گفتگوی هارمونیک | Harmony Talk

نگرشی به تجدد طلبی در هنر و فرهنگ ایرانِ قرن بیستم (۴)

شکل و هیئت معماری مدرن، بیادآوردنده هیچ فرمی از گذشته و تاریخ یا خاطره ای قومی یا ملی نیست، بلکه نشان دهنده دیدگاه و تفکر «مدرن» ی است که با واقعیت گرایی در پی شناخت حقیقتِ فرم و مصالح است. جمله معروف «کمتر، بیشتر است» معرف برنامه معماری مدرن شد.


معماری مدرن در اروپا: کارخانه کفش سازی کار والتر گروپیوس ۱۹۱۰ میلادی

و سر انجام در ادبیات، نویسندگانی چون: فرانتس کافکا، برتولت برشت، توماس من، و جمیز جویز و… تغییرات بنیادی در جامعه و در جهان را موضوع کار خود قرار دادند و «ادبیات مدرن» را به وجود آوردند.

برنامه «هنر مدرن» در اروپا در سال های بین دو جنگ اول و دوم جهانی، با فعالیت وسیع و پشتکار هنرمندان مدرن، با تجربه های مختلف و متفاوت تا حدود زیادی تحقق یافت. اما این حرکت در اروپا با مقاومت روبرو شد و شکاف عمیقی در جامعه و فرهنگِ اروپا به وجود آورد که در یک طرف آن، نوآوران و مدرنیست ها و طرف دیگر، محافظه کاران و مرتجعین قرار داشتند. این حرکت در مذهب و کلیسا هم دودستگی ایجاد کرد. در محافل کلیسای کاتولیک برای پیوند دادن مدرنیته با مسیحیت، حرکتی به نام «مدرنیسم» به وجود آمد که مورد مخالفت شدید پاپ قرار گرفت.

هنر مدرن و مدرنیته هنوز برای بخش های مهمی از لایه های مختلف اجتماعیِ اروپا در آن زمان، به خصوص در شرایط مشکل و اسفناک اقتصادی – بعد از جنگ اول – قابل هضم نبود. واپس گرایان و محافظه کاران به وحشت افتادند. در بخشی از اروپای غربی نازیسم و فاشیسم و در روسیه، استالینیسم بر جامعه چیره شدند و بساط مدرنیته را به یک باره برچیدند. (و جنگ دوم جهانی را برنامه کار خود قرار دادند) و چنین بود که بخش های مهمی از «هنر مدرن» به آمریکا منتقل شد و در آنجا در شرایط اقتصادی مناسب تری مستقر شد و رشد کرد.


تجدد در ایران


«تجدد» در ایران فقط تعبیری از «نوآوری» است به معنی به میان آوردنِ آنچه که تا به حال در جامعه وجود نداشته و آن ویژگی های «مدرنیته» اروپایی را که مرتبط با تجربه روشنگری، صنعت و دانشِ تحول و تکامل یافته و تغییرات ناشی از آن در جامعه است، ندارد. هر متاعی، حتی اگر محصول دویست سال پیش اروپا هم باشد، آنگاه که برای اولین بار به فرهنگ ایران «وارد» شود، رنگ تازگی و «تجدد» به خود می گیرد. به عبارت دیگر «تجدد» پدیده ای است «وارداتی».

علت اصلی و اولیه رویکرد ایران به اروپا، واردکردن علم و صنعت بود، برای جبران عقب ماندگی ای که بعد از شکست نظامی ایران قاجاری در جنگ با روسیه تزاری (معاهده های گلستان و ترکمن چای)، نمایان و برای دولتمردان ایران محرز شد. این رویکرد از دو راه انجام یافت: یکم واردکردن معلم های اروپایی و برپایی دارالفنون برای تعلیم علم و صنعت در ایران.

دوم اعزام جوانان با استعداد به اروپا برای تحصیل علم و صنعت. در حین این رفت و آمد ها، همیشه این سؤال مطرح بود که چرا ما عقب مانده ایم و آنها پیش رفته اند؟ این بود که برای این سؤال جواب های مختلف و متفاوتی عرضه شدند و مفاهیمی مانند: «دمکراسی»، «جمهوریت»، «سوسیالیزم» و… مورد شناسایی و بحث قرار گرفتند و جنبش مشروطه پدید آمد. بنا براین مقوله تجدد در «روزگار ما» و در ایران با برنامه «اخذ تمدن فرنگی» آغاز شد، بدون در دست داشتن شناخت دقیق و کنونی از «تمدن فرنگی» و در حالی که جامعه ایران در درون و در فرهنگ خود، عامل تغییردهنده ای مانند دانش و صنعت تحول یافته اروپایی و تجربه روشنگری را نداشت.

خسرو جعفرزاده

خسرو جعفرزاده

متولد ۱۳۲۰ همدان – ۱۳۹۸ وین
موزیکولوگ و معمار
khdjzadeh@gmail.com

۱ نظر

بیشتر بحث شده است