گفتگوی هارمونیک | Harmony Talk

فرهنگ اسلامی و پیدایش موسیقی چند صدائی در اروپا (۲)

اورشپرونگ این تاثیرگذاری را دقیقاً شناسایی نمود به خصوص که ملودی های وارداتی در اصل به ساز خاصی وابسته نبوده اند. در این چند دهه، بعد از انتشار مقاله شورانگیز و در عین حال دقیق اورشپرونگ، مرتب به حجم نشانه ها و مدارکی که دلالت بر این دارند که سرچشمه هنر اروپایی، هنر شرقی- اسلامی بوده است اضافه شده است.

با وجود این، موسیقی شناسی سنتی اروپا با جنگ و گریز خاصی موفق شده است که این نفوذپذیری تاریخی اروپا را فعلا تا سر حد اسپانیا- فرانسه محدود نماید. در حالیکه اغلب جنگنده های صلیبی قرون وسطی از سواحل مدیترانه نیامده بودند بلکه دقیقا از کشورهای فرانسه و انگلیس و اروپای مرکزی به شرق آمده و به همانجاهای اولیه هم مراجعت نموده اند اما کنجکاوی محققین موسیقی به این مهم توجه نداشته است که این آمد و رفتِ اشخاص از لایه های مختلف اجتماع آن زمان، چگونه و تا چه اندازه می توانسته در تحول موسیقی تاثیر داشته باشد.

به خصوص موسیقی چند صدائی هنوز هم از ابداعات بی بدیل انسان غربی و جوشیده از سرچشمه زیبا شناختی انحصاری او محسوب می شود. سی سال بعد از اورشپرونگ هاینریش هوسمن (۵ م) به امکان نقش آمد و رفت های جنگنده های صلیبی در تحول موسیقی اشاره کرده است. (۲)

اما برداشت منفی او از تحقیق در اتنوموزیکولوژی، برای شناخت بهتر تحولات تاریخی موسیقی در اروپا، نشان از آن داردکه او در این آمد و رفت ها بیشتر به نقش تاثیرگذاری موسیقی اروپا در شرق توجه دارد.

هرچند من در جای دیگری هم (۳) در رد بنیادهای اصلی موقعیت به خود مشغول اروپائی کوشیده ام، بی فایده نیست که در اینجا فشرده ای از دلایل عمده آن را بیاورم:

۱- نگرش سنتی به تاریخچه موسیقی چند صدائی مبتنی بر تحول از اورگانوم موازی به اورگانوم مِلیسماتیک (۶ م)، هم از دیدگاه اساسی فرهنگی و سیستم های زیباشناختی و هم از دیدگاه استنادی (استناد به علت ها) مردود است. اینکه در به وجود آمدن شیوه های متفاوت اورگانوم ها، سنت های محلی هم نقشی داشته اند – یا آنچنان که ل. تریتلر (۴) می پندارد نداشته اند- در هر حال که تحول مستقیم از ارگانوم موازی ساده و بدوی به اورگانوم های غنی از انبوه تزئینات، قابل تصور نیست.

در حالیکه ساختار و دامنه تزئینات مِلیسماتیک شباهت تام به بداهه سرائی های مقامی ای دارند که تا امروز هم در خاورمیانه معمول می باشند، آنچنانکه باید منبع تحول و ایجاد ارگانوم های مِلیسماتیک را در تبادلات فرهنگی قرن ۱۲ با خاورمیانه جستجو نمود. این فرضیه در حیطه سبک شناسی در مورد ساختار مورد تایید قرار می گیرید. چرا که آن نوع ردیف خاص اورگانوم های لِه اونینوس (۷م)، یعنی جابجایی بین تزئینات آزاد مِلیسماتیک و صدای اصلی که تابع سیستم «معین» (مقامی) است. دقیقا با یک سنت متداول در شرق میانه مطابقت دارد.

پی نوشت

۲- “H. Husmann” در مقاله:

Das Organum vor und außerhalb der Noter-Dams-Schule ,
in: Bericht über den neunten internationalen Kongress Salzburg 1964
Bd. 1 , Kassel 1964 , S.30.

۳- “A. L. Ringer” در مقاله:

Eastem Elements in Medieval Polyphony , in: Studies in Medieval Cultur , Bd. 2 , Kalamazoo , 1966 , S. 75- 83

۴- “L. Treitler” در سمپوزیوم:

Organumu vor und ausserhalb der Noter-Dame-Schule , in: Bericht über den neunten intemationalen Kongress Salzburg 1964 Bd. 2 , Kassel 1966 , S.72.

خسرو جعفرزاده

خسرو جعفرزاده

متولد ۱۳۲۰ همدان – ۱۳۹۸ وین
موزیکولوگ و معمار
khdjzadeh@gmail.com

۱ نظر

بیشتر بحث شده است