گفتگوی هارمونیک | Harmony Talk

بحیرایی: دانستن سلفژ برای خواننده واجب است

چطور شد که به موسیقی روی آوردید؟
باید بگویم که صدا در خانواده ما موروثی بود و عموهای من همگی صدای خوشی داشتند و دارند. پدرم هم صوت خوبی در تلاوت قرآن داشت و همچنین علاقه زیادی به نوحه خوانی و تعزیه داشت. ولی از آنجایی که خانواده ما مثل اکثر خانواده های ایرانی خانواده ای سنتی هستند و مذهبی، متاسفانه پدرم علاقه زیادی به موسیقی نداشت و ما را منع میکرد از گوش دادن به موسیقی، چه برسد به فعالیت جدی در این زمینه!

ولی برخلاف پدر، بقیه اعضا خانواده بسیار به موسیقی علافمند بودند و بر خلاف میل باطنی پدر به موسیقی عشق می ورزیدند و گوش میکردند. من از دوران کودکی، علاقه خودم را به موسیقی نشان دادم و آن طور که پدر و مادرم تعریف میکنند، کمتر از یک سال سن داشتم که وقتی گریه میکردم، برای آرام کردن من، موسیقی پخش میکردند و به محض شنیدن موسیقی آرام میشدم و به دقت گوش میکردم.

برادر بزرگ من که علاقه زیادی به موسیقی دارد، از همان دوران کودکی و از زمانی که من حرف زدن را یاد گرفتم، تصنیفهایی که استاد شجریان خوانده بود را به من یاد داده بود و در کل او خیلی من را تشویق میکرد که بخوانم. درست یادم هست که از همان دوران کودکی، هیچ وقت خجالت نمیکشیدم که در جمع بخوانم و به محض اینکه از من درخواست میشد با صدای بلند شروع به خواندن میکردم!

بعد از رفتن به مدرسه هم که همیشه عضو گروه سرود به عنوان تک خوان گروهها بودم. ولی اولین بار در سن ۱۲ سالگی بود که با راهنمایی های معلم پرورشی مدرسه، با اصطلاحاتی مانند دستگاه، ردیف و گوشه آشنا شدم. بعد از عزیمت به تهران، به صورت جدی موسیقی را شروع کردم و در ۱۴ سالگی ابتدا با ساز سنتور و دستور سنتور استاد پایور و قسمتی از دوره ابتدایی را نزد اولین استادم آقای استیلی زدم. از آنجایی که سر کلاس، دائما میخواندم، آقای استیلی به من توصیه کرد که به کلاس آواز بروم. من هم به نزدیکترین آموزشگاهی که دور و بر خانه مان بود رفتم و آموزش ردیف را زیر نظر هنرمند گرامی آقای مختاباد شروع کردم و سپس از محضر استادانی چون آقایان بهرام باجلان، رضا رضایی پایور، کسمایی، شاپور رحیمی، حمیدرضا نوربخش نوربخش و علی اکبر شکارچی استفاده کردم.

چندین بحیرایی نوازنده و سازنده ساز در موسیقی ایرانی داریم، آیا همه آنها از خویشان شما هستند؟


فامیلی بحیرایی مربوط به یک محله خاص در اطراف شهرستان نهاوند است و میشود گفت که تمام کسانی که در ایران با این شهرت هستند، موبوط به این خطه هستند و ریشه های فامیلی مشترک دارند؛ پس باید بگویم که همگی به نوعی خویشاوند هستیم. ولی در مورد نوازندگان و سازندگان ساز که سوال فرمودید باید بگویم، بله! همگی از خویشاوندان نزدیک من هستند، برادر من سازنده سه تار و سنتور هست و دیگر برادر من نوازنده سنتور، خواهرزاده های من هم که اتفاقا نام فامیلشان بحیرایی است، نوازنده سه تار و عود و دف هستند.

چقدر آموزش سلفژ و تئوری موسیقی را برای خواننده ایرانی لازم میدانید؟


مسلما آموزش تئوری موسیقی و بخصوص سلفژ برای خواننده موسیقی ایرانی لازم است و کمک میکند به اینکه خواننده با کوک و ریتم آشنا شود. سلفژ در واقع خواندن نتهای موسیقی است که اغلب با آموزش تئوری موسیقی همراه است و به نظر من همانگونه که یک نوازنده باید با تئوری موسیقی و نت خوانی آشنا باشد، یک خواننده هم باید این آشنایی را داشته باشد. از یک زاویه دیگر اگر به مسئله نگاه کنیم، میتوانیم بگویم که مانند زبان گفتاری بین المللی که در دنیای امروز دانستنش برای هرکس لازم است، داشتن سواد تئوری موسیقی و نت خوانی برای یک خواننده حرفه ای امروزی لازم است.

خواه خواننده موسیقی ایرانی باشه یا نباشد.

سجاد پورقناد

سجاد پورقناد

سجاد پورقناد متولد ۱۳۶۰ تهران
نوازنده تار و سه تار، خواننده آواز اپراتیک و سردبیر مجله گفتگوی هارمونیک
لیسانس تار از کنسرواتوار تهران و فوق لیسانس اتنوموزیکولوژی از دانشکده فارابی دانشگاه هنر تهران

دیدگاه ها ۲

بیشتر بحث شده است