گفتگوی هارمونیک | Harmony Talk

جواهری: یک موسیقی می تواند بارها اجرای زنده داشته باشد (قسمت پایانی)


من معتقدم بچه ها باید بیشتر زحمت بکشن و در کنار نوازندگی و اجرای قطعات، روی مکتوب کردن قطعات کار کنیم، چه از بچه های نسل خودمون، کار بسازیم و ارائه بدیم یا کارهای (همونطور که گفتم)

نوازنده های نسل قبل از خودمون را منتشر کنیم به صورت جمعی؛ حالا نه کتابی که فقط برای تار یا سنتور یا کمانچه … باشه،

اینها کنار هم قرار بگیره به صورت ارکستر، حالا کارهایی که قابلیت تنظیم هم

داشته باشه بچه ها می تونن کار کنن، مثالهایی هم زدم مثل “بامداد”، “بوی نوروز” ، کارهایی که آقای کیانی نژاد به صورت گروهی تنظیم کردن، مثل “سروسیمین” یا چند کار بختیاری که تنظیمهای خیلی

خوبی داره برای ارکسترهای ایرانی و برای بچه ها مثل کلاس درس هست، بشینن اینها را کار کنن.


در جامعه موسیقی ایران یک طرز فکر هست که وقتی یکی نوازنده یا آهنگساز کنسرت می ده، – مخصوصا خیلی هم نوازنده و آهنگساز فرقی نمی کنن – هر دو باید کار جدید ارائه بدن و این معنای خودش را از دست داده که یک کنسرتی اجرا بشه که مثلا” وقتی بروشور اون را نگاه می کنن، قطعات را شنیده باشن، یعنی بهشون بر می خوره چنین چیزی را ببینن!

خوب من یک مثال براتون می زنم، شابریر چند تا کار مدون و مکتوب ساخته؟ از اون شما دو یا سه تا کار شنیدید که “راپسودی اسپانا” ی اون خیلی معروف هست. گرشیون چند تا کار داره؟ ۳ یا ۴ تا کار معروف داره مثل کنسرتو پیانو در فا هست، یکی Rhapsody In Blue و خیلی از آهنگسازان دیگه که اگر بخواهیم مثال بزنیم هستند که آثار معدودی دارن، مثلا” موسورکی مگه چندتا کار داره؟ مهم تعداد کار نیست، مهم کیفیت هست! یک کار هم که کسی ساخته باشه، خوب ساخته شده بشه… حالا بعضی از آهنگسازان هستند مثل شوبرت، موزار، باخ خوب کارهای بسیار زیادی دارن و همه منسجم و زیباست.

شما می دونید سیبلیوس ۲۰ سال آخر عمرش اصلا” موسیقی را کنار گذاشت، رفت تفریح کرد… بعد از سمفونی هفتش شاید به کمال موسیقیش رسیده بود، یا روسینی سالهای آخر عمرش کار موسیقی انجام نمی داد و فقط لذت می برد از شنیدن موسیقی؛ پس قرار نیست یک موسیقیدان همیشه کار بسازه یا انتظار بره، همیشه در دوره ای باشه که خلاقیت لازم را داشته باشه! حالا من نمی دونم شما کس خاصی مد نظرتون بوده یا نه؟


این اواخر که آقای مشکاتیان کارهای قدیمشون را دوباره منتشر کردند کسانی …

خوب شما ببینید! وقتی که آثار گلها یا گلچین هفته می آمد بیرون یا تکنوازان، در مدت یک ماه یا دو ماه ممکن بود ۵ تا نوار بیاد بیرون! چطور اونجا کسی اعتراض نمی کرد که مثلا با ویلن آقای پرویز یاحقی این چهارمین نواره که شنیدیم؟ درسته هر دفعه اجرا یک چیز جدیدی بود ولی قالب موسیقی یکی بود و روی یک چهارچوب بود، مثلا ویلن شروع می کرد و معمولا محور کار ویلون یا تار بود حالا سنتور هم بعضی وقتها برای نمک کار استفاده می شد! خوب موسیقیی هست که در نوع خود بسیار قوی و بسیار زیبایی هست. ولی شما وقتی اسم آقای مشکاتیان را می آورید، آقای مشکاتیان ده ها تصنیف را ساختن و آثار بسیار زیادی ساختن مگه از یک آهنگساز چقدر باید کار کنه؟


آقای مشکاتیان در هر دستگاه چند تا قطعه دارن، تصنیف دارن …

ایشون خیلی از کارهایی که ساختن هنوز اجرای زنده نشده “رزم مشترک”، “لاله بهار”، “محبوب من وطن” اجرای زنده نشده!

فایل صوتی قسمتی از مصاحبه :


Audio File
متن مصاحبه

اصلا” چرا یک اثر فقط یک بار باید اجرای زنده بشه؟

بله، مگه سمفونی ۵ بتهون باید یک بار اجرا بشه؟ ممکن هست بارها و بارها اجرا بشه و یک قطعه در چندین نقطه جهان ممکن هست همزمان اجرای زنده بشه …


این دیدی هست که متاسفانه در جامعه موسیقی جا افتاده و به موسیقی هم با دید عمیق نگاه نمی کنن، مثلا یک کاری که ضبط هم شده شنیدن و با کیفیت خوبی نبوده باز نمی گن امشب یک اجرا با کیفیت بالا می

شنویم!

البته احتمالا این حرف را شنونده های کارهای آقای علیرضا افتخاری می گن، چون می دونید که ایشون به صورت هفتگی کار ارائه میدن! شما ببینید وقتی ایشون هر ماه یک آلبوم با هشت تصنیف بیرون می دن، خوب شما ببینید! این آلبوم با هشت تصنیف، در یکماه یعنی طبق آمار هر چهار روز یک تصنیف! یعنی برای ایشون هر ۴ روز یک تصنیف جدید ساخته می شه و ایشون می رن در استودیو می خونن! پس شما حساب کنید ۳۶۵ روز را تقسیم بر ۴ بکنید ببینید چند می شه؟! خوب، اگر قرار هست صحبت از تعدد و کمیت باشه، خوب آقای افتخاری الان داره دائم کار جدید ارائه می ده و طرفداران زیادی هم داره! ولی قرار نیست آقای مشکاتیان، لطفی، علیزاده …

همیشه کارهای هفتگی بسازن؛ بوجود آمدن یک کار اتفاق هست، مگه چند بار اتفاق می افته که “رزم مشترک” بوجود بیاد؟ چند بار اتفاق می افته که “واژه آزادی”،”کاروان شهید” بوجود بیاد؟ اینها لازمش بوجود آمدن شرایطی هست که از لحاظ فکری، حسی، عاطفی و مسائل جانبی آهنگساز ترغیب می شه و یک کاری مثل “رزم مشترک” بیرون میاد و اینجوری ایران را تکان می ده! یا مثلا” “سواران دشت امید” آقای حسین علیزاده! این یک اتفاقی هست که ممکن هست، بار دیگه اتفاق نیفته، چون کار واقعا” خاص هست، چه از لحاظ ریتمیک چه لودیک،
چه ساختار.


“سواران دشت امید” ایده هایی داره توی ریتم که قبلا نبوده …

شما از تصنیفهایی که از آقای افتخاری میاد، کودومش را با این کارهایی که اسم بردم می تونید مقایسه کنید؟ کارهایی که اکثرا یک حالت بازاری با یکسری تنظیمهای معمولی، حالا نمی گم سطحی چون بعضی از اونها خیلی خوب ضبط می شه! ولی خوب، مطلب و محتوای خیلی بالایی درش نمی بینید که بخواید با یک کار ماندگار در موسیقی ما مقایسش کنید! آثار ماندگار هم لازمش خیلی پارامترهای مختلف هست؛ مثلا” قرار نیست آقای همایون خرم دهها تصنیف بسازن که مثل “سرگشته” باشه، تو اون همه تصنیف یکی یا دو تا در می آد!

بنابر این من معتقدم هنوز خیلی کارهایی هست ساخته و پرداخته شده، مثلا” از آقای مشکاتیان هنوز خیلیهاش شنیده نشده، تعداد زیادیش اجرای زنده نشده! مثلا کارهای ایشون در دشتی و نوا اجرای زنده نشده، کارهای چهارگاه ایشون اجرای زنده نشده. حالا احتمالا” منظور اون عده که این سئوالها را می کنن این هست که کارهایی که مثلا” نوار شده اجرای زنده نشه! یعنی سالی ۱۰ تا کار جدید ساخته بشه! این اتفاق هست، شاید روزی هم بوجود بیاد…

سجاد پورقناد

سجاد پورقناد

سجاد پورقناد متولد ۱۳۶۰ تهران
نوازنده تار و سه تار، خواننده آواز اپراتیک و سردبیر مجله گفتگوی هارمونیک
لیسانس تار از کنسرواتوار تهران و فوق لیسانس اتنوموزیکولوژی از دانشکده فارابی دانشگاه هنر تهران

۱ نظر

بیشتر بحث شده است