گفتگوی هارمونیک | Harmony Talk

درباره‌ی پتریس وسکس (۵)

تحولات موسیقی وسکس در دهه‌‌ی ۱۹۸۰

در دهه‌ی ۱۹۸۰ در موسیقی او تغییراتی پدید آمد. او ابتدا روی ساخت قطعات سازی بر اساس ژانرهای متفاوت تمرکز کرد. توجه او به ژانرهای دیگری به غیر از ژانر کلاسیک موجب جذاب‌تر شدن قطعاتش شد. او در این راستا کوارتت زهی خود را با نام آهنگ‌های تابستانی، دو سونات برای سولو کنترباس (Sonata Per Contrabasso Solo 1986) و سونات بهاربرای سیکستت ویولن (Spring Sonata For Sextet 1989) همچنین کنسرتوهای متعددی را مانند کانتوس اِد پیسم (Cantos Ed Pacem)، کنسرتو برای ارگ (Concerto Per Organ 1984) و کنسرتو برای انگلیش هورن و ارکستر نوشت. میل شخصی‌اش در استفاده از موسیقی‌های سازی محلی لتونی سبب به وجود آمدن ژانری آزاد در فرم‌های سونات، سمفونی و کوارتت زهی با بافتی آوازین همراه با تصویر سازی است.

در این دهه قطعاتی با تمرکز بر مسائلی مانند همبستگی، نیرو‌های شیطانی همچنین مرگ و زندگی، بی‌نظمی و تهدیدهای دنیوی نوشته شده مانند موسیقی در خاطره‌ از یک دوست (Music In Memory Of A Friend)، موسیقی دولورسا و یک سری موسیقی برای ارگ (Musica Seria Per Organ). برای مثال موسیقی عصرانه برای هورن فرانسوی و ارگ (Evening Musica For French Horn And Organ) در مورد نظم، امید و روشنی نوشته شده. در برخی از قطعات او موسیقی کاملاً بر اساس مد تعیین شده و بدون هیچگونه نت‌های فرعی و کروماتیک نوشته شده‌اند که سنبلی از تعادل روحی، نظم و آرامش درونی است مانند مناظر سفید برای پیانو (White Scencery For Piano). نت‌های دیاتونیک و کروماتیک، صداهای مطبوع و نامطبوع، آوازین یا سازی بودن و بافت عناصری هستند که او به این طریق در قطعاتش ایجاد تضاد می‌کند.

تحولات موسیقی او در دهه‌ی ۱۹۹۰

شخصیت موسیقایی خاص و منحصر به فرد وسکس در دهه‌ی ۱۹۹۰ شکل گرفت. از سال ۱۹۹۰ آثارش در سراسر جهان شناخته شدند. تکامل این روند ده سال به طول انجامید که مصادف شد با مبارزه‌های گیدون کریمر(۴) برای سبک جدید و خاص موسیقی‌اش. او بعدها به عنوان یکی از ستودنی‌ترین و موثرترین آهنگسازان اروپایی شناخته‌ شد. زبان شخصی‌اش هیجانی، جادویی و اسرارآمیز است که بیانگر یک روح مینالیسم است و برای بیان احساسات از روشی بسیار مستقیم استفاده می‌کند. موسیقی بهار برای پیانو و موسیقی اَدونچز برای زهی‌ها (Musica Advantus For String) تاییدی بر این نظر است. موسیقی او آشکارا می‌طلبد که بگذاریم نور و امید به قلب‌هایمان خطور کند. به عقیده و گفته‌ی خود او «موسیقی قدرتمندترین نیرو در جهان است و به راحتی به خداوند می‌رسد. درست است که چیزی انتزاعی است اما به راحتی می‌تواند روح را بیان کند حتی مسائلی را که خیلی اوقات در جهان قابل گفتن نیستند. در تمامی جهان تنها در مورد مسائل جسمانی صحبت می‌شود در حالی که من دوست دارم فریاد بکشم و بگویم: پس روح چه می‌شود؟ پس احساسات کجا هستند؟ روح مانند جنگلی انبوه مدام در حال رشد است. به همین دلیل من سعی دارم به تقویت پرتوهای امید در روح بپردازم.» می‌توان گفت موسیقی‌هایی که در دهه‌ی ۱۹۹۰ ساخته است دارای کاراکتر بسیار پرجنب و جوش نبوده‌اند.

پرنیا علی نژاد

پرنیا علی نژاد

۱ نظر

بیشتر بحث شده است