گفتگوی هارمونیک | Harmony Talk

نگاهی به گاهنامه‌ی شنیداری گوش (شماره‌ی ۴)

چهارمین شماره از مجموعه‌ی «گوش» با جلدی پر از عینک‌های آفتابی متولد شد. طراحی جلد این شماره از مجله‌ی شنیداری گوش بسیار متحول شده است. عینک‌های آفتابی به مثابه‌ وسیله‌ای حفاظتی یا چیزی که تابش آفتاب را به شکل انتخابی از خود عبور می‌دهد، شاید دایر بر حفاظت گوش‌ها است و شاید هم بر انتخابی که ناخواسته در پدید آوردن چنین مجموعه‌ای دخالت دارد.

گردآورندگان (ناشر) در دفترچه‌ی سی‌دی اشاره می‌کنند که دامنه‌ی این انتخاب یا عنصر حفاظتی فقط کیفیت اثر را در بر می‌گیرد.

یعنی اگر در یک اثر حد مطلوبی از کیفیت فنی رعایت شده باشد بدون توجه به گونه‌ی موسیقایی‌اش می‌توان آن را در مجموعه‌ی گوش منتشر کرد. شاید از همین رو است که نام مجموعه نیز این بار به شکل «گوش» نوشته شده که تصوری از امواج صوتی را در بیننده پدید می‌آورد.

گاهنامه‌ی صوتی گوش که در چند سال گذشته ۴ شماره از آن منتشر شده در پی‌ برطرف کردن اشکالی است که در دنیای تجارت موسیقی بر سر راه آهنگسازان کم‌کار و آثار منفرد وجود دارد؛ تناسب اندازه‌ی اثر با رسانه‌ای که بر آن منتشر می‌شود. شکی نیست که در صنعت نشر، موسیقی منتشر شده کالا است، کالایی با همه‌ی مختصات تجاری که در مورد آن همه‌ی بحث‌های مربوط به کارایی، نسبت هزینه‌ی تمام شده به درآمد و … به میان می‌آید. گریزی نیست، این حوزه را صنعت موسیقی نام نهاده‌اند و هنجار معمول آن هم تقریباً مانند دیگر صنایع است.

به این عملکرد صنعتی، رفتار مصرف‌کنندگان- که بیشتر اوقات توسط روابط پیچیده‌ی همین صنعت هدایت می‌شود- را نیز باید افزود. انتظار آنان دریافت هر چه بیشتر ماده‌ی موسیقایی به ازای پولی است که می‌پردازند. چیزی که کمتر در بعد کیفی مورد نظرشان است (۱)؛ تعداد دقایق مطرح است و تعداد آهنگ‌هایی که بر یک رسانه دریافت می‌کنند (۲). گردآورندگان گوش به طور تلویحی مدعی‌اند که می‌خواهند این عیب را مرتفع سازند؛ تا شاید راهی باشد برای فرار از حاکمیت کمیت بسته‌ی موسیقایی بر فرم و محتوا و حتی امکان انتشار آن.

قطعاتی که در گوش گرد هم می‌آید را کمتر می‌توان به یکدیگر ربط داد به‌جز با این استدلال که همگی جای دیگری برای انتشار نیافته‌اند. هر چند که در لایه‌ی زیرین نشانی از سلیقه‌ی موسیقایی انتخاب‌کنندگان (یا حتی بیانیه‌های آنها) به چشم می‌خورد اما آنها هم، چنان که از نام محصولشان، «مجله‌ی شنیداری» بر می‌آید مرامی شبیه ارباب مجلات دارند.

آنها اعلام می‌کنند که هر مقاله‌ای که با موضوع کارشان یکی باشد (۳) و کیفیت مطلوبی نیز داشته باشد، صرف‌نظر از اینکه عقیده‌ی نویسنده و آنچه در مقاله‌اش بیان داشته با نظر آنان موافق باشد یا نه، به چاپ خواهند سپرد. شگفت‌آور است آنچه در دنیای مطبوعات دست‌کم در ظاهر موضوعی بدیهی به حساب می‌آید در دنیای موسیقی تا این حد ناآشنا و غریبه باشد. شاید هم به همین دلیل باشد عدم شباهت آثاری که در این مجله ارایه می‌شود بیش از هر نشریه‌ی دیگری است.

در این بین تنها عامل متصل کننده‌ی این کارها با یکدیگر نقطه نظرات گردآورندگان است. اگر آنها بتوانند استبداد شخصی‌ را – که درد مشترک همه‌ی ما است- مهار کنند (که به نظر می‌رسد تا حدی توانسته باشند) جریان از آخرین دغدغه‌های حاکمیت رها و نتیجه به رنگین کمانی از آثار موسیقایی تبدیل می‌شود. شاید باقی ماندن تصویری محو از عکاسی که از عینک‌های آفتابی در کنار خیابان عکس گرفته نیز تاکیدی بر همین موضوع باشد؛ دلالتی کم‌رنگ و غیر قابل پاک شدن از پدیدآورنده.

تنها عاملی که اکنون این روند را تهدید می‌کند محدود شدن دایره‌ی انتخاب به حوزه‌ی آنها است که ناشر می‌شناسد. این با استمرار نشر و ایجاد اطمینان در میان اهل موسیقی برطرف می‌شود، همچنان که این نشریه قد می‌کشد مراجعان آن نیز افزوده شده و این خطر از میان خواهد رفت؛ و آن زمان گوش راهی خواهد بود برای همه‌ی آنها که حرفی کوتاه برای گفتن دارند، یا چند کلامی که در طول زندگی یادشان رفته جای دیگری بیانش کنند.

پی‌نوشت

۱- خریداران کمی هستند که پولی را که می‌پردازند هزینه‌ای پرداخت شده در برابر کیفیت اثر هنری بپندارند و حاضر باشند قیمتی متفاوت برای اثر هنری دگرگونه‌ای هزینه کنند. سال‌های نه چندان دور فروشندگانی را به یاد می‌آورد که مجبور بودند در مورد کاستی (یا سی‌دی) که مدت زمان کمتری داشت به خریداران اخطار بدهند تا بعداً مورد اعتراض قرار نگیرند.

۲- گنجایش رسانه‌ای که حامل موسیقی است بر فرم موسیقی و درک موسیقی‌دانان از اثر هنری که می‌سازند تاثیر چشمگیری می‌گذارد. این پدیده را می‌توان در زمانی که رسانه‌ی غالب از صفحه (حدود ۳ دقیقه در صفحه‌های خیلی قدیمی) به صفحه‌های جدید و سپس کاست تبدیل شد به خوبی مشاهده کرد. یا می‌توان تاثیر مدت زمان برنامه‌های رادیویی (حدود ۱۵ دقیقه برای تکنوازی) پخش زنده‌ی موسیقی را مثال آورد.

۳- گویا در این نقطه «گوش» به واسطه‌ی این که موضوعش کل موسیقی است، گستره‌ی وسیع‌تری از پدیده‌ها را می‌تواند در خود جای دهد.

فرهنگ و آهنگ شماره‌ی ۲۳ و ۲۴

آروین صداقت کیش

آروین صداقت کیش

متولد ۱۳۵۳ تهران
منتقد و محقق موسیقی

۱ نظر

بیشتر بحث شده است