نقش تکرار تماتیک و درآمیختگی نقشمایههای ملودیک
در ساختمان فرم مقدمهی بیداد مشکاتیان
چکیده
بررسی فرم در آثار آهنگسازی شدهی موسیقی ایرانی و به ویژه تعمق در ساختار مقیاس خُرد (جمله و کوچکتر از آن) و نسبت و ارتباط آن با ساختار در مقیاس کلان، با این پیشفرض احتمالی که موضوع قابل تاملی در آنها نیست یا بر این اساس که روشی برای این نوع مطالعات وجود ندارد -حتا برای آثار بسیار مشهور- به ندرت انجام شده است. تجزیه و تحلیل حاضر با طرح دو گونه از سازماندهی مصالح تماتیک در متن پیشدرآمدها (یا مقدمهها)؛ گونههایی با ساختار تماتیک مداوما پیشرونده و گونههایی با ساختار تماتیک مرکب از نقشمایههای بازگشتپذیر و در حال درآمیزش با مصالح تازه معرفی شده، به عنوان یکی از فرضهای ساختار درونی قطعات آغاز میشود و این نوع تکرار را تحت عنوان «حافظهی فرمی» یک سرمشق تصنیفی معرفی میکند.
آنگاه پس از تحلیل ویژگیهای فرمی قطعهی بیداد که از این جهت یکی از قطعات قابل تامل به شمار میآید، روشن میشود که نه تنها در ساختار خرد و کلان این قطعه تکرار تماتیک وجود دارد بلکه نقشمایهها با یکدیگر پیوند میخورند تا بازگشتپذیری شکل ساده و ماشینی نداشته باشد. افزون تجریه و تحلیل فعلی آشکار میسازد که از یک سو میان ساختار خرد و کلان قطعه از دیدگاه هندسی صرف و از دیگر سو میان چیدمان مقامی در گوشههای نزدیک به بیداد همایون و پیچیدگی فرم این قطعه، ارتباطاتی برقرار است.
کلیدواژهها
فرم پیشدرآمد، نقشمایههای ملودیک، حافظهی فرمی، تکرار (در موسیقی ایرانی).
«مقدمهی بیداد» اثری در دستگاه همایون، از یک برنامهی موسیقایی (با همین نام) که در زمان انتشار و پس از آن بسیار ستوده شده، قطعهای است که بسیاری از آشنایان با موسیقی ایرانی به شهود، ارزشی ویژه برای آن قایلند. بیداد که امروز یکی از آثار کلاسیک موسیقی ما محسوب میشود برای اولین بار در سال ۱۳۶۴ اجرا و در قالب یک آلبوم منتشر شد و به دلیل کیفیت اجرا از یک سو و گزینش اشعاری که شنیدنشان در متنِ شرایط آن هنگام تفسیری نافذ پیدا کرد، از سوی دیگر، بسیار گرامی داشته شد و همچنان نیز میشود.
مقدمهی بیداد که اکنون به خوبی میتوان یکی از آثار مرجع چهار دههی گذشته (یا حتی دورهی معاصر) به حسابش آورد در جایگاه آغازگر برنامهی موسیقایی قرار گرفته است و ساختاری دارد که باید آن را به عنوان نوعی قطعهی شروع کننده مانند پیشدرآمد دانست. در خود آلبوم نام قطعه را تنها «مقدمه» ذکر کردهاند. اما جز آن، از جمله در نخستین انتشار نغمهنگاری (نسخهی سنتور تنها) در «بیست قطعهی چهارمضراب»، تنها نام «بیداد» را -بدون افزودن هرگونه اصطلاح فرم- بر خود دارد (۱) (مشکاتیان ۱۳۶۱) و این رویه در نغمهنگاریهای دیگر هم تکرار شده است (مشکاتیان ۱۳۷۹ و ۱۳۸۲) و (جواهری ۱۳۷۸). از آنجا که تفاوت فرمی بارزی میان یک پیشدرآمد و یک مقدمه ذکر نمیشود جز این که اولی از نظر جملهپردازی و گردش در گوشهها مفصلتر است و هم اغلب به کل یک دستگاه انتساب مییابد، پس برای منظور حاضر میتوان به خوبی این نامگذاری را تداعیگر فرم تقریبا مشابهی دانست.
پی نوشت
۱- زمان نشراولین نغمهنگاری این اثر سه سال پیش از نخستین اجرای ضبط شدهی آن بوده است به این ترتیب، احتمال این میرود که قطعهی بیداد بعدا برای گروه سازهای ایرانی از روی نسخهی تکنوازی سنتور سازآرایی و تنظیم شده باشد.
۱ نظر