در سادهترین سطح، سازی که به این نام شناخته میشود همیشه کاسهی چوبی دارد اما فراتر از آن، خواهیم دید که بخش قابل توجهی از میراث شعر و افسانه بر تقدم مطرح بودن درخت به عنوان پیشینهی حقیقی عود تأکید میکند.
پیشتر ذکر کردیم که در مورد خاستگاه ساز لوت، نظریههای نسبتاً زیادی مبتنی بر افسانه و خیال وجود دارد و به نظر میرسد که هر کدام تا حدی کمک میکنند تا تصویر کلی آن کاملتر شود: تصویری که در مجموع پیشینهای سامی از این ساز در اختیار ما قرار میدهد. بر اساس نظر ویلوتی (۷)، برخی از نویسندگان فارس و عرب اختراع لوت را به یونانیهایی مانند فیثاغورث یا افلاطون نسبت دادهاند.
افرادی که آن را منسوب به افلاطون میدانستند، او را نوازندهای چیرهدست توصیف میکردند که میتوانست با نواختن موسیقیِ مناسب، شنوندگاناش را چنان تحت تأثیر قرار دهد که در ابتدا آنها را آرام کرده و سپس به خواب ببرد و در نهایت بیدارشان کند. همچنین این نویسندگان میگویند ارسطو، که سعی داشت در این مورد از افلاطون تقلید کند، قادر بود شنوندگاناش را بخواباند ولی نمیتوانست آنها را بیدار کند! بر اساس این قصه به همین دلیل بود که ارسطو مرید افلاطون شد. از سوی دیگر ساتین از عبدالقادر نقل میکند که عود را لامِک پسر قابیل، درام را سلا دختر لامک، تنبور را قوم لوط و قانون -و نه لوت- را افلاطون اختراع کردهاست.(۸)
در این گفتهها نکات جالب توجه زیادی وجود دارد. اول اینکه این استنتاجها، نشانهی میراث دوگانهی موسیقی و فرهنگ اسلامی هستند که در تأثیرپذیری توأمان از سنت یونانی و سامی ریشه دارند. همچنین، اینکه فرزندان نفرین شدهی قابیل و لوط در منابع عربی به عنوان مخترع سازهای موسیقی معرفی شدهاند بیمنظور نیست.
پی نوشت
۷- M. Villoteau, Description historique, technique, et litteraire des instruments de musique des orientaux, in Description de l’Egypte, Etat Moderne, Tome premier. Paris: L’imprimerie Imperiale; 1809, 1848.
۸- A. Sautin, “La Musique antique dans le Monde Oriental, ” in Revue Africaine, 1950, 333.
۱ نظر