گفتگوی هارمونیک | Harmony Talk

محمودی: دوست دارم اتفاقی فرهنگی بیافتند

وضعیت رهبری ارکستر را در ایران چگونه میبینید؟

متاسفانه در ایران خیلی وقتها ناتوان ترین افراد در موسیقی می آیند و کار رهبری انجام میدهند و نوازنده ها هم از آنها تبعیت میکنند فقط به این دلیل که آنها روانشناسهای خوبی هستند و با ارتباطهای خوبی که در سیستم دارند یا پولی که خرج میکنند می آیند و رهبری میکنند. اصولا این افراد فقط روبروی ارکستر دست تکان میدهند و فرق دو چهارمشان را با چهار چهارمشان را نمیفهمید!

اینها هیچ درکی از موسیقی ای که اجرا میکنند و فن رهبری ندارند. اگر به اینها بگویید یک پارت را با پیانو بزن یا یک قطعه را با یک ساز بزن یا یک خط را با آواز بخوان، نمیتوانند و فقط برای ارضای عقده های درونیشان وارد این حرفه میشوند و در واقع اینها رقصنده هایی روبروی ارکستر هستند و نه رهبر ارکستر!

با تمام شناختی که به دست آوردم در زمینه خوانندگی، نغمه پردازی و نوازندگی، کار رهبری ام را به گونه ای انجام دادم که تا امروز توانسته ام نوازندگان ارکستر را راضی نگه دارم.

در موسیقی کلاسیک غربی فقط از طریق رهبری در ارتباط بودید یا سازهای غربی را هم آموخته اید؟
با توجه به آن چیزی که باید میزدم هنوز پیانو ام قابل توجه نیست. اعتقاد دارم یک رهبر خوب باید بتواند بوسیله پیانو، پارتیتوری که قرار است بنوازد را آنالیز کند، البته راه های زیادی برای رسیدن به هدف وجود دارد و ممکن است کسی از این راه جلو نرود. درصدد هستم پیانو زدنم را ارتقا بدهم و این را صادقانه میگویم چون هیچوقت دوست ندارم، چیزی غیر از واقعیت اینجا مطرح شود، چون هنر خودش سطح ها را مشخص میکند.

موسیقی را از چه سالی با چه روشی آموختید؟
موسیقی را از سال ۱۳۷۶ شروع کردم و سنتور را با مرحوم خدایی نیا آغاز کردم ایشان بسیار روی من تاثیر گذاشتند و مدتی از محضر خانم ارفع اطرایی و مدت کوتاهی از محضر سعید ثابت استفاده کردم. هرچند من در مقابل عظمت بزرگانی مثل فرامرز پایور، پرویز مشکاتیان و اردوان کامکار واقعا احساس میکنم حرفی برای گفتن ندارم و خودم را نمیتوانم نوازنده سنتور بدانم.

من هم مثل هر دانشجوی موسیقی ای مینشستم و در پستوی خانه مان مترونم را میگذاشتم روی ۱۴۰ و گام و آرپژ و قطعات کلاسیک را میزدم، ایرانی میزدم، ردیف میزدم و… ولی واقعیت این بود که سنتور برایم مناسب نبود و من دوست داشتم فعال باشم در ارکسترها و… ویولن داستانش متفاوت است و شما میتوانید در همه ارکسترها باشید. سنتور در چهار تا ارکستر میتواند باشد و آن هم یک سنتور!

الان گاه گاهی در منزل سنتور و گاهی سه تار میزنم و اگر دوستان از من بخواهند در استودیو میروم و قطعاتشان را میزنم ولی به صورت جدی دیگر ساز نمیزنم. من در کاری که وارد شدم سعی میکنم خودم را به درجه یک برسانم و در هنر درجه دو را نمیپسندم؛ در سنتور در خودم درجه یک شدن را نمیدیدم و فکر نمیکردم در سنتور بتوانم از حدی که اردوان کامکار رفته فراتر بروم.

در مورد نوازندگان دیگر سنتور هم اعتقاد دارم، هنوز از اردوان کامکار جلوتر نرفته اند و همه پشت سر او گام و آرپژ میزنند. امروز خیلی نوازندگان خوبی داریم مثل همین آقای پوربخت که قرار است سولیست کنسرتوی استاد دهلوی باشند ولی کسی که واقعا بتواند تحولی در فرهنگ سنتور نوازی بوجود بیاورد را در نسل جدید نمیبینم.

در سکوی رهبری این ارکستر هم دوست دارم بهترین رهبران با ارکستر همکاری کنند و من حتی در گروه کر بخوانم ولی یک اتفاق فرهنگی اتفاق بیافتد.

سجاد پورقناد

سجاد پورقناد

سجاد پورقناد متولد ۱۳۶۰ تهران
نوازنده تار و سه تار، خواننده آواز اپراتیک و سردبیر مجله گفتگوی هارمونیک
لیسانس تار از کنسرواتوار تهران و فوق لیسانس اتنوموزیکولوژی از دانشکده فارابی دانشگاه هنر تهران

دیدگاه ها ۳

  • ۱- “فقط برای ارضای عقده های درونیشان وارد این حرفه میشوند و در واقع اینها رقصنده هایی روبروی ارکستر هستند و نه رهبر ارکستر!”
    ۲- “هیچوقت دوست ندارم، چیزی غیر از واقعیت اینجا مطرح شود”
    ۳- “سنتور در چهار تا ارکستر میتواند باشد و آن هم یک سنتور!”
    ۴- “در مورد نوازندگان دیگر سنتور هم اعتقاد دارم، هنوز از اردوان کامکار جلوتر نرفته اند و همه پشت سر او گام و آرپژ میزنند. ”
    ۱+۲+۳+۴ = ما که نفهمیدیم چی شد!!!!

  • من هم مثل “هر دانشجوی موسیقی ای” مینشستم و در پستوی خانه مان مترونم را میگذاشتم روی ۱۴۰ و گام و آرپژ و قطعات کلاسیک را میزدم ???

    والا فکر نمی کنم “هر دانشجوی موسیقی ای” این کاری که شما می کردی انجام بده مگر نوازندگان تار و سه تاری که شاگرد یکی از اساتید خاص هستند!

بیشتر بحث شده است