گفتگوی هارمونیک | Harmony Talk

طاهری: هنرمند باید از جامعه جلوتر باشد


پژمان طاهری آهنگساز و نوازنده سنتور که این روزها نامش با تصنیف “ایران کهن” با صدای شهرام ناظری سر زبانها افتاده است، همراه با گروه خود مشغول اجرای کنسرتی است به نام “از مشروطه تا کدام آزادی”. عطا نویدی از خبرنگاران سایت با این هنرمند مصاحبه ای انجام داده که میخوانید.

اولین جرقه های این اجرا از کجا زده شد؟
حدود یکسال یا یکسال و نیم پیش من و برادرم، اردوان تصمیم گرفتیم تا تصانیف قدیمی را با یک نگاه دیگر اجرا کنیم. البته در این اجرا قرار نیست در ساختمان کلی آثار دست ببریم و آنرا تغییر دهیم ولی به هر حال تنظیم می شود که نمونه اش – همانطور که مطلعید – کاری است که سالها پیش برای آقای شجریان ضبط کردیم و در آنجا نیز برای هر تصنیف مقدمه ای ساخته و تنظیم شد.

به مرور زمان که پیش رفتیم تصمیم گرفتیم که جهتی به این تصنیفها بدهیم و اینطور شد که ما در انتخاب تصنیفها نگاهمان را متمرکز کردیم به تصانیفی که مرتبط با جریانات آزادی خواهانه و مشخصا نهضت مشروطه در ایران بود.

لطفا در مورد عنوان این برنامه کمی توضیح دهید.
در ابتدا نامی که برای این کنسرت انتخاب کردیم «از مشروطه تا آزادی» بود. ولی از آنجایی که حدود آزادی در کشورهای مختلف فرق می کند و هر یک تعاریف متفاوتی را از آزادی دارند، ما عنوان این برنامه را تعییر دادیم به «از مشروطه تا کدام آزادی» که می توان اینطور تعریف کرد که آزادی از منظر ایرانیان به چه چیزی اطلاق می شود و یا حتی آیا آزادی ای اصلا وجود دارد یا نه!

برنامه در چند بخش اجرا و با چه ترتیبی اجرا می شود؟
ما این برنامه را به دو بخش تقسیم کردیم. یک بخش قرار است به آثار قدما و کسانی که پیش از ما درگیر این مفهوم بوده اند اختصاص یابد و بخش دوم هم مربوط است به آثار معاصر که مشخصا آثار خودم و یکی هم از ساخته های اردوان است که همین اواخر ساخته شده.

با خبر بودم که قرار بود از آثار استاد مشکاتیان هم در این کنسرت استفاده شود. آیا آنها نیز در بخش دوم قرار می گیرند؟
البته ما دو کار از استاد فقید، پرویز مشکاتیان انتخاب کرده بودیم که منتشر نشده و ایشان با همان لطف و مهربانی همیشگی شان به من اجازه داده بودند که این آثار را اجرا کنم. ولی با این اتفاقی که افتاد و ما ایشان را از دست دادیم، من شایسته دیدم که در برنامه ای که منحصرا متعلق به ایشان باشد از آثار ایشان استفاده کنیم. بنابراین من این دو قطعه را از این اجرا حذف کردم چون مایل نبودم کار ایشان در حاشیه کار دیگری قرار بگیرد.

اعضای گروه ایرانی در این اجرا چه کسانی هستند؟
در این اجرا من و برادرم اردوان هستیم به اضافه آقای کاکاوند و آقای قربانی که قبلا بوده اند ولی آقای مهاجر تازگی به ما ملحق شدند. گروه ایرانی در این اجرا یک گروه پنج نفره است.

چه مدت برای این کار تمرین داشتید؟
ما چند وقت از هم دور افتاده بودیم. آقای قربانی و رشید کاکاوند که در خیلی از این کارها همکاری داشتند و نت بقیه ی کارها را هم برایشان فرستادم و برای آقای شروین مهاجر که در این برنامه به گروه ایرانی اضافه شدند، نمونه های صوتی و نت را فرستادم. ولی از شب گذشته (شنبه ۲۹ آبان) که دوستان به وین رسیدند و ما در اینجا به مدت ۸ – ۹ روز تمرین تا روز اجرا خواهیم داشت. ولی اعضای گروه تمام قطعات را قبلا زدند و ما فقط باید برای یک اجرای صحنه با هم هماهنگ شویم.

بعد از اجرایی که دو سال پیش با آقای ناظری در وین داشتید، این اولین برنامه شما است. در این دوسال چه تغییراتی در خودتان احساس کردید و چه مقدار از این تغییرات در اجرای شما قابل لمس است؟
خوب من هفته پیش ۳۹ سالم تمام شد و وارد ۴۰ سالگی شدم و مسلما هر لحظه تغییری در انسان ایجاد می شود. من می خواهم این را بگویم که اینطور نیست که نامگذاری اجرای اکنونی ما تحت تاثیر شرایط امروز باشد. چه بسا هنرمندان و کسانی که در کارهای هنری دستی دارند جلوتر از زمان اجتماعی خودشان حرکت می کنند.

دلیل انتخاب آثار استاد مشکاتیان پیش از درگذشت تاثر برانگیزشان این بود که ایشان جلوتر از جریانات اجتماعی حرکت می کردند و مثالش هم اینکه کارهایی که ایشان ساخته بودند خیلی پیش از جریانات اصلاح طلبی و این قضایا بود.

در مورد اینکه چه تغییراتی در من ایجاد شده هم باید بگویم که کارهای پیشین من هم موید این نکته هست که من همیشه دغدغه ی انجام دادن کار اجتماعی داشتم و باورم بر این هست در چنین روزگاری که ما زندگی می کنیم صحبت کردن از یک یار بالا بند و ابروی کمان خیلی مناسب حال نیست.

ولی اینکه به کار من اطلاق سیاسی بشود هم من مخالفم چون من صرفا کار اجتماعی می کنم. ولی امروزه مرزها خیلی شکسته شده و در جهان همه چیز به همه چیز ربط دارد، خصوصا در ایران که مسائل اجتماعی و حتی هنری جدا از سیاست نیست، ممکن است این تصور پیش بیاد که ما مشغول به کار سیاسی هستیم. ولی مشخصا کار سیاسی برای رسیدن به قدرت یا نزدیک شدن به مراکز قدرت هست که چنین دغدغه ای نداشتیم و نداریم و نخواهیم داشت و من کار خودم و گروه ایرانی را یک کار کاملا اجتماعی می دانم.

اما اگر در برهه ای صورت کار من مخالف یک جریان حاکم هست این دیگر گناه من نیست چون به قول دکتر شریغتی هنرمند آزاد تنها یک فریب است، یا شما باید به زیر چتر قدرت بروید یا در دامن پر مهر مردم جای بگیرید و این یک دوراهی است که هر هنرمند در زندگی اش یکی از راه ها را انتخاب می کند. ممکن است خیلی هم مشخص حرف نزدند چه راهی را انتخاب کرده چون کار خودش گویاست.

در پایان اگر نکته ای را لازم می دانید بفرمایید.
دو نکته به نظرم می رسد، یکی این است که تمامی این آثار به جز قطعه ای که ساخته ی اردوان است، در سالهای پیش از این ساخته شده؛ مشخصا باید به تصنیف “کبوتر” از آلبوم ریشه در خاک اشاره کنم که در سال ۸۱ یا ۸۲ ساخته شده، یا تصنیف “ایران کهن” که درجریانات اخیر ایران به اشتباه به تصنیف “خس و خاشاک” معروف شد، زمستان ۲۰۰۳ در وین ساخته شده و تیر ماه ۲۰۰۴ در تهران ضبط شده؛ تصنیف “امیرکبیر” تیرماه ۱۳۷۸ در تهران ساخته شده؛ تصنیف “سوگواران خموش” که حدود چهار سال پیش ساخته شده است.

مقصود از بیان این مطلب این است که بگویم اینطور نیست که هیجانی به من دست داده باشد که بخواهم آهنگ بسازم و این نکات تاکید کننده این نظر من است که اگر کسی خودش را هنرمند می داند گمان می کنم باید جلوتر از زمان خودش حرکت کند.

نکته دوم اینکه معمولا تصوّری که مردم از موزیسین ها دارند آدمهای سرحال و بی خیال و شیدا است ولی واقعیت این طور نیست و آنها هم دغدغه دارند. برای مثال باید به عارف قزوینی اشاره کنم که وقتی تصنیفی را در جمع یکی از حکام خواند چنان مورد ضرب و شتم قرار گرفت که دوماه در خانه بستری شد و این مساله چنان ناجوانمردانه بود که آن شخصی که دستور کتک زدن عارف را داده بود برای دلجویی از او یک خانه به عارف هدیه کرد و البته طبع بلند عارف مانع از پذیرش آن هدیه گرانبها شد و می دانیم عارف در فقر جان سپرد.

ولی به عنوان اولین کسی که ترانه هایی با مضامین غیر از گذشتگان ساخته است، تا امروز نامش باقی مانده.

۱ نظر

  • با سلام وتشکر از شما به خاطر این مصاحبه. برای شنیدن صحبتهای آقای طاهری باید مدتها صبر کرد همچنین برای شنیدن آثارشان. چندروز پیش به یک فروشگاه محصولات موسیقی رفتم ودر حالی که بدقت آثار موجود را دید می زدم به نام گروه ایرانی رسیدم کاستی با نام” ریشه در خاک” پس از خریداری بسرعت به منزل آمدم و چند بار به این اثر فاخرگوش جان دادم وافسوس خوردم که چرا اینقدر بی سرو صدا؟ درست است این آثار برای خواص(نه امثال بنده) ساخته می شوند و برای معرفی آنها نیازی به هیاهو نیست اما آیابهتر نیست با تبلیغ در باره این گونه آثار عوام را نیز مجبور به شنیدن موسیقی ارزشمند کنیم شاید طی مرور زمان گوش مردم با موسیقی با ارزش ایرانی آشتی کند؟ باور بفرمایید بسیاری از دوستانم علیرغم آشنایی متوسط با موسیقی ایرانی، آقای طاهری را نمی شناسند و بنده به منظور شناساندن ایشان مجبورم به اثر” ایران کهن” (خس و خاشاک!!) اشاره کنم در صورتی که دوست داشتم همه با شنیدن نام این هنرمند بخوانند “کرک جان خوب می خوانی…”
    به هرحال جناب نویدی امیدوارم شما از دوستیتان با این هنرمند ارزنده حسن استفاده را برده و با مصاحبه در زمینه های مختلف موسیقی ایشان، تا حدی انتظار علاقه مندان را برآورده کنید.
    نکات جالبی در سخنان کوتاه ایشان وجود داشت از جمله اشاره به فراتر بودن استاد مشکاتیان از زمانه خود. امیدواریم آقای طاهری نیز همانگونه که تا به حال نشان داده اند در این مسیر وطرز تفکر گام بردارند. با تشکر.

بیشتر بحث شده است