گفتگوی هارمونیک | Harmony Talk

نگاهی به وضعیت خواننده و خواننده سالاری در موسیقی معاصر ایران (۴)


جای بسی تاسف است که استاد شجریان، هنرمندی با این جایگاه در موسیقی معاصر ما در مصاحبه ای رسمی می گوید: « نوازنده که مهم نیست! مردم به خاطر من می آیند. من با هر کس کار کنم وضعیت همین است چون همه مرا می شناسند!نوازندگان من اگر از سه راه سیروس هم بیایند باز من مهم هستم و مردم مرا می بینند، مرا می شناسند و به خاطر من می آیند.»

وقتی دیدگاه یک هنرمند طراز اول ما چنین باشد، دیگر چه انتظاری از مخاطب عامی و مردم علاقمند و تشنۀ موسیقی می توان داشت!؟

متاسفانه آقای حسین علیزاده که همیشه هنرمندی متفکر، نوگرا و متفاوت بوده اند، خود به این مصاحبۀ استاد شجریان اشاره می کردند و همیشه به مطرح شدن چنین گفته هایی اعتراض داشتند. همچنین خود آقای علیزاده سالهای سال به عنوان یکی از بنیان گذاران مبارزه با فرهنگ خواننده سالاری در موسیقی ایران فعالیت می کردند و آثار بسیاری را نیز در این راستا تولید کرده اند.

حال سئوالی که مطرح می شود اینست که ایشان چگونه توانستند با این تفکر خود بعد ها اینگونه در زیرمجموعۀ آقای شجریان قرار بگیرند و از همکاران ایشان در گروه ۴ نفرۀ اساتید!شوند؟

البته من از تقسیمات حقوقی این تشکیلات مستعجل اطلاعی ندارم ولی باز نکته ای که قابل توجه بود اینکه همۀ نگاه ها معطوف شخص محمدرضا شجریان بود و دیدیم که این گروه با آن همه دبدبه و کبکبه دیری نپایید و از هم پاشید و جای خود را به سنج نواز گروه شیدای قدیم داد!

به قول هنرمند بزرگوار پرویز مشکاتیان یکی از بزرگترین کوتاهی ها و کم لطفی های استاد شجریان زمانی بود که ایشان در برنامۀ نوروزی تحویل سال (۱۳۷۳) بدون ساز و نوازنده به تلویزیون رفتند و شروع به خواندن کردند فقط و فقط به این بهانه که نمایش ساز از تلویزیون ممنوع است و مردم حق دیدن ساز های ملی مملکت خودشان را ندارند. با این برنامه به راحتی می شد به عدم اهمیت ساز و نوازنده در ذهن استاد شجریان پی برد!

یادم می آید سالها قبل با یکی از نوازندگان گروه آوا دیداری داشتم و ایشان از نحوۀ تقسیم حقوق هنری در گروه موسیقی آوا گلایه داشتند . جالب اینجاست که قرارداد به نحوی بود که ۸۰ درصد ازعواید هر کنسرت متعلق به آقای شجریان و ۲۰ درصد مابقی بین گروه تقسیم می شد.

متاسفانه در کنسرتی که حدود ۱-۲ سال پیش در سالن وزارت کشور اجرا شد شاهد بودیم یکی از نوازندگان گروه آوا به خاطر دستمزد بسیار پایین به ناچار بلیط های مهمان خود را با قیمت بالا فروخته بود تا کمی از مشکلات مالی برطرف شود، ولی با توجه به تمهیدات کامپیوتری و اینترنتی فروش بلیط و اینکه نام خریدار بلیط در آن کنسرت مشخص بود، مشکلاتی برای این هنرمند پیش آمده بود که در بعضی سایت ها و وبلاگ های موسیقی انعکاس یافت و متاسفانه بازتاب خوبی برای جامعۀ هنری موسیقی نداشت.

همانطور که اشاره شد آقای شجریان پس از گروه عارف و همکاری با هنرمند توانمند پرویز مشکاتیان هرگز نتوانستند آثاری در آن حد تولید کنند و رفته رفته گروه های همراه ایشان کوچکتر شده و به بهانۀ ویژگی های ساختاری موسیقی ایرانی و … این گروه ها به ۲-۳ نوازنده تقلیل یافت. البته اگر این هنرمندان، نوازندگانی در حد و اندازۀ تکنوازان برنامه های گلها به مانند استادان کسایی، شهناز، شریف، موسوی و… بودند باز این گفته ها و توجیهات قابل قبول بود ولی مشکل اصلی این بود که اکثر این نوازندگان در بداهه نوازی دچار مشکل بودند و هر جا کم می آوردند یا به ردیف و ردیف نوازی متوسل می شدند و یا به قطعاتی از استادان موسیقی قدیم ایران مانند صبا، درویش خان و …

پس از اینگونه انتقادات از عملکرد آقای شجریان، ایشان به تقلید از گروه هایی مانند عارف و شیدای کنونی که با ۱۶-۱۷ نوازنده روی صحنه می رفتند دست به طراحی گروهی با همین حدود نوازنده زدند که در نوع خود جالب بود ولی باز هم شاهد حقوق ها و دستمزد های پایین بین نوازندگان هستیم به طوری که این حقوق ها و دستمزد ها شان و جایگاه هنری واقعی این جوانان را زیر سوال می برد.

علیرضا جواهری

علیرضا جواهری

دیدگاه ها ۵۷

  • با سلام و خسته نباشید
    البته در باره ی جملات آخر باید بگویم ، نوازنده ی نی ای که با هزار ادا و اصول و ژست و زیر نام عندلیبی که مارا به یاد جمشید عندلیبی نوازنده ی قدرتمند نی میاندازد ، روی صحنه می آید و پس از ۷ شب ماراتن نوازندگی در کنار شجریان ، شب آخر در تعویض نی برای در آوردن صدای دلخواه دچار مشکل میشود و نت را غلط مینوازد تا جایی که شجریان هم از این اشتباه دچار ناراحتی میشود و در آخر درخشانی به داد این نی نواز میرسد و نت درست را نشان میدهد ، این نوازنده هر گز نباید با شجریان دچار مقایسه های نا منصفانه شود .
    اگر بگویید چرا شجریان با این نوازندگان بی تجربه روی صحنه میرود درست است . اما این که بگوییم این نوازندگان چرا مانند شجریان دستمزد نمیگیرند بای عرض کنم که ار لطفی یا موسوی کنار شجریان مینشست ما شاهد کنسرتی بی نظیر می بودیم اما راندمان کاری شجریان با این نوازندگان در حد سالار عقیلی پایین آمد . پس اینها اگر در مقابل شجریان پولی هم نگیرند باز هم ضرری نکردند .
    آقا شجریان کجا و شاهو عندلیبی کجا !
    انصاف داشته باشید .
    میخواهید مثال بزنید ، مثالی بزنید که قابل تامل باشد . مثلا مقایسه ی دستمزد شجریان با مشکاتیان یا لطفی یا موسوی.

  • در مورد آقای علیزاده هم باید بگویم . بخوبی دیدیم که ایشان با ارکستر بزرگی مانند اکراین هم کار کرد . که کنسرتهایش با شجریان به مراتب آبرومند تر از آن کنسرت مشترک با درویشی بود . شاهد بودیم که تنها قسمت زیبای کنسرت مذکور قطعه ی ترکمن بود که چهره ی علیزلده بیش از سازش جلوه کرد .
    اگر “سالاری” بد است در هر نوعش بد است . چه نوازنده ای مانند علیزاده که چهره و نامش بیش از سازش معجزه میکند ، چه شجریان که نام و تمثالش بیش از صدایش.
    گر حکم شود که مست گیرند /در شهر هر آنچه هست گیرند
    موسیقی زیبا و قوی چیزی بجز حاصل تعامل آهنگساز و نوازنده و خواننده و تنظیم کننده و شاعر است.
    هر کدام که “سالاری ” کنند دچار خسران شدیم.
    یاد باد آن همدلی ،آن همدمی، آن همرهی
    ساز محجوبی و آواز بنان شعر رهی

  • بزار یه چیزی بهت بگم.انقدر با شجریان ور نرو ! ملت بهت حمله می کنن.این تجربه ۴ ساله ی من تو انتقاد از شجریان تو سایت های مختلفه.مردم دوسش دارن.حتی اگه بگه من آ{…} بزنم ملت به به چه چه می کنن.این همه خواننده ی ضایع داریم.به اونا گیر بده.

  • بد نیست چنین اشخاصی کمی از عمل خود آگاه شوند.کافی است از زاویه بیرون به خود نگاه کنند و عمل خود را قضاوت کنند.آیااین همان موسیقی است که روح را سرشار از زندگی می کند؟ یا هدف رقابت و پوچ شمردن نوازندگان.آیا ایشان تا حالا سختی هایی را که یک نوازنده چه پیانیست چه گیتاریست که برای یک اجرای سه دقیق ای به دوش می کشد چشیده اند.آیا تا حالا شده است که به دانشگاه بروید،کار کنیدو با مشکلات مختلف سر و کله بزنید و در کنار آن ها بخواهید به موسیقی و نواختن سازی مثل گیتار یا هر ساز دیگری که وقت و تمرین بسیار زیادی را می طلبد کنار بیایید.آیا واقا می توانید لحظه ای هم به سازتان فکر کنید و هزاران مشکل روزمره تان را هم حل کنید؟ کمی هم در خلوت از بیرون به اعمال و رفتار خود نگاه کنید. فقط کمی

  • دوست عزیز، بدتر از این حرفها را هم پشت سر آقای شجریان زده اند. درد شما این است که با آدم موفق مشکل دارید. اگر آقای شجریان الان دستش به دهنش نمی رسید و بدبخت و محتاج این و آن بود ابدا این بحث ها نبود و همه بهش احترام می گذاشتند. اما تا کسی حواسش به زندگی اش هست و حقش را می خواهد و به لحاظ مالی موفق می شود، حالا فرقی هم نمی کند این شخص هنرمند است، مهندس است، صاحب شرکت است یا هرچی، فوری یه جای بعضی ها شروع می کنه به سوختن و مسخره بازی هاشون ودلقک بازی هاشون و ترور شخصیت شروع میشود تا طرف را بدبختش کنند. شما اگر حرفی دارید، لطفا بصورت مدون و اصولی بحث کنید و گرنه این حرفهای خاله زنکی که فلانی چنین گفت و بهمان چنان گفت که بحث علمی نمی شود. تازه همه ی این حرفها را اگر پیش مثلا آقای علیزاده و مشکاتیان بزنید کاملا منکر خواهند شد. این چه حرفی است که آقای مشکاتیان بگویند آقای شجریان چون تنهایی رفته در تلویزیون دو بیت آواز خونده، یعنی به نوازندگان اعتقادی نداشته؟ اینقدر پشت سر بزرگانمان حرف نزنیم. بابا یه مملکت است و همین چند نفر. الان در دنیا هر کشوری دوست داره، الکی هم شده اسم یک هنرمند را در سطح دنیا مطرح کنه، یکسری آهنگ هایی را ضبط و در دنیا به اسم خودشان مطرح می کنند که بجز سروصدا هیچی نیست. آنوقت شماها هی به جان هم بیفتید و الکی با اینکه می دانید که مشکل اصلی از کجاست، همدیگر را لت و پار کنید. دوست من، شما و آقای شجریان و آقای علیزاده و بقیه، سر یک سفره اید. پس بزرگی و موفقیت ایشان به نفع شما هم هست. ایشان چه تقصیری دارند که حقوق نوازنده پایین است؟ مگر جاهای دیگر دنیا چطوری است؟ اساسا در هر سبکی سالار فرق میکند. مثلا در سبک کلاسیک آهنگ ساز حرف اول را می زند. نوازنده باید هرچی آهنگساز گفت اجرا کند. در موسیقی جاز برعکس است. نوازنده برداشت خودش را اجرا می کند. در موسیقی پاپ اسم گروه را به اسم خواننده می شناسند و اساسا اگر خواننده نباشد نوازنده را کسی نمی شناسد. هرچیزی جای خود را دارد. شما مشکلت جای دیگر است و گرنه در همین قسمت قبلی من کاملا توضیح دادم که مشکل کجاست. اگر غرض ورزی در کارتان نبود بیشتر به این حرفها گوش می کردید و اینقدر الکی و بی پایه به آبروی این و آن نمی پیچیدید.

  • این طرز نوشتن شما در مورد استاد شجریان اصلا درست نیست
    استاد شجریان از مفاخر هنر و ادب ماست و نباید قداست این چهره های ماندگار هنری را اینگونه زیر سوال ببریم
    این کار تبر زدن به ریشه ی خود است

  • من جای تاسف قضیه رو نمی فهمم
    مگه Sting میره رو صحنه کسی به نوازندهاش نگا مکنه!!!!
    مگه Lorenna McKennitt می خونه کسی واسه نوازندش میره!!
    این جادوی صداست که همه چیزو تحت پوشش قرار میده و یه حقیقت انکار ناپذیره

  • البته به نظر من دیدگاه آقای شجریان نسبت به زمانی که آن جمله‌ی معروف “چهارراه سیروس!” را گفته بودند بسیار تغییر کرده.
    صحبت های ایشان در مراسم بزرگداشت استاد شهناز گویای همین تغییر روند است. به هر حال شجریان هم انسان است و مانند دیگران جایزالخطا!
    با دیدن عکس این مطلب به یاد عکس جالب دست بوسی جناب شجریان از استاد شهناز در مراسم ذکر شده افتادم. ایکاش سردبیر محترم جایی هم برای آن عکس در این مطلب باز می کرد که بقول یکی از دوستان “این عکس به مرام شجریان نزدیک تر است تا عکس اظهار ارادت پورناظری به او”
    سپاس.
    (لینک عکس مذکور که گویای صحبت بنده است: http://i39.tinypic.com/ddizxf.jpg )

  • با سلام و درود. ضمن این که نمی خوام بعضی کوته نظری ها در مورد هنرمندان مملکت عزیزمون رو نفی کنم عرض می کنم که بیش از حد دنبال این موضوع رو گرفتن در تخصص کسانیست که از هنر و کار هنری انتظار و هدفی غیر اصیل دارند. استادان نوازنده و خواننده زیادی آمدند و رفتند و بدون هیچ حاشیه ای نامشان رو برای همیشه در تاریخ فرهنگ و هنر کشور جاویدان کردند.. تاج اصفهانی ها، شهنازها، صباها، یاحقی ها.. کاش اساتید معاصر و مخاطباشون هم با عمل و اخلاق خود هنرشون رو کامل کنند. بیائید حرمت ها رو حفظ کنیم.

  • من به شخصه در سبک کلاسیک کار میکنم اما به نظر من فرقی ندارد که سنتی باشد یا بلوز، به نظر من هرگز نباید اینقدر وارد جزئیات شد اما وقتی شخصی از بی ارزشی نوازندگان صحبت می کند و مثل کسی که در همینجا ذکر کرد جادوی صدا ، باید عرض کنم که چنین نیست، به نظر من اشخاصی مثل ایشون و آقای شجریان باید خوانندگی را موسیقی ندانند بلکه همه ی ساز ها و خوانندگی را وسیله ای بدانند، اصل کار موسیقی است

  • با سلام و درود بر جناب جواهری عزیز!
    مطالبی که در بخش چهارم از سلسله نوشتارهای شما درباره خواننده سالاری خواندم ، در صورتی که واقعا حقیقت داشته باشند!!!جای بحث و انتقاد بسیار دارد و حق با شما خواهد بود! اما آنچه ما از استاد شجریان و شخصیت و اخلاق ایشان میدانیم ، با نوشته های شما سازگاری ندارد!
    در پاراگراف اول که گفته های آقای شجریان را در آن مصاحبه ی رسمی!!!نقل قول مستقیم کرده اید،اولا که ما چنین مصاحبه ای ندیده و نخوانده ایم و با شناختی که از آقای شجریان و نیز صحبت های همیشگی ایشان در این زمینه داریم ، این گفته ها در تناقض جدی با گفته های همیشگی ایشان دارد که در نظرات پیشین به آن ها اشاره نمودم.بنابراین بنده نمیدانم شما این مصاحبه رسمی را کجا دیده اید و اگر لینک این مصاحبه را دارید ، می بایست لینک آن را درج میکردید؛حداقل برای اثبات ادعایتان!در ثانی ، با این چند جمله که نمی توان در مورد منظور ایشان قضاوت نمود!وقتی که صحبت یا نوشته ای را از بستر و محمل اصلی آن که کل گفتار و مصاحبه باشد جدا کنیم ، نمیتوان در مورد آن به درستی قضاوت نمود!
    باز هم اشاره ی شما به گروه چهارنفره ی اساتید!چرا پایان همکاری آقای شجریان با این گروه را به مسائل حقوقی و اختلاف نظر آن ها ارتباط میدهید؟در حالی که میدانیم هم آقای شجریان و هم آقای علیزاده و هم کلهر ، هرکدام در مصاحبه هایی جداگانه علت پایان همکاریشان(آن هم به طور موقت) با هم را جلوگیری از تکرار و مکدر شدن خاطر شنوندگان و نیز کسب تجربه های جدید هر کدام با گروه های دیگر عنوان کرده اند!اصلا کجا صحبتی از اختلاف نظر و مشکلات مالی شده که شما چنین ادعا کرده اید؟! و نیز آیا عنوان «تشکیلات مستعجل» که شما برای این گروه انتخاب کرده اید را خود شما واقعا قبول دارید؟!آیا خوانندگان محترم این ژورنال ، این عنوان را می پذیرند؟!در صورتی که نمی توان تاثیر مثبت این گروه و اجراهای آن ها را در پیشرفت موسیقی ایران نادیده گرفت.آیا «هم نوا با بم» نتیجه ی یک «تشکیلات مستعجل» است؟!!!واقعا جای سوال دارد!!
    جناب جواهری عزیز!آیا یک خواننده نباید و نمی تواند تک خوانی کند؟پس چگونه نوازندگان ما همچون علیزاده و مشکاتیان و لطفی و… تک نوازی می کنند و ما با تمام وجود نوای سازشان را میشنویم؟شما خود بهتر می دانید که حسی که نوازنده می تواند در تک نوازی داشته باشد را در گروه نوازی و همنوازی نمی تواند داشته باشد!حال که تک نوازی با ساز را میپذیریم ، چرا تک خوانیی آواز را نپذیریم؟مگر نه این است که آواز هم نوا و موسیقی است و اصلا ساز طبیعی و خدادادی است که خداوند به انسان عطا کرده است؟!پس چه اشکالی دارد که آقای شجریان در برنامه نوروز ۷۳ که البته به اصرار رئیس صدا و سیمای وقت (آقای لاریجانی) در برنامه حضور یافتند و تمام اعتراض و شکایت خود را نیز از سیاست های صدا و سیما در این برنامه عنوان کردند ،چند بیتی هم آواز بخوانند؟آن هم برای احترام به نظر و خواست بینندگان که بی شک انتظار شنیدن آواز استاد شجریان را هم داشته اند!آیا این اقدام ایشان به معنای بی ارزش و کم اهمیت نشان دادن ساز در موسیقی است؟!اصلا چه ربطی دارد؟در صورتی که صراحتا به بی مهری مسئولین صدا و سیما نسبت به نشان دادن ساز در تلویزیون اعتراض می کنند!
    آنجا که در مورد اختلاف مالی یکی از اعضای قدیم گروه آوا با آقای شجریان گفته اید ، میخواهیم بدانیم ایشان کیستند؟آیا میتوانید صحت این ادعا را به خوانندگان محترم ژورنال ثابت کنید؟!بسیار عجیب و دوراز نظر است!!!
    و نیز این نوازنده ی گروه سال گذشته آوا که بلیت های مهمانش را میخواست بفروشد که بود؟فرجپوری؟رضایی نیا؟فیروزی؟یا درخشانی؟ ما که چنین چیزی نشنیدیم و هیچ وبلاگی یا خبرگزاری هم سراغ نداریم که در آن به این مساله اشاره شده باشد!شما که این سراغ دارید ، چرا لینک آن را درج نکردید تا ما هم ببینیم؟!اگر هم چنین وبلاگ یا سایتی وجود داشته باشد ، از کجا به صحت نوشته های آن اطمینان دارید؟مگر شایعه پراکن کم داریم؟!واقعا عجیب است!!!
    اما در مورد تشکیل گروه «شهناز» توسط آقای شجریان…آیا جناب جواهری به بزرگواری و توجه استاد شجریان نسبت به جوانان این گروه توجه ندارند که پر و بال این جوانان را میگیرند تا در بزرگترین کنسرت سال به نوازندگی بپردازند و توانایی های خود را نشان دهند؟این جانب در هردو کنسرت تیرماه و مهرماه این گروه در سالن وزارت حضور داشتم و شاهد اجرای این گروه بودم.باید اعتراف کنم هیچ یک از نوازندگان با آن که در امر گروه نوازی نسبتا توانا بودند ، اما به هیچ عنوان نمیتوانستند جواب آوازهای آقای شجریان را به درستی بدهند!ما که شنونده بودیم ، هرگاه که با صدای شجریان پرواز میکردیم ، دوباره با به صدا درآمدن ساز همنواز آواز به زمین سقوط میکردیم!آیا این نشان از توجه و بها دادن استاد شجریان به جوانان نیست که حاضر است کیفیت ساز و آواز را فدای توجه و میدان دادن به جوانان بدهد؟آن هم تک تک اعضای گروه از نوازنده رباب و قانون و قیچک باس و قیچک آلتو گرفته تا کمانچه و سنتور و صراحی و سه تار و…آیا کنسرت دادن آقای شجریان با گروه چهار-پنج نفره در خارج از کشور ، راحت تر از کنسرت دادن با گروه پانزده نفره آن هم در ایران با همه ی مشکلات عجیب و غریب و فراوان آن نیست؟آیا قبول ندارید هدف اصلی آقای شجریان از تشکیل گروه شهناز ، توجه و کمک به نوازندگان مستعد ولی جوان و گمنام بود؟هرچند گروه آوای سال گدشته نیز از نظر گروه نوازی و حتی جواب آوازو…مشکلاتی داشت ، اما آیا فرجپوری و فیروزی و درخشانی ، جواب آوازهای شجریان را بهتر از نوازندگان جوان شهناز نمیدادند؟آیا کارکردن با آن ها راحت تر نبود؟ضمن این که شجریان چگونه میتواند در مقابل کیفیت گروه نوازی و هارمونی و دینامیک گروه یا جواب آواز نوازندگان پاسخگو باشد؟ایشان خواننده ی آواز است و در مقابل کیفیت آواز و انتخاب اشعار و درست خواندن اشعار مسئول هستند!
    و باز هم ادعای همیشگی شما در مورد دستمزد پایین نوازندگان شجریان…آیا واقعا مشکل مالی در این گروه شهناز هم هست؟از کجا می دانید؟!!!!!!!
    امیدوارم جناب جواهری پاسخ سوالات بنده را بدهند؛وگرنه ادامه این روال غیر قابل قبول خواهد بود…
    با عذرخواهی از جناب جواهری بابت انتقادات صریح بنده نسبت به ایشان و با احترام فراوان…
    جواد یعقوبی

  • بد نیست در بابِ مقابله به خواننده سالاری به کارهای استاد پایور هم که در این زمینه زحمتِ فراوان کشیده اند، نظری بیاندازید. ممنون از گشایشِ چنین بحثی.

  • و نیز…در مورد عکسی که بالای صفحه زده اید و آقای پورناظری را در حال بوسیدن دست آقای شجریان می بینیم ، چرا عکس بوسیدن دست استاد جلیل شهناز توسط استاد شجریان در مراسم بزرگداشت جناب شهناز را نزدید که به نظرم به نحو احسن ، نشان دهنده ی مراتب افتادگی و تواضع و خاکساری ایشان آن هم در مقابل یک نوازنده تار است که بارها خود را مرید و شاگرد ایشان دانسته و می داند و گروه «شهناز» را نیز به افتخار ایشان و به دلیل علاقه ی عجیب شان به جناب جلیل شهناز به این نام آراسته اند.
    وقتی آقای پورناظری دست ایشان را میبوسند ، آقای شجریان چه میتوانند بکنند جز آن که مانع این کار ایشان شوند و در صورتی که فیلم آن موجود بود ، همین امتناع ایشان را می دیدید.مگر استاد شجریان به آقای پورناظری حکم کرده که دستشان را ببوسند؟
    جناب جواهری عزیز!شما نباید این عکس را بالای صفحه میزدید؛چرا که خواننده را دچار شبهه و اصلا نسبت به بی اعتنایی و غرور شجریان نسبت به نوازندگان مطمئن می کنید؛چیزی که در وجود شجریان نیست!شاید هم برای اثبات ادعاهای خود این عکس را زده اید که در هر صورت صحیح نیست…
    با احترام…

  • خوب راست میگه دیگه.مردم کی سراغ از نوازنده گرفتند ؟! میگن داریم میریم کنسرت شجریان،نمی گن داریم میریم کنسرت علیزاده.بله اونا هم زحمت می کشن اما پولشو حتما می گیرن.البته ناگفته نماند استاد شجریان امروز دیگه اون استاد دیروز نیست.خیلی مغرور شده و یه حرفایی بعضی وقتا میگه که آدم می مونه که این واقعا خود استاده یا نه.من به طرفداران ایشون پیشنهاد میکنم یکم منطقی برخورد کنند و دست از تعصب الکی بردارند.همین تعصبات الکیه که باعث میشه استاد فکر کنه خبریه.من یادمه تا چند سال پیش بحث روی استاد انقدر داغ نبود.محبوب بود ولی نه اندازه ی الان.از جوونا کسی سنتی گوش نمی داد اما یه مدته سلایق عوض شده.نمی دونم چی شد یه دفعه ناظری و بسطامی و …. رفتند کنار و شجریان مانند قهرمانی ظهور کرد و کسی بگه بالا چشمش ابرو، اونو به عنوان خائن به هنر ملی خطاب می کنن.اصلا یه چیزی.چرا اسطوره ی موسیقی ملی ساکن غربه ؟ حتما میخاید بگید چون محدودیت براش ایجاد می کردن ؟! اما من فکر می کنم یه اسطوره ی ملی بهتره تو کشور خودش باشه، یعنی باید باشه.والا تا حالا ندیدیم اسطوره ی ملی بره خارجه !!! حتما رفته پیام دوستی ما رو برسونه و فرهنگ چند هزار ساله ی ما رو به غربیها نشون بده ؟! نمی دونم چرا همه علاقه دارن فرهنگ چند هزار ساله ی ما رو به غربیها نشون بدن ؟! شاید اونا هم در عوض چیزی به اینا نشون میدن ؟! از نظر من که هر چقدر هم دفاع کنید در هر حال موسیقی سنتی در حال مرگه و الان دوران اوج قبل از مرگشه.کم کم دوران اوجش تموم میشه و حلواشو میخوریم.البته به جز استاد افتخاری که ارادت داریم خدمتشون و خودشون رو از همون اول از دار و دسته اهالی سنتی قدیم جدا کرد و مدرنیزه شدند.من صیاد افتخاری رو به صدتا مرغ سحر شجریان نمی فروشم.صدتا که سهله بگو ۱۰۰۰ تا،بگو ۱۰۰۰۰ تا،……
    در ضمن ،رضا هم بلد است که چه سبکهای موسیقی چه روش و منشی دارد.بله اگه کلاسیک بود بابای خواننده رو باید شناخت، اگه پاپ بود ننه ی خواننده مهمه و … .اصولا مشکل ما جای دیگست ! کجا ؟! نمی دونم ! بحث باید علمی باشد.از اونجایی که رضا دکترای موسیقی دارد ما هم باید علمی بحث کنیم.شک نکنید با بحث علمی نتیجتا شیفته ی شجریان میشید ! اما نکته اینه که طرفدارای استاد همه چیز رو می دونن . کلا علامه اند.الان قاطی می کنن و حسابی تو نظرات بعدی جواب میدن.میگی نه نگاه کن ….

  • بسیار عالی
    سپاس از این نوشتار صریح و زیبا
    مطلب آقای شجریان مرا بسیار اندوهگین کرد
    این شهرت چه بر سر انسانها می آورد …

  • ۱. لطفا دقیقا بفرمایید مصاحبه مورد استناد شما کدام است؟
    ۲. هنوز از بهار ۷۳ کمتر از ۱۵ سال گذشته است (چندصد سال از این اجرا نگذشته!!) همچنین این اثر در کاست گنبد مینا منتشر شده و علاقه مندان موسیقی ایرانی خوب می دانند که آقایان داریوش پیرنیاکان و همایون شجریان استاد شجریان را در این اثر همراهی می کنند. چگونه به نقل از استاد مشکاتیان ادعا می کنید که ایشان “بدون ساز و نوازنده به تلویزیون رفتند و شروع به خواندن کردند فقط و فقط به این بهانه که نمایش ساز از تلویزیون ممنوع است ” ؟؟
    سیاست رسانه ملی در عدم نمایش سازها و نوازندگان چه ربطی به آقای شجریان (شناخته ترین هنرمند منتقد تلویزیون) دارد؟
    ۳. شما از طرفی نوازندگان گروه های کم جمعیتی را که بااستاد شجریان همکاری کرده اند فاقد توانایی لازم می دانید (آقایان پیرنیاکان، فرجپوری، درخشانی، کلهر…) و از طرف دیگر برای دستمزد نوازندگان جوان گروه شهناز مرثیه سرایی می کنید!
    آیا چنین نقدی را می توان علمی و غیر مغرضانه دانست؟

  • اقای جواهری شما نباید از شجریان ایراد بگیرید.زمانی که مدیران موسیقی کشور سالهاست که از بروز استعدادهای جوانان در دیگر سبکهای موسیقی ممانعت میکنند و دایم شجریان وناظری وبنان به خورد ملت میدهند من ودیگران هممانند شجریان دچار توهم میشویم و به حدی میرسند که حتی مقدس هم میشوند و اگر شما یا دیگران نقدی بنویسنددوستان آن را بی حرمتی به بزرگان میدانند.کاش اینقدر با قهرمان پروری زندگی نمیکردیم.
    شجریان وناظری کارهای ارزشمندی دارند که بر هیچ کس پوشیده نیست ولی محض اطلاع بیشتر برای لذت بردن از موسیقی یک بار هم که شده بدون در نظر گرفتن نام وشهرت به کنسرت این دو عزیز بروید وکلاه خودتان را قاضی کنید.
    .آیا موسیقی غنی ایرانی این است؟
    آیا میتوان سالهای سال با شنیدن درآمد شور وگاهی هم کرشمه از موسیقی لذت برد؟
    آیا دست گرفتن سه تار و های وهوی کردن شوالیه لذت دارد ؟
    ایا تهیه بلیط گران با مشقت وساعتها در انتظار شروع کنسرت و نهایتا اجرای تکراری و خسته کننده ردیف اوازی لذت دارد؟
    ایا توهین استاد بی همتای اواز به شنونده ای که به سختی بلیت تهیه کرده ، در حین اجرای کنسرت لذت دارد؟

    باور کنید که به همه ی ما توهین شده ولی ما گرفتار جو کاذب موسیقی امروز شده ایم.
    باور کنید موسیقی ایرانی فراتر از شجریان و بنان وناظری و…است
    آقای جواهری متاسفانه بعضی از دوستانی که مطلب شما را خوانده اند به عمق مطلب توجهی نکردند و اگر کمی عمیق تر میشدند اینگونه نمینوشتند.

  • فکر میکنم خیلی بد شد استاد شجریان از استاد مشکاتیان جدا شد چون منم بعدش از استاد کارهایی در حد و اندازه های دهه شصت ندیدم و میدونم اینکه استاد فقط ۲۰ درصد درآمد رو به نوازندگان میده کار درستی نیست اما چرا ما خودمون رو جای استاد نگذاریم.
    مگر نه اینکه در نظام مقدس جمهوری اسلامی هیچ هنرمند عالیقدری همانند استاد شجریان باید دود چراغ بخورد تا به جایی برسد؟
    پس چرا همه تقصیر ها را به گردن استاد بنداریم و باید پذیرفت این سیاست استاد نشئت گرفته از شرایطی است که جامعه ما برایش فراهم کرده است.

  • گردانندگان این سایت که به شجریان ستیزی شهره‌اند…حتی پیش از آغاز بکار هارمونی تالک هم در گروههای موسیقایی یاهو،در آن زمان که گروه اساتید آغاز بکار کرده بود، دم به دم به ریز و درشت حواشی و متن اجرا میتاختند که کلهر فالش مینواخت و علیزاده با فکر آسایش طلبی به تکرار خود پرداخته و نیز هجمه به دیگر اساتید از لطفی گرفته تا…
    جواهری نامی هم که روزی لطفی را له میکند و روز دیگر شجریان را و تمام استدلالاتش به این چنان گفت و آن چنین گفت محدود است در اینجا مجال بروز و چهره شدن یافته که اگر نوشتن در این وادی بی فرهنگی با ژست های آنچنانی فرهنگی نبود،مشخص نبود چه چیز قبایش را به کدام گوشه میخ تاریخ موسیقی ایرانی می‌آویخت.

  • دوست عزیز آقای هادی! لطفا تعصب را کنار بگذارید که دچار دوستی خاله خرسه میشوید و تا به حال هم شده اید!
    نه من نه آقای جواهری نه هیچ کسی که علاقمند موسیقی است دوست ندارند استادان درجه یک موسیقی کشور در کارشان عیبی باشد اینقدر خود را گول نزنید… فالش نواختن مشکل کمی است در موسیقی؟! اگر مشکل کوچکی است شما همین الان کمانچه و ویولون و چلو را میتوانید بنوازید!
    آقای جواهری یا من نیازی به خود نمایی از این راهی که شما میفرمایید نداریم بلکه شما کم آوردید و نمیتوانید این مشکلات را نفی کنید و از روی ناچاری به این حقه قدیمی روی آوردید؛ این حربه ها قدیمی شده و خواهش میکنم از استفاده مجدد آنها صرف نظر کنید که نویسنده را جویای نام بخوانید و کمبود استدلالتان را اینگونه بپوشانید.
    یا مثل دیگر دوستانی که نوشته هایی قابل بحث مطرح کردند، صحبت کنید یا بنشینید در خانه و برای ۱۰۰ سالگی استادان اسفند دود کنید و با تصوراتتان صفا کنید.
    ببخشید که خیلی رک نوشتم، شما این ادبیات را انتخاب کرده بودید!

  • دیگه از شما انتظار نداشتیم آقای پورقناد!!اولا به نظر من واقعا خنده داره که از یکی مثل کلهر به خاطر فالش نواختنش ایراد بگیریم.اون سونوریته ی این نابغست که ایشونو با بقیه متفاوت کرده .این موضوع اون قدر واضحه که نیاز به گفتن هم نداره.(پرلمن هم گاهی فالش میزنه تازه اونم توی ضبط ولی چون کسی نمی تونه مثل اون صدای سازو در بیاره به خاطر اون چندتا نت فالش بهش خورده نمیگیرن).شما فرموده اید” اگر‌‌[فالش زدن]مشکل کوچکی است شما همین الان کمانچه و ویولون و چلو را میتوانید بنوازید!”عجب!!!توصیه می کنم کمی موسیقی هم گوش کنید تا بفهمید مثل کلهر شدن به ژوست زدن نیست.
    ثانیا من با اینکه هیچ تعصبی روی استاد ندارم(اگر چه بر این عقیده ام که خواننده ای با این کیفیت فنی و تکنیکی تا سالیان سال در این مملکت ظهور نمی کند)به نظرم دفاعیات جناب ج.یعقوبی کاملا منطقی هستند. من هم مثل بقیه منتظر جواب
    آقای جواهری هستم.شجریان به اندازه ی کافی با بقیه متفاوت هست که وقتی می خواهیم راجع بهش قلم بزنیم(اون هم توی یه ژورنال پر خواننده)وسواس بیشتری به خرج بدهیم.بر این عقیده ام که هر کسی صلاحیت نقد ایشان را ندارد.

  • این گونه اظهار نظر ها (جناب آقای هادی) در مورد مدیریت محترم و حقا دانشمند و فرهیخته ی سایت هارمونی تالک و جناب آقای جواهری که صرفا دلسوری و پر بودن دلشان از سالاری بودن در موسیقی که این نوشته را نوشتند ، بی انصافی است .
    امیدوارم این گونه نوشته ها که باب انتقاد همگانی را میگشاید ،باعث تضعیف این پایگاه وزین و خدای ناکرده دلسردی بزرگواری چون پورقناد را به همراه نداشته باشد

  • آقای عرفان، همانقدر که سونوریته به قول شما استثنایی در کمانچه نوازی کلهر به گوش می رسد، صداهای اضافه هم هنگام تغییر سیمها میشنویم و مخصوصا وقتی چهارمضراب ایشان مینوازند این نویزها بسیار به گوش می آیند. من در کل اجرا هایی که از پرلمن شنیده ام (تقریبا ۹۰% ضبطهای او را شنیده ام) بیشتر از ۳ بار فالش نشنیدم، حالا آیا شما میتوانید ۳ اثر از کلهر معرفی کنید که هیچ فالشی در آن شنیده نشود؟! خوشبختانه کم موسیقی گوش نکردم و میدانم کلهر شدن به ژوست زدن نیست (چراکه ایشان اصلا ژوست نمینوازد) کلهر مجموعه ای از ادیت قوی (که احتمالا به آن میگویید حس و حال!) و جملات ملودیک منحصر به فرد است در کنار سونوریته ای تقریبا شخصی… حالا اگر شما از شنیدن نویزها و فالش ها هم لذت میبرید بنده بی تقصیرم! راستی فراموش نشود که آقای کلهر یک نوازنده عالی سه تار است که اگر کمانچه نمیزد همان سه تار برای داشتن جایگاه هنریش کافی بود.

  • فکر میکنم جواهری جواب خودشو از نظزات گرفته باشه .اصولا وقتی از بین همه نظرا ۲ نظر !!!! فقط موافق باشه مشخصه که چقدر طرف حرف حساب زده!!!
    به خانم سارا هم عرض کنم استاد ساکن غرب نیستند .منزل ایشون لواسونه.شما هم مث آقای جواهری بی سند حرف میزنی.
    راستی دوستان انجا رو بخونن دوستمون صحبت خصوصی با جناب جواهری داشتن و جواب خوبی به ایشون دادن که جالبه

  • با درود فراوان

    جناب جواهری عزیز و بزرگوار
    خواستم جوابیه ای مفصل بر نوشته تان بنویسم اما دیدم قبل از بنده جناب علی میرزایی در “سایت شجریانی ها” نوشته اند.

    لطفا با دقت بخوانید:
    http://www.shajarianfans.com/post/282.aspx

    موفق، موید و بی غرض باشید

  • حرف های شما کاملا درست و منطقی است….متاسفانه مشکل خواننده سالاری و خواننده محوری سالهای سال است (خصوصا بعد از انقلاب) که در کشور ما وجود داره…
    یعنی مردم درک شنیدن یک آهنگ خوب رو کمتر از صدای دلنشین یک خواننده دارند که در هیچ جای دنیا چنین نیست…
    حضور شجریان هم در صداو سیمایی که کم ترین اهمیت و ارزش رو به هنرمند میذاره و عملا با سیاست های غلطش موجب انحطاط و ویرانی فرهنگ درست موسیقیایی ماست حتی برای انتقاد کار غلطی هست همونطور که اینکار غلط رو هنرمندی مثل لطفی در همین اواخر انجام داد.
    به عنوان یک نوازنده عقیده دارم مهم تر از همه زمینه ای هست که شجریان رو شجریان کرده و اون چیزی جز حضور در کنار برومند ها و دوامی ها و … و معاصرینی چون لطفی و مشکاتیان و علیزاده نیست …

  • با سلام …

    دیگه الان تو این موقعیت مثل من که اصلا نمی تونه دست از شجریان بر داره .ولی نوع محتوای نوشته شما بسیار sarchasm به نظر میاد . یه مقدار در این زمینه باید رعایت کرد .
    با سپاس .

  • به جناب پورقناد:

    گرامی؛
    ظاهرا دچار عدم استفهام معنایی گشته‌اید.شما که اینچنین آتش تند و تیزی دارید و سنگ نقد را به صورت این و آن میکوبید،اندکی از حاشیه به متن مهاجرت بفرمایید که این نوشته و نوشته های اخیر دیگر شما و آن ۹۹ نفر دیگر بسیار بودار است.جواب چنین “های”ـی از جواهر موسیقی، “هوی”ـی از آن نوع که پیشه کردم میطلبد که نه نقشی بر صفحه موسیقای ایرانمان از او پیداست و نه صدایی. حب و بغض ایشان نسبت به موسیقی و اساتیدش کاملآ از لابلای سطور ناوزین و تصورات خام برخاسته از ناکامی های احتمالی در عرض اندام هویداست. این آش بد بو را بیش از این هم نزنید.

    +ایضآ بنده.

  • دوست عزیز آقا هادی خواهش می کنم به جای پناه بردن به جمله ها شبه ادیبانه “اندکی از حاشیه به متن مهاجرت بفرمایید”! چنان که من در مطلب قبلی هم چنین کردم و اصولا کمتر به حاشیه میروم که روزی مجبور به مهاجرت شوم!
    بنده همینطور که در نوشته پیشین دیدید به مستنداتی اشاره کردم که رد کردن آنها نیازمند دلیل محکم است. اتفاقا خوشبختانه در این مورد خاص نیازی به بررسی های روان شناسی و زیبایی شناسی و موسیقی شناسی آنچنانی نیست! فقط یک گوش خوب نیاز دارد و در صورت نبود آن یک تیونر کوک!
    کاش شما به همان اندازه که روی ادیبانه سخن راندنتان کار کردید روی مسئله نقد نویسی هم وقت میگذاشتید…
    کلی گویی و بی منطق سخن گفتن از هر بی سر و پایی (بلا نسبت شما) بر می آید. لطفا بدور از زدن برچسب روی منتقد به بحث مطرح شده بپردازید شاید با منطق هم توانستید نظر خودتان را به اثبات برسانید.

  • دوست عزیز دردت را میفهمم.جوابهای دوستان روبرای ادم{…}مثل شما کافی می دونم ولی لازمه ادم اگراستناد به مصاحبه ای می کنه منبعش رو هم اعلام کنه .ضمنا ار استاد هم چنین صحبتی روهم کرده باشندراست گفته اند واگر که تاهالا خوندن بدون ساز رو گوش نداده اید توصیه میکنم که دلشدگان رو گوش کنید تاپی ببریداستاد بدون سازچجوری غوغا میکنند که نیاز به هیچ نوازنده ای نیست .ضمنا سخنان بزرگانی چون مشکاتیان وعلیزاده وشجریان رو وسیله سوئ نیات خود قرار ندید.
    شاید تند حرف زدم مراببخشید دست خودم نیست
    تا خرمنت نسوزد احوال ما ندانی

  • آقا جان،
    توپ رو به میدان من شوت نکنید که در اینجا من نیستم که گفتگویی را عرضه و به نقد گذاشته و این شما و دوستانتانید.اگر قرار به محاجه هر نقد و نظری دارید بخش کامنت گذاری را بزدایید.
    تاختن من به نقد “بی منطق” فوق را پشت جستجوی اسقرائات بنده پنهان نکنید.شما که این همه از نقد و نقد نویسی میگویید ،در همین نوشته کذایی بالا “این چنین گفت و آن چنان کرد” رو حذف کنید ببینیم از منطق چه چیزی در حال دفاع هستید؟ از که در حال دفاع هستید؟
    بت سازی کار درستی نیست اما اینچنین خنجر کشیدن عریان هم نارواست.

  • سلام
    در خلال بحث های شما و حتی نوشته های جناب جواهری این مفهوم به ذهن متبادر می شود که هنوز هیچکدامتان تعریف صحیحی از معنای استاد نمیدانید….آخر اگر جناب آقایان کلهر و علیزاده و شجریان استاد باشند پس استاد کسایی ، استاد صبا و معروفی و افرادی همتراز ایشان چه هستند و باید با چه لقبی خوانده شوند؟؟؟؟

  • من یه سوال داشتم از شما آقایان پورقناد و جواهری. اگه به گفته شما کیهان کلهر فالش می نوازد پس چه کسی خوب می نوازد؟ در جواب آقای عطا نویدی در مورد شاهو عندلیبی اصلا” موافق نیستم. به نظر من ایشان نسبت به سن و سال و تجربه هایی که داشته بسیار موفق بودند همینطور بقیه اعضای گروه شهناز.

  • با سلام

    به نظر من این بار جناب جواهری رویه ی مناسبی را در نقد نویسی انتخاب نکرده اند. بعضی سخنها را ما به عنوان شایعه از افراد مختلف می شنویم و بنا به اعتماد که به گوینده داریم، آن سخن را می پذیریم و چه بسا که درست هم باشند. اما این چنین سخنانی تنها ارزش این را دارند که در نهایت ما هم برای دوستانمان تعریف کنیم. چون معمولاً در جمع دوستانه کسی از کسی منبع و مرجع نمی خواهد اما اگر نوشته ای آن هم از جواهری و در مورد شجریان و در سایت گفتگوی هارمونی باشد، نمی تواند بر اساس شنیده ها باشد. حتی ممکن است ما از موضوعی مطمئن هم باشیم اما مدرک کافی نداشته باشیم، در این صورت مجاز به بیان آنها در رسانه ای عمومی نیستیم. چه از منظر اخلاق روزنامه نگاری، چه از منظر حقوقی.
    در مورد دستمزد نوازندگان هم همینطور. آیا کسی به صورت مکتوب اعترافی کرده؟ آیا هیچکدام از نوازنده ها حاضرند شهادت بدهند؟
    حتی اگر این کار توسط شجریان صورت گرفته باشد و نوازندگان را استثمار کرده باشند، تا زمانی که خود نوازندگان نه تنها به صورت صنفی با این روش مقابله نمی کنند، که از استمرار این وضعیت هم رضایت کامل دارند، چطور می شود به زور حق آنها را از خوانندگان ستاند؟
    و نکته ی آخر در مورد همکاری اخیر گروه چکاوک با سالار عقیلی است. تنها به ذکر این پرسش می پردازم که آیا سالار عقیلی از آن خوانندگانی که احساس غرور و سالاری می کنند نیست؟ این عزیز که اتفاقاً اسمش هم مشکل دارد حالا چه شد جواهری که به نکوهش علیزاده می پردازد که با وجود چنین و چنان بودن شجریان، باز با او همکاری می کند، خودش می رود و با سالار عقیلی همراهی می کند.
    پاسخ با این پرسش می تواند آموزنده باشد.

  • آقای هادی عزیز اگر واقعا چیزی در چنته داشتید و از علم موسیقی سر رشته ای داشتید این طور بر آشفته نمی شدید سعی کنید آرام باشید تا بتوانید فکر کنید بعد بنویسید!اگر نمی توانید از نظر خود دفاع کنید اجباری در کار نیست که حتما نظر بدهید

  • عدو شود سبب خیر اگر خدا خواهد
    این عداوت با کسی که از ابتدا انسانیت و پایبندی به شرف و بزرگی و خضوع را سرلوحه قرارداده بجز سربلندی والا مرد موسیقی و فرهنگ ایران عایدی دیگری برای معاندان ندارد که در قرآن آمده: تعز من تشاء و تذل من تشاء
    برویم سیم ارتباطی خود را با عالم بالا پیوند دهیم تا شاید لیاقت جاودانگی نصیبمان گردد.

  • شما چنان شخصیت آقای شجریان رو بزرگ وفرا بشری می کنید که من احساس میکنم باید کم کم در پی اسم ایشان چند پسوند ملکوتی هم بیاوریم تا خدایی نکرده گناه نابخشودنی نکرده باشیم.غرورایشان به وضوح مشخص است…انتقاد از ایشان را به جا میدانم.تعصب مانع پیشرفت است

  • سلام.وقتی همه سرموضوعی توافق دارنداون کسی به چشم می یاد که مخالفت کنه چه به حق چه مثل شمابه ناحق

  • شاید پخش چند صد باره ی این سرود از رادیو ها وشبکه های تلوزیونی مختلف کشور با معرفی آقای سالار عقیلی به عنوان خواننده (البته این اشتباهی است که از سوی مجریان صدا و سیما مدام انجام می گیرد که خواننده را مؤلف و تنها مجری آثار موسیقی می دانند)، ایشان را مجاب نموده است که تصور کنند این اثر متعلق به خودشان است و هر کجا که دلشان بخواهد می توانند با اجرائی ضعیف این سرود را خوانده و فراموش کنند که حتی نامی از ارکستر ملل به عنوان صاحب اثر ببرند.

    آقای سالار عقیلی که بخش مهمی از شهرت و اعتبار خود را مدیون ارکستر ملل و این سرود هستند ، باید بدانند که این اثر را نه تنها ایشان بلکه آقایان سینا سرلک و حسین علیشاپور نیز به همراه ارکستر ملل خوانده اند و اتفاقا اجرای آقای حسین علیشاپور به دور از تحریر‌های تقلیدی و فریادهای تصنعی زیباترین اجرای این سرود است که در سی و یکم فروردین ۸۷ در مقابل سر در باغ ملی تهران به سمع مخاطبین ارکستر رسید.[گزارش تصویری همشهری‌آنلاین از اجرای ارکستر ملل در باغ ملی]
    در پایان یاد آور می‌شوم که بهتر است ابتدا به حریم معنوی یکدیگر احترام بگذاریم و سپس رعایت قوانین کپی رایت را انتظار داشته باشیم.

  • من در جواب دوستی به نام مهران که با گفتهی من در بارهی آقا شاهو عندلیبی موافق نبودند باید عرضکنم .
    موافقت یا مخالفت شما اصلا ملاک نیست چون این اتفاق افتاده و آقای شاهو به طرز فجیعی در شب آخر کنسرت بد نواخت . این را خودم دیدم و شنیدم و نیازی به مدرک و گواه روزنامه ای یا لینکی ندارم . ایشان بسیار بد نی زد . لازم به ذکر است من تقریبا یک سوم زندگی ام را در نی نوازی گذراندم .

    • به حرف شما نیست که استاد عندلیبی خوب نواختن یا بد کسی که درحد استاد شاهو عندلیبی نیست نباید نظر بده خود شخص استاد شجریان در چند جا از ایشون تعریف کرده بود به فرض هم اگر بد نواختن و به گوش شما نشسته دلیل نداره نظر کارشناسی بدید این با اساتید

  • خدایا از خلقت استاد شجریان متشکریم اگر استاد نبود خیلی از نوازنده ها شناخته نمیشدند.جواهری جان میشه خودتونو معرفی کنین.سارا جان به حرف شما استاد خراب نمیشه.نام استاد مثل حافظ جاودانه میمونه

  • دوست عزیز من :
    من نمیدونم این اطلاعات رو کی بهت داده یا از کجا آوردی کاری هم ندارم ولی…
    اینگونه حمله فرهنگی به مفاخر هنر ایران زمین اونم به خاطر مسایل مالی یک بی انصافی محض است …
    همین گروهی که استاد شجریان با گروه شهناز اجرا داشتند رو من از نزدیک پیگیر تمرینات این گروه هستم حتی با بعضی از نوازندگان این گروه هم در ارتباطم اصلا نقد این حرفها نیست و تقسیمات مالی به این شکلی که شما میگید نیست البته مساوی هم نیست و طبیعی هم هست که نباید باشه .
    در رابطه با اون مصاحبه هم اگه منبع موثقی معرفی کنی ممنون میشم چون خود استاد شجریان از نوازندگان خوب ساز سنتور هستند و سه ساز جدید رو به جامعه نوازندگان معرفی کردند چطور یک هنرمند والا مقامی با این پیشینه میتونه نسبت به نوازندگان بی تفاوت بگذره من خودم یک نوازندم و از صمیم قلب برای استاد شجریان و دیگر مفاخر موسیقی ایران زمین آرزوی موفقیت می کنم شما هم دوست من این راه رو پیشه کن این مفاخر زحمات بسیاری برای این سرزمین و هنر این مرز و بوم کشیده اند بیاییم با این حرفهای پوچ و بی اساس هنر این سرزمین رو پایمال نکنیم موسیقی ما به اندازه کافی مظلوم است . ممنون

  • سلام.به نظر من این حرفا چیزی جز غرض ورزی نیست.همه میدونیم استاد شجریان تو موسیقی معاصر بی همتاست.درود بر استاد محمد رضا شجریان

  • به عقیده من آقای شجریان داره از هنر خودش سوءاستفاده میکنه.
    هدفشون از اجرای موسیقی و کاست دادن تعالی موسیقی نیست. و کیفیت آثار اخیر ایشون هم همین مطلب رو اثبات می کنه. و وقتی اشاعه هنر از دلیل اصلیش که همانا ترویج موسیقی اصیل و با ارزش است خارج شد و با اهداف دیگه ای همچون مال اندوزی و کسب شهرت بیشتر همراه شد، این میشه که می بینیم روزی هم به استاد آواز ایران یک چنین انتقاد شدیدی میشه. و به نظر من کاملا هم منطقی به نظر می رسه.
    درود بر شهامت آقای جواهری.

  • ممنون از نوشته شما..مسئله اینه بله شجریان خوب میخونه مثل فلانی که خوب جراحی میکنه یا سنگ کار خوبیه یا رفنگر خوبیه ….. اینها از حنجره تا دست وپا گرفته ابزار کارندوپس لطفا خالی بندی ممنوع وبت سازینکنید از خدمت وفلان اسطوره وشش دانگو و…پولشو برده وشهرتش ..بحث اصلی سر عمل کرد انسانی وفرهنگی شجریانه که نداشته با سوئ استفاده از ابزار حنجره. ما در یک جامعه همه به هم نیاز مندیم از رفتگر تا دانشمند مثل اعضای یک بدن میشه گفت مغز کارش بزرگتر از انتهای روده بزرگه؟!ارزشش بیشتره؟ در هر صورت بزرگی انسان به عملکرد انسانیه برتره نه ابزار .. چرا بچه دکتر شب بهترین غذا رو بخوره وبچه کارگر نصفه شکمش خالی ..البت در ایران..پس دست بردارید از حقشه لیاقتشهو… نه از فرهنگ غلط غیره اخلاقی وبی سوادیه فرهنگیه…

  • با عرض سلام خدمت هنرمند گرامی جناب جواهری،زمانی جناب دماوندی با ان عظمت گفته بود:خواندن درکنار جناب میرزاحسین قلی جگرشیرمی خواهد!در زمان گذشته برعکس امروز نوازنده سالاری بود وخوانندگان کارهای استادان بزرگی همچون نی داود،شهنازی درویش خان را اجرا می کردندوهمین موجب رشد هنر موسیقی شده بود ،به نظرشما چرا این روندعوض شد؟
    باسپاس

  • ما ایرانی ها در آغاز یک دوره ی فراوانی هستیم. پدر من سالهای قحطی جنگ جهانی دوم در ایران را به یاد می آورد که بسیاری مردم از قحطی، بیماری و گرسنگی مرده بودند. نسل ما هم کمبود و سهمیه و کوپن را یادمان هست. همگی ما از جنگ و قحطی و کمبود رنج برده ایم و در نهاد ناخودآگاهمان گرسنگی و قحطی را حس می کنیم.

    از سوی دیگر ما ایرانی ها هزاران سال زیر دیکتاتوری شاهان بوده ایم و کار تیمی بلد نیستیم. به قول ناصردین شاه همه چیزمان به همه چیزمان می آید.

    بنابر این استاد شجریان هم با آن همه شهرت و مال و مکنت و باغ و زمین که دارد یکی از ماست. او حتا از این جایگاه خود بهره نبرده که مناسبات مالی و عواید یک برنامه یا کنسرت را به روش مناسبی میان هنرمندان گروهش تقسیم کنند.

    استاد شجریان اگر برود از چارراه سیروس یک نوازنده بیاورد و برنامه ای اجرا کند، انگار به پای خودش شلیک کرده است و از اوج محبوبیت به زیر خواهد افتاد. امروزه استاد شجریان ناچار به خواندن با آقای شاهو عندلیبی شده است. شاید همین نگاه خود محور و تحقیر آمیزش به نوازندگان باعث شده پادشاه آواز ایران در کاخ خود تنها شود. او تنها از خود خاطرات و نوارهایی برجا خواهد گذاشت. اما از جایگاه خود برای فرهنگ سازی و اعتلای موسیقی ایرانی بهره ای نبرد.

    اجراهای استاد شجریان با دو سه نوازنده و به صورت دور همی برگزار می شود تا دستمزد کمتری به نوازندگان پرداخت کند. چرا شجریان آثار ارکستری و سمفونیک و جمعی بسیار کمی دارد؟

    استاد شجریان برای اجرای موسیقی نوازندگان را استخدام می کند برای مبلغ و کار معین. مثلن به نوازنده می گوید برای اجرای سه شب در تالار وحدت سه میلیون بگیر و کنار برو اگر آن کنسرت مثلن صد میلیون فروش و درآمد داشته باشد تو حقی بیشتری نداری و اینها را با قرارداد مکتوب میکند. در تمام آثار و نوار ها و تولیدات استاد شجریان همین روند بوده است. روی نوارها نوشته است همه حقوق این اثر مال شرکت دل آواز است. این به معنی آن است که با نوازندگان تسویه کرده است و بطوری که از درآمد و تجدید انتشار آن نوارها سهمی ندارند.

    این شیوه کار استاد شجریان باعث می شود که موسیقی ایرانی رشد نکند. نوازنده به حاشیه برود و غم نان نگذارد که تولید فاخری داشته باشد.

    موسیقی در ایران متولی ندارد. یک مرکز حفظ و اشاعه هست که اعضایش به شدت بر سر منافع با هم دعوا دارند. در حالی که همان مرکز حفظ و اشاعه می تواند برنامه برگذار کند و به روش درستی میان هنرمندان تقسیم کند تا تولیدات فاخری بشود و مردم با موسیقی ایرانی بیشتر دوست شوند.

  • این جمله شجریان ک هاگر از سه راه سیروس هم نوازنده بیاورند را به استناد مصاحبه استاد لطفی : در دادگاه در حضور قاضی و آقای مشکین (پوش) به استاد موسیقی و اخلاق آقای پایور در خصوص البوم پیغام اهل راز گفتند. و استاد پایور به شکل بسیار آشفته ای بر افروخته می شوند. در کل این را میخواهم بگم شجریان یک شخصیت خود شیفته در عین حال با قدرت صدایی بالا هستند که مردم ایران به هر حال او را دوست دارند . . . و شخصیت شجریان را آنچه میپندارند که در تخیل خود ساخته اند نه آنچه واقعا بوده است . و این کور کورانه دوست داشتن ها برای برچسب زدن روی یک شخصیت که فقط خوب یا فقط بد از خصلت عوام ایرانیان است . شجریان هم موج سوار خوبی بود هم سیاس و هم خوب معجونی که به او اجازه میداد در هر برهه به شکلی متناسب با زمان جاری اش خود را مطرح و پیرو مردم بنمایاند.
    اما از این بگذریم
    جواب شجریان را خود استاد پایور سالهال بعد زمانی که شجریان برای همکاری به استاد پایور تماس میگیرند به خوبی داده است : شما بهتر است بروید و از همان سه راه سیروس نوازنده بیاورید.
    ID INSTAGRAM جهت انقاد از نظر من : PAYVAR_SABA

بیشتر بحث شده است