گفتگوی هارمونیک | Harmony Talk

پهلوگرفته بر ساحل اقیانوس موسیقی ایران (۴)

به نظر می‌رسد با خوشنویسی‌ها گرایش‌ جدیدی در کارهای شما پیدا شد، دلیل این گرایش جدید چیست؟

دلیل اینکه این کارها را کرده‌ام این است که من اساساً از سال ۲۰۰۰ از سیستم موسیقی اروپا بریده‌ام. از سال ۲۰۰۰ به‌غیراز چند تک قطعه پراکنده که در سیستم موسیقی اروپایی است دیگر از سیستم موسیقی اروپا استفاده نمی‌کنم. و تماماً از سیستم موسیقی ایران در نوشتن قطعات استفاده می‌کنم. اولین کارهایی که در نوشتن آنها از موسیقی ایرانی استفاده کردم همین مجموعه کارهای خوشنویسی بود که اولین سری این مجموعه را برای سازهای زهی نوشتم. چراکه ربع پرده‌ها را به‌خوبی می‌توانند بزنند. بعدها برای سازهای بادی هم شروع به نوشتن کردم. به‌طور مثال «خوشنویسی شماره ۷» برای سه فلوت هست. بعدتر یک نسخه آن را برای فلوت و الکترونیک نوشتم که فلوت ۲ و ۳ را در استودیو ضبط کردیم و فلوت شماره یک زنده اجرا می‌شود و از طریق بلندگوها صدای فلوت ۲ و ۳ پخش می‌گردد. این قطعه در تهران از طریق خانم «فیروزه نوایی» سال گذشته در فستیوال «موسیقی معاصر ایران» اجرا شد. اسم این قطعه هست «کیسمت» یا همان «قسمت».

بعد از اینها شروع به نوشتن قطعاتی برای ارکستر کردم. به‌طور مثال قطعه «آوای کهن» برای ارکستر و ترومپت میکروتونال هست. اینکه چطور قطعه را با سیستم موسیقی ایران بنویسم و چطور با ارکستر موسیقی اروپایی تطبیق بدهم مساله من در این قطعه بود. آخرین قطعه‌ای که نوشتم و در حدود ۴ هفته پیش در شهر پیتسبورگ اجرای جهانی شد؛ قطعه‌ای بود که برای قراردادی که از طرف ارکستر سمفونیک پیتسبورگ دریافت کردم نوشتم؛ و این قطعه «اصفهان؛ خوشنویسی شماره ۱۶» نام دارد که همان‌گونه که از اسمش برمی‌آید بر اساس موسیقی ایران و آواز اصفهان برای ارکستر نوشته‌شده است و در ۸ ژوئن ۲۰۱۸ در پیتسبورگ اجرای جهانی شد و با استقبال مدعوین همراه بود.

هنگامی‌که قطعه آوای کهن را که گوش کردم روح آواز دشتی را در آن می‌شنیدم و حتی تحریرهایش را. یعنی برای منی که گوشم با موسیقی‌ایرانی آشناست کاملاً این موسیقی موردپذیرش ذاتی و فرهنگی‌ام است. گفتید «خوشنویسی شماره۱۳» را قبلاً اجرا کرده‌اید، برخورد مردم آن سر دنیا با این قطعه چگونه بوده است؟ منظورم این است که من ایرانی با توجه به سابقه فرهنگی‌ام موسیقی لحن دشتی را می‌فهمم اما یک خارجی که آن را نمی‌داند. آنها چه درک می‌کنند؟ برخورد آن خارجی چیست و او با چه کیفیتی آن را درک و دریافت می‌کند؟

هنگامی‌که این قطعه را اجرا کردیم با استقبال بسیار زیاد مدعوین مواجه شد. برای اینکه همان‌طور که شما می‌گویید یکی از پایه‌های قطعه مخصوصاً در آخر قطعه، در دشتی هست و در اواخر قطعه به کرد بیات می‌رود. چون کرد بیات و دشتی تقریباً سیستم مدالشان باهم یکی است.

برای شنونده غیرایرانی اینها خیلی اگزوتیک است و او این نغمه ها را دریافت و فهم کرده و جذب می‌کند. چراکه ما روی ساز ترومپت که اصالتاً اروپایی است تغییراتی داده‌ایم که بتواند مدهای ایرانی را بنوازد. این برای شنونده غیرایرانی خیلی جالب و اگزوتیک هست. حتی تلفیقی که این ساز با ارکستر غربی می‌کند و باهم دیالوگی برقرار می‌کنند برای شنونده آمریکایی یا اروپایی خیلی جالب است. حتی فکر می‌کنم اینها برای شنونده ایرانی هم‌ ملموس است چراکه لحن‌ها و ملودی‌هایی که در این قطعه استفاده کرده‌ام از موسیقی ایران دور نیست.

اگرچه زبان معاصر است اما لغت‌ها و گرامر آن فارسی هستند. یعنی مثل شعر معاصر ایران می‌ماند. اگر شعر نیما یوشیج را فرض کنید درست است که از سیستم عروض استفاده نمی‌کند یعنی با شعر کلاسیک ایران خیلی فرق می‌کند اما به زبان فرانسه هم شعر نمی‌گوید. وقتی شعر نیما یوشیج را می‌خوانید شعر به زبان فارسی است ولی حرکت هجاها به‌گونه‌ای دیگر است و در سیستم کلاسیک شعر ایران یعنی سیستم عروض نمی‌گنجد. اما به زبان انگلیسی هم شعر نمی‌گوید. در مورد موسیقی هم همین‌گونه است و می‌توانیم مقایسه کنیم. وقتی شما به آوای کهن گوش می‌کنید یک موسیقی معاصر است ولی با زبانی صحبت می‌کند که برای شما ملموس است ولی موسیقی کلاسیک ایران هم نیست یعنی ردیف دستگاهی نیست.

۱ نظر

بیشتر بحث شده است