گفتگوی هارمونیک | Harmony Talk

در جستجوی موسیقی سنتی (۴)

«سنتی» در زمان حال و در مقوله های فرهنگی ـ هنری، پدیده ای است «شبه شرقی یا شبه ایرانی» که نشانی و شباهتی ظاهری با یک فرم قدیمی ـ تاریخی دارد. (در موسیقی نوع سازها و لباس های به ظاهر وطنی و تزئینات صحنه با قالی و کلیم و مخده و در معماری استفاده از قوس و قوس شکسته و کاشیکاری)، پدیده ای است که یک توریست غربی غریب و ناوارد آن را به عنوان یک پدیده شرقی یا ایرانی شناسایی می کند. پدیده ای است که با انتظارات و تصورات غربی ها از فرهنگ و هنر شرقی مطابقت دارد. (توریست غربی از چایخانه و سفره خانه سنتی عکسبردای می کند و در وطنش برای دوستانش کنفرانس می دهد که بعله! ایرانی ها از قدیم الایام عصر ها در این نوع چایخانه ها جمع شده و در ضمن صرف چای و قلیان گفتگو می کنند) که مطلقاً صحت ندارد.

آقای لطفی قبل از کنسرت در مصاحبه ای اعلان کرده بود که: «ما صادر کننده موسیقی سنتی به جهان خواهیم شد» و این گفته دقیقاً یکی از ابعاد مهم پدیده «سنتی» وطنی را مشخص می کند، پدیده ای است صادراتی. اجناس صادراتی برای مشتری های خارجی و مطابق با سلیقه و قوانین خارجی ساخته شده و بسته بندی می شوند؛ «سنتی» نوعی متاع ساخته و بسته بندی شده برای صادرات است که البته در داخل هم (مانند دیگر اجناس صادراتی) مشتری و طرفدار دارد.

۱- کنسرت حسین علیزاده و گروه هم آوایان در «تالار بزرگ وزارت کشور» مهمترین برنامه موسیقایی سفر من بود. جلوی وزارت کشور از تاکسی پیاده شدم. معماری مدرن این بنا خیلی آشنا بود و یادم آمد که اینجا محل حزب رستاخیز سابق بود که حالا دور و برش اینقدر شلوغ شده بود. اما کاشف به عمل آمد که سالن بزرگ اینجا نیست قدری بالاتر است در خیابان «شهید گمنام».

کلاً شلوغی دم در و طرز ورود با تفتیش بدنی و دیگر برنامه های ایمنی، بیشتر به یک برنامه ورزشی مثل مسابقه بوکس و از این قبیل دلالت داشت تا کنسرت. سالن واقعاً و بیش از حد بزرگ بود و مجهز به دو مونیتور بزرگ در چپ و راست و بلندگوهای بزرگ و بزرگتر آویزان به در و دیوار و بدتر از همه دستگاه های تهویه که همچنان بختک بالای سر ما آویزان بودند و دائما موسیقی خودشان را اجرا می کردند! از اول پیدا بود که اینجا «صدای سخن عشق» مشکل به گوش ما خواهد رسید.

اما موسیقی! موسیقی علیزاده هم ظاهراً «سنتی» است. یا به علت های ظاهری (لباس ها و فرش و مخده) در این مقوله شناسایی می شود. ولی از نظر محتوای، می توان آن را نمونه تجدد در موسیقی ایرانی دانست. حتی او از ساز های جدیدی مانند «شورانگیز» و نوعی «رباب ایرانی» استفاده می کند.

چه بهتر بود و (البته به نظر بنده) جلوه ای بهتر و در خور داشت اگر نشانه های «سنتی» مثل فرش و مخده و لباس های محلی نما حذف می شدند. تک نوازی علیزاده یکی از بهترین نمونه های «سخنوری موسیقایی» است که آن را در مقاله جداگانه بررسی کرده ام. اما این موسیقی با اوضاع و احوال دور و برش (سالن بیش از دو هزار نفری وزارت کشور، مونیتورها، بلندگوها، دستگاه تهویه و…) مطلقا در تضاد است.

در شرایط موجود شاید بهترین راه برای شنیدن این نوع موسیقی همان سی دی یا دی وی دی باشد، تا بتوان فارغ از جنجال های شهر بزرگ و صداهای مزاحم و ملال آورش، در گوشه ای دنج و بی سروصدا نشست و فقط به آن گوش داد. در سالن به اصطلاح «کنسرت» هم صدای ساز بی واسطه شنیده نمی شود. صدا از بلندگو می آید که تنظیمش هم با شنونده نیست. اما در خانه می توان صدای سی دی پلیر را تنظیم کرد.

بود آیا که روزی یک سالن کنسرت در ایران ساخنه شود که در آنجا بتوان بدون بلندگو «موسیقی» شنید؟

روزنامه اعتماد ملی

خسرو جعفرزاده

خسرو جعفرزاده

متولد ۱۳۲۰ همدان – ۱۳۹۸ وین
موزیکولوگ و معمار
khdjzadeh@gmail.com

۱ نظر

بیشتر بحث شده است