همین احساس مسئولیت و هشدار را، دو سه سال قبل از آن هوشنگ استوار، موسیقیدان شایسته و فرهیخته ایران، در مجله رودکی عنوان کرده بود ولی فریادرسی نبود. دولت وقت، میلیون ها تومان مخارج برای دعوت ارکستر برلین و هربرت فون کارایان صرف می کرد و به نوازندگان دنیا گردی چون یهودی منوهین و ایزاک اشترن و آرتور روبنشتاین هدایای گران بها می بخشید ولی هنرستان های موسیقی در آرزوی ابتدایی ترین امکانات آموزشی بودند و نوازندگان جوان اش، بدون امید به آتیه به قتل عام روزهای تحصیل خود ادامه می دادند.
در هر صورت، انقلاب ایران در سال ۱۳۵۷ و شرایطی که برای موسیقی در نخستین سال های بعد از انقلاب پیش آمد (از جمله تعطیل چند سالۀ هنرستان ها و دانشکده های هنر)، راه بازگشت روبیک گریگوریان را به وطن بست و او یک تبعیدی همیشگی باقی گذاشت. بعد از فروپاشی اتحاد شوروی، روبیک گریگوریان سعادت یافت که چند بار به وطن اولش – ارمنستان – برود و سینه را از هوای میهن پر کند و به رهبری آثاری که در خون او می جوشیدند بپردازد.
او در یک مصاحبه رادیویی گفت: «حس می کنم جوان شده ام و انرژی تازه ای برای زندگی پیدا کرده ام. اینجا نغمه هایی هست که صدها سال با روح نیاکان من آمیخته شده است…». در این سفرها، او آثاری از کُمیتاس، خاچاتوریان، میرزویان و خودش را تنظیم و رهبری کرد.
روبیک گریگوریان، مسافری در چهار گوشۀ جهان پرآشوب قرن بیستم بود که بار اندوه نژادی و فردی خود را به دوش می کشید. او هیچوقت ریشه های خود را فراموش نکرد. از اخلاق هنری و صفای انسانی او سخن ها می گویند و این، مرتبه ای است که البته خاص هنرمندان حقیقی است.
در جهان موسیقی، غول های برتر از او بوده و هستند، چه از نظر نوازندگی، چه آهنگسازی و چه تدریسی و تعلیم. ولی شخصیت او یگانه بود و به خاطر صفای ایرانی-ارمنیش و به خاطر تربیت عالی و هنرمندانه اش، از خاطرۀ تاریخ موسیقی معاصر ایران نخواهد رفت. هر چند که از او هم مثل پرویز محمود و سایرین، اثری باقی نمانده که در حافظۀ اهل موسیقی طنین افکن باشد و این گناه از او نیست، از شرایطی است که هیچگاه اجازۀ تداوم هنر، برقراری ارتباط مستمر بین نسل های هنرمند و حفظِ خاطرات تاریخی یک قوم را به آن ها نداده است.
اوین، فروردین ۱۳۷۶
پینوشتها
۱- محقق و منتقد موسیقی
۲- “Ethnologue” مردم شناس، “Ethnologie” مردم شناسی.
۳- نام اصلی این انجمن که به زبان ارمنی روی جلد کتاب «ترانه های روستایی ایران» به چاپ رسیده «انجمن فرهنگی جوانان ارمنی» است که شاید بنا به ملاحظاتی «انجمن پرورش افکار جوانان ارامنه» نامیده می شد (پیمان).
۴- آهنگ گرگانی «لای لای» در این دو جلد، دارای دو تنظیم جداگانه است.
برخی منابع
۵- گریگوریان روبیک، ترانه های روستایی ایران.
ج۱- تهران، انجمن پرورش افکار ارامنه، ۱۳۲۷، ۴۰ ص
ج۲: تهران، ناشر مؤلف، ۱۳۲۸، ۱۲ص
۶- زاهدی، تورج و میرعلی نقی، سیدعلیرضا، به رهبری مرتضی حنانه.
تهران، انتشارات مجله فیلم، ۱۳۶۸، ۲۹۵ ص، مصور.
۷- حسنی، سعدی، تاریخ موسیقی.
تهران، صفی علیشاه، ۱۳۶۳، ۲۳۲+۱۶ص.
۸- بهروز، پرویز، گریگوریان: حضوری در برگیرنده.
تماشا، سال ۵، شماره ۲۹۳ (۴ دی ۱۳۵۵) ص ۸۵-۸۶
۹- نوار مصاحبه مسعود نادرتبار با روبیک گریگوریان سال ۱۳۵۵ در رادیو تهران، به لطف آقای محمدرضا درویشی و با تشکر از آقایان علی کرمی و محسن نوری که زحمت پیاده کردن آن را کشیدند.
۱۰- بروشورهای مربوط به دورۀ اقامت روبیک گریگوریان در ایران.
فصلنامه فرهنگی پیمان شماره ۷ و ۸
۱ نظر