گفتگوی هارمونیک | Harmony Talk

فرشاد سنجری و مرگ در آتش؛ درگذشت موسیقی‌دان ایرانی در وین

در سال ۱۹۹۵ زمانی که حسین سرشار، یکی از ستارگان اُپرای ایران، مفقود شد یکی از روزنامه‌های پرتیراژ در تهران عکس او را در صفحه “گم‌شدگان” چاپ کرد. تلخ‌تر اما متنی بود که زیر آن نوشته شده بود: “نامبرده حسین سرشار مدتی است که از خانه خارج شده و دیگر بازنگشته…” در روز ۲۲ نوامبر ۲۰۱۹ هم روزنامه‌های اتریشی از درگذشت”مردی ۷۲ ساله” خبر دادند که در پی آتش‌سوزی در آپارتمانش جان خود را از دست داده است. این “مرد ۷۲ ساله” یکی از سرشناس‌ترین رهبران ارکستر در دهه ۱۹۷۰ در ایران بود: فرشاد سنجری.

فرشاد سنجری گرچه ارتباطی با دنیای سیاست نداشت ولی یکی از قربانیان وقوع انقلاب ایران بود. در سال‌های پس از انقلاب نام او دیگر هیچگاه به عنوان رهبر ارکستر در برنامه‌ای دیده نشد.

فرشاد سنجری در سال ۱۳۲۵/۱۹۴۷ در تهران متولد شد و مقدمات موسیقی را نزد پدرش حشمت سنجری، رهبر وقت ارکستر سمفونیک تهران فرا گرفت. در کودکی همراه با خانواده راهی اتریش شد و در آکادمی موسیقی وین در رشته پیانو تحصیل کرد. چند سال بعد پس از بازگشت به تهران، تحصیلات خود را در هنرستان عالی موسیقی پی گرفت و با اجرای کنسرتو پیانوی چایکوفسکی به رهبری پدرش موفق به دریافت دیپلم پیانو شد. در سال ۱۹۶۵ از نو به اتریش بازگشت. اینبار برای تحصیل در رشته رهبری ارکستر و اُپرا زیر نظر هانس اسواروسکی، رهبر اپرای دولتی وین.

فرشاد سنجری در زمان تمرین برای کنسرتی در تهران (۱۹۷۵) – عکس از کتاب «یادمان حشمت سنجری» نوشته مرسده بایگان (سنجری)

آغاز فعالیت‌های اجرایی در تهران

فعالیت‌های اجرایی فرشاد سنجری کمی پیش از پایان تحصیل در اتریش، در تهران آغاز شد. در یکی از نخستین کنسرت‌هایش با ارکستر سمفونیک تهران در سال ۱۹۷۰، “راپسودی مازندرانی” ساخته هرمز فرهت را رهبری کرد. هرمز فرهت که پس از انقلاب در ایرلند ساکن شده می‌گوید: “در نخستین جلسه تمرین با ارکستر، فرشاد – علیرغم جوانی – به نظرم رهبرِ بسیار واردی آمد. از بابت ریزه‌کاری‌های دینامیک، موارد را بسیار رعایت می‌کرد ولی در عین حال، برداشت خود را نیز از اثر داشت. روشن بود که برای پیش رفتن در کار رهبری ارکستر فردی است جدی. متاسفانه ضبطی از آن اجرا برجای نمانده است.”

مهدی جامعی، تکنواز فلوت که پس از انقلاب در آلمان زندگی می‌کند نیز در آن دوره با فرشاد سنجری همکاری داشت. آنها کنسرتی با ارکستر سمفونیک تهران اجرا کردند. جامعی که در هنرستان نیز چند سالی با فرشاد سنجری همکلاسی بوده می‌گوید: “یکی از معروف‌ترین خاطرات از او بین دوستان و همکلاسی‌ها این بود که می‌گفت “تنها یک میزان از هر پارتیتوری که می‌خواهید به من نشان بدهید تا بگویم چه اثری است.” در بسیاری از کنسرت‌ها نیز کل اثر را از حفظ و بدون نگاه کردن به پارتیتور رهبری می‌کرد.”

“بومی وار”؛ ادامه همکاری با آهنگسازان ایرانی

به نظر می‌رسد تنها اثر ضبط شده‌ای که به رهبری فرشاد سنجری در دسترس است “بومی وار” ساخته ثمین باغچه‌بان است؛ آهنگسازی که او نیز پس از انقلاب ایران را ترک کرد و در تبعید درگذشت. باغچه‌بان “بومی وار” را به صورت یک سوییت برای ارکستر با الهام از ترانه‌های محلی ایران آفریده بود و سالها برای اجرای آن انتظار کشیده بود تا در نهایت در سال ۱۹۷۲ با ارکستر سمفونیک تهران به رهبری فرشاد سنجری اجرا شد.

audio file بخشی از «بومی وار» ساخته ثمین باغچه‌ بان را با رهبری فرشاد سنجری در سال ۱۹۷۲ با ارکستر سمفونیک تهران بشنوید


فرشاد سنجری در آن‌ سالها با تعدادی از دیگر آهنگسازان مطرح ایرانی که برای ارکستر سمفونیک آثاری می‌نوشتند نیز همکاری کرد؛ بخش‌هایی از “افسانه آفرینش” اثر امانوئل ملیک اصلانیان، “راپسودی” از احمد پژمان و سه بخش از باله “هفت پیک” ساخته مصطفی پورتراب از جمله آثاری هستند که فرشاد سنجری از آهنگسازان ایرانی با ارکستر سمفونیک تهران اجرا کرد. وی همزمان به عنوان رهبر میهمان با ارکستر مجلسی رادیوتلویزیون ملی ایران و ارکستر اپرای تهران نیز کنسرت‌هایی اجرا کرد.

دوره کوتاه و شکوفای فعالیت در ایران و اروپا

از سال‌های آغازین دهه ۱۹۷۰ وزارت فرهنگ و هنر پشتیبانی‌ گسترده‌ای از اهالی موسیقی در رشته‌های گوناگون به عمل آورد. بسیاری از تکنوازان و ارکستر‌های سرشناس برای اجرا به ایران دعوت شدند؛ ده‌ها تن از هنرجویان هنرستان عالی موسیقی با دریافت بورس‌های دولتی برای ادامه تحصیل به اروپا اعزام شدند و نهادهای هنری در تهران مانند تالار رودکی، سازمان باله، اپرای ملی ایران، انجمن جوانان دوستدار موسیقی و … در سراسر کشور فعالیت‌‌های وسیعی داشتند. در سال ۱۹۷۲ برای متحول کردن ارکستر سمفونیک تهران، فرهاد مشکات به عنوان رهبر تازه (به جای حشمت سنجری) برگزیده شد. او در میان رهبران ایرانی عالی‌ترین تحصیلات در رشته رهبری ارکستر را داشت و از سوی سازمان‌های دولتی نیز امکانات گسترده‌ای در اختیارش گذاشت شد.

فرشاد سنجری در فاصله سال‌های ۱۹۷۲ تا ۱۹۷۹ کنسرت‌هایی به ویژه در اتریش، چک‌اسلواکی و لهستان اجرا کرد؛ از جمله برنامه‌ای با ارکستر فیلارمونیک اسلواکی در جشنواره پیستانکسی (ژوییه ۱۹۷۷) که در آن کنسرتو پیانوی شماره یک از سرگی راخمانینوف را با تکنوازی مارتا ژانُوا رهبری کرد. رفت و آمدهای او به ایران به عنوان رهبر میهمان نیز به شکل مرتب ادامه پیدا کرد. یکی از آخرین برنامه‌های او در کشور، اجرای اپرای فالستاف، اثر وِردی، آهنگساز ایتالیایی بود که در دسامبر ۱۹۷۷ با ارکستر اپرای تهران در تالار رودکی روی صحنه رفت.

صفحه نخست از بروشور کنسرت فرشاد سنجری با ارکستر اپرای تهران در سال ۱۳۵۴/۱۹۷۵

انقلاب و توقف فعالیت به عنوان رهبر ارکستر

تنها چند هفته پیش از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران، آخرین کنسرت‌های فرشاد سنجری به عنوان رهبر ارکستر در لهستان اجرا شد. وی به طور دائمی از همان زمان در وین اقامت گزید و دیگر به ایران بازنگشت. نام او دیگر در برنامه‌ای به عنوان رهبر ارکستر دیده نشد. پس از آن چندین سال به عنوان پیانیست اپرا و باله (رِپِتیتور) در وین فعالیت کرد.

فرشاد ثمره نخستین ازدواج حشمت سنجری بود و از کودکی به دور از مادر زندگی می‌کرد. ازدواج خود او نیز چندان دوام نیاورد و پس از جدایی به تنهایی در اتریش زندگی می‌کرد. دوستان و همکارانش معمولا او را فردی با روحیه‌ای بسیار حساس و بدون انعطاف توصیف می‌کردند که ترجیح می‌داد در انزوا زندگی کند.

بسیاری دیگر از هنرمندان هم‌نسل فرشاد سنجری نیز پس از انقلاب سرنوشتی کمابیش مشابه پیدا کردند: فرهاد مشکات یکی از این شخصیت‌هاست. او از سال ۱۹۷۲ تا ۱۹۷۹ رهبری ثابت ارکستر سمفونیک تهران را در دست داشت و در چندین جشنواره اروپایی نیز موفقیت‌هایی به مراتب گسترده‌تر به دست آورده بود اما با وقوع انقلاب فعالیت‌های او به عنوان رهبر ارکستر به کل متوقف شد. برای بسیاری از هنرمندانی که در زمینه آهنگسازی برای ارکستر سمفونیک فعالیت می‌کردند نیز وقوع انقلاب آغازگر دوره فترت طولانی و یا اساسا توقف کار شد. هوشنگ استوار یکی از این آهنگسازان بود که حتی درگذشت او در فرانسه پس از ماه‌ها تاخیر در رسانه‌ها اعلام شد.

در میان رهبران ایرانی، علی رهبری یک استثنا بود. او در سال‌های پیش از انقلاب مانند بسیاری از دیگر همکارانش از پشتیبانی وزارت فرهنگ و هنر برخوردار بود ولی پس از قطع این کمک‌ها نیز توانست همچنان به عنوان رهبر ارکستر سال‌ها در اروپا فعال بماند. نام کوچک خود را البته به الکساندر تغییر داد و سی سال از ایران دور ماند. به نظر می‌رسد توقف پشتیبانی دولتی و همچنین چهره‌ تازه‌ای که از ایران در پی انقلاب در خارج پدید آمد، سرنوشت بسیاری از هنرمندانِ این نسل را به یک تراژدی کامل بدل کرد.

مرگ در آتش

فرهاد عباسیان-میلانی، موسیقی‌دان ایرانی مقیم برلین و یکی از همدوره‌ای‌های فرشاد سنجری، می‌گوید: “سفارت جمهوری اسلامی در سال‌های آغازین حتی رشته موسیقی را به رسمیت نمی‌شناخت و ما برای ارائه مدارک به پلیس آلمان دچار مشکلات فراوان شده بودیم. در چنین شرایطی حمایت تهران از هنرمندان برای فعالیت در اروپا کاملا متوقف شد و بسیاری به دلیل شرایط تازه از ادامه کار دلسرد شدند.”

آقای عباسیان-میلانی می‌افزاید: “در دوران تحصیل در هنرستان به یاد دارم وقتی یکبار برای تماشای فیلمی به سینما می‌رفتیم فرشاد در بازگشت بلافاصله با پیانو موسیقی بخش‌های متعددی از فیلم را با آکورد و بسیار مرتب با پیانو می‌نواخت. او گوش مطلق داشت و نظیر او در داشتن یک حافظه موسیقایی درخشان را بعدها تنها در آلمان دیدم. ولی با این همه، رفتارهای نامتعادلی هم داشت که فکر می‌کنم بعدها او را از ادامه کار بازداشت.”

آپارتمانی که فرشاد سنجری در آن می‌زیست در روز ۲۲ نوامبر دچار آتش سوزی شد. در گزارش رسانه‌های اتریشی آمده زمانی که ماموران آتش‌نشانی به آپارتمان رسیدند با پیکر “مردی” مواجه شدند که همچنان زنده بود. “مرد ۷۲ ساله” پیش از رسیدن به بیمارستان در آمبولانس درگذشت.

بی بی سی فارسی

پژمان اکبرزاده

پژمان اکبرزاده

۱ نظر

بیشتر بحث شده است