گفتگوی هارمونیک | Harmony Talk

تأملی در آرای موسیقی خیام (۲)

استاد همایی در پایان خیامی‏نامه، متن عربی چهار صفحه‏ای منسوب به خیام را از روی نسخه‏ موجود در ترکیه به چاپ رسانیده و احتمال داده است که این چند صفحه، یک فصل یا صفحاتی از شرح خیام بر «کتاب موسیقی» اقلیدس باشد که به دست ما رسیده است.

از آنجا که نسخه‏ خطی مذکور، منحصر است و تصحیح اشکالات موجود در آن به آسانی میسّر نیست، به ناچار باید از طریق بررسی موازین ریاضی اعدادی که به رقم و به حرف (عربی) ذکر شده است به رفع مشکلات و شبهات آن پرداخت. خیام در رساله‏ خود از همان روشی استفاده کرده است که دانشمند سلف او ابونصر فارابی (ف. ۳۳۹ ه ق) در کتاب جامع موسیقی کبیر.

فارابی می‏نویسد: … موسیقی جزئی از ریاضیات است، چه نغمه و لواحق آنرا می‏توان به اعتبار مقدار و کمیت مورد بررسی قرار داد. به همین وجه است که صناعت اوزان نیز به ریاضیات تعلّق می‏یابد… برخی از مبادی موسیقی از معلومات بدیهی، برخی از علم طبیعی، برخی از صناعت هندسه، برخی از صناعت عدد (علم حساب) و برخی دیگر از صناعت موسیقی عملی (سنّت موسیقی) اخذ می‏شود. (ابونصر فارابی ۱۳۷۵: ص ۸۱)

سپس نسبت بین طول تار (سیم) یک ساز را با زیری و بمی نغمه‏ حاصل از آن یادآور می‏شود و چنین بیان می‏دارد: از آنجا که بعدهای موسیقی به انواع مختلف‏اند، گاه تقسیم و گاه جمع می‏شوند. لذا بر پژوهنده این صناعت لازم است که برخی از انواع نسبت‏های عددی و جمع و تفریق آنها را بشناسد و این جمله جزو صناعت عدد (علم حساب) است. (ابونصر فارابی ۱۳۷۵: ص ۸۱)

فارابی در کتاب مذکور، بهترین و کامل‏ترین اتفاق‏ها (همنوایی) را از حیث کمال و ملایمت، اتفاق ذی الکل (اکتاو یا هنگام) و بعد ذی الخمس (پنجم) و بعد ذی الاربع (چهارم) می‏شمارد. آنگاه از عدم پذیرش بعد فضله (نیم‏پرده) از سوی بسیاری از فیثاغوریان انتقاد کرده و دلیل آن را چنین بیان داشته است که اصحاب موسیقی عملی (نوازندگان) آن را می‏پذیرد و این بعد در بسیاری از الحان وجود دارد.

فارابی آن گروه از موسیقی‏دانان بلاد عرب را که به راه ریاضی‏دانان یونان قدیم نرفتند و در مورد تعداد نغمه‏های موسیقی و تجانس آنها، به یاری فطرت خود و سمعی (شنیداری) رفتند، بیش‏تر مقرون به حقیقت می‏داند و برای استخراج نغمه‏ها تعیین اندازه‏ بخش‏های تار (سیم) ها را کافی نمی‏داند بلکه گوش تربیت شده را لازم می‏شمارد.

رساله مورد بحث ما از خیام بر مبنای اقسام «جنس» است. فارابی درباره‏ی «جنس»ها گوید: ریاضی‏دانان قدیم، بعد «ذی الاربع» منقسم به سه بعد را «جنس» می‏خواندند،… آن جنسی که یکی از ابعادش از نسبت مجموع دو بعد دیگر بزرگ‏تر نباشد، «جنس قوی» یا «جنس مقوّی» خوانده می‏شود و آنکه نسبت یکی از ابعادش از مجموع دو بعد دیگر بزرگ‏تر باشد، «جنس لیّن» نام دارد. (ابونصر فارابی ۱۳۷۵: ص ص ۱۳۴-۱۳۵)

در این قسمت انواع بیست و یک گانه‏ای ذو الاربع را که خیام در رساله‏ خود آورده – و نگارنده، اعداد این دانشمند را به واحد کنونی سنت (cent) تبدیل نموده است – ذکر می‏کنیم و مواردی از آن را که قابل تطبیق با گام‏های موسیقی کنونی ایرانی است و نویسنده مقاله حاضر، آنها را مورد سنجش آزمایشگاهی قرار داده است، مقایسه می‏نماییم.

از انواع فوق، ردیف‏های ۱، ۲، ۴ (با جابه‏جایی دو عدد سمت چپ)، ردیف ۵ (با جابه‏جایی دو عدد سمت چپ)، ردیف ۷ و نوع دیگر و مورد بعدی آن و دومین و سومین (با جابه‏جایی اعداد) نوع ملون و چهارمین و ششمین نوع آن و اولین نوع تألیفی و دومین و سومین نوع آن (با جابه‏جایی اعداد سمت چپ) پیش از خیام، در «رساله‏ی موسیقی» ابن سینا (ف. ۴۲۸ ه ق) ذکر شده و استاد برکشلی نیز در یکی از مقاله‏های خود ذو الاربع‏های ابن سینا را فهرست کرده است. مهدی برکشلی ۱۳۵۹:ص ص ۳۲۴-۳۲۶)

شایان توجه است که خواجه نصیر الدین طوسی هم در «رساله‏ی موسیقی» خود، فواصل مورد پذیرش گوش را به ترتیب اولویت هنگام (اکتاو)، پنجم و چهارم می‏داند. (-:داود اصفهانیان و ساسان سپنتا ۱۳۷۰)

ساسان سپنتا

ساسان سپنتا

۱ نظر

بیشتر بحث شده است