رضا فرهادی
شاید من و بهنام ابوالقاسم بعد از خود سام اصفهانی نزدیکترین افراد به جزییات این آثار هستیم و خیلی خوشحالم و برایم جذاب است که شاهد نقطه نظرات مشترکی از جانب مخاطبین و متخصصین موسیقی حاضر هستم. مانترا از دید من، شبیه تابلویی نیست که شما به یک دیوار خالی نصب کنید تا صرفا از جنبه ی دکوراتیو آن بهره ببریم در اصل باید آنرا نصب کرد و عمیق به آن نگاه کرد و از داشتنش لذت برد. باید آنرا عمیق گوش داد.
سام اصفهانی در این اثر وقایع زندگی اش را روایت می کند و این دقیقا همان چیزیست که بسیاری از آهنگسازان امروز آنرا گُم کرده اند. سعی بر آن شد این اثر بدونِ هیچ دخل و تصرفی همان گونه که اجرا و ضبط شده بود تولید و نهایی سازی شود. در آخر بسیار خوشحالم توانسته ام شرایطی را مهیا کنم تا آهنگسازان و هنرمندانی مثل سام اصفهانی، بهنام ابوالقاسم، آرش گوران، مرتضی شیرکوهی و… در استودیو من کارهای خوب ضبط کنند.
بهنام ابوالقاسم
به واسطه دوستی و اشنایمان از قدیم تا امروز در جریان موسیقی و شعر، رشد و تغییرات او بودم. سام مثل خیلی از ارتیست ها، بسیار عمیق، متفکر و حساس است. شوق، جنون، غم و… در آثار او چه شعر چه موسیقی مشهود است. این آثار نسبت به قبل تغییرات زیادی دارد ولی در عین حال یک شخصیت ثابت پشت اثر می باشد. در آلبوم قبل یک فرد بیست و اندی ساله تا ۳۰ ساله و امروز یک ادم ۳۵ ساله. در ادبیات و شعرهایش هم عمیق تر است. مانترا اصلا صمیمیت آلبوم قبل را ندارد و این خود یک شاخصه خوب است. چون با هنرمندی روبرو هستیم که باید بیشتر شناختش و بیشتر شنید.
سام اصفهانی
از حضور تمامی عزیزانی امروز وقت گذاشتند و همراه ما بودند صمیمانه سپاسگزارم همچنین بابت مهر دوستان و اساتید و نقطه نظرات سازنده شان کمال تشکر را دارم. شاید مهمترین و لذت بخش ترین اتفاق از صحبت ها و برداشتها از آلبوم مانترا برایم این بود که چه قدر به گونه و نگرش شخصی من نزدیک است.
استاد جعفرزاده نکته ی جالبی فرمودند که سام اصفهانی در دام بازار موسیقی نیفتاده است و فکر می کنم دلیل آن رویکرد شخصی من نسبت به پدیده ی خلق اثر هنری است تا آنجا که نه تمجید مرا به وجد بیاورد و نه نقد منفی مرا مأیوس کند. اصولا من برای خلق یک اثر هنری از قبل برنامه ریزی نمی کنم بلکه در مسیری که باید جریان یابد آنرا جاری می کنم. این اتفاق گاها می تواند با موسیقی رخ دهد یا با شعر یا نقاشی…
خلق این مجموعه تقریبا از همان زمانی که مجموعه ی قبل به اتمام رسید نگارش اش یک به یک شروع شد. در طی سالها ویرایش شد، ضبط شد و به پروسه ی سخت انتشار رسید و باید پذیرفت که طی شدن چنین پروسه ای در شرایط و اتمسفر امروزی جغرافیای ما بسیار سخت و پر از مرارت است. هنرمند مستقل که دغدغه اش موسیقی یا هر اثر هنری جدی است، این مسیر سخت را بدون کوچکترین چشم داشتی با صرف هزینه شخصی مالی و زمانی به رشکل جنون آمیزی طی می کند و در حالیکه برایش کوچکترین منطق عقلانی یا اقتصادی وجود دارد اما به طی شدن این مسیر و پروسه نیازمند است. این جریان عجیب مرا یاد کتابی از کارل گوستاو یونگ با عنوان «پاسخ به ایوب» می اندازد که در خلاصه ی کلام یونگ به ارتباط نیازمند بین خالق یک پدیده با مخلوق می پردازد؛ به همان اندازه که اثر خلق شده اش به خالقش نیاز دارد، خالق اثر نیز محتاج حضور مخلوقش است.
۱ نظر