گفتگوی هارمونیک | Harmony Talk

یاد داشتی بر مقالۀ خواننده و خواننده سالاری

در ادامه بحثی که درباره مقاله خواننده و خواننده سالاری توسط علیرضا جواهری در این سایت بوجود آمد، دکتر کیومرث پیرگلو، آهنگساز، موزیکولوگ و نوازنده پیانو و سنتور، نیز برای «گفتگوی هامونیک» مطلبی ارسال کرده که میخوانیم: هر چه از دل بر نیاید؛ بر دل نیز ننشیند. صادقانه باید اقرار کنم که سالهاست که دیگر نمیتوانم به کارهای استاد شجریان گوش دهم چرا که معتقدم هرگز پس از جدایی ایشان از اساتید گرانقدر فرامرز پایـــــــور، پرویز مشکاتیان، جلیل شهناز و… کار پر مغز با تنظیم زیبا و ملودی ناب از اجراهای ایشان نشنیدیم، چراکه از یک طرف معضل «نوگرایی» که باعث سر در گمی در موسیقی ایرانی شده و باعث شده کسانی که بدنبال این مسآله هستند نتوانند ملودیهای ناب با تنظیم های زیبا ارائه کنند (و استاد آنها را اجرا کنند) و از طرف دیگر جریان خواننده سالاری (که متاسفانه پس از انقلاب بوجود آمد و رشد کاذبی کرد) که دوست هنرمند و دلسوخته آقای علیرضا جواهری بحث آن را پیش کشیدند، باعث شد که اساتیدی مانند شجریان ها نتوانند همچون گذشته، با وجود تمام امکانات و شش دانگ صدا، کارهای ناب و جاودانی را بوجود بیاورند. پس از این حوادث به راحتی میشود به این نکته پی برد که چقدر آهنگساز با ذوق میتواند نقش اساسی در خلق و پرورش یک اثر زیبا داشته باشد.

دنیای موسیقی غرب هم متاسفانه سالهاست دچار معضل نوگرایی شده و امروزه میبینیم که موسیقی عصر حاضر (contemporary music) به چه ناکجا آبادی رسیده که نه راه پیش دارد و نه راه پس و به هیچ وجه در بین مردم جایگاهی پیدا نکرده و نخواهد هم کرد.

درباره آقای جواهری می شود از روی عملکرد ایشان قضاوت کرد و به هیچ وجه احتیاج به معرفی ندارند. بعضی از دوستان کم لطفی فرموده و میگویند که نام ایشان را تا حالا نشنیده اند! اگر به کارهای منتشر شده اساتید گرانقدر پرویز مشکاتیان، رضا شفیعیان، میلاد کیایی و… توجه کنید و اگر کمی انصاف داشته باشیم، بدور از تعصب، متوجه حجم کارهای انجام شده توسط آقای جواهری و اینکه این آثار چقدر احتیاج به زحمت و ممارست دارد که پا به عرصه وجود بگذارد، میشویم؛ اگر هم اهل موسیقی علمی نباشیم هرگز پی به ارزش کار ایشان نخواهیم برد.

کارهای اجرایی و فعالیتهای موسیقیایی ایشان در اشاعه و معرفی موسیقی ایرانی، چه در داخل کشور و چه در خارج از کشور (که بنده از نزدیک شاهد آن بوده و هستم) هم دیگر بحثی را باقی نمیگذارد.

در ضمن این مسـأله را هم باید در نظر داشت آقای جواهری جوان فعالی هستند که با وجود کمی سن تا بحال فعالیتهای چشمگیری داشته اند و لطفاً اجازه دهیم آینده و تاریخ روی این مساله قضاوت کند که ایشان چه آثار با ارزشی را بر گنجینه موسیقی ایرانی افزوده اند.

ایشان با مقالات انتقادی که تا بحال نوشته اند نشان داده اند که به مسائل و مشکلات روز موسیقی آگاه هستند و فقط قصد خدمت داشته و به هیچ وجه قصد توهین نه به استاد شجریان و نه به کس دیگری را نه داشته و نه دارند کما اینکه خودشان بارها این مسآله را اذعان کرده اند. سالهای بسیار طولانی است که مسآله انتقاد و نقد کردن آثار و اجراهای اساتید موسیقی در جامعه غرب بوجود آمده و منتقدان بزرگی مانند آدورنو (Theodor Adorno) باعث شدند آهنگسازان و نوازندگان برجسته کارهایی با کیفیت و محتوای بسیار بالاتری عرضه کنند. متاسفانه جامعه موسیقیایی و غیر موسیقیایی ما سالهاست با مساله انتقاد مشکل اساسی دارد و موزیسین های ما به این مهم به دیده حقارت نگاه کرده و منتقدان را یا به حساب نیاورده اند و یا برای اعاده حیثیت، برخوردهای غیر منطقی انجام داده اند.

دغدغه ی جواهری ها و امثال ایشان برای حفظ منزلت و جایگاه واقعی موسیقی و موسیقیدانان میباشد و هر جامعه ای احتیاج به منتقد دارد و از قبال همین نقدهاست که هنر مسیر واقعی خود را پیدا کرده و آثار بی بدیلی پا به عرصه وجود میگذارند.

نقد آقای جواهری بسیار قابل تامل، به دور از تعارفات معمول و کلیشه های باب شده و باز گو کننده نکته های بسیار ظریفی میباشد که شعلۀ معضل مساله خواننده سالاری را دوباره روشن و یکبار دیگر بحثهای بسیاری را پیرامون این مهم به میان کشیده که سالهاست با آن دست به گریبان هستیم. مساله خواننده سالاری در غرب سالهاست که حل شده و خواننـــــــــده های بزرگی مانند پاوارتی، کارراس، دومینگو و… هرگز هیچ دخل و تصرفی در تعیین دستمزد اعضای ارکستر ندارند و مانند بقیه دستمزدی را برای آنان در نظر می گیرند و بس.

نکته دیگر اینکه در حال حاضر چند درصد از موسیقی کلاسیک غرب را آثار با کلام (مانند اپرا، لید، آثار مذهبی و…) تشکیل میدهد و این موسیقـی با کلام چه مقدار طرفدار دارد؟ چند درصد آثاری که از کانالهای رادیویی در سرتاسر دنیا پخش میشود، اختصاص به آثار با کلام دارد؟ و یا اینکه در رپرتوارهای ارکسترهای بزرگ جهان چند درصد موسیقی با کلام گنجانده میشود؟ جواب خیلی واضح است و کافیست به چند کانال توجه کنیم تا پی به این مساله ببریم.

امروزه موسیقی با کلام ما راه خود را پیموده و دین خود را نیز به جامعه ادا کرده و گوش جوانان امروز احتیاج به موسیقی ناب دارد که دارای حرکت باشد و پویایی در آن موج بزند. آهنگسازان ما هم مسیری را بایستی طی کنند که در غرب طی شد و موسیقی از زیر یوغ کلیسا بیرون آمد و هزاران هزار شاهکار بــــــــدون کلام بوجود آمد که بعدها شدیدا موسیقی با کلام را تحت تاثیر قرار داد و به حق هم جای آن را گرفت. آثار بدون کلام موزیسین های ایرانی مانند کارهای امین الله حسین، دهلـوی، پایور، حنانه، علیزاده، فخرالدینی، محمود، درویشی، چکناواریان، فرهت و… آثار بی نظیر بی کلامی هستند که خود کامل و بسیار پر محتوا میباشند و اگر کلام روی این آثار گذاشته میشد شدیدا لطمه می دیدند.

انتقاد بجای آقای جواهری و امثال ایشان یکبار دیگر به ضرورت پایان دادن به مساله خواننده سالاری پرداخته و امیدواریم که جامعه موزیسین ها بخصوص نوازندگان با این مهم برخــــــــــوردی قاطع و بدور از هیچ منافع شخصی بکنند.

البته جایگاه موسیقی با کلام که یکی از ارکان مهم در موسیقی ایران است همیشه محفوظ میباشد ولی ضرورت زمان ما را به یک خانه تکانی اساسی تشویق میکند که از لاک چند هزار ساله بیرون آمده و هوای تازه ای را به درون کالبد موسیقی ایران بدمیم. استاد شجریان و بزرگان موسیقی آوازی ایران دین خود را به موسیقی این مرز و بوم به نحو احسن انجام داده اند اما همانطور که ذکر شد ضرورت زمان برای ما پیامی نوین دارد.

خود بنده هنوز به آثار قبل از انقلاب و قبل از جدایی ایشان با اساتید با علاقه فراوان گوش میدهم و احساسی را که ایشان در آن کارها ارائه کرده اند را بخوبی با تمام وجود درک میکنم امٌا آن آثار به هیچ وجــــــــــه قابل مقایسه با کارهای بعد از جدایی نیستند. در آثار جدید اثری از احساس نیست و فقط و فقط به تکنیک پرداخته شده که خب استاد خود جایگاه رفیعی در این زمینه دارند و به امید روزی که موسیقی جایگاه واقعی خود را در جامعه و موزیسین ها بنابر خلاقیتها، داده ها و علو طبعشان قضاوت شده و شناخته شوند.

امیدوارم با برخوردهای منطقی و پذیرش انتقاد از طرف موزیسین های ما، بدور از هر نوع تعصب و دگم بودن در مورد خاصی، راه برای منتقدان دلسوختــه ای مانند آقای جواهری بیشتر باز شود که در نهایت با انتقادهای منطقی موسیقی ما جایگاه برجسته خود را پیدا و پویا تر مسیر خود را طی کند.

گفتگوی هارمونیک

گفتگوی هارمونیک

مجله آنلاین «گفتگوی هارمونیک» در سال ۱۳۸۲، به عنوان اولین وبلاگ تخصصی و مستقل موسیقی آغاز به کار کرد. وب سایت «گفتگوی هارمونیک»، امروز قدیمی ترین مجله آنلاین موسیقی فارسی محسوب می شود که به صورت روزانه به روزرسانی می شود.

دیدگاه ها ۶

  • با سلام…
    در مورد این نوشتار باید به عرض برسانم که از دیدگاه بنده نوشته ی آقای کیومرث پیرگلو اساسا حرفی برای گفتن نه در باب موافقت و نه در باب مخالفت با مقاله های آقای جواهری نداشت و به نظر بنده منتشر کردن آن در این ژورنال به جا نبود؛چرا که نظرات بنده و دیگر دوستان بسیار پرمغزتر و کارسازتر از نوشته ی آقای پیرگلو بود و به همین جهت پاسخ دادن به نوشته ی ایشان را ضروری نمیبینم و بیشتر شبیه یک اظهار نظر شخصی است تا نقد و یا تحلیل یک نوشته ی آسیب شناسی!
    امیدوارم نظر بنده حمل بر بی ادبی و جسارت بنده نسبت به آقای پیربگلو نباشد.

  • آقای محترم، حرف نادرست و غیرمنظقی را دوست شما زده اند. اما مطمئنم که نه شما و نه ایشان حاضر به قبول اشتباه خود نخواهید بود، و این «بزرگترین اشتباه است» گاهی فقط کافی است آدم بگوید، ببخشید. اشتباه کردم. در عوض ایشان خوانندگان این صفحات را افرادی بی اطلاع معرفی می کنند. با روشهای تحقیر کننده جواب خواسته ها را می دهند.
    مشکل از جایی شروع می شود که «عنوان» ها را درست بکار نمی بریم. «نقد» یک کار حرفه ای و جدی است. نقاد کسی است که «کیاست» دارد، سره از ناسره می شناسد. مهره از خرمهره باز می شناسد. نقاد به قصد «خیر» می نویسد، نیتش صلاح و پیشرفت است و نه «سرکوب» و «ترور شخصیت». حرفهایی که ایشان زده اند، انتقاد از چی بود؟ اگر انتقاد از وضع موجود کسب و کار حاکم بر موسیقی کشور است، باید به تبیین دلایل آن و نیز راه حل های مشکل می پرداخت. باید مقایسه ای بین این فضا با فضاهای سالم ارائه می کرد. باید شاخص معرفی می کرد. توضیح می داد که کجای کار می لنگد. این شکوه ها و آه و ناله سردادن ها را هرکسی می تواند مطرح کند. اینها انتقاد نیست. اینها «گلایه» است. اینجا که وبلاگ شخصی نیست (شاید هم هست) شما نمی توانید مشکلات یک صنف را به یک شخص مرتبط کنید و چپ و راست، بدون اینکه ایشان فرصت دفاع از خود پیدا کنند و حتی اطلاعی از درج چنین مطلبی داشته باشند، بخش عمده ی مشکلات صنفی یک صنف خاص را به عملکرد شخصی او مرتبط کنید. چه کسی جلو گروه های دیگر را می گیرد؟ چه کسی جلو موسیقی بی کلام را گرفته است؟ مگر قرار است موسیقی باکلام خفه خون بگیرد تا موسیقی بی کلام رشد کند، مجال یابد؟ این چه استدلالی است؟ این چه حرفی است که «موسیقی با کلام دین خود را ادا کرده است؟» یعنی چی؟ یعنی برود پی کارش؟ موسیقی با کلام و بی کلام هردو در یک سمت قرار دارند. روبروی هم که نیستند. کلام به موسیقی لطمه می زند؟ جل الخالق. اگر کلام به موسیقی لطمه می زد پاوراتی کجا قرار می گرفت؟ چرا کارهای خوب آقای شجریان را در دفاع از حقوق مولف هنرمندان نمی گویید؟ چرا کار ایشان را در پروژه ی بم نمی گویید؟ مگر چکار کرده است؟ همه شما بهتر است یک دوره ی بیزنس موسیقی بگذرانید تا بفهمید که مسئول گروه چکاره است. حامی مالی چکاره است، آژانس هنری چکاره است. اگر نوازنده ای به حقوقش نمی رسد، چرا شکایت نمی کند؟ چرا قرارداد پایین می بندند؟ مگر کسی مجبورش کرده است؟ تقصیر آقای شجریان این وسط چیه؟ چون از حقوقش نمی گذرد؟ این حرفها بی منطق دنبال شد و هیچ جوابی هم به نظرات خوانندگان داده نشد. همین و بس. شما هم نمی توانید با گل و بوته کشیدن دور این حرفها جبرانش کنید.

  • این ژورنال تا دیروز کلکسیونی از مقاله های حرفه ای بود ولی کم کم داره مثل این مجله های خاله زنکی میشه:
    -مادر شوهرم دیروز گفت…
    -پریسا خانوم میگفت بقال سر کوچه…

  • با عرض سلام و خسته نباشید به خاطر همه زحماتی که می کشید. من فکر میکنم که بهتر ه که با اساتید با سابقه و صاحبنظرتری در مورد مسائلی به این مهمی و در مورد افرادبزرگ مصاحبه و نظر سنجی کنید. البنه کوبیدن بزرگان هم یکی از راههای مشهور شدن است. هر کسی مختاره راه پیشرفتش را خودش انتخاب کند.
    موفق باشید.

  • دوست عزیز آقا رضا

    در مورد نقد کادهای اوازی می شود به طور حرفه ای به این مسئله پرداخت که خود مقوله ای است جدا و در اینجا فقط دفاع از نظریه ای است که آقای جواهری مطرح کردند . در مورد اینکه موسیقی بی کلام چه جای گاهی دارد و یا اینکه این موسیقی در مقابل موسیقی آوازی است یا خیر خود جای بحث مفصلی دارد که در جای خود بایستی مورد بررسی قرار گیرد . در ضمن کسی نگفته که موسیقی بی کلام در مقابل موسیقی با کلام بایستی قرار گیرد . شما با بررسی موسیقی غرب می بینید که اساس پیشرفت موسیقی غرب از زمانی شروع شد که موسیقی از یوغ کلیسا و موسیقی صد در صد با کلام بیرون آمد و به طور مستقل عمل کرد . لطف کنید یک بار دیگر به طور عمیق نوشته بنده را بخوانید و پی به کنه مطلب ببرید . موسیقی با کلام در جایگاه خود بسیار زیباست و کسی مخالف با آن نیست .
    با سپاس
    پیرگلو

بیشتر بحث شده است