مجددا تایید شد، در را باز کردند، وارد اتاق شدم و در بسته شد. بدون اتلاف وقت ابزار و لوازم مورد نیاز را آماده کرده و زوایای لازم را برای عکس برداری دقیق انتخاب و در ذهن مراحل بعدی کار را طبقه بندی می نمودم تا که لحظه ایی پایمال نگردد.
بعد از ثبت مرحله اول تصاویر آنچنان با دقت و ظرافت کار به انجام می رسید که ناگهان دوربین ها ی مدار بسته داخل اتاق شروع به حرکت کرده و مراحل حرکتی من را به هر سو کنترل می نمود اینجا بود که احساس کردم به زودی زمانم به پایان خواهد رسید زیرا که مسولین فکر نمی کردند خواسته من آنقدر جدی باشد و با این دقت بخواهم جزئیات را ثبت نمایم از این رو سعی کردم به نمونه ها و جزئیات اصلی به پردازم.
این حالت در موقعیت های دیگری برای من رخ داده بود در سفری به شهر تورین که برای نمونه برداری یک ساز استراد اقدام نموده بودم مشکلاتی پیش آمده بود و حتی در خود کرمونا و سایر گنجینه های دیگر. از این رو به سرعت اطلاعات ضروری تر را ثبت نمودم.
در داخل این اتاق دو نمونه ساز وجود داشت که یکی ویلن ۱۷۴۳cannon گوارنری بود و در روبه روی آن کپی با ارزشی از همین ساز که به دست ویوم ساخته شده بود و در سویی دیگر مجموعه ایی از لوازم شخصی پاگانینی بزرگ که دارنده ساز فوق بود، وسایلی از قبیل آرشه، جعبه، مجموعه های نوشته شده و غیره
بعد از تصویر برداری های کامل و ثبت دقیق نمونه هایی با اندازه اصلی و مشخصات تمام بخش های مهم آن یک بار دیگر همه کارها را به سرعت تکرار و مرور کردم در این زمان توانستم حتی از نمونه ویوم نیز اطلاعات ارزشمندی را درج و ثبت نمایم، در این بین دوربین ها همچنان به حرکت خود به جهت بررسی وقایع داخل اتاق می پرداخت و من هر لحظه به زمان پایان نزدیک تر می شدم و کم کم نگرانی هایی نیز احساس می نمودم از طرفی به اندازه کافی اطلاعات و تصاویر نمونه برداری شده بود و از طرفی دیگر نگران این بودم که شاید نکته ایی از قلم افتاده باشد و از سویی دیگر اضطراب زنگ پایان این ملاقات بین من و این ساز ها در حد مسافتی باور نکردنی. در همین حین در باز شد و اعلام پایان وقت من برای بازدید از این ساز.
راهی طولانی برای لحظه هایی گران بها. راضی بودم، احساس می کردم سفر بیهوده نبود و مجموعه ارزشمندی را برای تکمیل اطلاعات و سنجش و قیاس در اختیار داشتم، در نتیجه با تشکر و سپاس فراوان از مسئولین مربوطه به جهت اطمینان و اعتمادشان برای این کار علمی و پژوهشی اتاق را ترک کرده و آماده بازگشت شدم.
در نمونه های ثبت شده جزئیاتی از قبیل فرم و حالت دقیق محیطی، جزئیات دقیق چوب در کلیه قسمت ها و چگونگی کیفیت رنگ و سیستم اجرایی آن، فرم و سنجش موقعیت دریچه های اف، وضعیت دسته و ناحیه پیچک و همچنین قسمتهای مربوط به لوازم جانبی ساز از قبیل سیم- خرک –فینگربرد و شیطانک و…، مواردی بود که مورد سنجش قرار گرفت در ادامه این موارد در ساز کپی که توسط ویوم ساخته شده بود نیز مورد بررسی قرار گرفت.
هر چند اطلاعات مطرح شده و حتی موارد پیشرفته تری از اطلاعات مربوط به ساز ها، می تواند در مکتوبات تخصصی ثبت و درج شده باشند اما برای اجرای یک کپی ارزشمند و یا دقیق تر نیاز مند اطلاعات بیشتر از منابع موثق لازم و ضروریست زیرا که گستره وسیع تری از دانش و پژوهش را در مسیر دستیابی به حقیقت مطلب فراهم می سازد حال اگر این رجوع و تلاش برای کسب دانش بیشتر توام با مراجعه به منبع اصلی باشد امکان دریافت و آموزش مستقیم تری را نسبت به روشهای دیگر به همراه خواهد داشت.
با درود و خسته نباشید از زحمات شما به راستی کارتان قابل تقدیر وسپاس می باشد . با اجازه استاد گرانقدر از مشاهده این سه تصویر ویلن تفاوتی های که نسبت به دیگر ویلن ها احساس نمودم را بیان می کنم تا شاید اگر به اشتباه درک نموده ام مرا راهنمایی کنید.تفاوتی که نسبت به الگوهای استراد در نگاه اول احساس کردم سی ها کم عمق وکشیده تر و عرض بدنه در وسط بیشتر است .ارتفاع صفحات به نظر می رسد کمتر از دیگر الگوها باشد.
الگوی جلوی سازنسبتا بزرگتر از الگوهای دیگر می باشد وخیلی نزدیک به الگوی مسیح استراددر عرض میانی می باشد. سوالی که برای من مطرح است این است که با تغیر در عرض وسط ساز چه اتفافی در صدا دهی رخ می دهد که باید ضخامت وسط را نیز به نسبت زیادتر کرد؟
در طول تاریخ ساز سازی از نیکول تا آماتی وبعد استراد و گوارنری شاهد تغیر در عرض ها وضخامت هاهستیم. سوالی که برایم مطرح است این می باشدآیاصدای ساز رابطه ای با نوع زه های سیمی وکیفیت وحتی تغییر زه های حیوانی از گوسفندان به دیگر حیوانات نیز داشته ست؟ با تشکر از شمااستاد بزرگوار