سخن دیگر اینکه توجّه شهیدی به تنوّع شعر و خواندن شعر شاعران مختلف مثال زدنی است و صرفا به دو یا سه شاعر برجسته اکتفا نکرده است. بنابر سنّت های سینه به سینه در آواز ایرانی بیشتر آواز را با غزل و آن هم غزل سعدی و بعدها غزل حافظ می خوانند و در مرتبه ی پایین تر غزل و مثنوی عطّار و مولانا یا رباعیّات خیّام، در این میان با وجودِ نبوغ شعری بی نظیر و تصاویر بدیع و محتوایِ عاشقانه یِ برجسته یِ سروده های نظامی، شعر حکیم نظامی گنجوی در آواز ایرانی مورد غفلت واقع شده است، عبدالوهّاب شهیدی نظامی خوانی ست بی نظیر که به خوبی از عهده ی بیان احساساتِ عمیق شعر نظامی برآمده و در این زمینه در مجموعه ی برنامه ی گلها آثار ماندگاری از خود به یادگار گذاشته است: هنگامی که در برنامه ی گلهای رنگارنگ ۳۸۸ در مثنویِ ابوعطا، زاری های مجنون را بر درگاهِ کعبه زمزمه می کند:
یارب به خدایی خداییت
آنگه به کمال کبریاییت
کز عشق به غایتی رسانم
کاو ماند اگرچه من نمانم
یا وقتی در شاخه گل شماره ۲۸۷ مرثیه یِ مجنون را در مرگ لیلی در شوشتری می خواند:
از کوه در آمدی چو سِیلی
رفتی سویِ بارگاهِ لیلی
گویی مکنونِ دلِ سوخته و شورید یِ مجنون عامری ست که از پسِ قرن ها بی پرده و عریان می شنویم.
در مجموع، درساز و آواز شهیدی زیبایی لفظی و معنوی شعر در همراهی با نغمه های آواز و جواب آواز در تعادلی مثال زدنی حرکت می کنند، تعادلی که در همراهی جنبه های بداهه پردازیِ آوازِ شهیدی، زیبایی منحصربفردی بدان بخشیده که در آوازِ ایرانی نمونه ای ست برجسته و بی مانند.
عبدالوهاب شهیدی
از ساز و آواز که بگذریم شهیدی در عرصه یِ تصنیف و ترانه نیز چهره ایست برجسته، تصنیف هایی چون «گریه را به مستی بهانه کردم»، «به جهان خرّم از آنم که جهان خرّم از اوست» و «قرار دلم کجا می روی» گواهی ست بر این مدّعا، ترانه ی «زیبای گریه را به مستی بهانه کردم» ساخته و سروده ی عارف قزوینی و با تنظیم استاد جواد معروفی در گلهای رنگانگ ۲۶۶ اجرایی ست بی نظیر از عبدالوهّاب شهیدی که با صدای او در حافظه ی تاریخی موسیقی ایران ماندگار شده و هیچ یک از اجراهای بعدی یارای مقابله با این اثر را نداشتند.
شهیدی در زمینه ی آوازهای محلّی و اقوام ایران، بویژه بختیاری و لر و شروه خوانی های لری و بختیاری نیز چهره ای ست فعّال و سخت کوش. نمونه برجسته ی آواز لری در
و بسیاری شروه خوانی های دیگر در برنامه های مختلف گلها با دوبیتی های باباطاهر و فایز، خود گواهی بر این مدعّاست. شروه خوانی و آوازهای محلّی شهیدی را هم باید از دو چشم انداز نگریست، نخست نزدیکی و قرابتِ زادگاهش، میمه به فرهنگ بختیاری و لر و علاقه ی شخص شهیدی به این زبان و فرهنگ و دوّم شیوه ی عود و آوازش که پیشتر شرح داده شد.
فرجامِ سخن اینکه ترانه ی «زندگی» یا آنچه نزد مردم ایران «اون نگاه گرم تو» نامیده می شود، حسن ختامی است بر کارنامه ی درخشان هنریِ عبدالوهّاب شهیدی، هنرمندی که او را «پرورده یِ عشق» می نامم.
ترانه ای در دستگاه ماهور با ملودی پایه ی لری خرّم آبادی و تنظیم استاد فرامرز پایور بر شعر بانو هما میرافشار. ترانه ای بر خلاف رسم معمول ترانه های کلاسیک ایران با شعر پارسی شکسته منتها با تنظیمی آرام، استادانه و شنیدنی و اجرایی دو چندان زیباتر که در زمره ی آثار فاخر موسیقی ایرانی جای گرفته است.
پرورده یِ عشق شد سرشتم
جز عشق مباد سرنوشتم
«حکیم نظامی گنجوی»
با آرزویِ تندرستیِ روز افزون برای استاد عبدالوهّاب شهیدی.
عبدالوهاب شهیدی
تسلط و شناخت شما بر آثار استاد شهیدی قابل توجه بود. مرحبا….
مرحبا به این ذوق و شعور و قلم…. سپاسگزارم از سروش دریاشناس گرامی
سایه بزرگ استاد موسیقی ایران مستدام باد….
با سپاس از جناب دریاشناسِ عزیز که با تحقیق وپژوهش های ارزشمندشون در شناساندانِ صحیح واصولی موسیقی ایرانی وهنرمندان بزرگ سعی وکوشش میکنند
امید
همه شماره هاشو خوندم.خیلی خوب و مفید بود.ممنون ممنون