بار فراق دوستان بس که نشست بر دلم
می روم و نمی رود ناقه به زیرِ محملم
آخرِ قصد من تویی غایتِ جهد و آرزو
تا نرسم ز دامنت دستِ امید نگسلم
و وقتی در
مِی خواه و گل افشان کن از دهر چه می جویی
این گفت سحرگه گل، بلبل توچه می گویی
و هنگامی که در عود و آوازِ بی نظیرِ دشتی در برنامه ی برجسته یِ گلهای رنگارنگ شماره ی ۳۱۹ گفتگویِ عاشقانه یِ شیرین و فرهادِ وحشیِ بافقی را خنیاگری می کند، آوازی که با پرسشِ دلنشینِ شیرین از فرهاد در بمی زیبا آغاز می شود:
شکرلب گفت کاین میل از کجا خاست؟
بگفت از یک دو حرفِ آشنا خاست
و هنگامی با تحریری بجا،
بگفتش می توان با دوست پیوست؟
بگفت آری، اگر از خود توان رَست
در مجموع می توان گفت سلوک و طیِّ طریق شهیدی با شعر پارسی بگونه ای است که در آوازش نه تنها به زیبایی های لفظی و معنوی شعر لطمه ای وارد نمی شود بلکه آینه ایست که زلال شعر را با روشنی دو چندان به گوشِ هوش می رساند.
اسماعیل ادیب خوانساری و عبدالوهاب شهیدی
بم خوانی و اوج خوانی های متعادل و بجا و انتخاب مناسب بیت های شعر در این راستا، بیان واژگان شعر بصورت درخشان و گویا، استفاده درست و بجا از تحریرها بگونه ای که به موسیقی بیرونی و درونی شعر لطمه نزند، جواب آوازهای متناسب و مکمّل، تشخیص زمان مناسب برای ضربی خوانی و انتخاب بیت های مناسب برای ضربی خوانی در آواز و کندخوانی های خاصّ و در آخر نگاهِ به همه ی این ویژگی ها از چشم انداز بداهه پردازی و تازگی، مجموعه ای ست که نبوغ شهیدی را در ساز و آواز شکل داده است.
عبدالوهاب شهیدی
۱ نظر