
باب دیلان در سال 1999
هندریکس این آهنگ را ابتدا در استودیوی Olympic لندن و به صورت چهار track با دوستانش Brian Jones (پیانو) و Dave Mason (گیتار Bass و آکوستیک) ضبط کرد. Mitch Mitchel هم مسئولیت نواختن درامز را برعهده گرفت.
چهار ماه بعد در استودیوی Record Plant نوار مستر را بر روی یک نوار دوازده track منتقل کرد و بعد از حذف پیانو و گیتار Bass قبلی خودش گیتار Bass را نواخت و به نسخه منتشر شده اضافهکرد.
هندریکس برخلاف بسیاری از نوازندگان قابل گیتار، بیسیست فوق العادهای نیز بود که مشخصاً تحت تاثیر سبک کارهای Jamine Jamerson قرار داشت و به جای دنبال کردن صرف آکوردها، بااستفاده از نتهای ۱/۱۶ سنکوپ دار و جملات روان و طویل به ورجه ورجه کردن در اطراف ملودی میپرداخت.
دقت و وسواس هندریکس در ضبط گیتار الکتریک و Bass مثال زدنی است. همواره شیوههای مختلفی برای بیان نتها به ذهنش می رسید که میخواست آنها را امتحان کند. Eddie Kramer تهیهکننده آلبوم Electric Ladyland که در طول ضبط و میکس کار حضور داشت میگوید:
“بعد از هر برداشت جیمی از استودیو بیرون میآمد و میگفت : چطور بود؟ خوب از کاردرآمد؟ و من میگفتم که عالی است ولی هندریکس میپرسید: مطمئنی؟ فکر کنم بهتره یک باردیگر هم بزنم و هر برداشت هم بهتر از برداشت قبلی می شد به طوری که در آخر کار ما هفت قطعه گیتار عالی و شش قطعه آوازی خوب داشتیم که انتخاب از بین آنها هم کار دشواری بود. حتی Dave Mason را وادار کرد حداقل ۲۰ بار ریتم گیتار آکوستیک را بنوازد تا به صدای موردنظرش دست یابد.”
کسانی که اخیراً نوار مستر موجود در استودیو را گوش دادهاند می گویند حداقل ۳ – ۲ برداشت نهایی دیگر هم وجود دارد که به همان زیبایی پرداخت نهایی و منتشر شده آهنگ است.
نظرات منتقدین
این آهنگ با استقبال فراوان مخاطبان و منتقدین و نیز خود باب دیلان مواجه شد. در واقع اینتنها آهنگ هندریکس بود که توانست به ۲۰ ترانه برتر جدول Billboard راه پیدا کند. مجله RollingStone آن را از بهترین آهنگهای آلبوم Electric Ladyland نامید و مجله Melody Maker از آن باعنوان شاهکار یاد کرد.
محبوبیت این آهنگ با گذشت زمان حفظ شده و امروزه مرتب از ایستگاههای رادیویی موسیقی راک پخش میشود. در نظرسنجی های مختلف هم جزو ۱۰۰ ترانه برتر تاریخ راک قرار دارد و در نظرسنجی روزنامه Daily Telegraph عنوان بهترین Cover تاریخ موسیقی راک را به خوداختصاص داد.
با اینحال شاید بهترین ستایش را در این مورد خود باب دیلان نثار هندریکس ساخته باشد. البته دیلان علاقهای به رویارویی با سایر موسیقی دانها و تعریف و تمجید از آنها نداشت ولی در مورد هندریکس قضیه فرِق میکرد. وی در نوشتهای به مناسبت بزرگداشت جیمی هندریکس نظراتش را در این مورد بیان میکند:
“همیشه وقتی ترانهای نوشتهام فیدبک آن را از مخاطبان و منتقدان
گرفتهام ولی هیچ چیز بهتر ازاین نیست که موسیقی دان دیگری از کار
شما خوشش بیاید و آن را اجرا کند به ویژه اگر آن خواننده / نوازنده
مورد علاقه و احترام شما هم باشد. این جور مواقع است که احساس
میکنم تمام مرارتهایی که کشیدهام و زمانی که وقف نوشتن آهنگ
کردهام ارزش داشته است و این احساس در همه سالهای حضورم بر روی
صحنه با من بوده است. “البته آهنگهای من با این ایده نوشته نشده که کس دیگری آنها را اجرا کند. این ترانهها را برایخودم نوشتهام و انتظار هم ندارم کسی بتواند به لایههای زیرین آنها وارد شود. بیشتر افراد حتی برای رسیدن به ژرفای وجود خود مشکل دارند چه برسد به اینکه بخواهند به اعماق روح و روان دیگران دست یابند. مثلاً آهنگهای Chuck Berry را در نظر بگیرید. واقعاً لازم نیست تلاش زیادی برایاجرای آنها به خرج دهید. تنها کافی است ریفها را یاد بگیرید و کلمات را بر زبان بیاورید: خود آنها به آواز در میآیند. همه چیز در سطح است و به سهولت بدست میآید. ولی ترانههای من خیلی متفاوتند. باید به ژرفای آنها برسید. حتی برای خود من هم گاهی این کار دشوار است. ولی جیمی هنرمند بزرگی بود. او ترانههای من را دقیقاً همان طوری میخواند که باید باشند. آنها را به نحوی اجرا می کرد که اگر من هم جای او بودم همان کار را میکردم. ای کاش جیمی هنوز در بین ما بود و آهنگهایبیشتری را ازمن اجرا میکرد. آهنگهایی که همه متعلق به اوست”. |