گفتگوی هارمونیک | Harmony Talk

خودآموختگی؛ از ورطه های تکرار تا هاویه های توهم (۴)

اگر فرآیند آموزش سه جزیی از دو مرحله تحلیل انتقادی و سپس استدلالی در میدانی با حضور استاد شکل می گیرد، در فرآیندهای خودآموختگی همین روند در غیبت استاد دنبال می شود. به هر صورت اگر شاگردان نتوانند رویدادی را که به خلق نظریه فرجام یافته، در ذهن خود بازسازی کنند، طبعاً قادر به نقد پدیدار و زایش نظر یا اثر جدید دست پیدا نخواهند کرد.

اکنون می توانیم خودآموختگی را فرآیندی آغازین برای رسیدن به مرز شناخت درباره هر پدیدار تعریف کنیم. البته اگر موضوع نسبت شاگرد با میراث ها باشد. در این حال شاگرد، خود را به گذشته می برد و در مقام صاحب نظریه قرار می دهد. سپس با توجه به همان اندازه از تجربیات شروع به تحلیل انتقادی پدیدار می کند. این فرآیندها سپس از زمان گذشته دور به زمان حال کشانده می شود. در هر مرحله فرد خودآموخته خود را در مقابل پدیداری قرار می دهد با همان ظرفیت تجربی زمانه خود، تا سرانجام به ظرفیت تجربی زمانه خود می رسد. این فرآیندهای متواتر را فرآیندهای دیالکتیکی پرسش – پاسخ نام می گذاریم. در آخرین مرحله نزدیک ترین مرحله به اکنون مورد توجه قرار می گیرد.

اگر خوب دقت فرمایید آنچه فرد تحلیلگر انتقادی در ذهن و تجربیات خود انجام می دهد، نوعی جریان فشردگی تاریخی است. او سلسله زمانی ظهور پرسش ها و دستیابی به پاسخ ها و سپس به کار گرفتن آنها را فشرده می کند و میدانی برای راهنمایی تحرکات خود برای آینده ترسیم می کند. پس خودآموختگی نوعی جریان انتقادی فعال است که طی آن فرآیندهای انجام شده در قرون بسیار در زمانی کوتاه به صورت فشرده و به آگاهی تبدیل می شوند. طی این مسیر فرد خودآموخته استاد بیرونی را به استاد درونی (خودآگاه فعالش) تبدیل می کند. چنین فردی مدام میان پدیدار و نظر در تحرک است. او این تحرک را از طریق «خود سالک» درونی اش انجام می دهد و در هر فرآیند رابطه یی فعال میان خواسته های درونی و تجربیات جدید بیرونی برقرار می سازد. تاثیرات متقابل خواسته ها و تجربیات می تواند دو رویداد مهم را در فرد خودآموخته پدید آورد:

۱- اول آنکه او ممکن است از طریق فشار تجربیات جدید، خواسته های خود را مجدداً طبقه بندی کند.

۲- دوم آنکه این خواسته ها می توانند جهت تجربی را در پدیدار تنظیم کنند.

حالت اول به پراگماتیسم و حالت دوم به نوعی پایداری که ممکن است به تسلط آسکولاستیسیسم فرجام یابد خاتمه پیدا می کند. در این حال ارزش حضور استاد می تواند بسیار مهم تلقی شود چرا که او می تواند سالک راه را به نقطه تاثیرگذار برای ساخت دوره یی خاص راهنمایی کند. با این حال فرآیند نهایی تصمیم گیری باید توسط خود سالک به انجام رسد.

محسن قانع بصیری

محسن قانع بصیری

۱۳۲۸-۱۳۹۶ تهران

نویسنده و نظریه پرداز در زمینه های اقتصاد، فرهنگ، هنر و مدیریت

دانشکده علوم رشته شیمی دانشگاه تهران و دانشگاه جیورجیا آمریکا

۱ نظر

بیشتر بحث شده است