میدانیم که شعار دولت آقای موسوی، “دولت فرهنگی و فرهنگ غیر دولتی” است؛ با توجه به اینکه شما در دهه ۶۰ فعالیت های زیادی داشته اید، بفرمایید که تا چه اندازه چنین شعاری را از طرف این تیم نزدیک به واقعیت میبینید؟
آن دوران به خاطر وجود جنگ این مسائل مطرح نبود و متاسفانه از اول انقلاب به این موضوع توجه نشده است. البته من میدانم که آقای موسوی و همسرشان هر دو هنرمند هستند و نگاهی که به هنر دارند قطعا آن چیزی نیست که در قوانین کنونی ما وجود دارد. این شعار خیلی مهمی است چراکه فرهنگ دولتی خیلی زیاد در جامعه ما خیلی رواج پیدا کرده و آثار بسیاری به صورت سفارشی امروز تولید میشود. سفارش هم بیشتر جنبه مادی دارد…
اگر هنرمند بطور شخصی اثری تولید کرد آن فرهنگ مستقل است و هنر واقعی است. هنرمند وقتی در جامعه زندگی می کند، با حسی که از جامعه میگیرد اثری بوجود می آورد، این اثر را کسی به او سفارش نداده است. ولی چیزی که اخیرا بخصوص در این چهار سال مد شده است، انواع سمفونی های سفارشی است که مشخص است که سفارش دهنده خودش مفهوم این کلمه را نمیشناسد! از نظر اقتصادی نیز دولت مرتب به این نوع آثار کمک میکند.
من دیده ام که در زمینه های مختلف هنر متاسفانه این سیاست حاکم شده است. این اتفاق به طوری است که گویی ما هنرمند را می خریم یا به اجاره خود میگیریم و با او قرار داد می بندیم که در مورد فلان موضوع و بعد در مورد فلان موضوع کار کن! البته این نوع سفارشات هم میتواند در زمینه هنر باشد ولی نباید یک مسئول در مصاحبه ای بگوید که از نظر ما موسیقی به این شکل مورد تایید است!
این نگاه باعث میشود که ما به فکر هنرمند مسلط شویم. جالب اینجاست که اگر موسیقیهایی که در این سالها دولت سفارش داده را بدون عنوان بشنوید، به هیچ وجه قادر به تشخیص عناوینی که داشته نخواهید شد! این نوع کار در واقع ظاهری است و با عرض معذرت، عوام گرایانه است! هنر ناب به هیچ وجه نیاز به این ندارد که با سفارش ساخته شود ولی در اوضاع کنونی هنرمندانی که آزاد کار میکنند از نظر مالی تحت فشار قرار میگیرند و ناچار تن میدهد به سفارشات. اصولا دلیلی ندارد که آثار سفارشی، با عشق و اعتقاد ساخته شوند و بیشتر به عنوان یک کار اداری انجام میشوند.
این فرهنگ بسیار غلط است، قبل از اینکه من از آقای موسوی بخواهم این مسئله را حل کنند، میدانم که ایشان خیلی آگاه تر هستند نسبت به این مشکل. رشته ایشان معماری است که یکی از مهمترین رشته های هنری است. من از ایشان میخواهم حرفهای امثال ما را بشنوند و آنالیز کنند.
نکته ای که خیلی خیلی باید جدی گرفته شود، این است که آدمها فرهنگشان شکل میگیرد و خوب و بد را خودشان تشخیص میدهند، نباید قوانینی بگذاریم که همیشه بگوید “تو نباید این را گوش کنی”، “تو نباید این کار را بکنی” و … این بسیار غلط است. آموزش درست و شناخت درست را باید از کودکی شروع کرد تا یک جوان که به رشد فکری رسیده (حتما لازم نیست موسیقیدان باشد ولی) یک شنونده آگاه باشد؛ این شنونده آگاه، هنرمند خوب هم بوجود می آورد در غیر این صورت راه را غلط رفته ایم.
ما شاهد بسیاری از این اشکالات بوده ایم در این سه دهه؛ این روش در تاریخ کشورهای مختلف جهان هم جواب خوبی نداده است و به نظر من هم در ایران نیز چنین خواهد بود و میبینیم که در ایران کسانی در مورد موسیقی تصمیم میگیرند و یا خط و خطوط میدهند، شناختی از این هنر ندارند و به این هنر بی حرمتی میکنند.
در مورد مجوز دادن و اینکه نهادی وجود داشته باشد برای مجوز و ممیزی نظر شما چیست؟ مخصوصا با وضعیت کنونی که به خاطر سهولت دسترسی به راه های ارتباطی مثل اینترنت، هر اثری میتواند به راحتی در اختیار عموم قرار گیرد، چه صوتی چه تصویری…
مجوزها باعث محدودیت و رکورد هنر و خود سانسوری میشوند؛ اینکه بگوییم چه مجاز است و چه مجاز نیست، راه بسیار غلطی است. در ذهن هنرمند ریشه آزاد منشی است که هیچ وجه نمیتوان به آن چیزی را دیکته کرد (البته هنرمند واقعی!) حالا فرض بگیرید که این مجوز ها در شوراهایی به آثار مختلف داده میشود که یک عدده حقوق کارمندی خود را میگیرند و وظیفه کارمندی شان را انجام میدهند و تصمیماتی میگیرند در مورد اثر هنری شخصی… همان طور که گفتم باید از ریشه و از آموزش شروع کرد تا ما آدمهای خوشفکر و خوش سلیقه بار بیاوریم و هر کسی هر چیزی را نتواند به عنوان اثر هنری به خورد جامعه بدهد؛ آنوقت دیگر نیازی به سانسور و مجوز ها نیست.
حالا بد نیست آقای موسوی یا هر کس دیگر که رئیس دولت میشود، این مورد را بررسی کنند که آیا ۳۰ سال مجوز دادن تاثیر مثبت روی هنر داشته است و موسیقی واقعا راهی که باید می رفته را رفته است؟! به نظر من اینطور نیست. اثر مثبت که نداشته اثر معکوس نیز داشته است، کافی است که شما یک ساعت پیچ رادیوتان را باز کنید! اگر قرار باشد سانسوری باشد (که من معتقد به آن نیستم) یا اگر قرار باشد خط درستی داده شود، میبینیم که بسیاری از آثار پخش شده از رادیو نباید مجوز میگرفتند!
یا حداقل این موسیقی ها هدفمند پخش شوند، این موسیقی ها اثر گذاری مختلف دارند و تیپهای مختلفی دارند که حتما جمعی متخصص میخواهد… این گروه متخصص در تمام کشورهای پیشرفته وجود دارد و حتی گاهی کشورهایی که پیشرفته نیستند هم به این خاطر که موسیقی در آن سرزمین حرمت دارد، سیاستهای آنها غلط نیست و موسیقی با مردم رابطه ای تنگاتنگ دارد.
اینجا مشکلات بسیاری برای کنسرت هست و شنوندگان اعتراض دارند که بلیط گران است، آیا هنرمندان بلیط را گران میکنند یا دولت؟! این چه سیاستی است که دسترسی به موسیقی را تا این حد سخت میکند؟
طوری که یک خانواده اگر چهار نفر است گاهی مجبور میشود برای دیدن یک کنسرت ۲۰۰ هزار تومان هزینه کند! این بخاطر کرایه سالنها است، در تمام دنیا سوبسیدهای هنری را دولت ها تامین میکنند، حتی با هزینه خودشان هنرمندانی را از سراسر دنیا دعوت میکنند تا مردم کشورشان با فرهنگهای دیگر نیز آشنا شوند.
اینجا سالنهای گران و تمام حواشی تحمیل شده به اقتصاد هنر باعث شده، برگزاری کنسرت گران شود وگرنه در درآمد خود هنرمند چندان تفاوتی ندارد مثلا ما سعی کردیم در یک سالن خیلی بزرگ وزارت کشور (که اصلا مناسب موسیقی نیست) برنامه اجرا کنیم تا بتوانیم جواب مخارج سنگین برگزاری کنسرت را بدهیم. دولت باید از هنرمند و شنونده حمایت کند و این مشکل را از سر راه هنرمند بردارد؛ امروز خود دولت عامل گران شدن بلیطها است.
کلمه سبز
واقعا تا کی هنر این مملکت باید از کس و ناکس لطمه بخوره؟
هر کس با هر سابقه ای میاد و یه صندلی در ارکان دولتی واسه خودش دست و پا می کنه و فتواهای ضد و نقیض میده.
کجای دنیا با سفارش اثر هنری خلق می شه؟
اصلا چرا شخصیت های بزرگی مثل حسین علیزاده و محمدرضا شجریان و… باید از فیلتر افرادی عبور کنند که ذهنشون جز ۰ و ۱ چیز دیگه ای رو تشخیص نمیده؟
واقعا متاسفم.هیچ چی نمی تونم بگم.
بادرود.فکرمی کنم مشکلاتی که استادعلیزاده مطرح فرمودندمباحثی باشد که تنهایک مدیرهنرمند قادربه رفع آنها باشد وبه قول ایشان نه مسؤولین ناآشنابه موسیقی وبه زعم بنده ناآشنا به فرهنگ! امافکر می کنم مشکلات بزرگتر وغیرتخصصی تری در زمینه موسیقی وجود دارد. مشکلاتی که بعضاً مربوط به محدوده اختیارات نیز می باشد. به طورمثال طی تبلیغات کاندیداهای ریاست جمهوری وحمایت جامعه هنر ازیک کاندیدا،کاش آن نامزد محترم تبیین می نمودند که اصولاً قادر به حل معضل تحریم نشان دادن سازها ازسیماو یا حداقل وادار کردن مسؤولین به پاسخگویی در این زمینه بودند یا خیر؟
به هرحال ماقبلاً مسؤولین آشنابه هنرنیز داشته ایم اما سرنوشتی به مانند جناب مهاحرانی داشته اند…با تشکر.
نظر من این است در صدا و سیما اخیرا” بیشتر از سروده های بسیاری از خوانندگان ایرانی از جمله شجریان اصفهانی و افتخاری پخش شود اگر میشود در کانالی در مورد آموزش موسیقی و آموزش آواز خوانی نیز گذاشته شود تا آنهایی که مشتاق موسیقی و علاقیمند به این هنر هستند بتوانند استفاده کنند که کمتر هم نیسند با تشکر :رضا
موسیقی موجب آرامش روح و فکر است بخصوص وفتی برای انسان لذت بخش باشد و مخصوصا زمانی که بتواند خودش بنواز یا بخواند موسیقی کانالی است که میشود از این کانال هم به کمال رسید موسیقی در دل و خوان ایرانیان عچین شده است پس به این هنر زیبا ارج بهییم و در کشور مان ایران جهت توسعه و بسط آن و یادگیری و یاد دادن این هنر عزیز بکوشیم