در دومین نشست نقد نقد موسیقی با عنوان «جایگاه واکاوی در نقد موسیقی در ایران» مطرح شد:
واکاوی امریست که در موقعیت تاریخی امروز ما اگرچه هنوز کاملا ظاهر نشده اما خواهد شد
دومین نشست نقدِ نقدِ موسیقی با عنوان «جایگاه واکاوی در نقد موسیقی در ایران» با حضور محمدرضا فیاض (منتقد، پژوهشگرموسیقی و آهنگساز)، آروین صداقتکیش (منتقد و پژوهشگر موسیقی) و حمیدرضا عاطفی (عضو هیئت مدیره کانون پژوهشگران و مجری این نشست) به همت کانون پژوهشگران خانه موسیقی در خانه هنرمندان برگزار شد.
نقد؛ ناسازهی ناگزیرِ سودمند/ پل زدن میان موسیقی و کلمه
محمدرضا فیاض به عنوان آغازکننده این نشست گفت: در روزهای اخیر که به «واکاوی نقد موسیقی» فکر میکردم به این نکته هم فکر کردم که آیا میتوانم در یک عبارت خلاصه کنم که هنگام نقد موسیقی چه اتفاقی میافتد یا خیر و میخواهم آنچه را به ذهنم رسید با شما به اشتراک بگذارم؛ عنوان ناسازهی ناگزیر و مفید! از آن «و» که بگذریم، ما سه کلمه داریم؛ ناسازه، ناگزیر و مفید که برایتان بازش میکنم و میگویم که چرا به نظر من در نقد موسیقی با یک ناسازه، یعنی با یک رویداد ضد و نقیض سر و کار داریم.
او افزود: ناسازه بودن نقد موسیقی از نظر من از این جا ناشی میشود که نقد هر کیفیتی داشته باشد، چه شفاهی و چه مکتوب، چه آن چیزی که عنوانش را میگذاریم نقد دانشگاهی و چه آن چیزی که نقد روشنفکری مینامیمش، چه آنچه نقد زرد میخوانیم یا نقد منفعتطلبانه و… تمام طیفهایی که تحت عنوان نقد موسیقی جریان پیدا میکند، ناگزیر از این است که در ساحت زبان محقق شود. یعنی نقد هر کیفیتی که داشته باشد و متعلق به هر حوزهای که باشد یک رویداد زبانی است.
فیاض ادامه داد: در مقابل موسیقی هر کیفیتی که داشته باشد به حوزهای تعلق دارد که اتفاقا فراتر از زبان رفتن است. به عبارتی ما در حوزه موسیقی بخشی از ساحت وجودیمان را درگیر میکنیم و در حوزه نقد ساحتی دیگر را و این دو ساحت، همگون نیستند. برای روشن شدن منظورم از یک تشبیه استفاده میکنم؛ وقتی از نقد ادبی صحبت میکنیم، یعنی رمانی نوشته شده است و میخواهیم از کیفیت آن بگوییم، با رویدادی زبانی به سراغ یک رویداد زبانی دیگر میرویم در حالی که در موسیقی این طور نیست و آن لحظهای که شما در حال تجربه موسیقایی هستید اصلا از جنس زبان نیست. قبل از این که بخواهم ماهیت آن لحظه را باز کنم، تفکیکی اولیه هم بین آن دو نوع نقد که اشاره کردم؛ نقد شفاهی و نقد مکتوب انجام دهم.
نقدِ مکتوبی که از پس نقد شفاهی سربرآورده است و دیگر به عقب بازنمیگردد
فیاض تصریح کرد: همین قدر که چشم میگردانم، به جز من و آقای عاطفی باقی خیلی جوانتر از ما هستند و عموما نقد برایشان، به شیوه مکتوب تعریف شده است ولی واقعیت این است که بخش زیادی از عمر من در دورهای گذشته است که نقد مکتوب وجود نداشت ولی نقد وجود داشت و این نقد همان چیزی بود که در کانونهای موسیقایی مختلف جریان پیدا میکرد و اتفاقا هم از بُرد و نفوذ بسیار گستردهای برخوردار بود.
عبور از نقد شفاهی به نقد مکتوب به عبارتی دربردارنده این است که من از حوزه گفتار به حوزههایی چون ادبیات، تحلیل جامعهشناسی، تحلیل ساختار علمی، تحلیل زیباییشناسی و… روی آوردهام. پس نقد اگر شفاهی باشد با زبان گفتار سر و کار دارد و اگر مکتوب باشد ذیل یکی از مقولات ادبیات، جامعهشناسی، زیباییشناسی، فلسفه، ساختارهای ریاضی و غیره و غیره قرار میگیرد. یعنی ما با یک موضوعِ به هر حال زبانی سر و کار داریم که مکتوب شده است و متن نقد موسیقی فقط و فقط و فقط در چهارچوب رویداد زبانی قابل ارزیابی است.
۱ نظر