بوطیقای ریتم (*)
مطالعهای برای کشف دورنمای ویژگیهای زمانی
در ساختمان آثار سازی پرویز مشکاتیان (**)
پیش از این اگر جایی صحبت از ویژگی آثار پرویز مشکاتیان به میان میآمد یکی از مهمترین نکاتی که بر زبان اهل فن جاری میگشت توانایی او در آفرینش ریتمهای بدیع بود. آنها که زبانی و حالی داشتند گاه حتا به وجود «نوعی شعور خدادادی ریتمیک» -که میتوان آن را معادل نوعی وحی در ساحت ریتم گرفت- شهادت میدادند. این ویژگی چنان با نام وی گره خورده و خصلتی اسطورهای پیدا کرده است که کمتر کسی نیاز میبیند در این مورد توصیف عمیقتری بهدست دهد؛ چون و چرا که البته جای خود دارد. اما به راستی چرا «ریتم» آثار مشکاتیان تا این حد شهره است؟
کدامیک از خصوصیات زمانی (Temporal Properties) قطعات او با دیگران متفاوت است که سبب میشود شنوندگان، اعم از متخصص و غیر آن، اعتباری تا این حد به او بدهند. آیا تمامی آثار او از این نظر یکساناند؟
پاسخ به چنین سوالاتی مستلزم این است که ابتدا روشن سازیم که منظورمان از هر یک از اصطلاحات مرتبط با مولفهی زمان در یک قطعه چیست؟ آنگاه، هنگامی که توانستیم محدودهای از تعاریف و کارکردها را مشخص کنیم میتوان در آثار وی بهدنبال ویژگیها گشت. این امری بسیار دامنهدار و دشوار است چرا که در این راه سر و کارمان با یکی از بنیادیترین و پیچیدهترین مولفههای موسیقی میافتد. هر چه تاکنون از کنار این موضوعات به اغماض گذشتهایم که؛ منظورمان از ریتم چیست؟ موسیقی و زمان چه رابطهای با هم دارند؟ یا پنداشتهایم که منظور ما (گوینده و شنونده، متخصص و غیر متخصص) از به کار بردن این واژگان یکی است و از این قبیل، در این جا از کار بازمیایستد. حال باید در حد حوصلهی چنین نوشتاری به دقت روشن کنیم که مفهوم هر یک از این واژگان چیست و سپس بر اساس آن، آثار این آهنگساز تازه گذشته را بکاویم، تا شاید راز یکی از وجوه زیبایی آثارش بر ما گشوده شود.
از جمله دشواریهایی که در این راه از همان نخست با آن دست به گریبان میشویم یکی این است که در مورد خصوصیات زمانی موسیقی ایرانی کار فکری زیادی صورت نگرفته است، بنابراین سرمشقهای زیادی برای رجوع نیست. اگر هم مطالعهی تحلیلیای به طور مستقیم بر قطعات صورت گرفته بیشتر متوجه وجه نواک و تغییرات ملودی بوده است. به طور مشخص چند پایاننامه، چند مقاله، بخشهایی از چند کتاب نظری و یک کتاب کامل همهی ادبیاتی است که به موضوع ریتم در موسیقی ایرانی میپردازد و از آن میان فقط دو مورد، تحلیل زمانی قطعه یا قطعاتی در دستور کارشان قرار داشته است: «وزن و ضرب در آهنگهای درویش» که اولین نوشته از این گروه و «Rhythmic Structure of Iranian music» که جدیدترین آنهااست (فهرست منابع را ببینید) (***). همانطور که از نامشان بر میآید اولی مختص آثار درویش است و دومی نیز به موجب هدفی که داشته مجموعهای از آثار آهنگسازی شدهی موسیقی ایرانی (و از جمله غلامحسین درویش) را به عنوان مثال تجزیه و تحلیل کرده است.
پی نوشت
(*) انتشار مجدد این مقاله را به رسم سپاس تقدیم میکنم به همکاران و دوستانم در نشریهی تخصصی فرهنگ و آهنگ و موسسهی بتهوون بهویژه نشاط نوذری و بابک چمن آرا از این رو که در سال ۱۳۸۸ آنگاه که کیوان فرزین، بهرنگ تنکابنی و من دستمان از پخش مجله به کلی کوتاه بود بار شمارهی ۲۸ را بیهمراهی ما به دوش کشیدند، که این مقاله نیز بخشی از آن بود. و باز تقدیم میکنم به نشاط نوذری که دشواری بازخوانیهای مکرر این متن غامض را به جان خرید تا بوطیقای ریتم بر صفحات ویژهنامهی مشکاتیان نقش بندد.
(**) نخستین ویراست این مقاله در فرهنگ و آهنگ شماره ۲۸ که ویژهی مشکاتیان بود چاپ شد. برای انتشار دوباره لازم دیدم با توجه به مطالعاتی که اخیرا منتشر شده (به ویژه یافتههای «نگار بوبان») و برخی منابع دیگر که در ویراست نخست این مقاله هنوز چاپ نشده یا مورد توجه قرار نگرفته بود، نکاتی را به مقاله بیافزایم. هر چند که نتایج کلی مطالعه تغییری نکرد اما این ویراست دربردارندهی فهرست منابع جامعتر و مطالعهی دقیقتری نسبت به ویراست نخستین است.
(***) در زمانی که این مقاله نوشته میشد در شورای نویسندگان فرهنگ و آهنگ بحثهایی در مورد چگونگی ثبت ارجاعات و منابع در مقالات در جریان بود. از همین رو در این مقاله نه مانند دیگر مقالات من در فرهنگ و آهنگ ارجاعات به روش برون متنی ثبت شده و نه مانند مقالاتی که در کتاب سال شیدا، فصلنامهی ماهور یا دوفصلنامهی مهرگانی منتشر کردهام، ارجاعات درون متنی صورت گرفته است. هنگامی که این نسخهی جدید از متن را آماده میساختم ترجیح دادم از این نظر تغییری در آن ندهم و مانند نسخهی اصلی تنها نام کامل مقالات را در متن آورده و از خوانندهی کنجکاوتر بخواهم هر کجا با نام مولف یا مقالهای برخورد کرد به فهرست منابع رجوع کند. این روش را که امروزه بیش از زمان نگارش با آن موافق نیستم، باید تلاشی برای یافتن راه بینابین اسلوبهای متعدد مقالات پژوهشی و شیوهی روزنامهنگارانه قلمداد کرد.
۱ نظر