه ای از نوشته های پراکنده و مربوط به کلاس درس ایشان با استاد حنانه است که نیاز به تمثیل و بازنگری و … دارند و درواقع شخصی باید وقت بگذارد تا آماده ی انتشارش کند .

    و درخصوص حق تالیف هم اذعان کردند که کلیه مبالغ پرداخت شده و من قانونی خریداری نموده ام

    مطالب بالا نقل قول ایشان بود و من به جهت تایید یا رد ارسال نکرده ام

  • آقای علی برلیانی!
    من امیر صوابی هستم،
    بهتر است به جای اینکه اطلاعات محدود خود را به رخ این جامعه‌ی موسیقی بکشید و از این ادبیات زننده استفاده کنید، توجه داشته باشید که صحبت در اینجا اصلا در مورد اینکه شما از موسیقی چه میدانید نیست،
    عزیزانی هم که هنوز توجیه نیستند توجه داشته باشند که موضوع اصلاً نشر آثار مرتضی حنانه برای عموم نیست بلکه صحبت در مورد نامه‌یی است که خبر از این می‌دهد که آثار مرتضی حنانه بصورت غیر قانونی و بدون قرارداد به شخصی به نام علی برلیانی سپرده شده ولی دیگر مهلت آقای برلیانی به پایان رسیده و موظف است این آثار را که میراث خاندان حنانه است را در اسرع وقت به صاحب اصلیش باز گرداند. ونماینده‌ی این خاندان بعنوان یک موزیسین کسی نیست جز امیر علی حنانه،
    ضمناً خدمت دوستانی که به نشر این آثار برای عوام فکر میکنند عرض میکنم که ابتدا باید این آثار به صاحب اصلیش باز گردانده شود تا بعد در موردش تصمیم گرفته شود.
    بهتر است از آب گل آلود ماهی نگیریم،

  • آقای برلیانی
    من اصلا نیازی ندارم که به نام دیگران بر علیه شما کامنت بگذارم. تمام کسانی که من را می شناسند بخوبی می دانند که از خصوصیات اخلاقی من این است که آدم رک و راست و صریحی هستم. چیزی را که شما داری به من نسبت می دهی در شان و منزلت خودتان است و عدم صداقت و عدم روراستی از جانب شما سالهاست که ا برای همگان به اثبات رسیده است. این شما هستید که بارها و در همین صفحه بنام جاوید واردی و امیر تیموری کامنت گذاشته آید. در مورد هارمونی و دیگر فنون کمپوزیسیون و ادعاهای بی شماری که شما دارید سالهاست که بی صلاحیتی شما در این خصوص به اثبات رسیده است. که اگر. بی صلاحیتی خود را قبول ندارید. عدم صلاحیت شما در این مورد در جلسه ای حضوری براحتی قابل اثبات است. و همچنین ادعاهای دیگر شما (تصحیح تمام کتب هارمونی چاپ شده در ایران، وزین بودن و بهتر بودن کتب انتشارات چنگ نسبت به دیگر انتشارات، و…………) ولی اینها هیچکدام موضوع این صفحه نیست. اگر مایل بودید در مکان دیگر و زمانی دیگر در مورد تمامی موارد ادعایی درج شده توسط شما بطور حضوری و جلوی همگان جلسه ای مناظره با حضور شما و من برگزار خواهیم کرد و شما در تمامی موارد ادعایی خود باید پاسخگو باشید. از شروع جلسه تا انتهای آن هم ضبط صوتی و تصویری خواهد شد و به معرض نمایش عمومی در همه جا گذاشته خواهد شد. در آن جلسه بطور کامل بی سوادی مطلق شما را هم در مورد هارمونی و دیگر فنون کمپوزیسیون به خودتان و تمام کسانی که شما را به درستی نمی شناسند اثبات خواهم کرد.
    حتی اگر خواستید با شما مچ هم می اندازم و اگر اهل ورزش کشتی هستید مسابقه کشتی هم خواهم داد. اگر اهل کوهنوردی هستید در این رابطه هم مدعی هستید مسابقه کوهنوردی هم خواهیم داد. و همچنین مسابقه شطرنج هم. و حتی مسابقه کاراته!
    مسابقه هارمونی که دیگر جای خود را دارد.
    ولی چیزی که مربوط به موضوع این صفحه است مربوط به موارد بالا که ذکر شد نیست.
    در این صفحه نامه جناب آقای امیر علی حنانه درج شده است که مواردی را در مورد عمل کرد شما و همچنین مصاحبه های شما و…….. ذکر کرده اند.
    به نظر من الویت اصلی و بهترین کار در حال حاضر روشن شدن و شفاف سازی در خصوص موارد بر شمرده شدن (صحت و یا سقم) این مطالب درج شده توسط علی حنانه است.
    حالا از شما سوال می کنم :
    آیا حاضر هستید در جهت روش شدن موضوع و موارد ذکر شده در این نامه در بالا جلسه ای حضوری در یک سالن عمومی با حضور آقای امیر علی حنانه و شما و من و دیگر اهالی موسیقی صورت بگیرد؟
    تا همه چیز برای همه روشن گردد.
    لطفاً جواب صریح بدهید.
    آری یا نه!
    ممنون

  • گروه کُر بزرگ ۳۷۴ نفره تهران هم در پایان هر سال در اسفند ماه یک شب کنسرت می دهد و از سال ۱۳۹۰ به همت جناب امیر آهنگ تشکیل شده است. شما چطور اطلاع ندارید؟ آقای برلیانی. عکس هایش هم در اینستاگرام کانون و اینستاگرام استاد امیر آهنگ و اینستاگرام برخی از اعضای کانون به اشتراک گذاشته شده است

  • خب آقای محمد ایمن برو شاگردی بکن و یاد بگیر همه اینها را. همه موسیقی دانان زبده از ابتدا که حرفه ای نبوده اند. همه اولش مبتدی اند. می خوای با کانت و حرف زدن هایی که مربوط به این صفحه نیست آموزش ببینی؟ اینجور که نمیشه دوست گرامی

  • ببین استاد برلیانی عزیز با چه کسانی طرفیم.میخواد تجمع کنه با بزرگترین گروه کر خاور میانه.من نمیدونم چرا این همه ترس و تهمت.خوب استاد برلیانی آدرس دادند.من سالها افتخار شاگردی برادرشان امیربرلیانی رو داشتم ک جز محبت و خوبی چیز دیگری ندیدم.

  • آقای برلیانی شما به سوال من هیچ پاسخی ندادین در کامنت قبلی من.
    هر جا که به نفعتان نیست ساکت می شوید و از جواب دادن به سوالات طفره می روید.
    این برخورد شما بسیار زننده است.

  • آقای برلیانی مال یتیم خوردن نداره.
    شما هر چه زودتر و سریع تر کلیه اموال را به صاحبش علی حنانه پس بدید.

  • اون سالهای قحطی کتاب در اوایل و اواسط دهه شصت امثال جناب برلیانی و جناب مفیدی بودند که چراغ نشر کتاب موسیقی رو روشن نگه داشتند.زمانهایی که ایشان و دوستانشان برای همان کتابهایی که شما نسل جدید مسخره میکنید و درک نمیکنید.احترام نمیگذارید مهم نیست .ویژگی شما است حداقل حقیقت را وارونه نکنید

  • استاد امیرعلی حنانه نامه نوشتند و دوستان به جای پیگیری دارند سوابق و تحصیلات خود را میگویند.اون جناب آهنگ که مشخص است با اسامی مختلف توپخانه را به علی برلیانی گرفته .مناظره live در اینستاگرام بگذارید آقایان اساتید امیرآهنگ و امیرعلی حنانه و برلیانی.حقیقت روشن شه

  • سرکار خانوم یا جناب آقای دانشجوی موسیقی! با هویت حقیقی بیایید پاسخ میدهم
    .آنقدر جسارت ندارید که نامتان را نمیگویید.زننده هم دوستان پریشان گو و خیالباف هستند

  • آقای مهیار این جا صفحه هنری است این حرفها چیه.یتیم چیه.امیرعلی کودک نیست.یک پیانیست و موسیقیدان با سواد است.صغیرم نیست که امثال شما وکیل او شوید.اشتباه آمدی.

  • ضمنا جناب آهنگ از هارمونی چه میدانی!؟لابد دوبوفسکی و گارلف و باتیوسکی و…میدانی کادانس لاندینی چیست؟میدانی اشاپه در ناپولیتن چگونه است و یا میدانی آپاژیاتور دوبل چگونه حل میشود!؟من حاضرم با شما در هر جایی مسابقه هارمونی و آنالیز بگذاریم و هرجا بخواهید در مورد نامه تخیلی امیرعلی مناظره کنیم جلوی جمع.

  • امیر آهنگ نمی دونم فامیلیت آهنگ هست یا اسم گوچکت رو سر هم نوشتی
    در هر صورت مهم نیست
    تو داری با این منم منم کردنت موضوع بحث رو عوض می کنی
    یه موقعیت فراهم شده برای خودنمایی تو حالا اومدی از کر فلوت می گی و آرانژمان یه قطعه….
    اینجا هرکی در موسیقی چیزی نمیشه می چسبه به همین موقعیت ها
    برلیانی به اموال حنانه تو هم به زورآزمایی در هارمونی و کوه نوردی!!
    به ما چه ربطی داره هارمونیت بهتر از برلیانیه یا بدتره؟؟به ما چه؟؟
    به ما چه زورت از برلیانی بیشتره؟؟ خجالت بکش تو موزیسینی؟؟یا داری پز زورت رو میدی یا قشون کشی یا هارمونیت
    تو رو با موسیقی چه کار؟؟تو عاشق زورآزمایی هستی و به ذهنیتت در موسیقی هم همینه
    عزیز من برو همان کاراته رو کار کن دست از سر ما بردار
    بگذار ببینیم بالاخره برلیانی کارهای استاد رو منتشر می کنه یا نه
    مسولین سایت هم که انگار با تو رفیق هستن و هر چی بگذاری رو انتشار میدن
    اینقدر تبعیض قایل نشید
    بی ربط هاروپاک کنین لطفا

  • دوستان گرامی لطفا تا ۲۴ ساعت آینده آخرین نظرات خود را منتشر کنید چراکه وضعیت آشفته فعلی همراه با انتشار نظرات مشابه و در بعضی مواقع همراه با توهین و تحقیر در شان هنرمندان و علاقمندان موسیقی نیست.

  • دیالوگها را ببینید توروخدا ….

    محمد رضا موسوی : شما خیلی حرف میزنید

    ساناز : شما خیلی خیلی خیلی خیلی پرت هستید

    منظمی : برو شاگردی کن و یاد بگیر …

    یک مورد دیالوگی که من به کسی بی احترامی کرده باشم بیاورید … یا اینکه توصیه ای آموزشی !

    نمیدانم این تاسف را برای کی و یا چی باید بخورم …

    پاسخ ندادن به این کامنتها ، بهترین پاسخ است ، سبک نگارش ، اطلاعات ، حرفها … و موارد مشابه این کامنتها جالبند !

    می شود توصیه های آموزشیتان را توی دلتان نگه دارید ؟
    می شود تبلیغات کلاس این و آن را اینجا نکنید ؟
    می شود درخصوص این و آن و داشته و نداشته شان ، محطاطانه تر سخن بگویید ؟
    می شود اینقدر تخریب و تحقیر نکنید ؟
    می شود هنری و فرهنگی سخن بگویید ؟
    من که اعلام کردم شما بزرگواران ، همه تان از صاحبنظران علوم موسیقی ، اما تمسخر و تحقیر دیگران درخور یک مدعی فرهیختگی و طریقت شخص یا اشخاص خاصی نیست
    به عمل برآید ، به سخندانی نیست

    حتما باید کار به مشاجره لفظی و از جنس همین دیالوگها بکشد ؟ و شایدم فیزیکی !

    ضمنا ، این شخصیکه به نام علی برلیانی کامنت می گذارد ، واقعی نیست ، اگر آقای پورقناد صلاح بدانند فایل صوتی ایشان را که اعلام بی اطلاعی کردند آپلود میکنم ، فلذا وقت برای پاسخ به کامنتهای ایشان نگذارید و به قولی حواشی را دامن نزنید

    دوستان ، ادب مرد به ز دولت اوست … چیزیکه تا این لحظه به آن پایبند بودم و ظاهرا یکسویه . مراعات کنید ، اگر مقابله به مثلی در دیالوگهاتان نمیکنم ، برای القای این باورم است نه عدم توانایی مناظره بمثل و حتی به خاطر احترام به نام مدرسانی است که ادعای شاگردیشان را دارید

    و اما درخصوص مراجعه ، بله ، آقای برلیانی اعلام کردند من جزوات را در اختیار شخصی قرار میدهم که ازنظر ایشان مسلط بر هارمونی تنال و مباحث کمپوزیسیون باشند !

    و درخصوص آثاریکه نزد ایشان است ، چون از نحوه ی انتقالشان کاملا بی اطلاع هستم ، هیچ جمله ای نمیتوانم بگویم و توصیه ام پیگیری حقوقیست… و اگر نیازی باشد بستگانی در پستهای ارشد قوه قضاییه دارم که درصورت نیاز و صلاح آقای حنانه ، قادر به مشاوره و راهنمایی خصوصی به آقای امیرعلی حنانه خواهند بود

  • بسیار تشکر میکنم از سایت گفتگوی هارمونیک.من در ابتدا فکر میکردم سایت شما هم اسیر باندبازیهای رایج است.ولی اشتباه میکردم.شما هر دوطرف نظرات را پوشش دادین.دست مریزاد

  • خطاب به آساره
    اول اینکه این منم منم کردن ها از علی برلیانی شروع شد و استاد ما جناب آقای امیر آهنگ نیازی به این چیزها ندارند.
    موضوع بحث هارمونی را هم برلیانی پیش کشید و جوابش را هم گرفت.
    در هیچیک از کامنت های استاد آهنگ صحبتی از آرانژمان کر فلوت نشده و این مورد از طرف آقای کاظمی اون هم خطاب به علی برلیانی گفته شده است. در ضمن اینکه موزیسینی علاوه بر اینکه آهنگساز باشد ورزشکار هم باشد اصلا خصلت بدی نیست. استاد امیر آهنگ خواستند به علی برلیانی و اشخاصی همچون شما حالی کنند که انسان نباید بحث این صفحه را به انحراف ببرند. موضوع این صفحه خیانت آشکار علی برلیانی به جامعه هنری ایران و خانواده استاد حنانه است.
    شما اصلا خودت کی هستی و چکاره هستی بیا و اول خودت را به اثبات برساند. شما مهره علی برلیانی هستی.

  • آقای محمد ایمن شما هم که همه اش از خودت تعریف می کنی و خودت را با ادب می دانی و بقیه را هم بی ادب. می گویی اینی که کامنت میزاره علی برلیانی نیست؟ حرفت قابل قبول نیست حتی اگه خود برلیانی هم بگه حرفش قابل قبول نیست. چون هیچکس در جامعه موسیقی ایران اینقدر بی کار نیست که بیاید و بخواهد برای شخصی منفور همچون علی برلیانی کامنت بزارد. او در اینجا چهره واقعی اش را به همه نشون داد و حالا که می بینه بد جوری سوتی داده زده زیرش و میگه من نبودم دستم بود . تقصیر آستینم بود! حرفها و نوع ادبیاتش نشان می ده که خودش است ولی همانگونه که قبلا استاد امیر آهنگ گفتند دیوار حاشایش بلند است. آخه یک خدمتکار و نوکر که زمانی راننده شخصی مرتضی حنانه بوده را چه به این که بیاید و راجع به چاپ شدن و نشدن آثار استاد حنانه صحبت کند. او جایگاه خودش را فراموش کرده است. او شاگرد مرتضی حنانه نبوده و نیست و دستخطی که مرتضی حنانه به او داده هم این را به اثبات می رساند. در دستخط مرتضی حنانه که به علی برلیانی داده صراحتا او را خادم و خدمتکار موسیقی اسم برده و من این دستخط را دیدم . ولی در عوض جناب امیر آهنگ دستخطی از استاد حنانه دارند که در آن صراحتا قید شده است که ایشان شاگرد مرتضی حنانه بوده اند.

  • آقای برایانی شما از هارمونی فقط همین ها را که گفتی بلد هستی؟ نُت اشاپه و سیگس ناپولیتین و آپاجیاتور دوبل و کادانس و غیره. خب اینها را که هر شاگرد نو آموز هارمونی می داند و بلد است. تمام هارمونی ای که بلدی ……. شما همینه؟ اونوقت با این اطلاعات ناقص و کم می خواهی با استاد امیر آهنگ مناظره کنی؟ شما بیا اول با خود من مسابقه هارمونی بده. چون متوجه شدم اطلاعات و سوادت در هارمونی خیلی کمتر از اونی هست که من تصور می کردم. خیییلی نمی دونی! ببینم به اندازه من که شاگرد کوچک جناب امیر آهنگ هستم بلدی؟ مسلما بلد نیستی. شما اگر کمی انسانیت داشتی می توانستی همون خادم موسیقی بمونی ولی الآن نه تنها خادم به موسیقی نیستی بلکه داری به جامعه موسیقی ایران خیانت می کنی.

  • جناب برلیانی بیا یه نگاه به سن و سالت بکن و خودت را هم با همنسلان و هم دوره ای هایت بسنج و مقایسه بکن. ببین جایگاه آنها در کجاست و جایگاه شما در کجا؟ شما متولد ۱۳۳۵ هستی. و از لحاظ سن و سال هم دوره اشخاصی همچون محمد رضا درویشی و کاظم داودیان و همایون رحیمیان و بهروز وحیدی آذر و بهزاد رنجبران و پرویر مشکاتیان و ارسلان کامکار و مجید انتظامی و کامبیز روشن روان و سهیل دهبستی و محمد رضا علیقلی و کیومرث پیرگلو و ناصر نظر ……….. هستی. خب اصلا جایگاه شما در موسیقی با جایگاه این اساتیدی که نام بردم قابل مقایسه است؟ ضمن اینکه این عزیزان مانند شما نام مرتضی حنانه را هم به یدک نمی کشند و ادعایی هم در هارمونی زوج ندارند. ولی شما در موسیقی چه کار در خور توجهی انجام دادی تا به امروز؟ چه اثری ساخته ای؟ شما که ادعای هارمونی داری و نزد مرتضی حنانه و پورتراب و …….. به گفته خودت نزد بهترین استادان موسیقی شاگردی کردی کارت به اینجا رسیده که می خواهی هارمونی بلد بودنت را به رُخ بکشی. خب بگو ببینم با این هارمونی چه ساخته ای که بتواند در میان مردم اثری گذارده باشد و توانایی تان را به اثبات برساند. همین که می نویسی در اینجا می خواهم در هارمونی مسابقه بدهم مشخص است که چیزی در موسیقی نیستی. وگرنه کدام یک از موزیسین هایی که نام بردم و همه شونم هم نسل شما هستند برای اثبات توانایی خود آمده اند و مسابقه هارمونی داده اند؟ آنها با آثار خود موسیقی بلد بودنشان را نزده همه به اثبات رسانده اند. نه با فخر و تکبری که سالهاست شما گریبانگیرش هستید. ای کاش اشخاصی همچون شما در موسیقی ایران اصلا بدنیا نمی آمدند. شما همانطور که دوستان گفته اند فقط یک ناشر هستی. اونم یه ناشر نا موفق که همه کتابفروشی ها بایکوت کرده اند و برای توجیه بایکوت شدن خود به بقیه اتهام باج دادن می زنی. برو و خجالت بکش و راستگو باش. بگو که کتابفروشان برای این کتاب های شما را نمی آورند چون اول اینکه چاپ آنها کیفیت ندارد. دوم اینکه در کلیه آنها تحریف صورت گرفته و غلط هستند و دیگر اینکه گران هم هستند و مخاطبان و مدرسین موسیقی هم سالهاست که کتاب های انتشارات چنگ را طرد کرده اند. کتاب هارمونی سارلی که چاپش باعت فخر فروشی شما شده در سال ۱۳۹۰ به تعداد پانصد عدد چاپ گردیده که پس از شش سال هنوز فروش نرفته و روی دستتان مانده. در صورتی که کتاب هارمونی دوبفسکی به چاپ پنجم رسیده و در تمام دانشگاه ها و مراکز آکادمیک تدریس می شود. شما هم اگه با امیر آهنگ مشکل داری هارمونی دوبفسکی را مسخره نکن. چون سوادش را نداری و کینه ات هم بخاطر اینه که این کتاب جایگاه خود را در بین مخاطبان خوب باز کرده ولی کتاب های هارمونی چاپ انتشارات چنگ باد کرده و روی دست شما مانده است.

  • آقای برلیانی. کل هارمونی ای که ادعایش را داری همینه؟؟؟ رفتی و لای چند کتاب هارمونی را باز کرده و چند اصطلاح را که توانایی خواندنش را داشتی (نه توانایی فهمیدنش را) اومدی و اینجا نوشتی و اونوقت می خواهی با من مسابقه هارمونی بدهی؟ واقعا که از شما نا امید شدم. گمان می کردم که بیشتر از این بلد هستید. کارهایتان و اعمالتان هم مانند خودتان مضحک و خنده داره. حالا این ها همه بکنار! چرا نسبت به کتاب هارمونی نوشته دوبُفسکی و اسپاسُبین و یفسیف و ساکالوف (که از بهترین پداگوژهای مکتب کنسرواتوار چایکوفسکی مسکو) هستند و جناب مسعود ابراهیمی بخوبی ترجمه اش کرده اینهمه غضب و کینه داری؟ چون به چاپ پنجم رسیده و کتاب های هارمونی توسط شما و انتشارات چنگ به چاپ دوم هم نرسیده و کسی نمی خرد؟ ولی بر خلاف شما من نسبت به هیبچ کتاب هارمونی ای غیظ و غضب ندارم. حتی کتاب های هارمونی ای توسط شما و انتشارات چنگ چاپ گردیده را در همون پخش اولش خریدم و مطالعه کردم. تا بحال سه کتاب هارمونی از انتشارات چنگ چاپ شده که هر سه را دارم. ۱. هماهنگی علمی و عملی نوشته هانری سارلی. ترجمه استاد زنده یاد پورتراب. ۲. قواعد علمی هارمُنی نوشته آرنُلد شُنبرگ ترجمه استاد زنده یاد پورتراب. ۳. کتاب هارمونی ملُدی و آهنگسازی نوشته پال استور من ترجمه آقای مهران ضیایی. اگر کتاب دیگری نیز در هارمونی چاپ کرده اید که من اطلاع ندارم بگویید تا آن را هم تهیه کنم. معتقدم تمام کتاب های هارمونی که در ایران چاپ شده هر کدام ویژگی خود را دارند و مطالعه همه آنها لازم است. من خودم سالها پیش اساتید مختلف تمام مکتب های هارمونی (فرانسه و آلمان) را کار کرده ام. برای مثال هارمونی دوبوا را با جناب الهامیان. هارمونی سارلی را با جناب فریدون ناصری. هارمونی ریشارد اشتور را با جناب شریف لطفی. هارمونی کیتسون را با جناب استاد زنده یاد پورتراب و هارمونی ریمسکی کورساکف و شارل کوکلن را با استاد زنده یاد مرتضی حنانه . هارمونی هیندمیت و رُدلف را هم با جناب استاد فرهاد فخرالدینی و …………. باز هم بگویم. کتاب های هارمونی والتر پیستون ترجمه سیاوش بیضایی. و هارمونی دیتر دلاموته ترجمه زنده یاد پرویز منصوری. کتاب هارمونی آنا باتر ورث ترجمه رامین ورزنده و بسیاری دیگر از کتب هارمونی را هم که شما حتی نه دیده اید و نه اسمش را هم شنیده اید خودم بطور کامل مطالعه کردم. هیچ تعصبی هم به هیچکدامشان ندارم. ولی از آنجا که در خصوص آموزش هارمونی تونال و کلاسیک ( ۱۶۰۰ میلادی تا ۱۹۰۰ میلادی) در ایران یک مکتب آموزشی مدون و خودی متعلق به ایران بطور سیستماتیک و منسجم نداشته ایم، ضعف بزرگ آموزش در هارمونی در این است که هر مدرسی با توجه به تحصیل خود در کشوری بیگانه مکتب هارمونی همان کشور را بهترین می داند و بدون اطلاع از مکاتب دیگر همه آنچه را که نمی داند و اطلاع ندارد مردود اعلام می کند. ولی مطمین باشید من این تعصب را ندارم و اگر در حال حاضر کتاب هارمونی دوبفسکی را برای تدریس به شاگردانم انتخاب کرده ام این است که این کتاب از نظر سیستم آموزشی به فرهنگ ما بسیار نزدیکتر از کتب چاپ شده دیگر است و به همین علت هم هست که در ایران خواهان بیشتری دارد و مورد استقبال اغلب مدرسین قرار گرفته اسیت. خود استاد مرتضی حنانه هم تدریس هارمونی نوشته کورساکف را به دیگر کتب هارمونی ترجیح می داد و با اینکه خود در ایتالیا تحصیل کرده بود موسیقی دان متعصبی نبود و هارمونی نوشته کورساکف را برای تدریس ترجیح می داد. اگر استاد الآن بودند حتما کتاب هارمونی دوبفسکی را به هارمونی کورساکف ترجیح می دادند. زیرا این کتاب کامل شده همان کتاب کورساکف و کتاب هارمونی چایکفسکی است و کافی است به منابع این کتاب در آخرین صفحه نگاه کنید. از جمله منابع این کتاب یکی کتاب هارمونی نوشته کورساکف و دیگری هم هارمونی نوشته چایکفسکی هستند و منابع دیگر. من و جناب مسعود ابراهیمی (مترجم این کتاب) از اولین کسانی هستیم که از سالها پیش این کتاب را درس می دهیم. ولی مطمین باشید اگر همین فردا کتاب دیگری در هارمونی چاپ شود که از نظر راه و روش آن را بهتر از کتاب هارمونی موسیقی مکتب مسکو (دوبُفسکی و دیگران) تشیخص دهم آن را ترجیح داده و دوبفسکی را به کنار خواهم نهاد. همانطور که سالها پیش از چاپ این کتاب من کتاب های هارمونی دوبوا، اشتور، والتر پیستون و ….. را هم تدریس کرده ام. به شما هم توصیه می کنم تعصب نداشته باشید و بروید کتاب های هارمونی مکاتب دیگر را (غیر از کتاب سارلی از مکتب هارمونی فرانسه) مطالعه نموده و یاد بگیرید. وگرنه که بازی با واژه ها و تایپ کلمات را در اینجا همه بلد هستند. بروید هارمونی بخوانید آقا و خیانت در امانت هم نکنید. زشته واقعا. امانتی های امیر علی حنانه را هم به او برگردانید. در ضمن اینور و آنور هم نگویید که هارمونی زوج را از استاد زنده یاد مرتضی حنانه یاد گرفته اید و جزوه درسی از ایشان دارید. شما فقط و فقط نوکر و مستخدم استاد مرتضی حنانه بوده اید که همین هم البته برای شما مایه افتخار است و می توانید به آن مباهات کنید. من حتی حاضر در هر جا حاضر شوم و گواهی بدهم که شما علاوه بر نوکری مرتضی حنانه خدمتکار استاد زنده یاد مضطفی کمال پورتراب در اواخر عمرش بوده اید و مدتی هم خدمتکار و نت نویس جناب کریم گوگرد چی هم بودید. اگرم کسان دیگری هم هستند که نوکریشان را کرده اید . من نمی دانم بگویید تا در این رابطه و بعنوان خادم واقعی موسیقی دانان ایرانی از شما تقدیر و تجلیل به عمل آید. ولی خدمات خود را با خیانت خراب نکنید. بگذارید نام خوبی از شما در صفحات تاریخ موسیقی ایران به یادگار بماند. چون اصلا معلوم و مشخص نیست که تا چند سال دیگر زنده هستید. شما ۶۱ سالتان اسا آقا! ان شا الله که پس از مرگتان شما را هم در قطعه هنرمندان بهشت زهرا (س) به خاک می سپارند و موسیقی دانان می آیند و فاتحه ای نثار روحتان می کنند. دنیا ارزش این دعواها و خیانت کردن به فرزند استاد مرتضی حنانه را ندارد جناب علی آقای برلیانی!

  • آخه آقای برلیانی شما چرا دست از سر موسیقی این مملکت بر نمی داری. هرجا میروی می گویی من شاگرد مرتضی حنانه هستم. خب به ما چه. کتاب های شما که پر از اشتباه چاپی است و و همه استادان به ما می گویند کتاب های چنگ را ابدا نخرید. کاش آثار مرتضی حنانه را انتشارات دیگری مثل ماهور و یا نای و نی و یا انتشارات سرود چاپ می کرد

  • آقای برلیانی من را که یادتونه؟ من منزلمان در خیابان بهار و در نزدیکی فروشگاه شما است و ویولن کلاسیک می زنم و استادم هم در ساز جناب مینو سپهر هستند. یادتونه چند سال پیش اومدم فروشگاه شما و گفتم نت سولوی ویولون هزار دستان را که در سی دی اش جناب خاچیک بابایان زده می خوام؟ یادتان هست چه جوابی به من دادید؟ گفتید این نت را فقط من دارم و به کسی نمی دهم و وقتی اصرار مرا دیدی گفتی هزینه اش میشه یک میلیون تومتن. اونم فتوکپی اش نه اصل دستخط ! بعد هم گفتی این ماشین هیلمن را می بینی؟ این هیلمن مال مرتضی حنانه بوده و بعد از فوتش به من رسیده. مرا داخل فروشگاهت بردی و گفتی این ساز پیانو را می بینی؟ این پیانو شخصی مرتضی حنانه است و بعد از مرگش به من رسیده. بع هم نت در بزرگداشت فردوسی برای آواز و پیانو را که توسط انتشارات چنگ چاپ شده بود به من نشون دادید و گفتی اگه پول نداری بیا این را که چاپ شده و ارزان هم هست بخر و این را بزن. ولی بعد از اینها یه چیز عجیب دیگه هم گفتی شما. گفتی می دونی که اثر در بزرگداشت فردوسی به چه کسی تقدیم شده است؟ گفتم نه. و شما کتاب را باز کردی و دیدم که به شخصی بنام میترا حنانه تقدیم شده از طرف مرتضی حنانه. شما گفتید می دونی این میترا حنانه کیست؟ منم گفتم نه. شاید خواهر مرتضی حنانه است. که شما گفتی نه میترا حنانه دختر مرتضی حنانه هست. و سپس گفتی من هم علی برلیانی داماد مرتضی حنانه و شوهر همین میترا حنانه هستم که کتاب به او تقدیم شده. ولی من بعدها که از نزدیک با جناب امیر آهنگ و علی حنانه و بقیه آشنا شدم و اینها را گفتم متوجه شدم که شما یک دروغگو هستی و داماد حنانه نیستی و برای خودت دکان باز کردی. حالا در اینجا هم اعلام می کنم که در هر زمان و هر مکانی که لازم باشد و جناب علی حنانه و یا بقیه بگن میام و تمامی این حرفهای دروغ شما را عینا برای همه و جلوی خودتان می گم. دوستم را هم که شاهد بود و حرفای شما را شنید میاورم. او شاهد است. جناب برلیانی خیلی آرزو داشتی داماد مرتضی حنانه بشوی؟ من متوجه شدم که میترا حنانه از قبل از انقلاب و از زمان بچگی به فرانسه رفته و اونجا با یک مهندس ازدواج کرده و شما هم یک دروغگوی تمام عیار هستی.

  • خانوم آساره فکر نمی کنم توانایی کشتی گرفتن و کاراته بازی و یا مچ انداختن برای یک هنرمند و موزیسین خجالت آور باشه. حد اقل اینکه رو در رو انجام می شود نه در دنیای مجازی. من که به شخصه از این حرف جناب امیر آهنگ خوشم اومدش. هیچ اشکالی نمی بینم که یک موسیقی دان مانند او ورزشکار هم باشد. البته شما شاید از موزیسین های ضعیف و معتاد و بدبخت خوشتون میاد ولی همه که مانند شما فکر نمی کنند!

  • در ضمن آقای دارا ریشه اختلاف آقای برلیانی با من در خصوص عدم چاپ جزوه ریتم نوشته من نیست. من چندین کتاب نوشتهد ام. (از جمله کتاب ریتم خوانی در هفت جزوه) که در حال حاضر برای چاپ نیاز به باز نگری و تجدید نظر دارد. البته برخی از جزواتم در میان هنرجویان و دانشجویان موسیقی دست به دست می شوند. ولی اگر که بخواهم آنها را روزی چاپ بکنم مسلما انتشارات چنگ هیچگاه مورد نظرم نبوده و نیست. انتشاراتی مانند خنیاگر به مدیریت دوست عزیزم جناب شهاب منا و دیگرانی هستند که برای چاپ همه شان صالح هستند. من اصلا با علی برلیانی را همون قدیما بخوبی شناختم و از ۲۷ سال پیش یعنی از سال ۱۳۶۹ با وی قطع رابطه کردم و در همان زمان هم به امیر علی حنانه گفتم که علی برلیانی شخصی خیانتکار است. ریشه اختلاف ایشان با من هم مربوط به همان سال ۱۳۶۹ بر می گردد و دیگر اینکه او شخصی بسیار خودخواه و منفور و مایه آبرو ریزی است. متاسفم که در همه جا خود را دتنها شاگرد کمپوزیسیون استاد مرتضی حنانه معرفی می کند. او هیچگاه نزد استاد حنانه کمپوزیسیون نخوانده و اصلا مال این حرفها نیست. او در جامعه موسیقی شخصی منفور است. زنده یاد شهین حنانه (شاعر و ترانه سرا و برادر زاده مرتضی حنانه) هم از علی برلیانی متنفر بود. جناب طاهر جلیلی پیانیست ایرانی هم از برلیانی متنفر است. ایشان در جامعه موسیقی ایران شخصی بسیار منفور است و هیچکمس از وی دل خوشی ندارد. او حتی به برادرش امیر برلیانی هم رحم نکرد و این قضیه سر دراز دارد.

  • درود بر جنابان امیر آهنگ و امیر علی حنانه باد که پته ی این علی برلیانی رو به آب انداختند،، به جرات میتونم بگم از جانب ایشان به غیر از یک دوره خاطرات بد و فقط بد و بسیار منفی و مخرب چیز دیگه ای دریافت نکردم و چیزی عایدم نشد..
    برخورد بد،، عملکرد ضعیف در مورد نشر،، نقد پذیر نبودن و خود شیفتگی تمام مدت،، تخریب شخصیت موزیسینهای دیگر و مسخره کردن،، و بیشمار بیمعرفتی های دیگر که گفتن همه آنها مثنوی هفتاد من کاغذ خواهد شد،، به هر حال من خودم به شخصه همیشه مخالف این آدم بودم و هستم و بار دیگر از بابت افشا گری کارهای این شخص ازتون متشکرم، سلامت و پیروز باشید مردان بزرگ..

  • آقای برلیانی برو دلت را خوش کن که با در اختیار داشتن چند کتاب و چند پارتیتور و وسایل شخصی مرتضی حنانه شدی مرتضی حنانه
    ولی مطمئن اینطوری نمی ماند.
    من و بسیاری از دوستان می دانیم که شما در حالت عادی به امیر علی حنانه مراجعه نکردی و در زمانی که او بیمار و تحت نظر پزشک معالج بود با دوز و کلک به منزلش در شهرک اکباتان رفتی و اموالش را هم تاراج کردی و در این حالت بیماری ازش رسیدی مبنی بر واگذاری اموال اون هم از جانب تمام وراث گرفتی که اصلا ارزش قانونی ندارد. حالا هم اومدی و هارمونی بلد بودنت را به رخ جامعه هنری ایران می کشی؟ شما یک مجرم یقه سفید هستی که مسلما به کیفر خواهی رسید. میگویی نه؟ پس بشین و تماشا کن

  • جناب محمد ایمن عزیز
    من می دانستم که اگر شما و هر کس دیگری به علی برلیانی مراجعه کنه او می زنه زیرش و میگه من در این صفحه کامنت ندادم
    دلیلش هم کاملاً روشن است
    چون اونقدر سوتی های مختلف داده که آبرو و حیثیت براش نموند منم بهش دیروز زنگ زدم که بیاد مناظره هارمونی
    ولی او انکار کرد و گفت من در هارمونی اصلا ادعایی ندارم و اونی که به نام من کامنت گذاشته و مناظره هارمونی را قبول کرده کس دیگری است و علی برلیانی نیست!
    ولی دروغ میگوید
    خودش است

  • آخرین پاسخ.لطفا برای دریافت جواب و بحث به صورت حقیقی و نه مجازی با من گفتگو کنید..نتیجه ای که از بحث میشود گرفت این است که عده ای انسان هنرنشناس با نامهای گوناگون توهین میکنند و تهمت میزنند و افترا و انواع و اقسام مطالب.جنابان کاظمی(امیرآهنگ با نامی دیگر)حتما به مشاور مراجعه کنید و مدد بگیرید.این حرفهای بی ستد و بی ارزش هیچ جا خریداری ندارد.آقای بخشا کم تخیل کن.من داماد حنانه!!این حرفهای صدمن یه غاز بی ارزش رو از کجا آوردی آقا!!؟من گفتم پول نداری نت فردوسی رو ببر که ارزونه؟!!واقعا رویتان میشود این همه دروغ بگویید(البته بخشا نام دیگر امیراهنگ است)..خانوم نغمه فراهانی من یک ناشر و با توجه به سوابق یک نوازنده متوسط هستم همین.موسیقی مگه دست منه که دست از سرش بردارم.(کم جَو گیر باشین و حرف را مزه مزه کرده سپس ادا کنید) . مسئله به جای بازاری کردن از طریق قانونی پیگیری کنید.یک مشت یاوه که نشد کار.این که من کتاب هارمونی باز کردم و اصطلاح نوشتم و…این چه حرفی است.یقینا جنابان امیرآهنگ و رفقا توانستند به خوبی تبلیغ کلاسهایشان را بکنند.چه خوب.آفرین.جناب کاتیوشا!! فعلا بر ..مُراد سواری و هرجه دلت میخواهد میگویی…دنیا رو یه پایه نمیچزخه…چون مرده ور افتد ته تو مانی نه من…برای دوروز دنیا خودتان رو به آب و آتیش میزنید و دسته و جبهه و باند درست میکنید.مازیار شما چی میگی؟! کتابت پر غلط بود(سیستم سلفژ ایتالیا).ارشاد رد کرد.داریم فعل و فاعل های جملات رو درست میکنیم.طبق قرارداد هم ۲۵۰ تا کتاب قراره به خودت بدیم.البته با این شرایط و تربیت و دور بودن از فرهنگ کتابت را بیا بگیر بده امیرآهنگ با جروه ریتم و هارمونی که از کلاس استا حنانه نوشته بده یکی دیگه چاپ کنه

  • درود جناب امیرعلی حنانه

    بله حتما شماره ام را در اختیارتان قرار می دهم ، ضمن اینکه سرور گرامی ، جناب آهنگ ، دوست صمیمیتان شماره و تلگرام مرا هم دارند

  • امیرآهنگ به خودت بیا.من با طاهر جلیلی دوستم.خونه یکی هستیم.آخه بی مرام یک چیزی نگو که مرغ پخته هم خندش بگیره.خانوم نغمه جوگیر نباش.من دست از چی بردارم.دروغگوهای هوچی

  • از زنده یاد شهین خانوم حنانه چرا اسم میاری.ایشون مورداحترام همه ما بودند و هستند.چرا از اموات مایه میزاری بی انصاف امیراهنگ.چرا با نانهای گوناگون توهین میکنی‌در نام مرد و زن میای مطلب مینویسی.اینم ادبیاتت .برمیگردی مال این حرفها نیستم.عزت خان قصاب محل و همشهری من لحنش از تو مثلا موریسین بهتره.شماها موسیقی رو با موسیخی اشتباه گرفتید به قول مرحوم شهناز.نفرین بر دروغگوها و تهمت زنها

  • هارمونیتک چرا دیدگاه‌های من رو پاک میکنی ؟؟چون نوشتم چهارپایی بر او کتابی چند؟؟من که نگفتم منظورم کیه!!
    سامان لازم نیست گاف استادت رو ماست مالی کنی
    لای کلمات آدما میشه شخصیت واقعی افراد رو پیدا کرد
    استاد تو ورزشکار نیست
    ورزشکار تختیه که قهرمان جهان بوده ولی کسی رو به کشتی و لگد انداختن تهدید نکرده
    این زبان لات هاس که از هرچی دارن برای دعوا استفاده می کنن
    چه چاقو باشه چه زور بازو و اگر نیمچه سوادی هم داشته باشن با اون
    گافو استادت داده و ماهیت خودشو نشون داده ماست مالیش نکن

    گرفتاری شدن این مردم از دست کوتوله های مثلا هنرمند
    اون یکی تو عمرش یه قطعه نتونسته بسازه میره اموال یه موزیسین دیگه رو صاحب میشه که بگه منم هستم
    یکی دیگه هم گروه سرود مدرسه درست کرده و سیصد تا بچه جمع کرده میاد این وسط خودی نشون میده و از دهنش در میره که هم تو هارمونی پوزتو میزنم و هم لنگ و لگد
    خجالت بکشید
    این سایتم شده رینگ بکس لات ها

  • احمد کاظمی حقیقت را وارونه جلوه نده.من در مکالمه گفتم با امیراهنگ مدعی مسابقه هارمونی میزارم و ته هر تازه رسیده ای.التماس شفای عاجل.

  • علی برلیانی. تو شخص بی وجودی هستی. اینجا کامنت می گذاری و وقتی باهت تماس می گیرند می زنی زیرش. اینجا می گویی حاضری در هارمونی مناظره کنی و مسابقه بدهی ولی وقتی باهت تماس می گیرند باز هم کتمان می کنی. حتما می دانی که استاد مرتضی حنانه شخصی صریح بود و حرفش را راحت می زد و بعدا کتمان نمی کرد. تو که خودت را شاگرد او می دانی چه خصلتی را از او گرفتی؟ نه اخلاق و رفتارت و نه تخصص و نه هیچ چیز دیگر را از او نگرفتی. تو ناراحتی که در اینجا دستت برای همه رو شد؟ تو با همه مشکل داری و همه هم با تو مشکل دارند. مرد حسابی تو ۶۱ سالته. برو برای آخرتت توشه ای جمع کن. همانگونه که امیر علی حنانه گفت اموال و دارایی مرتضی حنانه که به یغما بردی برایت طناب داری می شود که تو ندانسته خود را با آن به دار خواهی زد. بزودی کمپینی بنام دوستداران استاد مرتضی حنانه تشکیل خواهد شد که با اعمال غیر انسانی تو مقابله خواهد نمود و تو را بیش از این رسوا خواهد کرد. آنوقت مشخص خواهد شد شما یک خادم موسیقی نیستی و سالهاست که تبدیل به یک خیانتکار موسیقی شده ای. ای کاش مانند همون ۲۸ سال قبل می ماندی و اینگونه خودت را به لجن نمی کشیدی. گر چه به نظر من همون موقع هم نیت شما از ابتدا پلید بود. تو می خواهی با پا گذاشتن بر روی شانه افراد شناخته شده بزور هم که شده خودت را بالا بکشی. ولی در هنر و موسیقی دستت رو شد و سالهاست که دستت رو شده برای همه . حالا برو دلت را خوش کن که هارمونی بلدی! و برو باز هم لای چند کتاب را باز کن و چند اصطلاح را در اینجا بنویس که ثابت کنی هارمونی دان هستی! ولی بدان نسل امروز (خصوصا بچه های دهه شصت و هفتاد و هشتاد) افرادی آگاه هستند که می توانند سره را از ناسره و دوغ را از دوشاب تشخیص دهند. تو هم برو و با چند جزوه و کتاب و پارتیتور که از آثار مرتض حنانه داری و آنها را در اختیار مشتاقان موسیقی نمی گذاری وصیت کن که وقت مردن آنها را توی گور بگذارند و با تو دفن کنند و خیال کن با این کارت مرتضی حنانه و موسیقی اش فقط برای تو است. در حالی که اولا فرزند ایشان امیر علی حنانه یک نسخه از تمام کتاب هایی که به تو داده برای خودش فتوکپی کرده و دارد و ثانیا قراره یک سایت باز کنه و همه این کتاب ها و پارتیتورها و آثار مرتضی حنانه را در این سایت برای دوستداران موسیقی به اشتراک بگذارد. احتمالا تو با این اتفاق دق مرگ خواهی شد. ضمن اینکه تکنیک ها و دست آوردهای موسیقی حنانه را تو بلد نیستی و شاگردان و علاقمندانی بلدند که سالها نزد استاد آموخته اند و در این رابطه کار کرده و زحمت می کشند و در آثارشان مشهود است و در آثار نسل بعد نیز به تدریج نتیجه آن در آثاری که ارایه می دهند مشاهده خواهد شد. ولی تو که می توانستی بعد از فوت استاد یک جایگاه مقبول و محبوب در میان جامعه موسیقی داشته باشی و با توجه به بالاتر بودن سنت در میان ما هم می توانستی مورد احترام باشی با اعمال زشت و بدور از شان یک انسان کاری کردی که منفور همگان شدی و امروزه کمتر کسی است که تو و یاوه گویی هایت را نشناسد. حالا بیا باز هم هی بنویس و خودت را توجیه کن. و بگو نامه علی حنانه هم تخیل است.

  • آساره حد و حدودت را بدان. تو که خودت از همه لات تری. خد اقل اینکه بقیه چهار کلمه هم راجع به موسیقی می نویسند . ولی تو چی؟ همه اش حرافی های پوچ میزنی و توهین می کنی به همه. بگذار برلیانی و بقیه حرفشون را بزنند. تو این میان چه کاره هستی اصلا؟ به کجا وصلی و از کی خط می گیری؟

  • آساره. شما که دیدگاهی نداری اصلا. فقط داری شلوغ می کنی و به همه هم توهین می کنی. از سایت می خوام کامنت های این خانم را اصلا نگذارند اینجا. نوشته هاش فقط سر تا پا توهینه

  • خانم آساره شما خودت گنده لات هستی! اونوقت میگی این سایت شده رینگ بوکس و سایت لات ها. من که می دونم تو کی هستی و چکاره ای. نزار دهنم را باز کنم ها!!!!!! برو جای دیگه. اینجا جای شما نیست.

  • جناب محمد ایمن شما که میگی برلیانی بهت گفته این کامنت های اینجا ار طرف او نیست. اگه فرضا اینطور باشه خب حالا که فهمیده یه نفر از طرف او اومده و اینجا کامنت گذاشته چرا خودش نمیاد اینجا و اعلام کنه و بگه اینها از جانب من نیست؟ ضمن اینکه در این کامنت ها کُد هایی هست و حرفهایی هست که بجز برلیانی کس دیگری نمی تونه اینها را بدونه و بگه. مگه کسی بی کاره بیاد از این آدم منفور و بنام او و به اسم او اینجا کامنت بزاره و ازش دفاع بکنه؟ این کامنت ها را خود برلیانی گذاشته و اگه کس دیگری هم نوشته باشه متنش را علی برلیانی نوشته و اون طرف فقط ارسالشون کرده.

  • آقای برلیانی در اینجا بد جوری دستت رو شدش. از این به بعد هم هر کس از تو بپرسه و بخواد بشناسه تو را لازم نیست ما بهش چیزی بگیم. لینک همین صفحه را براش ارسال می کنیم در واتس اپ و یا تلگرام. میگیم برو بخوان اینجا منبع شناختن علی برلیانی هست و ادعاهای تو خالی و ………….

  • آقای برلیانی من همسایه شما هستم به مدت نزیک به ۲۵ سال. حتما مرا می شناسید. بگم که دل همه اهالی محل از شما خون است؟ دل صاحبخانه شما که منزلش را نزدیک دبه سی ساله غصب کرده اید و بلند نمی شوید از شما خون است. شما از نظر اخلاق و رفتار و شخصیت مورد نفرت اهال این محل هستید و من برای استاد علی حنانه هم متاسفم که به شما اعتماد کرد و اومد اوال پدرش را سپرد به شما. ای کاش میامد و در محل راجع به شما کمی تحقیق می کرد. بنویسم کارهایتان را؟؟ شرم می کنم اگه بخواهم همه را بنویسم من

  • امیرآهنگ حتما نیاز به پزشک داری.هم خودت هم این طرفدارهایت.تو فکر کی هستی که مرا تهدید میکنی.!؟من گردنم از مو نازکتره و شما و شاگردانت و عشاقت شدین لشگر علیه من.اون امیرعلی موقعی که حق امتیاز اون آثار به من واگزار میکرد بایستی فکر این روزها رو میکرد.حالا هم هرکاری میخواد بکنه آزاده سایت بزنه .موقعی که کل امتیاز آثار صوتی مرحوم پدرش رو سیصد هزارتومان به موسوی در ماهور دا د چرا همه ساکت بودند.وقاحت حدی داره.امیرآهنگ گنده لات بازی حدی داره.به تو چه من ۶۱ سالمه یا ۱۰۰ سالمه.یک مشت بچه مبتدی رو پر کردی از جفنگیاتت.پاسخ تهمتها رو اگر وجودش رو داری زنگ بزن دفتر انتشارات دونفری صحبت کنیم.صحبتها رو ضبط کن و در فضای مجازی قرار بده.جرات نداری.کم آوردی رفتی پشت یک مشت بچه لوس و بی تربیت و تو دهنی نخورده گم شدی.حد و اندازت رو بدون مردک.در صورت داشتن وجود تماس بگیر .خیلی

  • از مدیران فرهنگ و هنر خصوصاً وزارت ارشاد می خواهیم که هر چه زودتر به این دستبرد علی برلیانی و أعضاء باندش رسیدگی نمایند و متخلفان را به جامعه هنری ایران معرفی کنید و به مجازات برسانید