پیمان سلطانی: در موسیقی یکی دو قرن پیش نگاهی وجود داشت که موسیقی بصورت توصیفی نگاه میشد ولی امروز بسته به نگاه آهنگساز است که چه نگاهی به موسیقی داشته باشد، من نگاهم به موسیقی اینطور نیست و گاهی هم ممکن است به این شکل موسیقی بنویسم.
کارهای آقای داوودیان، نشانه های عینی دارد؛ ما با موسیقی از طریق نشانه ها ارتباط برقرار میکنیم. مثلا یک انگاره ریتمیک مثل شش هشتم {به شکلی که در رنگهای قدیمی ایرانی معمول است} نوعی نشانه است که مخاطبینی که حتی موزیسین نیستند با این نشانه ارتباط برقرار میکنند، همین نشانه ها بعد از مدتی تکرار میشود و این تکرار ها آفت لذت میشود؛ اتفاقی که در آثار ارکسترال کاظم داودیان می افتد این است که این نشانه ها وجود دارد و باید وجود داشته باشد، چون یکی از راه های رویت کردن موسیقی ایرانی و هویت از طریق همین نشانه هاست، ولی ساختار این نشانه ها میشکند و این است دلیل تازگی ساخته های ایشان.
مثلا ما در شعر داریم “مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن” این بحری است که شاعران ما سالها رویش کار کرده اند ولی در شعر های نوی ما این بحر وجود دارد ولی شکسته میشود و تبدیل میشود به ریتم ها و ساختارهای جدید… شما در همین اسمر میشنوید که یک تم یا یک موتیف به گونه های مختلف تقسیم میشود بین سازهای مختلف، یعنی نوعی از ارکستراسیون وجود دارد که ارکستراسیون اشتراوس نیست، ارکستراسیون آهنگسازان پیشین خودمان مثل روبیک گریگوریان، ناصحی و دهلوی نیست ولی ارکستراسیونی است که کمک میکند به ایرانی بودن.
شما فرض بگیرید یک تصنیف مثل مرغ سحر، بیشتر وقتها به صورت مونوفونیک و به ندرت به صورت هموفونیک اجرا شده ولی باز تاثیر اصلی را همان ملودی میگذارد ولی تفاوت در واقع اجرای آن است که توسط گروه مثلا فرهنگ و هنر اجرا میشود یا گروه عارف یا … رنگ صوتی فرق کرده ولی بافت تغییر نمیکند.
حال چیزی که اینجا به کار کاظم داوودیان کمک میکند این است که می آید و این رنگ صوتی را از اجرای ایرانی برمیدارد و وارد فضای ارکستر سمفونیک میکند و هم به نوعی سازهای ارکستر سمفونیک آنرا مینوازند و هم به نوعی ترفندی میزند که آن لحن های ایرانی اجرا میشود، شاید این عمل در کار ایشان به صورت ناخودآگاه هم روی دهد.
مثل احساس میکند که اینجا عود باید بنوازند، پس این نقش چطور میتواند به فاگوت یا کنترباس داده شود؟ پس یک ارتباط ارگانیک بین سازهای ایرانی و سازهای ارکستر سمفونیک در این آثار وجود دارد.
وحید رستگاری: در مورد اثر تند باد صحبت کنید.
کاظم داوودیان: این یک آرم بود که از من درخواست کردند یک موسیقی بسازم برای جشنواره و گفتند به من که یک اثر میخواهیم که در آن اضطراب باشد، تحرک باشد، حالت خبری باشد و … وقتی من این اثر را نوشتم و ضبط شده این کار را شنیدند ایشان گفتند که این چیزی که نوشتید آن نیست که من میخواستم!
من این اثر را به افراد مختلف نشان دادم که و نظرشان را پرسیدم، چه موسیقیدان و نا آشنا به موسیقی، دقیقا همان چیزهایی را گفتند که آن آقا میخواستند و من تعجب میکنم که چرا ایشان در این کار اینها را نشنیدند!
پیمان سلطانی: میخواستم سئوال کنم که زمانی که آهنگسازی میکنید بیشتر هارمونیک فکر میکنید یا کنترپوانتیک یا رنگ آمیزی…؟
کاظم داوودیان: من کنترپوان را بسیار دوست دارم و وقتی یک ملودی مینویسم همیشه دوست دارم یک خط کنترپوان آن را همراهی کند و وقتی مینویسم آن تصویرهای ذهنی من است که نقش میبندد. من وقتی ساز میزنم یا موسیقی مینویسم، انگار دری باز میشود و من در دنیایی وارد میشوم که از این داستانهای روزمره چیزی در آن نیست و فقط شور و هیجان است و صداقت و لطافت و یکدلی و صلح… میروم آن تو و در را هم میبندم! اصلا به این فکر نمیکنم که این آکورد را باید به آن آکورد وصل کنم و چیزی را حل و تهیه کنم…
۱ نظر