گفتگوی هارمونیک | Harmony Talk


موسیقی ایران از دیرباز متاثر از فرهنگ و آداب و رسوم ایرانی و
همواره به فراخور شرایط زمانی در حال تغییر و تحول بوده است. این موضوع به گونه ای
موجب شده است که بیان عواطف و احساسات مردم به عنوان یکی از اهداف موسیقی تلقی شود.
هدفی که اکثر موسیقیدانان و آهنگسازان در تلاشند تا با بررسی اوضاع و احوال اجتماعی
و تطبیق آن با فعالیتهای هنری خود به آن نایل آیند.

با نظری سطحی به
تاریخ موسیقی ایران میتوان این مطلب را به خوبی روشن نمود، اینکه همیشه هنرمندان
مشهور و محبوب کسانی بودند و هستند که همگام با مردم در بستر جامعه حرکت میکردند و
خود را جدای از محیط اجتماعی که در آن زندگی میکردند نمیدانستند. هنرمندانی چون
عارف قزوینی، شیدا، امیرجاهد و در عصر ما هنرمندانی چون محمد رضا شجریان.

حال برای اینکه موسیقی بتواند هر چه بهتر و موثرتر به اهداف خود برسد نیاز
به عواملی برای نیل به این امر دارد که مهمترین آنها عبارتند از آهنگساز نوازنده یا
خواننده و ساز. هر کدام از اینها نیز به نوبه خود نیاز به شرایط و بستری برای رشد و
تکامل دارند. وجود آهنگسازی خلاق و متخصص احتیاج به یک سیستم آموزشی اصولی و پایه
ای و بستر فرهنگی مساعد دارد. سیستمی که با لحاظ معیارهای درست و برنامه ریزی شده
بتواند آهنگسازانی آگاه به مسایل اجتماعی و در عین حال با تخصص تربیت کند. بعلاوه
اجرای خوب یک آهنگ در گرو نوازندگانی ماهر و متبحر است، که آن هم یک روش آموزشی
صحیح را می طلبد. عامل سوم که کامل کننده دو عامل قبل هست ساز است که صرفا وسیله ای
است برای اجرای صحیح موسیقی. ساز نیز می بایست علاوه بر قابلیت اجرای صحیح موسیقی
دارای ساختاری اصولی و در حد امکان بدون نقص باشد. به عبارت دیگر ساز باید در خدمت
نوازنده باشد نه نوازنده در خدمت ساز!

البته این نکته را نیز نباید فراموش
کرد که یک سیاستگذاری درست و منطقی است که میتواند این عوامل را در جهت پیشرفت
موسیقی با یکدیگر همسو کند. با مقدمه ای که ذکرشد به وضعیت کنونی موسیقی برمیگردیم
. موسیقی در ایران بعد از انقلاب به دلیل شرایط حاکم، یعنی شرایطی که در آن به
موسیقی دیگر به دید فنی و تخصصی نگاه نمیشود، متولیان واقعی خود را تا امروز به
مرور از دست داده است و اغلب سیاستگذاران و اساتید گذشته موسیقی هر کدام بعضا بنا
به دلایل سیاسی، فرهنگی و… یا خانه نشین شده اند یا از آنها استفاده ای نه در
جایگاه و منزلت واقعی هنری آنها می شود.

اینها موجب شده موسیقی ما در عمل
دچار نوعی بلا تکلیفی و بی هویتی شود و نیز آنان را که دم از اصالت و حفظ سنتهای
موسیقی می زنند و بعضا در راس کار نیز قرار دارند، به نوعی بتوان آگاهانه یا نا
آگاهانه عامل این سردرگمی دانست. تا آنجا که دیگران نیز تقریبا متوجه این نابسامانی
در موسیقی شده اند. یعنی آثاری که چه به صورت اجرای زنده و کنسرت و چه به صورت
انتشار نوار و آلبوم در خارج و داخل کشور به نام موسیقی اصیل ایرانی (یا سنتی!) پخش
می شود، مبین این شرایط ناهمگون و تفسیر به رای شده موسیقی ایرانی است.

به
عبارت دیگر هر شخصی برای اجرای موسیقی خود ادعای حفظ اصالت را دارد. حال این پرسش
مطرح است که مگر چند نوع اصالت در موسیقی وجود دارد و اسلاف هنری ما چند نوع موسیقی
برای ما به یادگار گذاشته اند؟ مثلا برخی برای حفظ اصالت در موسیقی صرفا اجرای ردیف
را صرفنظر از هر گونه دخل و تصرف مجاز میشمارند (ردیفی که به چند گونه مختلف روایت
شده و نسخه اصلی آن معلوم نیست در دست چه کسی است).

برخی به عرفان رو آورده و آن را عامل خلوص و اصالت در موسیقی می
دانند، حال کدام عرفان؟ عرفان اسلامی یا غیر اسلامی و اینکه در کدامیک از متون
معتبر موسیقی یا عرفانی اینقدر تاکید شده که عرفا باید موسیقیدان هم باشند و
بالعکس؟ عده ای هم بنا به یکسری ادله شخصی بداهه نوازی را اصل قرار داده اند که بحث
جایگاه بداهه نوازی در موسیقی ایران در مقالات آتی تفصیلا بیان خواهد شد. بعضی هم
نوعی از موسیقی را تجویز می کنند که دارای پشتوانه ای ایدئولوژیکی باشد. در اینجا
این سؤال مطرح می شود که برای بیان یک ایدئولوژی و جهان بینی گفتار و نوشتار مؤثرتر
است یا موسیقی؟ و اینکه اصولا کدامیک از فلاسفه یا متفکران ترجیح می دهند عقاید خود
را در قالب موسیقی عرضه کنند؟ در این شرایط عده ای هم به دنبال کشف آلات و ادوات
متنوع و رنگارنگ برای اجرای موسیقی (اما ظاهرا بیشتر نمایش!) هستند، بدون توجه به
اصول و معیارهای سازگری و سازشناسی.

حال در این وضعیت آیا می توان انتظار
داشت که موسیقی ما با این آشفتگی عاقبت خوشی داشته باشد که بتواند به گونه ای
آبرومندانه با دنیای کنونی که به تمام علوم و هنرها به دید تخصصی نگاه می شود،
تعامل برقرار کند. این مقاله مقدمه ای است بر سلسله مقالات آینده که بیشتر به ارائه
پیشنهاد و راهکار و نه صرف انتقاد در جهت همگون کردن ابزارها و عوامل سازنده موسیقی
با اهداف و سیاستگذاریهای آن خواهد پرداخت.

از علاقه مندان و دلسوزان
موسیقی ایران زمین صمیمانه دعوت میشود تا نظرات خود را در خلال مباحث آتی ارائه
کنند. به امید آینده ای روشن برای موسیقی این آب و خاک.

علی نجفی ملکی

علی نجفی ملکی

علی نجفی ملکی متولد ۱۳۶۲ تهران
لیسانس حقوق
نوازنده نی

۱ نظر

بیشتر بحث شده است