گفتگوی هارمونیک | Harmony Talk

درباره طراحی ویولن – طرح و مدل (۱)

درباره طراحی ویولن (about violin design)
در این قسمت از مباحث ساخت ویلن، به مرحله ای می رسیم که از دقت و توجه خاصی برخوردار است. این موضوع مشخصا در تمام متد های آموزشی ساخت ساز، بخشی مهم و قابل پردازش است. در طول تاریخ سازگری نظرات متفاوتی در راستای چگونگی عملکرد برای ورود به عرصه ظهور ماهیت فیزیکی ساز مطرح بوده است.

اما تبعیت از الگویی خاص و یا فرمهای متنوع برای شروع و در نهایت رسیدن به واقعیت ویلن اجتناب ناپذیر است.

معین شدن طرحی برای ویلن و در پی آن الگوهای دیگر برای ادامه مراحل ساخت، از اصولی است که شخص سازگر بر مبنا و محوریت حول آن حرکت می کند؛ به شکلی دیگر می توان به صراحت عنوان کرد که بدون در نظر گرفتن طرح و الگویی برای تمام بخشها و مخصوصا مبانی اولیه ورود به فرم، ساخت یک ویولن دچار مشکلات و دغدغه های جدی خواهد بود.

بعد از مقدمه ای کوتاه در باب ضرورت وجود الگو، به چگونگی و کیفیت آن می پردازیم. به طور معمول الگوهایی که برای استفاده جهت ساخت ویولن بکار برده می شوند را می توان به دو دسته اصلی تقسیم کرد. گروه اول، الگوها بر مبنای نام سازندگانی که به نوعی ابداع کننده و یا معرف آن بوده اند (این دسته در محدوده کیفیت نسبی تا مورد قبول مطلوب، دسته بندی می شوند) و گروه دوم که بر اساس رعایت کیفیت و مجموعه مبانی لازم در راستای تحقق واقعی مفهوم یک الگو استنتاج شده است.(این گروه لزوما از نام و شخصیت خاص هنری تبعیت نکرده و حتی می تواند محصول تفکر، تحقیق و پژوهشهای دوران معاصر باشد)
در این میان، می توانیم از شاخه ها و گرایشهای دیگری که معمولا جریانی اثر گذار نیستند، نام ببریم ولی نمی توان از آن توقعی در جهت پیشبرد اهداف سازگری داشت مگر نتایج معکوس آن سبب تجربه و پیشرفت شود و یا انواع دیگری از الگوها که در نهایت در دو گزینه بالا توجیه و تفسیر می گردد.

با توجه به توضیحات، حال می توانیم به تحلیل این پرسش بپردازیم که برای انتخاب راهی بهتر و موفق، باید کدامیک از این دو مسیر را در آغاز کار اعمال کرده و در ادامه، قسمتهای دیگر را کامل نمائیم.

اگر به دنبال پاسخی دقیق تر باشیم، برای شخص سازگر ضرورت تجربه هر دو مسیر بایسته است، اما هیچ سازگری در ابتدا به ساحت استادی نخواهد رسید، او برای شروع گامهای نهادین و اولیه باید به شکلی قانونمند و کلاسیک و جدای از غل و غش های تاریخی که در برخی از موارد دچار افراط و تفریط می شود، به روند کار و روشی مستدل اکتفا نماید. از این رو گروه دوم الگوها و فرمهای محاسباتی که مبنای جامع تری به جهت تشریح و مباحثه را فراهم می سازد، مد نظر بوده و پیشنهاد می گردد. البته هم گام با پیشبرد کار در مسیر ذکر شده به مطالعه و آشنایی با الگوهای گروه اول پرداخته می شود.

با در نظر گرفتن ضرورت تبعیت از الگوهای علمی این پرسش مطرح می گردد که این گروه (گروه اول) باید دارای چه خصوصیات محاسباتی بوده و اصولا از چه ویژگی هایی در مقایسه با سایر گزینه ها بر خوردار است.

در دنیای هنر و صنعت که ترکیب و همگونی بارزی بین عرصه احساسات و عواطف با تکنیک و قوانین شعوری معیارها و روابط برقرار می شود، نکات محوری و ساختاری برای پدیدار شدن یک محصول، نقش اساسی را ایفا می کنند، این نکات محوری چیزی جز در نظر گرفتن خواص و مسائل پیرامون موضوع مورد تحقیق نبوده و به نوعی تحلیل و شناخت آنچه از محصول می خواهیم و آنچه که آن محصول باید در حقیقت کاربردی خود به غایت داشته باشد، بخش جدایی ناپذیر قابلیت طرح و الگو است.

این قابلیتهای هدفمند به طور یقین نقطه آرزومندی بوده است که تمام تئوریسین های دانش طراحی سازها (در این جا هدف از نوان دانش طراحی، هنر نقاشی و یا طراحی اشیا به شکلی گرافیکی نیست، بلکه دانش طراحی به شکلی مهندسی شده و صنعتی با در نظر گرفتن اصول استاتیک می باشد)، طراحان آماتور کارگاهی، مقلدین و مدل سازها، سازندگان کنجکاو و یا حتی علاقه مندان افراطی نیز به دنبال آن بوده اند.

یقینا راه رسیدن به این حالت ایده آل در طرح و فرم ساز، مخصوصا خانواده ویولون، خواستگاه این پدیده با توجه به کلیات دقیق آن و دانستن ضرورتهای بیرونی و جدای از پدیده مورد نظر می باشد که درک این امر مهم، به خودی خود، سهل و راحت بدست نمی آید.

حال برای گذر از این وادی، معیار را بر این منوال در نظر می گیریم که گام اول را به خوبی در یافته ایم، در قدم بعدی انتقال این یافته ها در مجموعه علوم، الویت بندی و اعمال می گردد که از آن جمله باید اصولی لازم از هندسه را بدانیم و همچنین انتقال آن به لزومات دانش فیزیک و یا بلعکس. در ادامه باید ساختاری فیزیکی را در نتایج و پاسخهای آکوستیکی (که آن نیز گرایشی از فیزیک است)، مورد تحلیل و آزمون قرار دهیم. با همه این توضیحات ماحصل کار را به لحاظ زیبایی شناسی بررسی کنیم و بدانیم که ارتباط مکانیکی بخشها با توجه به دینامیک های لازمه در طرح و فرمی که سرانجام به بدنه و ساختار سازی می انجامد، محیا و فراهم شده است و یا اینکه کامل نیست!

باید توجه داشته باشیم که این نکات لازم درعین سادگی بیان، بسیار پیچیده و خسته کننده می باشد، حال بماند که ایجاد و تولید طرح، صرفا به الگوها در بخشهای اولیه کار ختم نمی شود بلکه رسیدن به طرح قسمت اول مجموعه فرمهای یک ویلن (مشخصا خط محیطی یک ساز و یا طرح قالب آن)، خود بستری برای تولید مرحله بعدی و همچنان قسمتهای دیگر خواهد بود و یکی از نکات دشوار مسئله همین هماهنگی بین الگوهای سایر قسمتها در یک ساز مشخص می باشد.

از این جا می توان به ضریب هوش و خلاقیت، دانش و تجربه طراح پی برد، آنچنان که اگر زمانی بخواهیم از طرح و الگوی استاد کاری در دوران طلایی ویلن سازی و یا حتی در دوران معاصر پیروی کنیم، باید بخش گسترده ای از کیفت های مطرح شده در آن الگوها وجود داشته باشد، از این رو موضوع طرح ها و الگوهای اجرایی برای تولید یک ویولن خوب و استاندارد، از درجه اهمیت بالایی بر خوردار است که البته در رابطه با همه سازهای دیگر، از گذشته تا امروز و از سنت تا ابداع و نو آوری نیز واقعیتی گریز ناپذیر است.

هنر، با ما آغاز و پایان می گیرد.

رضا ضیائی

رضا ضیائی

متولد ۱۳۵۴
سازنده خانواده ویولن

Maestro liutaio (master violinmaker) Approved by professional master violinmaker in Italy-Cremona Making: violin, viola, cello & bass

دیدگاه ها ۶

  • سلام جناب ضیایی با تشکر فراوان از شما به دلیل مطالب مفید، جالب و آموزنده تان. موردی که در رابطه با مقالات شما وجود داره اینکه “خوشبختانه” همواره مطالب متنوع و بسیار جالبی در این سایت ارائه می کنید و “متاسفانه” ارائه بسیار بی نظم و غیر قابل پیش بینی در هر مقاله دارید که من رو سر در گم میکنه و کلاف مطالب مختلف تان در ذهنم رو گسسته می سازد. به این دلیل خواهشمندم روال و سیاقی منطقی رو در اینباره مورد نظر قرار بدین.با تشکر

  • سلام به شما دوست عزیز
    از توجه و دقت نظر شما ممنونم.
    باید این توضیح رو بدم که عنوان مطالب و مقالات بسیار زیادبوده و در کنار این نوشته ها فعالیتهای دیگری نیز وجود دارد که زمان را بسیار محدود می سازد،ودر نتیجه بعضی از مقالات دچار دگرگونی هایی می گردد، البته در این میان ضرورت شروع عناوین دیگر نیز مزید بر علت است ویا موضوعاتی دیگر که نیازی به بیان آن نیست.
    با این وجود موضوع مطرح شده را با دقت بیشتری مورد بررسی قرار می دهم.

    با سپاس

بیشتر بحث شده است