می توان گفت در موسیقی افکار چایکفسکی (Tchaikovsky) را دنبال می کرد و با وجود اینکه زندگی مرفهی در قرن بیستم بدست آورد، جزو موسیقیدانان محافظه کار و سنت گرا بود. علاقه بسیاری به موسیقی شوئنبرگ (Schoenberg) و استراوینسکی (Stravinsky) داشت، گوش دادن به کارهای آنها وی را از دنیای رومانتیک بیرون می آورد. در اول آوریل ۱۸۷۳ در اسمیونوو (Semyonove) در روسیه متولد شد، دروس موسیقی را در کنسرواتوآرهای مسکو و سنت پترزبورگ طی کرد و در تمام مراحل جزو شاگران ممتاز بود. خیلی زود توانست عنوان آهنگساز، رهبر و یک نوازنده جوان را برای خود تهیه کند.
قد بلند راخمانینوف باعث شده بود تا علاوه بر آوازه موسیقایی اش، زبانزد عام و خاص باشد. فردی سالم بود و آنها که از نزدیک وی را می شناختند معتقد بودند که که همواره شاد و سرحال بود و از غذای خوب و سالم استفاده می کرده.
علاقه بسیاری به گشت و گذار در اطراف و حاشیه شهر محل زندگی خود یعنی ایوانوکا (Ivanovka) در جنوب شرقی مسکو داشت. برای مدت زیادی او پدر و همسر فداکار خود را در مسکو رها کرد و با قایقی که تهیه کرده بود در دریاچه نزدیک منزل خود در سوئیس قایق سواری هم می کرد. هرچند همواره مراقب بود که همسرش از این موضوع مطلع نشود، او به دوستان خود سپرده بود که مبادا در این رابطه با همسرش صحبتی بکنند.
باوجود آنکه یک نوازنده تمام عیار پیانو بود اما کارهای موسیقی اش را هم برای پیانو بود و هم برای ارکستر تصنیف می کرد. بخش زیادی از شهرت نوازندگی رخمانینوف مدیون دستهای بزرگ و انگشتان بلند او بود، بگونه ای که توانایی او در کشش انگشتان روی کلاویه های پیانو در کمتر پیانیستی وجود داشت. بسیاری از کارهای پیانویی او مخصوص خودش تنظیم شده است و کمتر نوازنده ای می تواند دقیقآ نسخه های اصل کارهایش را اجرا کند.
آکوردهای پیچیده و سریع رانهای (Run) درخشان و پرشتاب بالا و پایین رونده از خصوصیات بارز کارهای پیانویی اوست که اجرای آنها توانایی های فیزیکی خاصی را می طلبد. همه این خصیصه ها باعث می شود که او در میان مصنفان موسیقی جایگاه خاصی داشته باشد.
شاید بتوان گفت که شهرت یکشبه بدست آورد و آن هنگامی بود که در سن ۱۹ سالگی پرلود در #C مینور را نوشت. این قطعه علاوه بر شهرتی که بدست آورد، خصوصیات روحی موسیقی او را بوضوح به نمایش گذارد. کمی تیره، غم انگیز، مالیخولیایی و حاوی درد و غم نوستالژیک.
اولین سمفونی او در سال ۱۸۹۷ اجرا شد که از نظر او یک فاجعه بود و برای مدتها وی را در حالت افسردگی قرار داد. پس از آن نه تنها تا سه سال هیچ موسیقی ای تصنیف نکرد بلکه در مسکو تحت نظر چند روانپزشک به درمان خود پرداخت. درمان موفقیت آمیز بود و او توانست بالآخره اعتماد به نفس خود را پیدا کند. نتیجه آن چیزی نبود جز پیانو کنسرت شماره دو که در ابتدای قرن بیستم آنرا تهیه کرد و آنرا به دکتر روانپزشک خود یعنی داهل (Dahl) تقدیم کرد.
وی از سال ۱۹۰۴ تا ۱۹۰۶ رهبر اپرای بلشوی (Bolshoi) مسکو بود. انقلاب شکست خورده روسیه در سال ژانویه ۱۹۰۵ رخ داد، درست هنگامی که او رهبری اپرای بلشوی را بر عهده داشت و او مجبور بود تا افراد تیم را در حالی که برخی طرفدار انقلاب بودند و برخی موافق رژیم کنونی بعهده داشته باشد. کار بسیار سختی بود و در نهایت تصمیم گرفت که آنجا را ترک کند و در اوایل سال ۱۹۰۶ تمام تعهدات موسیقی خود به روسیه را رها کرد و با خانواده خود به آلمان مهاجرت کرد.
راخمانینوف در سال ۱۹۰۹ سفری به آمریکا داشت و طی آن از اغلب شهرهای آمریکا بازدید کرد. در همین سالها بود که پیانو کنسرت شماره ۳ خود را تهیه کرد. مقامات آمریکا با او برخورد مشابهی همانند اغلب موسیقیدانان و دانشمندان روسی انجام دادند و از او خواستند که در آمریکا بماند. اما او تصمیم گرفت که برای چند سالی دو باره به مسکو بازگردد.
او قسمتی از بهترین کارهای خود را در سن ۴۴ سالگی تهیه کرد اما این دوره موفق زندگانی با وقوع انقلاب سال ۱۹۱۷ بلشویک ها مختل شد. چرا که مجبور شد با همسر و دو دختر خود به خارج از روسیه مهاجرت دائم نماید.
ابتدا به عنوان نوازنده پیانو در اروپا و آمریکا فعالیت می کرد، خوشبختانه توانایی بارز او در نوازندگی برای او شهرت بسیاری کسب کرد. اما از طرف دیگر زندگی در غربت و غم دوری از روسیه برایش قابل تحمل نبود بگونه ای که احساس خاصی در نوازندگی و کارهای بعدی او بوجود آورد.
دوئت پیانو و ویلن از راخمانینوف با اجرای هایفتز
راخمانینوف در نهایت منزل دائم خود را در تپه های بورلی (Beverly) آمریکا بنا نهاد و در ۲۸ مارچ ۱۹۴۳ از دنیا رفت.
۱ نظر