گفتگوی هارمونیک | Harmony Talk

“ردیف” و “اغراق” به مثابه دو بال عامیانگی (۱)

شنبه بیست و سوم مهر در شیراز کنسرتی بر پا بود که بیا و ببین… کنسرتی که اسمش را گذاشته بودند شب موسیقی معاصر پارس و ارکستر معاصر پارس که گویا ارکستری تازه تاسیس است با همکاری ارکستر با سابقه تر چنگ و چند تکنواز غیر شیرازی به اجرای برنامه میپرداختند. رهبر و آهنگساز تمام قطعات آقای علی رادمان بود که شاگرد شناخته شده آقای علیرضا مشایخی است و یکی دوبار هم حتی ارکستر موسیقی نورا رهبری کرده، پس بنابراین میدانستیم که باید منتظر نوعی موسیقی مدرن باشیم.

از مدتی قبل از برگزاری این کنسرت هم در شیراز زمزمه و نجوایی در مورد فعالیتهای این مدیر جدید گروه موسیقی دانشگاه آزاد به گوش میخورد و همه منتظر بودند تا بشنوند و ببینند حاصل دو سال حضور او در شیراز چه بوده است؟ حاصل کلاسهای پر سر و صدا و گران؛ حاصل جمع کردن جمعی از مربیان و دانشجویان و هنرجویان و تمرینهای چند ماهه چیست؟

دیدن کنسرتی با آن ذهنیتی که از پیش داشتیم و مواجه شدن با آنهمه تشویق و تعارف و تکلف، آدم را گیج و منگ میکرد و می آزرد. اینطور بود که نوشتار حاضر شکل گرفت. به نظر میرسید تنها گزارش خشک و خالی از آنچه اتفاق افتاده بود، به اندازه کافی گویا باشد اما بعد دلایل آن آزردگی هم افزوده شد که تنها رگهای گردن به حجت قوی نشده باشد و خوانندگان خود بتوانند صدق مدعا را بسنجند و بیاندیشند. در کنسرت، در بروشور، در موسیقی که اجرا شد، چیزهایی بود که نمیشد در مورد آنها سکوت کرد. چراکه سکوت نمودن در مقابل بعضی نادرستیها به قدر همراهی با آنها بد-عاقبت و نادرست میباشد.

برای همین جریان آن کنسرت و اتفاقاتی که گذشت در دو بخش نوشته شد، نام بخش اول «بزرگنمایی» و نام بخش دوم «اگر ردیف نبود» است که اولی در رابطه با چیزهایی است که در بروشور کنسرت نوشته شده است و دومی راجع به موسیقی میباشد که اجرا شد.

بزرگنمایی
بروشور کنسرت را که باز میکردی، چیزهایی در آن نوشته شده بود که انسان را ملول میکند از آنچه که این روزها در جامعۀ ما رواج دارد و به فارسی به آن میگوییم بزرگنمایی. معلوم نیست چه دلیلی دارد که یکنفر باید همه کار کرده باشد یا همه چیز بداند؟ معلوم نیست چرا بعضی از کارها و مفاهیم را که معنی شان مشخص است، باید به خودمان نسبت بدهیم در حالیکه در ما نیست؟

از غلطها و اشتباهات تایپی و املایی و انشایی بروشور چشم میپوشیم چون دیگر آنقدر در همۀ رسانه ها می بینیم و میشنویم که دیگر انتظاری نداریم! اما در متن معرفی آهنگساز نکاتی هست که نقل آن خالی از لطف نیست. میخوانیم آقای علی رادمان از سال ۱۳۷۷ به مدت ۱۱ سال به عنوان استاد مدعو در دانشگاه تهران به تدریس مشغول بوده است. درست از همین قسمت بود که آدم دیگر توان همراهی با متن را از دست میداد.

معنی استاد مدعو در دانشگاه تا آنجا که میدانیم این است که کسی استاد دانشگاهی باشد و به دانشگاه دیگری جهت تدریس دعوت بشود مثل استاد نورعلی برومند که استاد دانشگاه تهران بود و به امریکا دعوت شد. با این ترتیب این پرسش برای هر کس پیش می آید که آهنگساز محترم این برنامه در سال مزبور در کدام دانشگاه دیگر درس میداده که بعد به عنوان استاد مدعو به دانشگاه تهران دعوت گردیده؟ شاید هم منظور نویسندۀ متن از عنوان استاد مدعو، معنایی غیر از این است که بهتر بود با خواننده هم در میان بگذارد تا برایش سوءتفاهمی پیش نیاید.

تا آنجا که شنیده ایم در سالهای مورد بحث دو نفر از شاگردان آقای مشایخی ابتدا به عنوان دستیار او در درسها و بعداً به عنوان مدرس گروه موسیقی دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران مشغول به کار شدند که یکی از آنها همین آهنگساز مورد بحث ما بود. اگر در سیستم دانشگاههای ایران اخیراً تغییراتی به وجود آمده و دستیار فلان استاد دیگر یا مدرس گروه بودن همان استاد مدعو بودن است، خوب پس این ایراد هم اشتباه است و باید بابت آن پوزش خواست. اما اگر این طور نیست، که به نظر می آید نباشد، این یکی از همان موارد بزرگنمایی بیمورد است.

الهام نصیرزاده

الهام نصیرزاده

دیدگاه ها ۹

  • من کنسرت فوق را از نزدیک دیدم و با آهنگسازش کاملا آشنا هستم.صدق کامل بروشور را تایید میکنم و دلائلی را نیز بر آن خواهم شمرد.او دو سال دستیار و هشت سال به عنوان استاد مدعو و سال آخر (نا تمام)در دانشکده هنرهای زیبا به فعالیت پرداخته و دانشجویان موفقی را تربیت کرده ..در کشور ما برای موسیقی نیاز به حمایت است.شما هیچ مسئله فنی و موفق این کنسرت را نقد نکردید.لطفا با اطلاعات کافی نقد کنید

  • شما راجع به معنی استاد مدعو سخت در اشتباهید و مشخصا معانی آکادمیک را نمیدانید.
    پس به حساب شما آقایان میناسکانیان،بابایان،اکبر محمدی و…استاد مدعو نیستند….
    باید متنی بنویسید که اعتبار بیرونی داشته باشد.

  • من موافق نقد هستم،اما نه نقد بروشور یک کنسرت و ادعاهای داخل آن.بهتر می بود نویسنده این مطلب از نظر فنی نقد می کرد.البته اگه با هنر مدرن و اصول ساختاری آن آشنا هست

  • salam motasefane man ashnayi ba mr radman nadaram vali be nazare man intor ezhare nazarha maro az fazayi ke tooye honaro va makhsoosan moseghi be oon niyaz darim door mikone.
    manzooram yek fazaye samimiye ke hame ghasde komak be ham va tabi”atan pishraft dadan moseghi ro daran
    ba in harfast ke hame az ham door mishim,daghighan chizi ke honar be vojood umade vase az beyn bordanesh
    ……be har hal kheili doost daram etelate bishtari dar morede mr radman dashte basham,agar rahnamyim konid ke chetor in karo konam mamnoon misham

  • من از رزومه اطلاعی در همین حدود جز مقام در جشنواره دارم ولی چیزی که من میدونم و از نزدیک دیدم اینه که آقای رادمان آدم با سوادیه و نوازنده چیره دست پیانو هستن اینو از فردوسی پور دانشجوی موسیقی دانشگاه آزاد صدرا که نفر اول پیانو نوازی در جشنواره های کشور بودن میشه پرسید! چون ایشون رو شخصا آفای رادمان درس پیانو میدن……….

  • نگارنده محترم
    منظور از استاد مدعو استادی است که هیات علمی یک دانشگاه نبوده ولی در آن دانشگاه به صورت حق التدریس (با حق الزحمه ساعتی) مشغول به فعالیت می باشد. لزومی ندارد که یک استاد مدعو الزاماً در دانشگاه دیگری هیات علمی باشد.

  • در قطعه سمینار رنگها از نوعی چند صدایی بر اساس موسیقی مقامی استفاده شده بود که به پلی مدالیته می انجامید. خواهشمندم نویسندگانتان را با دقت وانتخاب کنید.کنسرت مذکور خیلی به بالا رفتن سطح معلومات مردم اضافه کرد

بیشتر بحث شده است