گفتگوی هارمونیک | Harmony Talk
محمدرضا درویشی


این مطلب در نگاه اول نقد یا توصیف ساختاری اثر کلیدر ساختۀ محمدرضا درویشی نیست و بیشتر تلاش شده به بهانۀ اجرای کلیدر و آثار مشابه نگاهی داشته باشیم به علل و عواملی که به واسطۀ آن اینگونه آثار مورد اقبال عمومی قرار نمی گیرند. چندی پیش، کنسرت مشترک هنرمندان حسین علیزاده و محمدرضا درویشی، در راس خبر های هنری مربوط به موسیقی قرار گرفته بود. کنسرتی که با واکنش های متفاوتی از زوایای گوناگون مواجه شد که یکی از آنها دعوت از بخش زهی ارکستر ملی (ناسیونال اکراین) بود.

ارکستری که بنا به گفتۀ برخی کارشناسان و صاحبنظران موسیقی، دارای ۹۵ سال سابقۀ فعالیت هنری است و آثار معتبر بسیاری را با شرکت هایی مانند ناکسوس و… اجرا کرده است.

طبق روال اکثر کنسرت هایی که در سالن وزارت کشور برگزار می شود، مقدمات این کنسرت هم با جلسۀ کنفرانس مطبوعاتی با حضور برخی عوامل برگزار کنندۀ این کنسرت برگزار شد.

البته این کنفرانس خبری در برخی موارد تبدیل شده بود به توصیف و تحلیل آثار هنری، آن هم قبل از اجرا (!) که به نظر نگارنده بهتر بود، توصیف و تحلیل آثار را شنوندگان، مخاطبین، منتقدین، تحلیل گران و نویسندگان انجام دهند آن هم پس از اجرا، نه خود آهنگسازان!

اولین پیش داوری غلط در مورد قطعۀ کلیدر به آنجا باز می گشت که آهنگساز اثر در کنفرانس مطبوعاتی گفتند: «کلیدر برای مخاطبین عام ساخته نشده…!» و ”

کلیدر دارای ریتمی بسیار کند و آرام است و فاقد جنبه های لازم نمایشی…!”

مشکل فکری و ذهنی من در مواجهه با اثری به مانند کلیدر از همین جا آغاز می شود.
تا قبل از شنیدن اثر تصورات بسیاری در ذهن من شکل گرفت و سوالات گوناگون و متعددی از این قبیل که:

· آیا اثری که دارای جنبه های نمایشی است، الزاماً می بایست ریتمی تند داشته باشد و متوسل به چاشنی سرعت باشد؟

· آیا موسیقی وسیله ای است صرفا برای نمایش و ایجاد حرکات محیرالعقول؟

· آیا این همه آثار بزرگ و درخور توجه در موسیقی کلاسیک که اتفاقا بسیاری از آنها دارای ریتم هایی کند هستند، فاقد جنبه های نمایشی می باشند؟

اگر چنین است پس چرا سالیان متمادی این آثار توسط هنرمندان و ارکسترهای متعدد در نقاط گوناگون جهان اجرا می شوند؟

برای مثال به نمونه آثار زیر و فایل های کوتاه صوتی مربوط به آنها توجه کنید…

نمونۀ اول آداجیو های سمفونی های گوستاو مالر که اغلب به صورت آثاری مستقل نیز اجراء می شوند:

audio file
گوستاو مالر – موومان آداجیو از سنفونی شماره ۳

audio file
گوستاو مالر – موومان آداجیو از سنفونی شماره ۵

audio file
گوستاو مالر – موومان آداجیو از سنفونی شماره ۶

audio file
گوستاو مالر – موومان آداجیو از سنفونی شماره ۹

audio file
گوستاو مالر – تک موومان سنفونیک آداجیو سنفونی شماره ۱۰ در فا دیزمینور

audio file
آداجیوی مشهور ساموئل باربر – اپوس ۱۱

audio file
یان سیبلیوس سنفونی شماره ۴ – موومان اول

audio file
یان سیبلیوس سنفونی شماره ۴ – موومان سوم

audio file
قوی توئونلا اثر مشهور یان سیبلیوس

audio file
شب دگرگون اثر آرنولد شوئنبرگ برای شش ساز زهی (اپوس ۴)

audio file
بعدازظهر یک فون (رب النوع) اثر کلود دبوسی

audio file
جزیرۀ مردگان (اپوس ۲۹) اثر سرگئی راخمانینف

آیا آثار ذکر شده که همگی سرتاسر دارای ریتم کند و آرام هستند، فاقد تحرک و پویایی و جنبه های نمایشی هستند؟

به عقیدۀ نگارنده این آثار سرشار از تحرک، پویایی به همراه جنبه های نمایشی هستند.

· آیا ساختار کلیدر فاقد این جنبه های ساختاری و اجرایی بود؟

با توجه به آنچه که از آقای درویشی در کنفرانس مطبوعاتی قبل از کنسرت شنیده شد، بر این تصور بودم که حتما با اثری بی حال و بی رمق و باری به هر جهت و فاقد ساختار هنری روبرو خواهیم شد ولی پس از شنیدن اثر متوجه شدم با اثری بسیارمتفاوت رو در رو هستیم. اثری که خود آهنگساز هم از توصیف و تحلیل ساختار و درونمایۀ واقعی اثر (به دلیل عدم آشنایی اکثر مخاطبان با پارامتر های هنری یک اثر جدی موسیقی) عاجز مانده و مجبور شده برای توصیف آن از واژه هایی ابتدایی استفاده کند. به هر حال توجیه و تحلیل و تفسیر چنین آثاری نیاز به مخاطبینی آگاه با تعاریف اولیۀ یک موسیقی هنری دارد و شاید به همین دلیل آقای درویشی در معرفی این اثر اعتماد به نفس لازم را از خود نشان نداده اند.

شاید به همین دلیل آقای درویشی از آینده و بازتاب نظرات مخاطبین نسبت به این اثر آگاهی داشته اند و شاید به همین دلیل نیز این برخورد و پیش داوری نسبت به بسیاری از مخاطبان فعلی موسیقی ایران، در مواجهه با این نوع آثار، می تواند تا حدی صحت داشته باشد.

از طرفی همانطور که می دانیم سلیقه ها متفاوت است و ممکن است هر مخاطبی نوعی خاص از موسیقی را بپسندد. ولی در اکثر کشور هایی که از لحاظ فرهنگ اجتماعی و هنری در سطح بالاتری هستند، تلاش می شود مردم و مخاطبین را از طریق رادیو و تلویزیون و سایر رسانه های جمعی با فرهنگ و معیار هایی که لازمه شناخت آثار هنری است، آشنا کنند.

یکی از این اهداف مهم، آشنایی مردم با فرهنگ شنیداری موسیقی است و اینکه چگونه یک شنوندۀ ناآشنا با موسیقی بتواند علاوه بر اینکه از زیبایی های ظاهری و شنیداری یک اثر موسیقی لذت ببرد، همزمان بتواند از زیبایی های ساختاری اثر نیز درکی هنرمندانه و زیبایی شناسانه داشته باشد.

شاید بخش اول نیاز به آموزش خاصی نداشته باشد و هر کس بنا به سلیقۀ خود بتواند از شنیدن یک اثر موسیقی لذت ببرد ولی بخش دوم چطور؟

آیا بدون معرفی وبژگی های ساختاری یک اثر هنری می توانیم تعریفی مناسب از یک موسیقی جدی و هنری برای مخاطبان داشته باشیم؟

در قسمت های بعدی به بحث پیرامون این مساله خواهیم پرداخت.

علیرضا جواهری

علیرضا جواهری

دیدگاه ها ۷

  • بادرود.صحبت های زیادی درمورداین اثرانجام شده که اغلب آنهاغرض ورزی وکلی گویی بوده است.البته دراین میان برخی ازهنرمندان شاخص تحلیلهای زیبایی دراین موردداشته اندازجمله هنرمندارزنده جناب پژمان طاهری.
    قسمت اول نقدآقای جواهری گویای تحلیلی ژرف دراین خصوص است وپایان انتظاراست برای نقدی علمی وتحلیلی براین اثر.باتشکر-محمدجوادکرم یافتی

  • آخه دوستان عزیز!این اثر توصیفی وسفارشی است و ناشر بدبخت ۱۶ میلیون تومان پول بی زبان را پای کار ریخته است. در ضمن آقای جواهری چگونه وقتی همانند بسیاری از شنوندگان کار را ناقص شنیده اند.بدون دکلمه آقای دولت‌ابادی دارند درباره اش قضاوت می کنند.
    از قرار ما عادت کرده ایم دیگران را نفهم بدانیم و خودرا پروفسور.
    آش به قدری شور بوده است که خود فرهنگ و آهنگی ها هم از منتقدان و موزیسین های شاخص نقد گرفتند و برآیند آن نقدها ضعیف بودن کار‌آقای درویشی بود.
    به یاد داشته باشیم افکار عمومی در نهایت خطا نمی کند.

  • به نظر من نمی‌توان درباره اثری که بد اجرا شده نظر داد. آقای جواهری و دو دوستی که نظر داده اند آیا اجرای ضبط شده ی اثر را شنیده اند یا فقط به آن اجرای افتضاح سوله وزارت کشور بسنده کرده اند.
    مثل این است که بخواهید راجع به متن هملت با اجرای جوانان غیور اهل علی آباد ممسنی قضاوت کنید.
    اگر اجرای اصلی را شنیده باشید می توانم با شما بحث کنم اما اگر قضاوت های تان در حیطه آن اجراهای زنده است باید بگویم که نه وقت ما را بگیرید نه انرژی خودتان را.
    لطف کنید و اگر خواستید جواب ماشااله را بدهید اصولا هیچ اشاره ای به آن کنسرت بی سر وته نکنید آن شب ها همه چیز افتضاح بود از نی نوا گرفته تا کلیدر.

  • سلام جناب جواهری
    در همه حوزه های هنری تفکیک عام از خاص اتفاق می افتد و این برآیند جریان های به اصطلاح روشنفکری در ایران است جناب درویشی هم این موضوع رانادیدهگرفتند که کلیدر یک اثر هنری مربوط یه توده مردم است .
    از نونه های زیبای موسیقی بسیار ممنون

  • البته من جوان اهل علی آباد ممسنی نیستم. ولی سوالم از شما اینه که آدمی با تفکر شما و این طرز فکر و احترام نسبت به مردم یک محل چرا باید در مورد اثری مثل هملت یا هر چیز دیگه قضاوت کنه؟!!

  • اصلا همچین جایی وجود ندارد. من باب مزاح عرض شد.
    ثانیا یادداشت تان را یک بار دیگر بخوانید:
    راجع به جمله اولش تنها می توانم بگویم : هموطن ترا سن نم؟
    راجع به طرز فکر:
    شما فکر می کنید که مثلا اجرای نه جوانان غیور اهل دورقوز آباد، اجرای خودتان از هملت ( یعنی شما کسانی را جمع کنید و هملت را اجرا کنید) می تواند ملاک ارزیابی از آن متن باشد به فرض این که هملت بخواهد برای اول بار اجرا شود؟
    سوم برادر یا خواهر رهگذر کسی تا حالا با این رویه که مثلا بخواهد در جمله های متنی پی دگنک باشد یا احیانا با پذیدش وکالت جوانان غیور اهل ممسنی چماق بر سر حرف حسابی بزند…. به جایی نرسیده است
    باز هم می پرسم آقای جواهری و دو دوست بعدی و شما رهگذر عصبانی:
    آیا می توان اثری را پس از یک اجرای بد و ضعیف نقد کرد؟ این بدیهی ترین سوال است و پاسخش روشن.
    اگر دوباره به حواشی پرداختید از جواب معذورم.
    چهارم شما اگر اهل آن جا نیستید من با افتخار هستم ولی هم ولایتی هایم نمی توانند هملت را به درستی اجرا کنند و این اصلا جای نگرانی ندارد

  • آقای جواهری از پرسش فرار نکنید.اگر شما بایک بار دیدن این کنسرت به چنین جمع بندی رسیدید پس نابغه هستید. چون همه گفتند که اجرا افتضاح بود.
    اما اگر نه لطفا به سوال‌آن دوست ممسنی ای پاسخ دهید وطفره نروید.

بیشتر بحث شده است